معناشناسی

بغی به معنای تجاوز از حد، ظلم و تعدّی است، چه بر ضدّ شخص یا حکومت و والی. آنچه در فرهنگ دینی و در بُعد اجتماعی و سیاسی مطرح است، بغی عبارت است از شورش و نافرمانی کسی یا گروهی نسبت به حکومت قانونی و شرعی به قصد ایجاد آشوب و به‌هم زدن اوضاع و امنیّت[۱].

جهاد با باغیان در قرآن

باغی کسی است که به سرکشی در برابر امام معصوم و حکومت اسلامی و جنگ با آن بپردازد[۲]. افزون بر آیات عام جهاد[۳] برخی آیات به جهاد با باغیان در صورت دست نکشیدن از طغیان فرمان داده‌اند: ﴿فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ[۴]. جواز یا وجوب جهاد با باغیان در فقه مشروط به شرایط خاصی است[۵].

مصادیق بغی

بارزترین مصداق بغی، شورش و طغیان علیه حاکم عادل است. با این حال، مصادیق متعددی دارد که از جمله مصادیق آن، تجاوز یک کشور اسلامی به کشور اسلامی دیگر است[۶]. بی‌شک یکی از مصادیق قطعی اهل بغی، حاکم جائری است که به حدود الهی و حقوق مردم تجاوز می‌کند. بنابراین آیه نورانی جهاد و مقابله با چنین حاکمی واجب است[۷].

بغی در زمان امیرالمؤمنین(ع)

فتنه بغی در زمان حکومت علی (ع) پیش‌آمد و پیمان شکنان بصره (ناکثین) و تجاوزکاران شام (قاسطین) و خوارج نهروان (مارقین) بر ضدّ حکومت مشروع امیر مؤمنان (ع) شوریدند و با این بغی، تکلیف مبارزه با آنان و سرکوب شورشیان فتنه‌گر پیش‌آمد و حضرت امیر در سه جنگ، با فتنه‌انگیزان داخلی جنگید. مستمسک امیر المؤمنین (ع) در جنگیدن با آنان، آیۀ قرآن بود که فرمان می‌دهد بر ضدّ گروهی که بر گروه دیگر ستم کند و اهل بغی باشد بجنگید تا به حکم خدا گردن بنهند و تابع حق گردد: ﴿وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ...[۸]. این نوع جهاد با کسانی که به ظاهر مسلمانند، امّا با حکومت حق و امام معصوم درمی‌افتند، جهادی است دشوار و رسول خدا (ص) به آن حضرت فرموده بود که من بر اساس تنزیل جنگیدم و تو بر اساس تأویل می‌جنگی. آنکه با علی بن ابی طالب (ع) بجنگد، کافر، یاغی، خارج از دین و مخالف پیامبر است و خونش هدر و جنگ با او واجب است. این مضمونِ احادیث فراوانی است که از پیامبر خدا (ص) نقل شده است[۹]، از جمله حدیث: «قوم یقاتلون علیّا و هو علی الحقّ و هم علی الباطل، یکون فی حقّ اللّه جهادهم...»[۱۰] به فرمودۀ امام باقر (ع): «القتال قتالان: قتال الفئة الکافرة حتّی یسلموا، و قتال الفئة الباغیة حتّی یفیؤوا»[۱۱]، از نظر فقهی نیز با گروه اهل بغی، اگر تشکیلات و سازماندهی داشته باشد باید جنگید و فراریانشان را باید تعقیب کرد و بر مجروحانشان هم تاخت و اسیرانشان را هم باید گشت، مگر آنکه عقبه و سازماندهی و تشکیلاتی نداشته باشند که دوباره جمع شوند و دست به شورش بزنند[۱۲] کاری که امیر المؤمنین در آن سه جنگ انجام داد، حجت برای دیگران است و تکلیف جهاد با اهل بغی را روشن می‌سازد[۱۳].

نبرد آن حضرت با متجاوزان داخلی و شیوۀ عمل ایشان، هدف‌های زیر را تعقیب می‌کرد:

  1. اثبات مشروعیت تصدّی خلافتش.
  2. اثبات مشروعیت ادامۀ آن.
  3. اثبات روش تجاوز مسلحانۀ مخالفین (بغی)
  4. اثبات اینکه کار او و پیروانش جهاد بر ضدّ تجاوزکاران مسلّح داخلی است
  5. شناساندن ماهیت اعتقادی و سابقۀ کفر مخالفین
  6. معرفی هدف‌های ارتجاعی و جاهلی آنان
  7. تفهیم اینکه امام درپی زدودن آثار ارتجاع منافقین و نبرد با اهل بغی است
  8. جهاد بر ضدّ تجاوزکاران داخلی وظیفۀ هر مسلمان است و او پرچمدار و رهبر آن است و این رهبری از مختصّات امامت و رهبری مذهبی است[۱۴].

فرهنگ نبرد با اهل بغی و گروه تجاوزکار، با الهام از کلمات پیامبر اسلام، جا افتاده بود و در جنگ صفین، وقتی عمار یاسر به شهادت رسید، مسلمانان که شنیده بودند پیامبر خدا دربارۀ او فرموده بود «تقتله الفئة الباغیة»[۱۵] (گروه تجاوزکار او را می‌کشند) برایشان یقین شد که گروه شامیان، اهل بغی‌اند و نبرد با آنان حق و واجب است. در منابع حدیثی دیدگاه‌های کسانی همچون ابو ایوب انصاری، ابو سعید خدری، حذیفه، عبدالله بن عمر، عمار یاسر، ام سلمه، پیشوایان اهل سنت آمده که نبرد امام علی (ع) را با آن گروه، نبرد با اهل بغی دانسته و علی (ع) را در آن نبردها برحق شمرده‌اند[۱۶].[۱۷]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۹۰.
  2. مصطلحات الفقه، ص۱۰۱؛ الفقه الاسلامی، ج ۷، ص۵۴۷۸ ـ ۵۴۷۹.
  3. فقه الصادق علیه ‌السلام، ج ۱۳، ص۱۷، ۱۱۰.
  4. «با آن کس که ستم می‌کند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد» سوره حجرات، آیه ۹.
  5. رضوی، سید عباس، مقاله «جهاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰.
  6. برای مطالعه بیشتر در این باره، ر.ک: محمدتقی مصباح یزدی، جنگ و جهاد در قرآن، تدوین و نگارش محمدحسین اسکندری و محمدمهدی نادری قمی، ص۱۳۲-۱۳۳.
  7. میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت، ص ۱۰۹.
  8. سوره حجرات، آیۀ ۹.
  9. ر.ک: بحار الأنوار، ج ۳۲ ص ۳۱۹ (باب حکم من حارب علیا امیر المؤمنین)، نیز بحث مبسوط فقهی آن از سوی علامه مجلسی، همان، ص ۳۲۷ تا ۳۴۲.
  10. بحار الأنوار، ج ۳۲ ص ۳۰۵.
  11. «دو گونه جنگ است، یکی جنگ با گروه کافر تا مسلمان شوند، دیگری جنگ با گروه بغی و تجاوزکار، تا از طغیان خویش برگردند و تسلیم شوند». بحار الأنوار، ج ۳۲ ص ۳۰۵.
  12. وسائل الشیعه، ج ۱۱ باب ۲۴ تا باب ۲۷.
  13. در این زمینه ر.ک: "انقلاب تکاملی اسلام" جلال الدین فارسی، بحث مبسوط "جهاد داخلی بر ضدّ تجاوزکاران" ص ۶۸۹ به بعد.
  14. انقلاب تکاملی اسلام، چاپ اول، ص ۷۰۴.
  15. الأصابه، ج 4 ص 472 (حدیث متواتر است، به نقل ۲۷ نفر از صحابه. موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۶ ص ۱۳۱).
  16. ر.ک: موسوعة الإمام علی بن ابی طالب، ج ۵ ص ۵۳.
  17. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۹۰.