دین الهی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
جز
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...)
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


*'''[[دین]]''': مجموعه‌ای از [[باورها]]، [[ارزش‌ها]] و نمادهای [[توحیدی]] یا غیر [[توحیدی]]<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
*'''[[دین]]''': مجموعه‌ای از [[باورها]]، [[ارزش‌ها]] و نمادهای [[توحیدی]] یا غیر [[توحیدی]]<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.


==واژه‌شناسی لغوی==
==واژه‌شناسی لغوی==
*[[دین]] در لغت به معنای [[جزا]]، [[اطاعت]] و [[انقیاد]]<ref>تاج العروس، ج ۱۸، ص ۲۱۵ و ۲۱۶، «دین».</ref>. آمده است. [[اطاعت]] و [[پیروی]] را بدین جهت [[دین]] نامیده‌اند که [[اطاعت]] برای [[جزا]] و [[پاداش]] است<ref>مجمع البیان، ج ۱ - ۲، ص ۷۱۵.</ref>. نیز [[دین]] را به چیزی که [[معبود]] به واسطه آن [[اطاعت]] می‌شود، معنا کرده‌اند<ref>معجم الفروق اللّغویه، ص ۲۹۹.</ref>. در [[شرع]]، [[دین]] عبارت است از چیزی که وضع آن [[الهی]] باشد و صاحبان [[خرد]] را به [[اختیار]] خود به سوی [[رستگاری]] در این [[دنیا]] و [[حسن عاقبت]] در [[آخرت]] [[هدایت]] کند و شامل [[عقاید]] و [[اعمال]] می‌شود<ref>کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج ۱، ص ۸۱۴.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/14/9.htm#f23 فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.]</ref>
* [[دین]] در لغت به معنای [[جزا]]، [[اطاعت]] و [[انقیاد]]<ref>تاج العروس، ج ۱۸، ص ۲۱۵ و ۲۱۶، «دین».</ref>. آمده است. [[اطاعت]] و [[پیروی]] را بدین جهت [[دین]] نامیده‌اند که [[اطاعت]] برای [[جزا]] و [[پاداش]] است<ref>مجمع البیان، ج ۱ - ۲، ص ۷۱۵.</ref>. نیز [[دین]] را به چیزی که [[معبود]] به واسطه آن [[اطاعت]] می‌شود، معنا کرده‌اند<ref>معجم الفروق اللّغویه، ص ۲۹۹.</ref>. در [[شرع]]، [[دین]] عبارت است از چیزی که وضع آن [[الهی]] باشد و صاحبان [[خرد]] را به [[اختیار]] خود به سوی [[رستگاری]] در این [[دنیا]] و [[حسن عاقبت]] در [[آخرت]] [[هدایت]] کند و شامل [[عقاید]] و [[اعمال]] می‌شود<ref>کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج ۱، ص ۸۱۴.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/farhangbooks/Books/14/9.htm#f23 فرهنگ قرآن، ج۱۴، ص۱۹۰- ۲۲۰.]</ref>
*واژه دِین اسم مصدر<ref>التحقيق، ج۳، ص۲۸۷-۲۹۰؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۹، «دین».</ref>، برگرفته از ریشه "د- ی - ن" و در لغت دارای معانی گوناگون و گاه متضادی است؛ [[طاعت]]، [[نافرمانی]]، [[کیفر]] و [[پاداش]]، [[قضاوت]]، عادت و [[خلق و خوی]] از این معانی‌اند. واژه [[دین]] هر چند با ریشه و ساختاری مشترک بر همه این معانی دلالت دارد، کاربرد فعل مربوط به هریک از معانی با دیگری متفاوت است و با توجه به همین [[اختلاف]] در کاربرد، معانی مختلفی را می‌رساند؛ گاهی فعلِ برگرفته از ریشه [[دین]]، بی‌هیچ حرف اضافه‌ای در معنای متعدی به کار می‌رود "مانند دانَهُ". در این صورت معانی "به او [[پاداش]] داد"، "او را مجازات کرد"، "از او [[فرمانبرداری]] کرد"، "او را به [[اطاعت]] در آورد" و "درباره او [[داوری]] کرد" را می‌رساند<ref>الصحاح، ج۵، ص۲۱۱۸-۲۱۱۹؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۹-۱۷۰؛ مفردات، ص ۱۷۵، «دین».</ref> گاهی فعل آن همراه حرف [[تعدی]] "لام" به کار می‌رود "مانند دانَ لَهُ". در این صورت معنای "از او [[اطاعت]] کرد" را می‌رساند<ref>العین، ج۸، ص۷۳؛ الصحاح، ج۵، ص۲۱۱۹، «دین».</ref> گاهی نیز همراه حرف تعدى "باء" "مانند دانَ بِالاسلام" به کار رفته و معنای [[ایمان آوردن]] و گرویدن "به [[دین]] و عقیده‌ای" را می‌رساند<ref>الصحاح، ج۵، ص۲۱۱۹؛ لسان العرب، ج۱۳، ص ۱۶۹؛ فرهنگ معاصر، ص ۲۱۲.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
*واژه دِین اسم مصدر<ref>التحقيق، ج۳، ص۲۸۷-۲۹۰؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۹، «دین».</ref>، برگرفته از ریشه "د- ی - ن" و در لغت دارای معانی گوناگون و گاه متضادی است؛ [[طاعت]]، [[نافرمانی]]، [[کیفر]] و [[پاداش]]، [[قضاوت]]، عادت و [[خلق و خوی]] از این معانی‌اند. واژه [[دین]] هر چند با ریشه و ساختاری مشترک بر همه این معانی دلالت دارد، کاربرد فعل مربوط به هریک از معانی با دیگری متفاوت است و با توجه به همین [[اختلاف]] در کاربرد، معانی مختلفی را می‌رساند؛ گاهی فعلِ برگرفته از ریشه [[دین]]، بی‌هیچ حرف اضافه‌ای در معنای متعدی به کار می‌رود "مانند دانَهُ". در این صورت معانی "به او [[پاداش]] داد"، "او را مجازات کرد"، "از او [[فرمانبرداری]] کرد"، "او را به [[اطاعت]] در آورد" و "درباره او [[داوری]] کرد" را می‌رساند<ref>الصحاح، ج۵، ص۲۱۱۸-۲۱۱۹؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۹-۱۷۰؛ مفردات، ص ۱۷۵، «دین».</ref> گاهی فعل آن همراه حرف [[تعدی]] "لام" به کار می‌رود "مانند دانَ لَهُ". در این صورت معنای "از او [[اطاعت]] کرد" را می‌رساند<ref>العین، ج۸، ص۷۳؛ الصحاح، ج۵، ص۲۱۱۹، «دین».</ref> گاهی نیز همراه حرف تعدى "باء" "مانند دانَ بِالاسلام" به کار رفته و معنای [[ایمان آوردن]] و گرویدن "به [[دین]] و عقیده‌ای" را می‌رساند<ref>الصحاح، ج۵، ص۲۱۱۹؛ لسان العرب، ج۱۳، ص ۱۶۹؛ فرهنگ معاصر، ص ۲۱۲.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
*[[دین]] به معنای اصطلاحی آن "[[کیش]] و [[آیین]]" به معنای [[طاعت]] و [[فرمانبرداری]] گرفته شده<ref>مفردات، ص۱۷۵؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۹، «دین».</ref> و به اعتبار [[انقیاد]] و تبعیتی که از یک [[آیین]] و [[شریعت]] می‌شود، به آن [[دین]] گفته می‌شود<ref>مفردات، ص ۱۷۵، «دین».</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
* [[دین]] به معنای اصطلاحی آن "[[کیش]] و [[آیین]]" به معنای [[طاعت]] و [[فرمانبرداری]] گرفته شده<ref>مفردات، ص۱۷۵؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۱۶۹، «دین».</ref> و به اعتبار [[انقیاد]] و تبعیتی که از یک [[آیین]] و [[شریعت]] می‌شود، به آن [[دین]] گفته می‌شود<ref>مفردات، ص ۱۷۵، «دین».</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
*برخی واژه پژوهان [[قرآنی]] ریشه "د-ی-ن" را در اصل به معنای [[خضوع]] و [[انقیاد]] در برابر برنامه یا مقرراتی معین - نه هر طاعتی - دانسته و معتقدند که معانی [[طاعت]]، [[تعبد]]، محکوم و [[تسلیم شدن]] در برابر یک [[فرمان]]، [[داوری]]، [[قانون]]، [[کیفر]] و [[پاداش]]، به آن معنای اصلی نزدیک‌اند، بنابراین، [[جزا]]، حساب، [[طاعت]]، عادت و جز آن، مصادیق معنای یاد شده‌اند<ref>التحقيق، ج۳، ص۲۶۹.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
*برخی واژه پژوهان [[قرآنی]] ریشه "د-ی-ن" را در اصل به معنای [[خضوع]] و [[انقیاد]] در برابر برنامه یا مقرراتی معین - نه هر طاعتی - دانسته و معتقدند که معانی [[طاعت]]، [[تعبد]]، محکوم و [[تسلیم شدن]] در برابر یک [[فرمان]]، [[داوری]]، [[قانون]]، [[کیفر]] و [[پاداش]]، به آن معنای اصلی نزدیک‌اند، بنابراین، [[جزا]]، حساب، [[طاعت]]، عادت و جز آن، مصادیق معنای یاد شده‌اند<ref>التحقيق، ج۳، ص۲۶۹.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
*[[ارتباط]] [[دین]] با مفاهیمی چون [[شریعت]] و [[ملت]] [[مورد اتفاق]] نیست. عموم [[صاحب نظران]]، [[دین]] را فراگیرتر از [[شریعت]] دانسته و براین باورند که "[[دین]]" بر [[اصول عقاید]]، [[احکام]] و [[اخلاق]] اطلاق می‌شود<ref>نثر طوبی، ج۱، ص۲۷۱-۲۷۲؛ ج۲، ص۴.</ref>؛ ولی "[[شریعت]]" فقط به [[احکام عملی]] فرعی گفته می‌شود<ref>نثر طوبی، ج۲، ص۴؛ تفسیر مراغی، ج۶، ص۱۳۰؛ دائرة‌المعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۳۶.</ref> بر همین اساس، [[اصول دین]] همه [[پیامبران]] برخلاف [[شریعت]] آنان یکی<ref>لسان العرب، ج۸، ص۱۷۶، «شرع».</ref> و [[نسخ]] ناپذیر است<ref>مفردات، ص۴۵۰، «شرع»؛ المیزان، ج۵، ص۳۵۰؛ الموسوعة الذهبية، ج۴۰، ص۵۹۸.</ref>؛ اما [[شریعت]] هر [[پیامبری]] در برخی از [[احکام]] با دیگری فرق دارد<ref>المیزان، ج۵، ص۳۵۰-۳۵۱؛ المنیر، ج۶، ص۲۱۸؛ نک: شریعت در آیینه معرفت، ص۱۱۸-۱۱۹.</ref> گروهی دیگر [[دین]]، [[شریعت]] و [[ملت]] را مترادف<ref>نک: نثر طوبی، ج۲، ص۴.</ref> و به معنای مجموعه‌ای از اصول و [[فروع]] [[وحیانی]] و گاه دربرگیرنده [[تاریخ]] [[زندگی]] و [[سیره]] [[اولیای دین]] دانسته‌اند<ref>نک: قبض و بسط تئوریک شریعت، ص۴۳۹، ۴۴۱؛ گستره شریعت، ص۲۵.</ref> بر این اساس، تفاوت [[دین]]، [[شریعت]] و [[ملت]] فقط اعتباری است<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
* [[ارتباط]] [[دین]] با مفاهیمی چون [[شریعت]] و [[ملت]] [[مورد اتفاق]] نیست. عموم [[صاحب نظران]]، [[دین]] را فراگیرتر از [[شریعت]] دانسته و براین باورند که "[[دین]]" بر [[اصول عقاید]]، [[احکام]] و [[اخلاق]] اطلاق می‌شود<ref>نثر طوبی، ج۱، ص۲۷۱-۲۷۲؛ ج۲، ص۴.</ref>؛ ولی "[[شریعت]]" فقط به [[احکام عملی]] فرعی گفته می‌شود<ref>نثر طوبی، ج۲، ص۴؛ تفسیر مراغی، ج۶، ص۱۳۰؛ دائرة‌المعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۳۶.</ref> بر همین اساس، [[اصول دین]] همه [[پیامبران]] برخلاف [[شریعت]] آنان یکی<ref>لسان العرب، ج۸، ص۱۷۶، «شرع».</ref> و [[نسخ]] ناپذیر است<ref>مفردات، ص۴۵۰، «شرع»؛ المیزان، ج۵، ص۳۵۰؛ الموسوعة الذهبية، ج۴۰، ص۵۹۸.</ref>؛ اما [[شریعت]] هر [[پیامبری]] در برخی از [[احکام]] با دیگری فرق دارد<ref>المیزان، ج۵، ص۳۵۰-۳۵۱؛ المنیر، ج۶، ص۲۱۸؛ نک: شریعت در آیینه معرفت، ص۱۱۸-۱۱۹.</ref> گروهی دیگر [[دین]]، [[شریعت]] و [[ملت]] را مترادف<ref>نک: نثر طوبی، ج۲، ص۴.</ref> و به معنای مجموعه‌ای از اصول و [[فروع]] [[وحیانی]] و گاه دربرگیرنده [[تاریخ]] [[زندگی]] و [[سیره]] [[اولیای دین]] دانسته‌اند<ref>نک: قبض و بسط تئوریک شریعت، ص۴۳۹، ۴۴۱؛ گستره شریعت، ص۲۵.</ref> بر این اساس، تفاوت [[دین]]، [[شریعت]] و [[ملت]] فقط اعتباری است<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
*مجموع آموزه‌های [[اعتقادی]] و عملی "هست و نیست‌ها و باید و نبایدها" به اعتبار اینکه از آنها [[پیروی]] می‌شود، [[دین]]، به جهت اینکه املاء و نوشته می‌شوند، [[ملت]] و از آنجا که برای [[انسان]] [[تشریع]] شده‌اند، [[شریعت]] خوانده می‌شوند<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۸-۱۰؛ الموسوعة الذهبيه، ج۴۰، ص۵۹۶؛ دائرة‌المعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۳۵.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
*مجموع آموزه‌های [[اعتقادی]] و عملی "هست و نیست‌ها و باید و نبایدها" به اعتبار اینکه از آنها [[پیروی]] می‌شود، [[دین]]، به جهت اینکه املاء و نوشته می‌شوند، [[ملت]] و از آنجا که برای [[انسان]] [[تشریع]] شده‌اند، [[شریعت]] خوانده می‌شوند<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۱۸-۱۰؛ الموسوعة الذهبيه، ج۴۰، ص۵۹۶؛ دائرة‌المعارف بستانی، ج۱۰، ص۴۳۵.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
*واژه [[دین]] در اصطلاح رشته‌هایی چون [[فلسفه دین]]، [[جامعه‌شناسی]] [[دین]] و [[روانشناسی]] [[دین]] در برابر noigiler به کار می‌رود. تعریف اصطلاحی [[دین]] در این حوزه‌ها [[مورد اتفاق]] نیست. انبوهی از تعاریف وجود دارند که به رغم مشابهت‌هایی چند، یافتن یک مخرج مشترک برای همه آنها، حتى ارائه فهرست ناقصی از آنها عملاً ناممکن است. تعاریف یاد شده نمایانگر نگرش‌هایی بسیار متفاوت و گاه غیر قابل جمع‌اند<ref>نک: فرهنگ و دین، ص۲۰۲-۲۰۳؛ جامعه‌شناسی دین، ص۲۶-۴۱؛ دین‌پژوهی، ج۱، (دفتر اول)، ص۸۴-۹۳.</ref> این وضعیت از یک سو زاییده نگرش‌های گوناگون به [[دین]] و از سوی دیگر برخاسته از تنوع فراوان چیزی است که به نام [[دین]] شناخته می‌شود؛ به گونه‌ای که از [[یکتاپرستی]] گرفته تا [[روح]] پرستی، [[بت‌پرستی]]، [[پرستش]] اجرام آسمانی، [[اعتقاد]] به [[رب]] النوع‌ها و نیروهای جادویی و [[تقدیس]] برخی حیوانات و اشیاء همگی به نام "[[دین]]" شناخته می‌شوند<ref>نک: دین‌شناسی، ص۲۵.</ref> از آنجا که ارائه تعریفی فراگیر از آنچه به نام [[دین]] شناخته می‌شود، نه امکان پذیر است نه ضرورتی دارد، تنها به دسته‌بندی کلی تعاریف و بيان تعریف مورد نظر خویش می‌پردازیم<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
*واژه [[دین]] در اصطلاح رشته‌هایی چون [[فلسفه دین]]، [[جامعه‌شناسی]] [[دین]] و [[روانشناسی]] [[دین]] در برابر noigiler به کار می‌رود. تعریف اصطلاحی [[دین]] در این حوزه‌ها [[مورد اتفاق]] نیست. انبوهی از تعاریف وجود دارند که به رغم مشابهت‌هایی چند، یافتن یک مخرج مشترک برای همه آنها، حتى ارائه فهرست ناقصی از آنها عملاً ناممکن است. تعاریف یاد شده نمایانگر نگرش‌هایی بسیار متفاوت و گاه غیر قابل جمع‌اند<ref>نک: فرهنگ و دین، ص۲۰۲-۲۰۳؛ جامعه‌شناسی دین، ص۲۶-۴۱؛ دین‌پژوهی، ج۱، (دفتر اول)، ص۸۴-۹۳.</ref> این وضعیت از یک سو زاییده نگرش‌های گوناگون به [[دین]] و از سوی دیگر برخاسته از تنوع فراوان چیزی است که به نام [[دین]] شناخته می‌شود؛ به گونه‌ای که از [[یکتاپرستی]] گرفته تا [[روح]] پرستی، [[بت‌پرستی]]، [[پرستش]] اجرام آسمانی، [[اعتقاد]] به [[رب]] النوع‌ها و نیروهای جادویی و [[تقدیس]] برخی حیوانات و اشیاء همگی به نام "[[دین]]" شناخته می‌شوند<ref>نک: دین‌شناسی، ص۲۵.</ref> از آنجا که ارائه تعریفی فراگیر از آنچه به نام [[دین]] شناخته می‌شود، نه امکان پذیر است نه ضرورتی دارد، تنها به دسته‌بندی کلی تعاریف و بيان تعریف مورد نظر خویش می‌پردازیم<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
خط ۹۶: خط ۹۶:


==دین در [[قرآن]]==
==دین در [[قرآن]]==
*واژه دین دست کم ۹۱ بار در [[قرآن کریم]] آمده است: ۶۱ بار در معنای اصطلاحی یا نزدیک به آن برای نمونه: {{متن قرآن|يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ}}<ref> که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۲.</ref>، {{متن قرآن|وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ}}<ref>  و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد؛ سوره بقره، آیه:۱۹۳.</ref>، {{متن قرآن|لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref> در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۶.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِيلِ}}<ref> بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوس‌های گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه: ۷۷.</ref>، {{متن قرآن|فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاء أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِن وِعَاء أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مِّن نَّشَاء وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ }}<ref>  آنگاه (جست و جو را) از باربندهای آنان پیش از باربند برادر (تنی‌اش) آغازید سپس آن را از باربند برادرش بیرون آورد! بدین‌گونه برای یوسف چاره‌گری کردیم (زیرا) او برادرش را بر آیین آن پادشاه نمی‌توانست بازداشت کند- مگر آنکه خداوند می‌خواست- هر کس را که بخواهیم به پایه‌هایی فرا می‌بریم و ز هر داننده‌ای داناتری هست؛ سوره یوسف، آیه:۷۶.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ لَهُمْ شُرَكَاء شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللَّهُ وَلَوْلا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref>  مگر آنان را شریک‌هایی است که از دین آنچه را که خداوند بدان اذن نداده است برای آنان بیان داشته‌اند؟ و اگر فرمان قاطع (خداوند) نبود به یقین میان آنها داوری می‌شد و بی‌گمان ستمگران را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره شوری، آیه:۲۱.</ref>، {{متن قرآن|لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ}}<ref> دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه:۶.</ref> و ۱۸ بار و اغلب با ترکیب {{متن قرآن|يَوْمِ الدِّينِ }} به معنای جزا "کیفر و پاداش" برای نمونه: {{متن قرآن|يَوْمِ الدِّينِ }}<ref> مالک  روز پاداش و کیفر؛ سوره فاتحه، آیه:۴.</ref>، {{متن قرآن|يَسْأَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ }}<ref>می‌پرسند: روز پاداش و کیفر چه هنگام است؟؛ سوره ذاریات، آیه: ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ}}<ref> این، پذیرایی (از) آنان در روز پاداش و کیفر است؛ سوره واقعه، آیه:۵۶.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ }}<ref> و آنان که روز پاداش و کیفر را راست می‌شمارند؛ سوره معارج، آیه:۲۶.</ref> و ۱۲ بار به معنای طاعت و انقیاد به کار رفته است برای نمونه: {{متن قرآن|قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ}}<ref> بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است و در هر نمازگاهی روی خود را (به سوی او) راست گردانید و او را در حالی که دین را برای وی ناب می‌سازید بخوانید؛ چنان که شما را در آغاز آفرید (به سوی او) باز می‌گردید؛ سوره اعراف، آیه:۲۹.</ref>، {{متن قرآن|إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَاعْتَصَمُواْ بِاللَّهِ وَأَخْلَصُواْ دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref> مگر آنان که توبه کنند و به راه آیند و به خداوند توسّل جویند و دینشان را برای خداوند، ناب گردانند؛ که اینان با مؤمنان (همراه) اند و زودا که خداوند به مؤمنان پاداشی سترگ بخشد؛ سوره نساء، آیه: ۱۴۶.</ref>، {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِم بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُواْ بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُاْ اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنِّ مِنَ الشَّاكِرِينَ}}<ref> اوست که شما را در خشکی و دریا می‌گرداند تا چون در کشتی‌ها باشید و آنها سرنشینان خود را با بادی سازگار پیش برند و (سرنشینان) بدان شادمان شوند (ناگهان) بادی تند بر آن کشتی‌ها وزد و موج از هر جا به ایشان رسد و دریابند که از هر سو گرفتار شده‌اند، خداوند را با پرستش خالصانه بخوانند که اگر ما را از این غرقاب برهانی از سپاسگزاران خواهیم بود؛ سوره یونس، آیه: ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ }}<ref> و چون در کشتی سوار می‌شوند خداوند را می‌خوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌گردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک می‌ورزند؛ سوره عنکبوت، آیه:۶۵.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
*واژه دین دست کم ۹۱ بار در [[قرآن کریم]] آمده است: ۶۱ بار در معنای اصطلاحی یا نزدیک به آن برای نمونه: {{متن قرآن|يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ}}<ref> که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۲.</ref>، {{متن قرآن|وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ}}<ref>  و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد؛ سوره بقره، آیه:۱۹۳.</ref>، {{متن قرآن|لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref> در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد و خداوند شنوای داناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۶.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِيلِ}}<ref> بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوس‌های گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه: ۷۷.</ref>، {{متن قرآن|فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاء أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِن وِعَاء أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مِّن نَّشَاء وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ }}<ref>  آنگاه (جست و جو را) از باربندهای آنان پیش از باربند برادر (تنی‌اش) آغازید سپس آن را از باربند برادرش بیرون آورد! بدین‌گونه برای یوسف چاره‌گری کردیم (زیرا) او برادرش را بر آیین آن پادشاه نمی‌توانست بازداشت کند- مگر آنکه خداوند می‌خواست- هر کس را که بخواهیم به پایه‌هایی فرا می‌بریم و ز هر داننده‌ای داناتری هست؛ سوره یوسف، آیه:۷۶.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ لَهُمْ شُرَكَاء شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللَّهُ وَلَوْلا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref>  مگر آنان را شریک‌هایی است که از دین آنچه را که خداوند بدان اذن نداده است برای آنان بیان داشته‌اند؟ و اگر فرمان قاطع (خداوند) نبود به یقین میان آنها داوری می‌شد و بی‌گمان ستمگران را عذابی دردناک خواهد بود؛ سوره شوری، آیه:۲۱.</ref>، {{متن قرآن|لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ}}<ref> دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه:۶.</ref> و ۱۸ بار و اغلب با ترکیب {{متن قرآن|يَوْمِ الدِّينِ }} به معنای جزا "کیفر و پاداش" برای نمونه: {{متن قرآن|يَوْمِ الدِّينِ }}<ref> مالک  روز پاداش و کیفر؛ سوره فاتحه، آیه:۴.</ref>، {{متن قرآن|يَسْأَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ }}<ref>می‌پرسند: روز پاداش و کیفر چه هنگام است؟؛ سوره ذاریات، آیه: ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ}}<ref> این، پذیرایی (از) آنان در روز پاداش و کیفر است؛ سوره واقعه، آیه:۵۶.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ }}<ref> و آنان که روز پاداش و کیفر را راست می‌شمارند؛ سوره معارج، آیه:۲۶.</ref> و ۱۲ بار به معنای طاعت و انقیاد به کار رفته است برای نمونه: {{متن قرآن|قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ}}<ref> بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است و در هر نمازگاهی روی خود را (به سوی او) راست گردانید و او را در حالی که دین را برای وی ناب می‌سازید بخوانید؛ چنان که شما را در آغاز آفرید (به سوی او) باز می‌گردید؛ سوره اعراف، آیه:۲۹.</ref>، {{متن قرآن|إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَاعْتَصَمُواْ بِاللَّهِ وَأَخْلَصُواْ دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref> مگر آنان که توبه کنند و به راه آیند و به خداوند توسّل جویند و دینشان را برای خداوند، ناب گردانند؛ که اینان با مؤمنان (همراه) اند و زودا که خداوند به مؤمنان پاداشی سترگ بخشد؛ سوره نساء، آیه: ۱۴۶.</ref>، {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِم بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُواْ بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُاْ اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنِّ مِنَ الشَّاكِرِينَ}}<ref> اوست که شما را در خشکی و دریا می‌گرداند تا چون در کشتی‌ها باشید و آنها سرنشینان خود را با بادی سازگار پیش برند و (سرنشینان) بدان شادمان شوند (ناگهان) بادی تند بر آن کشتی‌ها وزد و موج از هر جا به ایشان رسد و دریابند که از هر سو گرفتار شده‌اند، خداوند را با پرستش خالصانه بخوانند که اگر ما را از این غرقاب برهانی از سپاسگزاران خواهیم بود؛ سوره یونس، آیه: ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ }}<ref> و چون در کشتی سوار می‌شوند خداوند را می‌خوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌گردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک می‌ورزند؛ سوره عنکبوت، آیه:۶۵.</ref><ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
*[[قرآن کریم]] در معنای اصطلاحی با کاربردی نسبتاً گسترده، واژه دین را درباره ادیان بر حق و تحریف شده الهی {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً }}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه سر مکنید، باز ایستید  که برایتان بهتر است، بی‌گمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۱.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِيلِ}}<ref> بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوس‌های گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه: ۷۷.</ref>، {{متن قرآن|شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ}}<ref> از دین، همان را برای شما بیان داشت  که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان می‌خوانی گران  است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمی‌گزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون می‌گردد؛ سوره شوری، آیه:۱۳.</ref>، ادیان بشری شرک‌آمیز و آیین بت‌پرستی {{متن قرآن|وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فِي الأَرْضِ الْفَسَادَ}}<ref> و فرعون گفت: بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند، که می‌ترسم آیین شما را دگرگون سازد یا در این سرزمین تباهی پدید آورد؛ سوره غافر، آیه:۲۶.</ref>، {{متن قرآن|لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ}}<ref> دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه:۶.</ref>. نیز بخشی از آموزه‌های دینی {{متن قرآن|إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref> بی‌گمان شمار ماه‌ها نزد خداوند در کتاب وی  روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماه، حرام است، این است آیین استوار، در آنها به خود ستم روا ندارید و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ می‌کنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است؛ سوره توبه، آیه: ۳۶.</ref> به کار برده است. بر همین اساس، واژه دین در کاربردهای قرآنی به تنهایی و بی‌هیچ قرینه‌ای، بار مثبت یا منفی ندارد و درباره ادیان الهی و ادیان بشری یکسان به کار می‌رود<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
* [[قرآن کریم]] در معنای اصطلاحی با کاربردی نسبتاً گسترده، واژه دین را درباره ادیان بر حق و تحریف شده الهی {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً }}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه سر مکنید، باز ایستید  که برایتان بهتر است، بی‌گمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه: ۱۷۱.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِيلِ}}<ref> بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوس‌های گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه: ۷۷.</ref>، {{متن قرآن|شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ}}<ref> از دین، همان را برای شما بیان داشت  که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان می‌خوانی گران  است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمی‌گزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون می‌گردد؛ سوره شوری، آیه:۱۳.</ref>، ادیان بشری شرک‌آمیز و آیین بت‌پرستی {{متن قرآن|وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فِي الأَرْضِ الْفَسَادَ}}<ref> و فرعون گفت: بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را بخواند، که می‌ترسم آیین شما را دگرگون سازد یا در این سرزمین تباهی پدید آورد؛ سوره غافر، آیه:۲۶.</ref>، {{متن قرآن|لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ}}<ref> دین شما از شما و دین من از من؛ سوره کافرون، آیه:۶.</ref>. نیز بخشی از آموزه‌های دینی {{متن قرآن|إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلاَ تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref> بی‌گمان شمار ماه‌ها نزد خداوند در کتاب وی  روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماه، حرام است، این است آیین استوار، در آنها به خود ستم روا ندارید و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ می‌کنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است؛ سوره توبه، آیه: ۳۶.</ref> به کار برده است. بر همین اساس، واژه دین در کاربردهای قرآنی به تنهایی و بی‌هیچ قرینه‌ای، بار مثبت یا منفی ندارد و درباره ادیان الهی و ادیان بشری یکسان به کار می‌رود<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
*ادیان یاد شده در [[قرآن کریم]] را می‌توان به سه دسته کلی قسمت کرد: [[قرآن کریم]] ابتدا به روایت بخش‌های برجسته‌ای از تاریخ ادیان توحیدی و آموزه‌های آنها به عنوان یک جریان واحد تاریخی پرداخته است. این جریان در فرایند تکاملی همراه زندگی نخستین انسان و اولین [[پیامبر]] الهی بر روی زمین آغاز و با دین [[پیامبر خاتم]]{{صل}} پایان پذیرفته است. در مرحله دوم گونه‌های مختلف بت‌پرستی و آیین‌های شرک‌آمیز و تعالیم آنها به عنوان ادیان غیر توحیدی و جریان معارض با ادیان و آموزه‌های وحیانی گزارش شده‌اند. دسته سوم، صورت تحریف شده ادیانِ توحیدی است. این دسته از ادیان، به عبارت دقیق، بیشتر یک پرداخت انتقادی از انحرافات اعتقادی و رفتاری یگانه‌پرستان در دوره‌های گوناگون تاریخی و آموزه‌های تحریف شده در یهودیت و مسیحیتِ رایج است و اغلب به همان یهودیت و مسیحیت اختصاص دارد. ابتدا به سیر پیدایش و تکامل ادیان توحیدی و سپس به کلیاتی درباره ادیان غير توحیدی می‌پردازیم<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.
*ادیان یاد شده در [[قرآن کریم]] را می‌توان به سه دسته کلی قسمت کرد: [[قرآن کریم]] ابتدا به روایت بخش‌های برجسته‌ای از تاریخ ادیان توحیدی و آموزه‌های آنها به عنوان یک جریان واحد تاریخی پرداخته است. این جریان در فرایند تکاملی همراه زندگی نخستین انسان و اولین [[پیامبر]] الهی بر روی زمین آغاز و با دین [[پیامبر خاتم]]{{صل}} پایان پذیرفته است. در مرحله دوم گونه‌های مختلف بت‌پرستی و آیین‌های شرک‌آمیز و تعالیم آنها به عنوان ادیان غیر توحیدی و جریان معارض با ادیان و آموزه‌های وحیانی گزارش شده‌اند. دسته سوم، صورت تحریف شده ادیانِ توحیدی است. این دسته از ادیان، به عبارت دقیق، بیشتر یک پرداخت انتقادی از انحرافات اعتقادی و رفتاری یگانه‌پرستان در دوره‌های گوناگون تاریخی و آموزه‌های تحریف شده در یهودیت و مسیحیتِ رایج است و اغلب به همان یهودیت و مسیحیت اختصاص دارد. ابتدا به سیر پیدایش و تکامل ادیان توحیدی و سپس به کلیاتی درباره ادیان غير توحیدی می‌پردازیم<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۱۳، ص ۲۰۶- ۲۶۶.</ref>.


==تاریخ پیدایش و تکامل [[ادیان توحیدی]]==
==تاریخ پیدایش و تکامل [[ادیان توحیدی]]==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش