برادری امام علی با پیامبر خاتم

مؤاخات به معنای انعقاد پیمان برادری میان مسلمانان در مکه و مدینه یکی از مهم‌ترین اقدامات سیاسی ـ اجتماعی پیامبر اسلام (ص)، است، اما در هر دو بار حضرت، میان خود و امیرالمؤمنین (ع) پیمان برادری منعقد کرد و فرمود: «تو برادر من در دنیا و آخرتی». هرچند این اعلام برادری در مواقع دیگری نیز بوده است مانند: روز خیبر، روز مباهله و صحنه‌های گوناگون دیگر.

پیمان برادری

انعقاد «پیمان برادری» میان مسلمانان (مهاجران و انصار) در مدینه، یکی از مهم‌ترین و نخستین اقدامات سیاسی ـ اجتماعی پیامبر اسلام (ص)، پس از هجرت به مدینه است که اهمیت ویژه‌ای دارد و رمز تشکیل امت واحده در صدر اسلام را در خود نهفته است. پیامبر به یاری انصار که یک گروه اجتماعی خارج از مکه بودند، توانست پایگاه قدرتمندی برای حمایت از خود و یارانش در برابر اشراف مکه فراهم کند. همچنین موقعیت حساس شهر یثرب، برای رسول اکرم (ص) اهمیت ویژه‌ای داشت. عقد و پیمان اخوت دینی، دشمنی‌های دیرینه نسبی و اختلافات قبیله‌ای را کاهش می‌داد، رسوم جاهلی و اسباب تفاخر را در هم می‌شکست، امتیازات نسبی را از بین می‌برد و روحیه صفا و برادری دینی جانشین آن می‌شد[۱]. امام علی (ع) فرمود: "پیامبر اکرم (ص) شکاف‌های اجتماعی را به وحدت تبدیل می‌کرد و فاصله‌ها را به هم پیوند می‌داد"[۲].[۳]

عقد اخوت میان پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) در مکه و مدینه

رسول خدا (ص) برای تحقق عینی اصل اخوت دو بار میان مسلمانان پیمان اخوت بست، بار نخست پیش از هجرت؛ میان مهاجران تا آنان را برای حرکتی بزرگ و سرنوشت‌ساز و سرفصلی جدید در تاریخ بشر آماده سازد[۴]، میان ابوبکر و عمر، حمزه و زید بن حارثه، عثمان و عبد الرحمن بن عوف، زبیر و ابن مسعود، عبادة بن حارثه و بلال، مصعب بن عمیر و سعد بن ابی وقاص، ابوعبیده جراح و سالم مولی ابی حذیفه، سعید بن زید و طلحة بن عبیدالله و میان علی و خودش و به علی فرمود: «آیا راضی نیستی که من برادر تو باشم؟» گفت: «آری، راضی‌ام». فرمود: «تو برادر من در دنیا و آخرتی»[۵].[۶]

سلیمان قندوزی می‌گوید: "امام علی (ع)، پس از همه با پیامبر (ص)پیمان اخوت بست. آن حضرت به پیامبر عرض کرد: چرا اصحاب خود را با یکدیگر برادر کردی؛ ولی عقد اخوت میان من و دیگری برقرار نکردی؟ پیامبر در پاسخ فرمود: به خدایی که مرا برای هدایت مبعوث کرد سوگند! بدین سبب، کار برادری تو را عقب انداختم که می‌خواستم در پایان با تو برادر شوم. تو برای من، مانند هارونی برای موسی؛ جز اینکه پس از من پیامبری نیست. تو برادر و وارث منی"[۷].[۸]

اعلام برادری میان پیامبر (ص) و امام علی (ع) در مواقع مختلف

در احادیث فراوانی رسول خدا (ص) دربارۀ امیرالمؤمنین (ع) «أَنْتَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي وَ خَلِيفَتِي...» استفاده کرده است[۹]. خود آن حضرت هم بارها از خویش با عنوان «أَنَا عَبْدُ اَللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِهِ» یاد کرده است[۱۰]. برادری علی با پیامبر (ص) از ازل بوده است، نه آنکه از روز عقد اخوّت ایجاد شده باشد. از قول رسول خدا روایت شده که در معراج دید بر در بهشت نوشته است: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللَّهِ وَ عَلِيٌّ أَخُو رَسُولِ اَللَّهِ» و این دوهزار سال قبل از خلقت آسمان‌ها بوده است[۱۱]. به نقل روایات، غیر از روز مؤاخات، در مواقع دیگر نیز، همچون روز خیبر، روز مباهله و صحنه‌های گوناگون، پیامبر خدا (ص) آن حضرت] را برادر خویش خوانده است. حدیث مؤاخات، یکی از بزرگترین افتخارات علی (ع) و از برجسته‌ترین فضایل آن حضرت است[۱۲]. مسئله برادر خواندگی یا عقد اخوت، الآن هم مطرح است[۱۳].[۱۴]

حدیث منزلت

همچنین حضرت چندی پس از ورود به مدینه پیمان اخوت میان مسلمانان ایجاد کرد[۱۵]. پیامبر فرمان داد هر مهاجر با یکی از انصار، پیمان برادری بندد: «تأخوا في الله أخوین»[۱۶]. تنها استثنایی که در میان بود انتخاب علی برای برادری خویش بود که هر دو مهاجر بودند. پیامبر دست علی بن ابی‌طالب (ع) را گرفت و فرمود: «هذا أَخِي‏»[۱۷].

همچنین روایت شده است وقتی رسول خدا (ص) میان اصحابش پیمان برادری منعقد کرد، علی به آن حضرت گفت: شما که میان یارانت پیمان برادری برقرار کردی، میان من و هیچ کس برادری منعقد نکردی؟ حضرت فرمود: «وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ‏ مَا أَخَّرْتُكَ‏ إِلَّا لِنَفْسِي‏ فَأَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَ أَنْتَ أَخِي وَ وَارِثِي»[۱۸].[۱۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. غلامحسین زرگری‌نژاد، تاریخ صدر اسلام، ص۳۴۹.
  2. نهج البلاغه (خطبه ذی قار)، ص۳۵۳.
  3. ده پهلوانی، طلعت، پیمان برادری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۲۱۸.
  4. ر. ک: الروض الأنف، ج۴، ص۲۹۶-۲۹۷؛ وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۶۷؛ احمد شلبی، موسوعة التاریخ الاسلامی، الطبعة الثالثة عشرة، مکتبة النهضة المصریة، القاهرة، ۱۹۸۸ م. ج۱، ص۲۸۳؛ الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج۲، ص۲۲۸.
  5. مستدرک الحاکم، ج۳، ص۱۴؛ الاستیعاب، ج۳، ص۳۵؛ وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۶۷؛ فتح الباری، ج۷، ص۳۴۴-۳۴۵؛ السیرة الحلبیة، ج۲، ص۲۰؛ سیرة زینی دحلان، ج۱، ص۲۹۹.
  6. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۲، ص ۵۶۲-۵۶۶.
  7. علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۲۱۷؛ الطبرانی، المعجم الکبیر، ج۵، ص۲۲۱.
  8. ده پهلوانی، طلعت، پیمان برادری، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۲۲۰-۲۲۱.
  9. ر. ک: «بحار الأنوار»، ج ۳۸ ص ۳۳۰ تا ۳۴۸ «باب الأخوّة» و کتاب «حدیث برادری در سیرۀ نبوی» محمّد رضا هدایت پناه.
  10. بحار الأنوار، ج ۳۸، ص ۳۳۲.
  11. بحار الأنوار، ج ۳۸، ص ۳۳۰.
  12. در این مورد، ر. ک: «موسوعة الامام علی بن ابی طالب»، ج ۹ ص ۳۸۷، «احقاق الحق»، ج ۷ ص ۴۴۱، «دائرة المعارف تشیّع»، مدخل «حدیث مؤاخات»، «فضائل الخمسه من الصحاح السته» ج ۱ ص ۳۳۳.
  13. آشنایی با قرآن، جلد سوم، ص۱۹۷.
  14. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۲۵.
  15. در زمان آن اختلاف است. برخی گفته‌اند بلافاصله پس از ورود به مدینه و پیش از بنای مسجد مدینه و یا در زمان بنای مسجد مدینه صورت گرفته است، برخی نیز آن را پنج ماه پس از هجرت یا هشت و نه ماه و مانند آن ذکر کرده‌اند. ر. ک: امتاع الاسماع، ج۱، ص۵۰؛ فتح الباری، ج۷، ص۳۴۵؛ سیرة زینی دحلان، ج۱، ص۳۳۷.
  16. سیرة ابن هشام، ج۲، ص۱۲۴؛ مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۲، ص۱۵۲؛ البدایة و النهایة، ج۳، ص۲۷۷؛ وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۶۷؛ السیرة الحلبیة، ج۲، ص۹۱؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۸۳؛ و نیز ر. ک: محمدحسین هیکل، حیاة محمد (ص)، الطبعة الخامسة، مطبعة مصر، القاهرة، ص۲۳۷.
  17. سیرة ابن هشام، ج۲، ص۱۲۴؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۸؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۵۹۵؛ أبو القاسم علی بن الحسن المعروف بابن عساکر، ترجمة الامام علی بن أبی طالب (ع) من تاریخ مدینة دمشق، تحقیق محمد باقر المحمودی، الطبعة الثانیة، مؤسسة المحمودی للطباعة و النشر، بیروت، ۱۳۹۸ ق. ج۱، ص۱۱۷-۱۱۹؛ مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۲، ص۱۸۵-۱۸۶؛ الریاض النضرة، ج۲، ص۱۱۱؛ نهایة الارب، ج۱۶، ص۳۴۷؛ البدایة و النهایة، ج۳، ص۲۷۷؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۲۳؛ وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۶۷؛ الاصابة، ج۲، ص۵۰۱؛ فتح الباری، ج۷، ص۳۴۵؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۸۳؛ تاریخ الجنس العربی، ج۶، ص۱۴۰.
  18. «سوگند به خدایی که مرا به حق برانگیخت، من کار برادری تو را به تأخیر نینداختم مگر به خاطر خودم. تو نسبت به من مانند هارونی نسبت به موسی جز این که پس از پیامبری نخواهد بود و تو برادر و وارث منی». أبوحامد محمد بن حبان بن احمد التمیمی البستی، السیرة النبویة و أخبار الخلفاء، صححه و علق علیه السید عزیز بک و جماعة من العلماء، الطبعة الاولی، مؤسسة الکتب الثقافیة، بیروت، ۱۴۰۷ ق. ص۱۴۹؛ مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۲، ص۱۸۶؛ العمدة، ص۱۶۷؛ سلیمان القندوزی الحنفی، ینابیع المودة، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ج۱، ص۵۵؛ و نیز ر. ک: الاستیعاب، ج۳، ص۳۵؛ تذکرة الخواص، ص۲۹-۳۱؛ تاریخ الخلفاء، ص۱۸۹؛ السیرة الحلبیة، ج۲، ص۹۱.
  19. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۲، ص ۵۶۲-۵۶۶.