جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
جز (←پانویس) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اسلم بن عمرو ترکی در تراجم و رجال]] - [[اسلم بن عمرو ترکی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اسلم بن عمرو ترکی در تراجم و رجال]] - [[اسلم بن عمرو ترکی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
'''اسلم بن عمرو ترکی''' یکی از [[شهدای کربلا]]، وی [[غلام]] [[امام حسین|سید الشهدا]]{{ع}} و ترک زبان بود، تیر انداز و کماندار بود و کاتب [[امام حسین]] به شمار میرفت. [[قاری]] [[قرآن]] و آشنا به [[عربی]] بود. برخی نام او را [[سلیمان]] و [[سلیم]] هم نوشتهاند<ref>انصار الحسین، ص ۵۸</ref> [[روز عاشورا]] که [[اذن میدان]] گرفت، اینگونه [[رجز]] میخواند: دریا از ضربت نیزه و شمشیرم میجوشد و [[آسمان]] از تیرم پر میشود، آنگاه که تیغ درکفم آشکار شود، [[قلب]] [[حسود]] [[متکبر]] را میشکافد<ref>مقتل خوارزمی، ج ۲، ص ۲۴</ref>. وی دلاورانه جنگید و بر [[زمین]] افتاد. [[امام]] به بالین او آمد و گریست و چهره بر چهرهاش نهاد. [[اسلم]]، [[چشم]] گشود و [[امام حسین|حسین]] را بر بالین خود دید، تبسمی کرد و [[جان]] داد.<ref>بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۳۰، عوالم(امام حسین)، ص ۲۷۳</ref><ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۵۳.</ref>. | '''اسلم بن عمرو ترکی''' یکی از [[شهدای کربلا]]، وی [[غلام]] [[امام حسین|سید الشهدا]] {{ع}} و ترک زبان بود، تیر انداز و کماندار بود و کاتب [[امام حسین]] به شمار میرفت. [[قاری]] [[قرآن]] و آشنا به [[عربی]] بود. برخی نام او را [[سلیمان]] و [[سلیم]] هم نوشتهاند<ref>انصار الحسین، ص ۵۸</ref> [[روز عاشورا]] که [[اذن میدان]] گرفت، اینگونه [[رجز]] میخواند: دریا از ضربت نیزه و شمشیرم میجوشد و [[آسمان]] از تیرم پر میشود، آنگاه که تیغ درکفم آشکار شود، [[قلب]] [[حسود]] [[متکبر]] را میشکافد<ref>مقتل خوارزمی، ج ۲، ص ۲۴</ref>. وی دلاورانه جنگید و بر [[زمین]] افتاد. [[امام]] به بالین او آمد و گریست و چهره بر چهرهاش نهاد. [[اسلم]]، [[چشم]] گشود و [[امام حسین|حسین]] را بر بالین خود دید، تبسمی کرد و [[جان]] داد.<ref>بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۳۰، عوالم(امام حسین)، ص ۲۷۳</ref><ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۵۳.</ref>. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
«اسلم» فرزند «عمرو» [[غلام]] [[امام حسین]]{{ع}}<ref>در مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۴ آورده که اسلم غلام حر بن یزید ریاحی بوده است. این قول مؤیدی ندارد و صحیح همان قول در متن است.</ref> و از ترکان [[دیلم]] بود<ref>ابصارالعین، ص۸۹.</ref>. البته در برخی منابع او را «واضح» گفتهاند<ref>در اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۲۳ آورده است، که اسلم بن عمرو ترکی غیر از واضح ترک میباشد. توضیح بیشتری در این باره در ذیل نام «واضح ترک» آوردهایم ملاحظه شود.