جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۷.</ref> میگوید: نام و [[نسب]] او شناخته شده نیست. اما ابن سکن نام او را [[زید]] و به قولی [[یزید بن ابی شیبه]] میداند و برخی نیز او را [[عبید بن کعب]] میخوانند<ref>مزی، ج۳۳، ص۴۰۷.</ref>. وی فردی [[شوخ طبع]]، [[فرومایه]]<ref>ابن سعد، ج۶، ص۱۲۴.</ref> و از [[صحابه]] ساکن [[کوفه]] بود که از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] دارد<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۲؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۷۷.</ref>. تمام کسانی که نامی از وی بردهاند، به داستان [[بیعت]] او با رسول خدا{{صل}} اشاره کردهاند. ابوشهم میگوید: روزی در یکی از کوچههای [[مدینه]]<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۲.</ref>، کنیزکی از کنارم گذشت، [[دست]] به ران او زدم. فردای همان [[روز]] [[خدمت]] رسول خدا{{صل}} رسیدم که مشغول بیعت با [[مردم]] بود. دست خود را برای بیعت به طرف ایشان دراز کردم، ولی دست خود را کشید و فرمود: "با کسی که دیروز چنان کرد، دست بدهم؟!"<ref>ر. ک: ابن حجر، ج۷، ص۱۷۷؛ با کمی اختلاف در عبارت ر. ک: ابونعیم، ج۵، ص۲۹۳۳.</ref> عرض کردم: یا [[رسول الله]]! دیگر چنین نمیکنم. [[حضرت]] [[راضی]] شد و برای بیعت، دست داد<ref>ابن سعد، ج۶، ص۱۲۴؛ ابویعلی، ص۵۷؛ طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۲؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۴.</ref>. ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۷.</ref>، [[سند]] این روایت را [[قوی]] دانسته است.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوشهم»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۷۶.</ref> | [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۷.</ref> میگوید: نام و [[نسب]] او شناخته شده نیست. اما ابن سکن نام او را [[زید]] و به قولی [[یزید بن ابی شیبه]] میداند و برخی نیز او را [[عبید بن کعب]] میخوانند<ref>مزی، ج۳۳، ص۴۰۷.</ref>. وی فردی [[شوخ طبع]]، [[فرومایه]]<ref>ابن سعد، ج۶، ص۱۲۴.</ref> و از [[صحابه]] ساکن [[کوفه]] بود که از [[رسول خدا]] {{صل}} [[روایت]] دارد<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۲؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۷۷.</ref>. تمام کسانی که نامی از وی بردهاند، به داستان [[بیعت]] او با رسول خدا {{صل}} اشاره کردهاند. ابوشهم میگوید: روزی در یکی از کوچههای [[مدینه]]<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۲.</ref>، کنیزکی از کنارم گذشت، [[دست]] به ران او زدم. فردای همان [[روز]] [[خدمت]] رسول خدا {{صل}} رسیدم که مشغول بیعت با [[مردم]] بود. دست خود را برای بیعت به طرف ایشان دراز کردم، ولی دست خود را کشید و فرمود: "با کسی که دیروز چنان کرد، دست بدهم؟!"<ref>ر. ک: ابن حجر، ج۷، ص۱۷۷؛ با کمی اختلاف در عبارت ر. ک: ابونعیم، ج۵، ص۲۹۳۳.</ref> عرض کردم: یا [[رسول الله]]! دیگر چنین نمیکنم. [[حضرت]] [[راضی]] شد و برای بیعت، دست داد<ref>ابن سعد، ج۶، ص۱۲۴؛ ابویعلی، ص۵۷؛ طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۲؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۴.</ref>. ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۷۷.</ref>، [[سند]] این روایت را [[قوی]] دانسته است.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوشهم»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۷۶.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |