عصمت امام در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۸۳: خط ۱۸۳:


به خاطر همین نکته، [[اعتقاد شیعیان]] را غلو دانسته، چنین صفتی را به این اطلاق، مختص [[خداوند متعال]] می‌دانند. در واقع [[انسان]] بودن [[پیامبر]] و [[جانشینان]] ایشان را به داشتن [[افعال]] سهو و نسیان و [[گناه صغیره]] می‌دانند، نفیِ عصمت را، نفیِ غلو در مقام ایشان می‌پندارند<ref>قلمداران، حیدرعلی، خلافت و امامت، ۴۵.</ref>. با توضیحات داده شده معلوم شد که عصمت [[مقام]] و صفتی است که لازمۀ نبوتِ نبی و امامتِ امام بوده و [[خدا]] این صفت و مقام را برای صحّت [[نبوت]] و [[امامت]] به نبی و امام إعطا می‌کند. خلاصۀ [[کلام]] اینکه، نه تنها اثباتِ عصمتِ مطلق، برای امام ممکن است، بلکه لازمه [[مقام امامت]] و نبوت بوده و نبودن آن [[نقض غرض]] در نبوت و امامت خواهد بود.
به خاطر همین نکته، [[اعتقاد شیعیان]] را غلو دانسته، چنین صفتی را به این اطلاق، مختص [[خداوند متعال]] می‌دانند. در واقع [[انسان]] بودن [[پیامبر]] و [[جانشینان]] ایشان را به داشتن [[افعال]] سهو و نسیان و [[گناه صغیره]] می‌دانند، نفیِ عصمت را، نفیِ غلو در مقام ایشان می‌پندارند<ref>قلمداران، حیدرعلی، خلافت و امامت، ۴۵.</ref>. با توضیحات داده شده معلوم شد که عصمت [[مقام]] و صفتی است که لازمۀ نبوتِ نبی و امامتِ امام بوده و [[خدا]] این صفت و مقام را برای صحّت [[نبوت]] و [[امامت]] به نبی و امام إعطا می‌کند. خلاصۀ [[کلام]] اینکه، نه تنها اثباتِ عصمتِ مطلق، برای امام ممکن است، بلکه لازمه [[مقام امامت]] و نبوت بوده و نبودن آن [[نقض غرض]] در نبوت و امامت خواهد بود.
== امکان عصمت ==
در این باره که آیا [[عصمت]] برای غیر [[معصومین]] (عموم افراد) ممکن است یا خیر، از میان آثار گذشتگان، اثری نیافتیم، که به این مسئله پرداخته باشد. شاید آنان عصمت را برای غیر [[معصومان]] محال می‌دانستند، لکن معاصرین به این مسئله پرداخته‌اند و عصمت را برای عموم [[مردم]] امری ممکن تلقی کرده‌اند و برای [[اثبات]] آن به دو [[دلیل]] [[تمسک]] کرده‌اند:
'''امکان ذاتی''': بحث امکان ذاتی را در مرحله قبل بررسی کردیم و ثابت گردید که هیچ دلیلی برای محال بودن عصمت و [[امتناع]] آن برای [[انسان]] وجود ندارد. تنها دلیل [[اهل سنت]] هم عدم وقوع عصمت برای [[خلفا]] بود که ربطی به امتناع ذاتی ندارد، لذا با فرض عصمت برای انسان بما هو انسان، هیچ‌گونه محال یا امتناع ذاتی ایجاد نخواهد شد.
'''عموم [[قرآن]]''': در [[قرآن کریم]] آیاتی موجود است که عموم افراد را به کسب عصمت و عالی‌ترین [[درجه]] [[تقوا]] [[تشویق]] می‌کند؛
# {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا...}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد.».. سوره انفال، آیه ۲۹.</ref>. در این [[آیه]] از طرفی به مردم امر به تقوا می‌شود و از طرف دیگر [[پاداش]] تقوا، کسب فرقان است. پس اگر تقوا امری غیرممکن بود [[خداوند]] به آن امر نمی‌کرد و اگر کسب فرقان ممکن نبود خداوند به آن [[وعده]] نمی‌داد، لذا می‌توان گفت کسب تقوا و فرقان که با تلاش حاصل می‌شود همان [[عصمت عملی]] است و راهش برای همه باز است. [[امر]] قرآن بر کسب تقوا و فرقان بر امکان آن برای تمام [[مؤمنین]] دلالت دارد، وگرنه امر قرآن به کسب تقوا و [[وعده خدا]] برای اعطای فرقان غیر حکیمانه و [[عبث]] می‌بود، چون برای [[بشر]] محال بود، در حالی که کار عبث از خداوند سرنمی‌زند. در نهایت اگر کسب عصمت عملی یا همان تقوای عالیه ممکن نبود [[خداوند تعالی]] به آن امر نمی‌کرد.
# {{متن قرآن|فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۳۸.</ref>. این [[آیه]] با کلمه {{متن قرآن|مَنْ}} شروع شده و همه [[مردم]] را شامل می‌شود. پس هر کسی با [[اطاعت از قرآن]] و [[راهنمایان]] [[الهی]] می‌تواند به مرحله اعلای [[تقوا]] و [[عصمت عملی]] برسد. در مقابل [[خداوند تعالی]] نیز برای [[پاداش]] [[اطاعت]] آنها [[وعده]] [[آرامش]] و رفع [[غم]] و [[خوف]] می‌دهد که مربوط به [[آخرت]] است. حال می‌پرسیم که چه کسی از غم و خوف آخرت در [[امان]] است؛ پاسخ این است، مسلماً کسی که از [[هادیان الهی]] [[اطاعت محض]] کرده و به آرامش رسیده، پس [[وعده خدا]] بر عدم خوف و غم در آخرت، شامل آنها می‌شود و این همان عصمت عملی است. پس رسیدن به [[مقام]] اطاعت مطلق از [[هادیان]] ممکن است، چون [[خداوند]] خبر از آن داده و دلالت خبر، از امر، قوی‌تر است، پس کسب تقوای عالیه یا عصمت عملی ممکن است.
# {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و راه‌های خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند می‌نماییم و بی‌گمان خداوند با نیکوکاران است» سوره عنکبوت، آیه ۶۹.</ref>. این آیه هم با کلمه {{متن قرآن|الَّذِينَ}} آغاز شده که همه [[انسان‌ها]] را شامل می‌شود و راه رسیدن به شاه‌راه [[هدایت]] و [[عصمت]] را [[جهاد]] و تلاش پیگیر [[انسان]] معرفی می‌کند. از طرفی می‌دانیم که راه خداوند، همان [[صراط مستقیم]]، یعنی راه [[قرآن]] و راهنمایان الهی است که هیچ [[نقص]] و [[ضلالت]] و گناهی در آن راه ندارد. پس کسی که به [[راه خدا]] متصل شد از [[گناهان]] دوری می‌کند، چون [[هدایت الهی]] همیشه شامل حال اوست و در نهایت به تقوای عالیه و عصمت عملی می‌رسد.
تمام کسانی که عصمت را برای عموم انسان‌ها امری ممکن می‌دانند، به [[دلایل عقلی]] و [[روایات]] و این [[آیات]] و نظایر آن [[تمسک]] می‌جویند و می‌گویند این [[آیات قرآن]]، غالباً با {{متن قرآن|الَّذِينَ}} یا {{متن قرآن|مَنْ}} شروع شده است. که افاده عموم می‌کنند و پیمودن راه [[عصمت]] را برای عموم افراد باز می‌دانند. در ادامه به کلمات برخی از [[اندیشمندان]] معاصر به صورت کوتاه اشاره می‌شود.
[[آیت‌الله]] [[جوادی آملی]] می‌فرماید: “انسان می‌تواند با [[ریاضت]] [[شرعی]] و [[تهذیب نفس]]، به [[مقام عصمت]] [[دست]] یابد. عصمت، منحصر در [[انبیاء]] و [[امامان]] نیست، البته هر [[پیغمبر]] یا امامی باید [[معصوم]] باشد ولی هر معصومی [[پیامبر]] یا [[امام]] نیست”<ref>تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۹، ص۲۱-۲۲.</ref>.
آیت‌الله [[معرفت]] نیز می‌فرماید: “هر [[انسانی]] اگر خود را از همه [[گناهان]] وارهاند و بر این امر تداوم بخشد، [[خداوند]] نیز [[قلب سلیم]] شخص را به [[نور]] فروزان خود تابناک می‌فرماید و او را مشمول [[عنایت خاص]] خود قرار می‌دهد، لذا این امر محال نیست و ضرورتی ندارد که آن را در [[انبیا]] و امامان منحصر سازیم و [[دلیل]] این مطلب، آیات و روایات است”<ref>تنزیه الانبیاء از آدم تا خاتم، ص۵۵-۶۲.</ref>.
در مجموع با توجه به نکات گفته شده می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:
'''اولاً'''؛ دلیلی وجود ندارد که [[عصمت عملی]] را برای غیر [[معصومین]] محال ذاتی بدانیم و آن را منحصر در انبیا و امامان بدانیم؛ چون راه کسب عصمت عملی، برای عموم باز است. تنها دلیل [[اهل سنت]] هم مربوط به [[امتناع]] ذاتی عصمت نیست، بلکه برای عدم [[لزوم]] آن است که آن را هم نپذیرفتیم؛ زیرا ما اساساً خلفای [[بنی‌عباس]] و [[بنی‌امیه]] را امام نمی‌دانیم، بلکه [[امامان دوازده‌گانه]] همگی [[منصوب]] الهی‌اند که مؤید به [[عصمت الهی]] هستند و هم [[عقل]] و هم [[قرآن]]، بر عصمت آنها دلالت می‌کند.
'''ثانیاً'''؛ عصمت، موهبتی [[الهی]] است که هر کس زمینه آن را ایجاد کند [[خداوند متعال]] به واسطه [[جود]] جوادیه‌اش و [[رحمت]] رحمانیه‌اش به او [[عطا]] می‌کند؛ همان‌طور که [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ...}}<ref>«و از هر چه خواستید به شما داده است.».. سوره ابراهیم، آیه ۳۴.</ref>؛ یعنی با لسان استعداد، هر چه را سؤال کردید [[خداوند]] [[عطا]] می‌کند. بنابراین [[انسان]] وقتی با [[تهذیب نفس]] و انجام [[دستورات]] [[شرعی]] و [[اطاعت]] از [[انبیاء]] و [[امامان]]، راه کسب [[عصمت]] را طی و زمینه را مهیا کرد، خداوند هم، به او عصمت را عطا می‌کند که از [[گناهان]] و فواحش اجتناب کند و این موضوع، [[زمان]] و شخص و مکان خاصی را [[طلب]] نمی‌کند. [[آیات]] و روایاتی که جمیع [[انسان‌ها]] را به کسب عصمت و تقوای عالیه [[دعوت]] می‌کند [[شاهد]] خوبی بر این مدعاست که بعضی از این آیات قبلاً آورده شده است. برخی [[روایات]] هم شاهد خوبی بر این امرند که در باب “حقیقت عصمت در اخبار” آورده شده و مفهوم کلی آن روایات این بود که با [[تقوا]] راه عصمت و اجتناب از [[معاصی]] برای هر کسی ممکن می‌شود، چون عصمت، تقوای عالیه یا تقوای مطلق است که با ایجاد زمینه و [[پاک]] کردن [[قلب]] از هرگونه [[آلودگی]] و [[رجس]] ایجاد می‌گردد.
'''ثالثاً'''؛ [[قرآن]] خود آمر به کسب عصمت و تقوای عالیه است و دو نمونه عملی را به [[مردم]] معرفی می‌کند که نه [[پیامبر]] بودند و نه [[امام]]، لکن به [[مقام عصمت]] نائل گشتند، مثل [[حضرت زهرا]]{{س}} در [[آیه تطهیر]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> و [[حضرت مریم]]{{س}} در [[سوره آل‌عمران]]<ref>{{متن قرآن|يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}} «و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref>. البته در طول [[تاریخ]] مردان و [[زنان]] اندکی بودند که به [[عصمت عملی]] رسیدند و [[تالی]] تلو [[معصومین]] شمرده شدند؛ مثلاً [[علامه طباطبایی]] (بنا به [[نقل]] اساتید) آنان را در سه نفر به نام [[ابن فهد]] حلی، [[ابن طاووس]] و [[سید بحرالعلوم]] دانسته‌اند.
'''رابعاً'''؛ [[عصمت]] مطلق از حیث مراتب [[علمی]] و عملی و از حیث حدود (از ابتدای [[عمر]] تا لحظه [[مرگ]]) مختص به [[امامان]] و [[انبیا]] [[الهی]] است و انسان‌های معمولی به آن دست پیدا نمی‌کنند، زیرا [[وحی]] مختص به [[انبیای الهی]] می‌باشد و [[الهامات]] [[غیبی]] در [[علوم]]، توسط فرشته‌ای به نام “روح القدس” که در [[روایات]] آمده و سابقاً ذکر شد، مربوط به امامان است، لذا انسان‌های معمولی از عصمت مطلق محروم‌اند، لکن در باب [[عصمت عملی]] و اجتناب از [[معاصی]] نه تنها دلیلی بر [[امتناع]] ذاتی برای غیر [[معصومین]] وجود ندارد، بلکه [[قرآن]]، روایات و [[عقل]]، راه آن را برای همه کسانی که طالب عصمت عملی باشند باز و میسور می‌داند<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۹۰-۹۴.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۲٬۹۰۷

ویرایش