</ref>. | «اسلم» فرزند «عمرو» [[غلام]] [[امام حسین]] {{ع}}<ref>در مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۴ آورده که اسلم غلام حر بن یزید ریاحی بوده است. این قول مؤیدی ندارد و صحیح همان قول در متن است.</ref> و از ترکان [[دیلم]] بود<ref>ابصارالعین، ص۸۹.</ref>. البته در برخی منابع او را «واضح» گفتهاند<ref>در اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۲۳ آورده است، که اسلم بن عمرو ترکی غیر از واضح ترک میباشد. توضیح بیشتری در این باره در ذیل نام «واضح ترک» آوردهایم ملاحظه شود.</ref>. | ||
برخی او را «واضح»<ref>تسمیة من قتل مع الحسین{{ع}}، ش۶۹؛ الحدائق الوریة، ص۱۰۴؛ اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۲؛ وسیلة الدارین، ص۲۰۰؛ ابصار العین، ص۱۴۴-۱۴۵، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ فرسان الهیجاء، ج۲، ص۱۳۴-۱۳۵.</ref> و برخی دیگر «اسلم بن عمرو»<ref>تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵؛ ابصار العین، ص۹۵-۹۶، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ ذخیرة الدارین، ص۲۶۶؛ وسیلة الدارین، ص۴۲۸؛ انصار الحسین{{ع}}، ص۷۳-۷۴، دارالاسلامیة؛ اعیان الشیعة؛ ج۳، ص۳۰۳-۳۰۴؛ فرسان الهیجاء، ج۱، ص۳۴-۳۵.</ref> خواندهاند. نیز، گروهی او را از آنِ [[امام حسین]]{{ع}}<ref>مقتل الحسین{{ع}}، خوارزمی، ج۲، ص۲۸، انوارالهدی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۰؛ عوالم العلوم، ج۱۷، ص۲۷۳؛ برخی از منابع متأخر نقل کردهاند که پس از شهادت امام حسن، امام حسین{{عم}} این غلام را خریداری و به فرزند خود، امام سجاد{{ع}} بخشیدند. (ر.ک: تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵؛ ذخیرة الدارین، ص۲۶۶). </ref> و گروهی از آنِ [[جنادة بن حارث سلمانی]]<ref>تسمیة من قتل، ش۶۹؛ الحدائق الوردیة، نیز ر.ک: ابصار العین، ص۱۴۴-۱۴۵، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ وسیلة الدارین، ص۲۰۰؛ اعیان الشیعة؛ ج۱، ص۶۱۲؛ فرسان الهیجاء، ج۲، ص۱۳۴-۱۳۵.</ref> و [[ابن شهرآشوب]] وی را از آنِ [[حر بن یزید ریاحی|حُرّ]]<ref>مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۱۳؛ نفس المهموم، ص۲۶۶ (پاورقی)، دارالمحجة البیضاء.</ref> دانسته است<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۹۵.</ref> | برخی او را «واضح»<ref>تسمیة من قتل مع الحسین {{ع}}، ش۶۹؛ الحدائق الوریة، ص۱۰۴؛ اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۲؛ وسیلة الدارین، ص۲۰۰؛ ابصار العین، ص۱۴۴-۱۴۵، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ فرسان الهیجاء، ج۲، ص۱۳۴-۱۳۵.</ref> و برخی دیگر «اسلم بن عمرو»<ref>تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵؛ ابصار العین، ص۹۵-۹۶، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ ذخیرة الدارین، ص۲۶۶؛ وسیلة الدارین، ص۴۲۸؛ انصار الحسین {{ع}}، ص۷۳-۷۴، دارالاسلامیة؛ اعیان الشیعة؛ ج۳، ص۳۰۳-۳۰۴؛ فرسان الهیجاء، ج۱، ص۳۴-۳۵.</ref> خواندهاند. نیز، گروهی او را از آنِ [[امام حسین]] {{ع}}<ref>مقتل الحسین {{ع}}، خوارزمی، ج۲، ص۲۸، انوارالهدی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۰؛ عوالم العلوم، ج۱۷، ص۲۷۳؛ برخی از منابع متأخر نقل کردهاند که پس از شهادت امام حسن، امام حسین {{عم}} این غلام را خریداری و به فرزند خود، امام سجاد {{ع}} بخشیدند. (ر. ک: تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵؛ ذخیرة الدارین، ص۲۶۶). </ref> و گروهی از آنِ [[جنادة بن حارث سلمانی]]<ref>تسمیة من قتل، ش۶۹؛ الحدائق الوردیة، نیز ر. ک: ابصار العین، ص۱۴۴-۱۴۵، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ وسیلة الدارین، ص۲۰۰؛ اعیان الشیعة؛ ج۱، ص۶۱۲؛ فرسان الهیجاء، ج۲، ص۱۳۴-۱۳۵.</ref> و [[ابن شهرآشوب]] وی را از آنِ [[حر بن یزید ریاحی|حُرّ]]<ref>مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۱۳؛ نفس المهموم، ص۲۶۶ (پاورقی)، دارالمحجة البیضاء.</ref> دانسته است<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۹۵.</ref> | ||
در برخی از [[تواریخ]] آمده: [[امام حسین]]{{ع}} بعد از [[شهادت]] برادرش [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} اسلم را که [[غلام]] بود خریداری کرد و به فرزندش [[علی بن الحسین]]{{ع}} بخشید<ref>تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵ و اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۰۳.</ref>. | در برخی از [[تواریخ]] آمده: [[امام حسین]] {{ع}} بعد از [[شهادت]] برادرش [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} اسلم را که [[غلام]] بود خریداری کرد و به فرزندش [[علی بن الحسین]] {{ع}} بخشید<ref>تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵ و اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۰۳.</ref>. | ||
طبق نقل برخی از [[مورخان]]، وی مردی [[شجاع]] و [[قاری]] [[قرآن]]، دانای به [[زبان عربی]] و در مواقعی کاتب امام حسین{{ع}} بود و هنگامی که امام حسین{{ع}} از [[مدینه]] به [[مکه]] و از آنجا به [[کربلا]] حرکت کرد اسلم همراه آن [[حضرت]] بود. | طبق نقل برخی از [[مورخان]]، وی مردی [[شجاع]] و [[قاری]] [[قرآن]]، دانای به [[زبان عربی]] و در مواقعی کاتب امام حسین {{ع}} بود و هنگامی که امام حسین {{ع}} از [[مدینه]] به [[مکه]] و از آنجا به [[کربلا]] حرکت کرد اسلم همراه آن [[حضرت]] بود. | ||
[[روز عاشورا]] از [[امام]]{{ع}} [[اذن میدان]] گرفت و آهنگ [[پیکار]] کرد<ref>تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵؛ نیز ر.ک: ابصارالعین، ص۹۵ - ۹۶؛ ذخیرة الدارین، ص۲۶۶ و وسیلة الدارین، ص۱۰۰ و ۲۰۰.</ref> [[سماوی]] [[رجز]] زیر را به این [[غلام]] نسبت داده است: | [[روز عاشورا]] از [[امام]] {{ع}} [[اذن میدان]] گرفت و آهنگ [[پیکار]] کرد<ref>تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵؛ نیز ر. ک: ابصارالعین، ص۹۵ - ۹۶؛ ذخیرة الدارین، ص۲۶۶ و وسیلة الدارین، ص۱۰۰ و ۲۰۰.</ref> [[سماوی]] [[رجز]] زیر را به این [[غلام]] نسبت داده است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''أَميري حُسَیْن وَنِعْمَ الْاَمير''|2=''سُرورُ فُؤادَ البَشيرِ النَّذير''<ref>ابصار العین، ص۹۵-۹۶، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة.</ref>}} | {{ب|''أَميري حُسَیْن وَنِعْمَ الْاَمير''|2=''سُرورُ فُؤادَ البَشيرِ النَّذير''<ref>ابصار العین، ص۹۵-۹۶، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة.</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
