جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
وی پیش از [[فتح مکه]] [[اسلام]] آورد. منابع به شرکت او در فتح مکه تصریح کرده و گفتهاند در آن [[روز]]، یکی از پرچمهای بنی کعب از خزاعه را حمل میکرد<ref>واقدی، ص۸۹۶؛ ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰.</ref>. از گزارشی در [[مغازی]] برمیآید که در [[صلح حدیبیه]] نیز حضور داشته است<ref>واقدی، ص۶۱۶.</ref>. | وی پیش از [[فتح مکه]] [[اسلام]] آورد. منابع به شرکت او در فتح مکه تصریح کرده و گفتهاند در آن [[روز]]، یکی از پرچمهای بنی کعب از خزاعه را حمل میکرد<ref>واقدی، ص۸۹۶؛ ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰.</ref>. از گزارشی در [[مغازی]] برمیآید که در [[صلح حدیبیه]] نیز حضور داشته است<ref>واقدی، ص۶۱۶.</ref>. | ||
از [[زندگی]] او پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} به جز یکی دو گزارش اطلاعی در دست نیست. بنا بر روایتی، ابوشریح در سال سی و هنگام [[جنگ]] [[سعید بن عاص]] در [[طبرستان]]، به [[کوفه]] رفت تا از نزدیک [[شاهد]] ماجرا باشد. در همین [[زمان]]، هنگامی که برخی [[جوانان]] کوفه، [[ابن حیسمان خزاعی]] را محاصره کردند و به [[قتل]] رساندند، ابوشریح و پسرش بر [[ضد]] محاصره کنندگان [[شهادت]] دادند و [[عثمان]] [[دستور]] داد محاصره کنندگان را [[مجازات]] کنند و به قتل برسانند<ref>طبری، ج۴، ص۲۷۳.</ref>. در روایتی دیگر، هنگامی که [[عمرو بن زبیر]] برای کشتن برادرش [[عبدالله]] وارد [[مکه]] شد، ابوشریح با استناد به سخنی - که در آن [[رسول خدا]]{{صل}} [[قتال]] در مکه را [[حرام]] اعلام کرده بود. [[عمرو]] را از [[کشتار]] در [[مکه]] [[نهی]] کرد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۵۸.</ref>. | از [[زندگی]] او پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} به جز یکی دو گزارش اطلاعی در دست نیست. بنا بر روایتی، ابوشریح در سال سی و هنگام [[جنگ]] [[سعید بن عاص]] در [[طبرستان]]، به [[کوفه]] رفت تا از نزدیک [[شاهد]] ماجرا باشد. در همین [[زمان]]، هنگامی که برخی [[جوانان]] کوفه، [[ابن حیسمان خزاعی]] را محاصره کردند و به [[قتل]] رساندند، ابوشریح و پسرش بر [[ضد]] محاصره کنندگان [[شهادت]] دادند و [[عثمان]] [[دستور]] داد محاصره کنندگان را [[مجازات]] کنند و به قتل برسانند<ref>طبری، ج۴، ص۲۷۳.</ref>. در روایتی دیگر، هنگامی که [[عمرو بن زبیر]] برای کشتن برادرش [[عبدالله]] وارد [[مکه]] شد، ابوشریح با استناد به سخنی - که در آن [[رسول خدا]] {{صل}} [[قتال]] در مکه را [[حرام]] اعلام کرده بود. [[عمرو]] را از [[کشتار]] در [[مکه]] [[نهی]] کرد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۵۸.</ref>. | ||
[[حدیثی]] نقل شده است که در آن، نافرمانترین [[مردم]] به سه دسته تقسیم شدهاند<ref>ر. ک: احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۲؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۸۳.</ref>. برخی این [[حدیث]] را به ابوشریح خزاعی نسبت دادهاند<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۷۴ و ۱۸۲.</ref>. | [[حدیثی]] نقل شده است که در آن، نافرمانترین [[مردم]] به سه دسته تقسیم شدهاند<ref>ر. ک: احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۲؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۸۳.</ref>. برخی این [[حدیث]] را به ابوشریح خزاعی نسبت دادهاند<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۷۴ و ۱۸۲.</ref>. |