:فرماندۀ من [[حسین]]{{ع}} است؛ و چه خوب [[فرماندهی]]! همانا او مایۀ [[شادمانی]] [[قلب]] [[رسول خدا]]{{صل}} است. | :فرماندۀ من [[حسین]] {{ع}} است؛ و چه خوب [[فرماندهی]]! همانا او مایۀ [[شادمانی]] [[قلب]] [[رسول خدا]] {{صل}} است. | ||
اما بعضی دیگر مثل [[ابن شهر آشوب]] و خوارزمی رجز مذکور را از آن [[جوانی]] که روز عاشورا پدرش [[شهید]] شده بود و به [[تشویق]] مادرش وارد میدان [[نبرد]] گردید دانستهاند<ref>مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۴ و مقتل خوارزمی، ج۲، ص۲۵.</ref>. | اما بعضی دیگر مثل [[ابن شهر آشوب]] و خوارزمی رجز مذکور را از آن [[جوانی]] که روز عاشورا پدرش [[شهید]] شده بود و به [[تشویق]] مادرش وارد میدان [[نبرد]] گردید دانستهاند<ref>مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۰۴ و مقتل خوارزمی، ج۲، ص۲۵.</ref>. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
:دریا از ضربت نیزه و شمشیرم میجوشد، و [[آسمان]] از تیرم پر میشود. آنگاه که تیغ در کفم آشکار شود، [[قلب]] [[حسود]] [[متکبر]] شکافته میشود<ref>فرهنگ عاشورا، ص۴۹.</ref> | :دریا از ضربت نیزه و شمشیرم میجوشد، و [[آسمان]] از تیرم پر میشود. آنگاه که تیغ در کفم آشکار شود، [[قلب]] [[حسود]] [[متکبر]] شکافته میشود<ref>فرهنگ عاشورا، ص۴۹.</ref> | ||
[[غلام]] پس از مبارزهای شجاعانه و کشتن شماری از آن [[قوم]] [[تبهکار]]، سرانجام بر اثر جراحات بسیار بر [[زمین]] افتاد و با اندک توانی که در [[بدن]] داشت به سوی [[امام حسین]]{{ع}} اشاره کرد. | [[غلام]] پس از مبارزهای شجاعانه و کشتن شماری از آن [[قوم]] [[تبهکار]]، سرانجام بر اثر جراحات بسیار بر [[زمین]] افتاد و با اندک توانی که در [[بدن]] داشت به سوی [[امام حسین]] {{ع}} اشاره کرد. | ||
[[حضرت]] با سرعت به بالین وی آمد و دست در گردنش انداخت و صورت بر صورت او گذاشت و گریست. | [[حضرت]] با سرعت به بالین وی آمد و دست در گردنش انداخت و صورت بر صورت او گذاشت و گریست. | ||
همان کاری که بالین [[جوان]] رشیدش [[علی اکبر]]{{ع}} کرد با [[اسلم]] این غلام کرد.<ref>{{عربی|"فَجَاءَهُ الْحُسَيْنُ{{ع}} فَبَکَی وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ"}}؛ همین تعبیر برای اسلم بن عمرو ترکی و جون غلام ابی ذر.</ref>. | همان کاری که بالین [[جوان]] رشیدش [[علی اکبر]] {{ع}} کرد با [[اسلم]] این غلام کرد.<ref>{{عربی|"فَجَاءَهُ الْحُسَيْنُ {{ع}} فَبَکَی وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ"}}؛ همین تعبیر برای اسلم بن عمرو ترکی و جون غلام ابی ذر.</ref>. | ||
غلام این مردی که هیچ [[حسب و نسب]] و فامیلی در آن [[سپاه]] نداشت، هرگز [[باور]] نمیداشت لحظه آخر کسی سر او را به دامن بگیرد. اما در آخرین لحظات [[جان]] دادن ناگهان چشم گشود، سر خود را در دامن مولا و مقتدایش [[فرزند فاطمه]]{{ع}} و [[علی]]{{ع}} دید، با دیدن [[امام]]{{ع}} که به همه آرزوهای باورنکردنی خود رسیده دید، بر رخسار منور [[سرور]] و سالارش امام حسین{{ع}} تبسمی کرد و در همان دم، جان به جان آفرین [[تسلیم]] کرد و به درجه رفیع [[شهادت]] نائل آمد<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۰۳ و تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵.</ref>. | غلام این مردی که هیچ [[حسب و نسب]] و فامیلی در آن [[سپاه]] نداشت، هرگز [[باور]] نمیداشت لحظه آخر کسی سر او را به دامن بگیرد. اما در آخرین لحظات [[جان]] دادن ناگهان چشم گشود، سر خود را در دامن مولا و مقتدایش [[فرزند فاطمه]] {{ع}} و [[علی]] {{ع}} دید، با دیدن [[امام]] {{ع}} که به همه آرزوهای باورنکردنی خود رسیده دید، بر رخسار منور [[سرور]] و سالارش امام حسین {{ع}} تبسمی کرد و در همان دم، جان به جان آفرین [[تسلیم]] کرد و به درجه رفیع [[شهادت]] نائل آمد<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۳۰۳ و تنقیح المقال، ج۱، ص۱۲۵.</ref>. | ||
از امتیاز [[مکتب اسلام]] و حرکت هدایتگرانه [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]] آن حضرت{{ع}} این است که در این حرکت [[الهی]] پیر و جوان، [[زن]] و مرد، عالی و دانی، ارباب و غلام همه و همه در یک صف و در یک ردیف با هماند، و بر همین اساس، در [[قیام حسینی]] و [[شهدای کربلا]] [[فرمانده لشکر]] با غلام سیاه و یا [[غلام ترک]] کنار هم در [[خیمه]] یکدیگر و در [[صفی]] واحد مقابل [[دشمن]] ایستادند و هرکدام طبق [[وظیفه]] خود عمل میکردند، و از نظر [[معنوی]] و ارزشی تفاوتی به چشم نمیخورد. | از امتیاز [[مکتب اسلام]] و حرکت هدایتگرانه [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] آن حضرت {{ع}} این است که در این حرکت [[الهی]] پیر و جوان، [[زن]] و مرد، عالی و دانی، ارباب و غلام همه و همه در یک صف و در یک ردیف با هماند، و بر همین اساس، در [[قیام حسینی]] و [[شهدای کربلا]] [[فرمانده لشکر]] با غلام سیاه و یا [[غلام ترک]] کنار هم در [[خیمه]] یکدیگر و در [[صفی]] واحد مقابل [[دشمن]] ایستادند و هرکدام طبق [[وظیفه]] خود عمل میکردند، و از نظر [[معنوی]] و ارزشی تفاوتی به چشم نمیخورد. | ||
آری [[فرمانده سپاه]] کارش [[فرماندهی]] بود و دیگران از جمله [[غلام]] سیاه و [[غلام ترک]] کارش همان بود که مولایش به او [[فرمان]] داده بود و لذا در این صحنه [[کارزار]]، [[شاهد]] هستیم که [[امام حسین]]{{ع}} و [[سرور]] [[جوانان]] [[بهشت]] و [[امیر]] [[لشکر]] در هفت مورد به بالین [[شهدا]] وارد معرکه [[نبرد]] شد، و سه نوبت بالین چند نفر از خاندانش مثل برادرش [[عباس]]{{ع}}، فرزندش [[علی اکبر]]{{ع}} و فرزند برادرش [[قاسم]] و چهار نفر از یارانش چون [[مسلم بن عوسجه]]، و [[حر بن یزید ریاحی]]، و [[جون بن حوی]] غلام سیاه، و بالین همین اسلم غلام ترک [[دیلم]] حاضر شد<ref>بدون تردید، عدم حضور امام{{ع}} بالین سر سایر شهداء از باب بیتوجهی و یا بیاعتنایی به مقام شامخ آنان نبوده است؛ زیرا که همه شهدا در مقام قرب ربوبی از منزلت والایی برخوردار بودهاند اگر چه برخی از نظر تحمل سختی و جراحت بیشتر یا از نظر سابقه فداکاری و غیره متفاوتند که تنها خدا به آن آگاهی دارد، پس نیآمدن امام{{ع}} بالین سر همه شهدا از این جهت نبوده است بلکه یا شرایط جنگی اقتضا نمیکرده یا امکان چنین حضوری برای آمدن بالین سر همه شهدا نبوده است و یا جهت دیگر.</ref>. | آری [[فرمانده سپاه]] کارش [[فرماندهی]] بود و دیگران از جمله [[غلام]] سیاه و [[غلام ترک]] کارش همان بود که مولایش به او [[فرمان]] داده بود و لذا در این صحنه [[کارزار]]، [[شاهد]] هستیم که [[امام حسین]] {{ع}} و [[سرور]] [[جوانان]] [[بهشت]] و [[امیر]] [[لشکر]] در هفت مورد به بالین [[شهدا]] وارد معرکه [[نبرد]] شد، و سه نوبت بالین چند نفر از خاندانش مثل برادرش [[عباس]] {{ع}}، فرزندش [[علی اکبر]] {{ع}} و فرزند برادرش [[قاسم]] و چهار نفر از یارانش چون [[مسلم بن عوسجه]]، و [[حر بن یزید ریاحی]]، و [[جون بن حوی]] غلام سیاه، و بالین همین اسلم غلام ترک [[دیلم]] حاضر شد<ref>بدون تردید، عدم حضور امام {{ع}} بالین سر سایر شهداء از باب بیتوجهی و یا بیاعتنایی به مقام شامخ آنان نبوده است؛ زیرا که همه شهدا در مقام قرب ربوبی از منزلت والایی برخوردار بودهاند اگر چه برخی از نظر تحمل سختی و جراحت بیشتر یا از نظر سابقه فداکاری و غیره متفاوتند که تنها خدا به آن آگاهی دارد، پس نیآمدن امام {{ع}} بالین سر همه شهدا از این جهت نبوده است بلکه یا شرایط جنگی اقتضا نمیکرده یا امکان چنین حضوری برای آمدن بالین سر همه شهدا نبوده است و یا جهت دیگر.</ref>. | ||
چه صحنه [[زیبا]] و [[نشاط]] آفرینی است صحنه [[کربلا]] که [[امام]]{{ع}} نه تنها بر بالین تعدادی [[یاران]] و یا [[بنی هاشم]] حاضر شدند، بلکه بالین دو نفر از [[غلامان]] بینام و نشان حاضر گشتند تا به عالمیان بفهمانند در [[مکتب]] [[دین]] و مکتب [[حسین]]{{ع}} همه با هم برابرند و [[غلام]] و ارباب در یک درجه از مقامند و آنچه امتیاز است [[تقوا]] و [[پاکدامنی]] است {{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>«به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref><ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۳۱۳-۳۱۶.</ref> | چه صحنه [[زیبا]] و [[نشاط]] آفرینی است صحنه [[کربلا]] که [[امام]] {{ع}} نه تنها بر بالین تعدادی [[یاران]] و یا [[بنی هاشم]] حاضر شدند، بلکه بالین دو نفر از [[غلامان]] بینام و نشان حاضر گشتند تا به عالمیان بفهمانند در [[مکتب]] [[دین]] و مکتب [[حسین]] {{ع}} همه با هم برابرند و [[غلام]] و ارباب در یک درجه از مقامند و آنچه امتیاز است [[تقوا]] و [[پاکدامنی]] است {{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>«به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref><ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۳۱۳-۳۱۶.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |