جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
'''توکّل'''، یکی از صفات ارزشمند [[اهل ایمان]] است. توکل به معنای تکیه و [[اعتماد بر خدا]] داشتن و نتایج کار را به او سپردن. کسی که در حدّ [[توان]]، از [[فکر]] و [[قدرت]] خود برای رسیدن به [[هدف]]، بهره میگیرد و بقیه کار را به [[خدا]] میسپارد اهل توکل است، مثل رزمندهای که به [[جنگ]] میپردازد، یا کاسبی که دنبال [[تجارت]] میرود، یا کارگری که در حدّ [[توان]] کار میکند، امّا تکیه اصلیاش بر خود یا دیگران نیست، بلکه بر خداست. [[خداوند]]، اهل توکّل را [[دوست]] میدارد و در [[قرآن]] هم فرموده که [[مؤمنان]] تنها بر [[خدا]] [[توکّل]] کنند{{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ}}<ref>و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آوردهاید، چنانچه گردن نهادهاید بر او توکّل کنید» سوره یونس، آیه ۸۴.</ref>. توکّل، [[روح]] را [[قوی]] و [[اراده]] را مستحکم میسازد و ریشه اصلی آن در [[دل]] است و در عمل آشکار میشود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۴.</ref>. | '''توکّل'''، یکی از صفات ارزشمند [[اهل ایمان]] است. توکل به معنای تکیه و [[اعتماد بر خدا]] داشتن و نتایج کار را به او سپردن. کسی که در حدّ [[توان]]، از [[فکر]] و [[قدرت]] خود برای رسیدن به [[هدف]]، بهره میگیرد و بقیه کار را به [[خدا]] میسپارد اهل توکل است، مثل رزمندهای که به [[جنگ]] میپردازد، یا کاسبی که دنبال [[تجارت]] میرود، یا کارگری که در حدّ [[توان]] کار میکند، امّا تکیه اصلیاش بر خود یا دیگران نیست، بلکه بر خداست. [[خداوند]]، اهل توکّل را [[دوست]] میدارد و در [[قرآن]] هم فرموده که [[مؤمنان]] تنها بر [[خدا]] [[توکّل]] کنند{{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ}}<ref>و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آوردهاید، چنانچه گردن نهادهاید بر او توکّل کنید» سوره یونس، آیه ۸۴.</ref>. توکّل، [[روح]] را [[قوی]] و [[اراده]] را مستحکم میسازد و ریشه اصلی آن در [[دل]] است و در عمل آشکار میشود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۴.</ref>. | ||
==توکل در لغت== | == توکل در لغت == | ||
توکل، مصدری برگرفته از واژه [[عربی]] "وکل" به معنای سپردن امر خود به غیر است<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج ۵، ص ۴۰۵.</ref>. تو کل، در لغت و اصطلاح، اظهار عجز، [[اعتماد]] به غیر<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۱، ص ۷۳۶.</ref> و سپردن ([[نیابت]] دادن - [[نائب]] قراردادن) امر خویش (خود) به فردی مطمئن به [[علت]] [[کفایت]] او یا [[ناتوانی]] شخص از [[قیام]] به امر خود است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۱، ص ۷۳۴ - ۷۳۶ و راغب اصفهانی، مفردات، ص ۸۸۲.</ref>. پس، اگر فرد به [[خدا]] [[اعتماد]] کند و او را [[وکیل]] خود قرار دهد، [[خدا]] برایش کافی است {{متن قرآن|فَهُوَ حَسْبُهُ}}<ref>«و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است» سوره طلاق، آیه ۳.</ref> و اگر به غیر [[خدا]] توکل کند و به [[دنیا]] بپیوندد، [[خداوند]]، او را به غیر خود واگذار میکند <ref>ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۱، ص ۲۹۸؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۲۰؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۲۶ و ورام ابن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۲۲.</ref>.<ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۴.</ref>. | توکل، مصدری برگرفته از واژه [[عربی]] "وکل" به معنای سپردن امر خود به غیر است<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج ۵، ص ۴۰۵.</ref>. تو کل، در لغت و اصطلاح، اظهار عجز، [[اعتماد]] به غیر<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۱، ص ۷۳۶.</ref> و سپردن ([[نیابت]] دادن - [[نائب]] قراردادن) امر خویش (خود) به فردی مطمئن به [[علت]] [[کفایت]] او یا [[ناتوانی]] شخص از [[قیام]] به امر خود است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۱، ص ۷۳۴ - ۷۳۶ و راغب اصفهانی، مفردات، ص ۸۸۲.</ref>. پس، اگر فرد به [[خدا]] [[اعتماد]] کند و او را [[وکیل]] خود قرار دهد، [[خدا]] برایش کافی است {{متن قرآن|فَهُوَ حَسْبُهُ}}<ref>«و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است» سوره طلاق، آیه ۳.</ref> و اگر به غیر [[خدا]] توکل کند و به [[دنیا]] بپیوندد، [[خداوند]]، او را به غیر خود واگذار میکند <ref>ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۱، ص ۲۹۸؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۲۰؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۲۶ و ورام ابن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۲۲.</ref>.<ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۴.</ref>. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
توکل در لغت بهمعنای اظهار [[ناتوانی]] در کار و اعتماد کردن به دیگری است. در اصطلاح دینی و عرفانی وقتی آن دیگری "[[خداوند]]" باشد، [[انسان]] به [[خداوند]] توکل کرده است. در این حالت تنها [[اطمینان]] [[آدمی]] به خداست و امیدی به دیگران در [[دل]] راه نمیدهد. توکل هنگامی است که کسی به دیگری اعتماد کند و کار خود را به او واگذارد، بنابراین، توکّل هنگامی است که کسی به دیگری اعتماد کند و کار خود را به او واگذارد، بنابراین، توکّل عبارت است از این که فقط بر [[وکیل]] خود اعتماد قلبی داشته باشد. [[متوکل]] کسی است که [[اطمینان]] دارد [[خداوند]] [[رزق]] و امور او را کفالت و وی را [[کفایت]] میکند. [[امام علی]] {{ع}} از نشانههای اصلی توکل را [[اعتقاد]] به رزاقیّت [[خداوند]] برمیشمرد<ref>غررالحکم، ۳ / ۴۸۹۵</ref>. در فرازی دیگر نیز، توکل را حواله کردن امور بهسوی [[خداوند]] برمیشمرد<ref>غررالحکم، ۱ / ۶۹۹</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 230.</ref>. | توکل در لغت بهمعنای اظهار [[ناتوانی]] در کار و اعتماد کردن به دیگری است. در اصطلاح دینی و عرفانی وقتی آن دیگری "[[خداوند]]" باشد، [[انسان]] به [[خداوند]] توکل کرده است. در این حالت تنها [[اطمینان]] [[آدمی]] به خداست و امیدی به دیگران در [[دل]] راه نمیدهد. توکل هنگامی است که کسی به دیگری اعتماد کند و کار خود را به او واگذارد، بنابراین، توکّل هنگامی است که کسی به دیگری اعتماد کند و کار خود را به او واگذارد، بنابراین، توکّل عبارت است از این که فقط بر [[وکیل]] خود اعتماد قلبی داشته باشد. [[متوکل]] کسی است که [[اطمینان]] دارد [[خداوند]] [[رزق]] و امور او را کفالت و وی را [[کفایت]] میکند. [[امام علی]] {{ع}} از نشانههای اصلی توکل را [[اعتقاد]] به رزاقیّت [[خداوند]] برمیشمرد<ref>غررالحکم، ۳ / ۴۸۹۵</ref>. در فرازی دیگر نیز، توکل را حواله کردن امور بهسوی [[خداوند]] برمیشمرد<ref>غررالحکم، ۱ / ۶۹۹</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 230.</ref>. | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
[[امام علی]] {{ع}} برحسب [[تربیت]] قرآنی خود بر موضوع توکل بهخدا تأکید و تکیه کرده است. [[مرجع]] توکل [[امام]] بر [[خدا]] نشئت گرفته از [[شناخت]] و [[ایمان]] او به [[خداوند]] است. قادریّت مطلق [[خداوند]] نزد [[امام]]، امری ملموس است، چنانکه میفرماید: از او [[یاری]] میخواهم، که هم قاهر است و هم قادر و بر او توکل میکنم، که هم کفایتکننده است و هم یاریدهنده<ref>[[نهج البلاغه]]، [[خطبه ۸۲ نهج البلاغه|خطبه ۸۲]] و نیز نک: خطبههای ۸۹ تا ۲۱۸: {{متن حدیث|"وَ أَسْتَعِينُهُ قَاهِراً قَادِراً، وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْهِ كَافِياً نَاصِراً"}}</ref>.[[ایمان]] به [[دین]] مبین [[اسلام]] نیز در گرو توکل بر خداست. [[اسلام]] مایه وثوق و اعتماد کسانی است که بر [[خداوند]] توکّل کنند، زیرا مشتمل بر وعدههای گرانقدر اوست و به سبب [[اطمینان]] به آن است که توان توکّل بر [[خدا]] را مییابند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲</ref>. [[امام]] {{ع}} از توکل با عنوانهایی چون [[بهترین]] [[کارگزار]]، بزرگترین [[سرمایه]] [[تجارت]] با سود فراوان، ستونی [[استوار]]، حصار [[حکمت]]، عمل [[افضل]]، قوت [[یقین]]، قوت و نیروی [[دل]]، [[صلاح]] [[عبادت]]، رهایی از [[رنج]] و [[اندوه]] و... نیز یاد کرده است»<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۳۱.</ref>. | [[امام علی]] {{ع}} برحسب [[تربیت]] قرآنی خود بر موضوع توکل بهخدا تأکید و تکیه کرده است. [[مرجع]] توکل [[امام]] بر [[خدا]] نشئت گرفته از [[شناخت]] و [[ایمان]] او به [[خداوند]] است. قادریّت مطلق [[خداوند]] نزد [[امام]]، امری ملموس است، چنانکه میفرماید: از او [[یاری]] میخواهم، که هم قاهر است و هم قادر و بر او توکل میکنم، که هم کفایتکننده است و هم یاریدهنده<ref>[[نهج البلاغه]]، [[خطبه ۸۲ نهج البلاغه|خطبه ۸۲]] و نیز نک: خطبههای ۸۹ تا ۲۱۸: {{متن حدیث|"وَ أَسْتَعِينُهُ قَاهِراً قَادِراً، وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْهِ كَافِياً نَاصِراً"}}</ref>.[[ایمان]] به [[دین]] مبین [[اسلام]] نیز در گرو توکل بر خداست. [[اسلام]] مایه وثوق و اعتماد کسانی است که بر [[خداوند]] توکّل کنند، زیرا مشتمل بر وعدههای گرانقدر اوست و به سبب [[اطمینان]] به آن است که توان توکّل بر [[خدا]] را مییابند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲</ref>. [[امام]] {{ع}} از توکل با عنوانهایی چون [[بهترین]] [[کارگزار]]، بزرگترین [[سرمایه]] [[تجارت]] با سود فراوان، ستونی [[استوار]]، حصار [[حکمت]]، عمل [[افضل]]، قوت [[یقین]]، قوت و نیروی [[دل]]، [[صلاح]] [[عبادت]]، رهایی از [[رنج]] و [[اندوه]] و... نیز یاد کرده است»<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۳۱.</ref>. | ||
==معنای توکل در بیان [[نبوی]]{{صل}} == | == معنای توکل در بیان [[نبوی]] {{صل}} == | ||
در برخی منابع [[نقل]] شده است که [[رسول خدا]]{{صل}} از [[جبرئیل]]{{ع}} پرسید: "معنی [[توکل بر خدا]] چیست؟" گفت: "دانستن آنکه مخلوق بدون خواست [[خدا]] نمیتواند زیان و سودی به کسی برساند، نمیتواند عطا یا منع کند و نیز نومید بودن از مخلوق است. هرگاه [[بنده]] چنین باشد، دیگر برای هیچ کس جز [[خدا]] عملی انجام نمیدهد و جز [[خدا]] به کسی [[امید]] نمیبندد و از کسی جز [[خدا]] نمیترسد و به هیچ کس جز [[خدا]] چشم [[طمع]] نمیدوزد"<ref>شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص ۲۶۱ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۹۴.</ref><ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۴-۳۲۵.</ref>. | در برخی منابع [[نقل]] شده است که [[رسول خدا]] {{صل}} از [[جبرئیل]] {{ع}} پرسید: "معنی [[توکل بر خدا]] چیست؟" گفت: "دانستن آنکه مخلوق بدون خواست [[خدا]] نمیتواند زیان و سودی به کسی برساند، نمیتواند عطا یا منع کند و نیز نومید بودن از مخلوق است. هرگاه [[بنده]] چنین باشد، دیگر برای هیچ کس جز [[خدا]] عملی انجام نمیدهد و جز [[خدا]] به کسی [[امید]] نمیبندد و از کسی جز [[خدا]] نمیترسد و به هیچ کس جز [[خدا]] چشم [[طمع]] نمیدوزد"<ref>شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص ۲۶۱ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۹۴.</ref><ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۴-۳۲۵.</ref>. | ||
==[[ارزش]] توکل در گفتار [[رسول خدا]]{{صل}} == | == [[ارزش]] توکل در گفتار [[رسول خدا]] {{صل}} == | ||
توکل در [[کلام]] [[نبی اکرم]]{{صل}} به [[نیکی]]، ستوده و از [[بهترین]] [[اعمال]] نزد [[خداوند]] برشمرده شده است. [[روایت]] کردهاند که [[رسول]] خاتم{{صل}} در [[شب معراج]]، از [[خداوند متعال]] پرسید: "[[بهترین]] [[اعمال]] چیست؟" [[خداوند]] جل جلاله فرمود: {{متن حدیث| لَيْسَ شَيْءٌ عِنْدِي أَفْضَلَ مِنَ التَّوَكُّلِ عَلَيَّ وَ الرِّضَا بِمَا قَسَمْتُ}}<ref>ارشاد القلوب، ص ۱۹۹ و شیخ حر عاملی، الجواهر السنیه، ص ۱۹۱.</ref>؛ هیچ چیز نزد من از توکل بر من و [[خشنودی]] به آنچه قسمت کردهام، بهتر نیست. [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} در سخنان خود بر اصل توکل تأکید داشته، میفرمود: "هرکه [[دوست]] دارد نیرومندترین [[مردم]] باشد، بر [[خدا]] توکل کند"<ref>{{متن حدیث| مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَقْوَى النَّاسِ فَلْيَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}؛ جامع الاخبار، ص ۱۱۷؛ مشکاة الانوار، ص ۱۸؛ المستدرک، ج ۴، ص ۲۷۰؛ ابن ابیدنیا، مکارم الاخلاق، ص ۱۹ و مسند الشهاب، ج ۱، ص ۲۳۴.</ref>؛ | توکل در [[کلام]] [[نبی اکرم]] {{صل}} به [[نیکی]]، ستوده و از [[بهترین]] [[اعمال]] نزد [[خداوند]] برشمرده شده است. [[روایت]] کردهاند که [[رسول]] خاتم {{صل}} در [[شب معراج]]، از [[خداوند متعال]] پرسید: "[[بهترین]] [[اعمال]] چیست؟" [[خداوند]] جل جلاله فرمود: {{متن حدیث| لَيْسَ شَيْءٌ عِنْدِي أَفْضَلَ مِنَ التَّوَكُّلِ عَلَيَّ وَ الرِّضَا بِمَا قَسَمْتُ}}<ref>ارشاد القلوب، ص ۱۹۹ و شیخ حر عاملی، الجواهر السنیه، ص ۱۹۱.</ref>؛ هیچ چیز نزد من از توکل بر من و [[خشنودی]] به آنچه قسمت کردهام، بهتر نیست. [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} در سخنان خود بر اصل توکل تأکید داشته، میفرمود: "هرکه [[دوست]] دارد نیرومندترین [[مردم]] باشد، بر [[خدا]] توکل کند"<ref>{{متن حدیث| مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَقْوَى النَّاسِ فَلْيَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}؛ جامع الاخبار، ص ۱۱۷؛ مشکاة الانوار، ص ۱۸؛ المستدرک، ج ۴، ص ۲۷۰؛ ابن ابیدنیا، مکارم الاخلاق، ص ۱۹ و مسند الشهاب، ج ۱، ص ۲۳۴.</ref>؛ و "هرکه [[دوست]] دارد که با تقواترین [[مردم]] باشد، بر [[خدا]] توکل کند!"<ref>{{متن حدیث| مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَتْقَى النَّاسِ فَلْيَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ }}؛ جامع الاخبار، ص ۱۱۷ - ۱۱۸؛ روضة الواعظین، ص ۴۲۵؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۴۰۰ و همو، الامالی، ص ۳۰۵.</ref><ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۵.</ref>. | ||
همچنین آن [[حضرت]] میفرمود: "هر که به [[خداوند]] توکل کند، [[خداوند]] تمامی هزینهها و مخارج [[زندگی]] او را تأمین میکند و از جایی که [[گمان]] نمیبرد به او روزی میرساند"<ref>المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۳، ص ۱۰۳؛ ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۲۰؛ روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۲۶ و مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۲۲.</ref>. و "کسانی را که بر دیگران [[فرمان]] میرانند، محتاج او خواهد ساخت. چنین کسی چگونه [به دیگران] احتیاج پیدا کند؛ در حالی که مولایش بینیاز و ستوده است؟"<ref>١. روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۲۶؛ مشکاة الانوار، ص ۱۸؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۲۱۷ و المناوی، فیض الغدیر، ج ۶، ص ۱۹۴.</ref> [[پیامبر خدا]]{{صل}} در [[حدیثی]] دیگر فرمود: "اگر به [[شایستگی]] بر [[خدای تعالی]] توکل کنید، [[خداوند]] روزی شما را میرساند. چنانکه به مرغان روزی میدهد که صبح، گرسنه و شب، سیر هستند"<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۲۰؛ تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۱۷؛ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۲۲؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۴، ص ۵۷؛ ابن حبان، صحیح، ج ۲، ص ۵۱۰؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۱، ص ۳۰ و حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۴، ص ۳۱۸.</ref><ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۵-۳۲۶.</ref>. | همچنین آن [[حضرت]] میفرمود: "هر که به [[خداوند]] توکل کند، [[خداوند]] تمامی هزینهها و مخارج [[زندگی]] او را تأمین میکند و از جایی که [[گمان]] نمیبرد به او روزی میرساند"<ref>المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۳، ص ۱۰۳؛ ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۲۰؛ روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۲۶ و مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۲۲.</ref>. و "کسانی را که بر دیگران [[فرمان]] میرانند، محتاج او خواهد ساخت. چنین کسی چگونه [به دیگران] احتیاج پیدا کند؛ در حالی که مولایش بینیاز و ستوده است؟"<ref>١. روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۲۶؛ مشکاة الانوار، ص ۱۸؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۲۱۷ و المناوی، فیض الغدیر، ج ۶، ص ۱۹۴.</ref> [[پیامبر خدا]] {{صل}} در [[حدیثی]] دیگر فرمود: "اگر به [[شایستگی]] بر [[خدای تعالی]] توکل کنید، [[خداوند]] روزی شما را میرساند. چنانکه به مرغان روزی میدهد که صبح، گرسنه و شب، سیر هستند"<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۲۰؛ تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۱۷؛ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۲۲؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۴، ص ۵۷؛ ابن حبان، صحیح، ج ۲، ص ۵۱۰؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۱، ص ۳۰ و حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۴، ص ۳۱۸.</ref><ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۵-۳۲۶.</ref>. | ||
==[[آداب]] توکل == | == [[آداب]] توکل == | ||
طبق [[احادیث]] و [[روایات معصومین]]{{عم}} و سخنان [[رسول خدا]]{{صل}} توکل به [[خدا]] زمانی معنا خواهد داشت که با تلاش، همراه باشد و در غیر این صورت، توکل، معنایی نخواهد داشت. [[نبی]] [[خدا]]{{صل}} تأکید داشت که پیروانش پس از [[آمادهسازی]] مقدمات امور، به [[خدا]] توکل کنند؛ به همین [[دلیل]]، وقتی مردی [[اعرابی]] به حضورشان رسید و گفت: "ای [[رسول خدا]]! شترم را رها کنم و به [[خدا]] توکل کنم یا آنکه پایش را ببندم و توکل کنم؟" آن [[حضرت]] به او فرمود: "زانویش را ببند و بعد تو کل کن!"<ref>علی بن الحسن، مشکاة الانوار، ص ۳۱۹ - ۳۲۰؛ صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۱، ص ۳۲۵ و ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج ۵، ص ۱۶۸.</ref> و نیز در روایتی دیگر آمده است که [[رسول خدا]]{{صل}} گروهی از کشاورزان را دید که زراعت نمیکردند؛ پس فرمود: "شما کیستید؟" | طبق [[احادیث]] و [[روایات معصومین]] {{عم}} و سخنان [[رسول خدا]] {{صل}} توکل به [[خدا]] زمانی معنا خواهد داشت که با تلاش، همراه باشد و در غیر این صورت، توکل، معنایی نخواهد داشت. [[نبی]] [[خدا]] {{صل}} تأکید داشت که پیروانش پس از [[آمادهسازی]] مقدمات امور، به [[خدا]] توکل کنند؛ به همین [[دلیل]]، وقتی مردی [[اعرابی]] به حضورشان رسید و گفت: "ای [[رسول خدا]]! شترم را رها کنم و به [[خدا]] توکل کنم یا آنکه پایش را ببندم و توکل کنم؟" آن [[حضرت]] به او فرمود: "زانویش را ببند و بعد تو کل کن!"<ref>علی بن الحسن، مشکاة الانوار، ص ۳۱۹ - ۳۲۰؛ صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۱، ص ۳۲۵ و ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج ۵، ص ۱۶۸.</ref> و نیز در روایتی دیگر آمده است که [[رسول خدا]] {{صل}} گروهی از کشاورزان را دید که زراعت نمیکردند؛ پس فرمود: "شما کیستید؟" گفتند: "ما توکل کنندگانیم"، فرمود: "نه شما از توکل کنندگان نیستید؛ بلکه شما سرباران جامعهاید"<ref>مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۲۱۷.</ref><ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۶.</ref>. | ||
همچنین در [[حدیثی]] دیگر از آن [[حضرت]] [[نقل]] شده است که پس از [[نزول آیات]] دوم و سوم سوره [[طلاق]] - که [[خداوند]] در آن [[رزق و روزی]] [[بندگان]] باتقوا و متوکلش را ضمانت کرده است – عدهای از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} درهای خانههای خود را بسته، برای [[عبادت]] به سوی [[مسجد]] روانه شدند. وقتی این مسئله را به [[رسول خدا]]{{صل}} خبر دادند، آنان را احضار کرده، [[علت]] را از آنان پرسید؛ گفتند: "[[خداوند]]، خود روزی ما را بر عهده گرفته است و ما نیز به همین [[دلیل]] به او توکل و کسب و کار را رها کرده، به [[عبادت]] رو آوردیم". [[حضرت]] مسئله را برای آنان شرح داد و فرمود: "بدانید که اگر چنین کنید، هرگز دعایتان [[مستجاب]] نخواهد شد و روزی به شما نخواهد رسید؛ مگر آنکه خودتان در طلب برآیید و بکوشید"<ref>الکافی، ج ۵، ص ۸۴؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۹۳ و شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۳۲۳.</ref><ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۶-۳۲۷.</ref>. | همچنین در [[حدیثی]] دیگر از آن [[حضرت]] [[نقل]] شده است که پس از [[نزول آیات]] دوم و سوم سوره [[طلاق]] - که [[خداوند]] در آن [[رزق و روزی]] [[بندگان]] باتقوا و متوکلش را ضمانت کرده است – عدهای از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} درهای خانههای خود را بسته، برای [[عبادت]] به سوی [[مسجد]] روانه شدند. وقتی این مسئله را به [[رسول خدا]] {{صل}} خبر دادند، آنان را احضار کرده، [[علت]] را از آنان پرسید؛ گفتند: "[[خداوند]]، خود روزی ما را بر عهده گرفته است و ما نیز به همین [[دلیل]] به او توکل و کسب و کار را رها کرده، به [[عبادت]] رو آوردیم". [[حضرت]] مسئله را برای آنان شرح داد و فرمود: "بدانید که اگر چنین کنید، هرگز دعایتان [[مستجاب]] نخواهد شد و روزی به شما نخواهد رسید؛ مگر آنکه خودتان در طلب برآیید و بکوشید"<ref>الکافی، ج ۵، ص ۸۴؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۹۳ و شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۳۲۳.</ref><ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۶-۳۲۷.</ref>. | ||
==توکل در [[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}} == | == توکل در [[سیره پیامبر اکرم]] {{صل}} == | ||
سرتاسر زندگانی [[رسول خدا]]{{صل}} سرشار از توجه و توکل و [[اعتماد]] به [[خداوند متعال]] است؛ به گونهای که [[قلب]] ایشان در بحرانیترین شرایط و وخیمترین اوضاع، هیچ گاه از اتکال به خدای بیهمتا فارغ نشد؛ حتی زمانی که [[دشمنان دین]] [[خدا]] با [[خشونت]] تمام به سوی [[رسول خدا]]{{صل}} حمله ور شدند و در این راه از هیچ جنایتی فروگذار نکردند و حتی بعضی از [[یاران پیامبر]] [[خدا]]{{صل}} را به [[جرم]] مسلمانی زیر [[شکنجه]] به [[شهادت]] رساندند و کار را به جایی رساندند که نقشه کشتن [[فرستاده خدا]]{{صل}} را کشیدند، باز هم [[پیامبر]] به [[خدا]] تو کل داشت و در چنین شرایط حساسی که ایشان با تعداد کم [[یاران]] و تعداد انبوه [[دشمنان]] روبرو بود، به جای [[صلح]] و کوتاه آمدن، باز هم راه [[مبارزه]] را در پیش گرفت. آن [[حضرت]] در ادامه [[مبارزات]] مقدسش و در راه [[هجرت]] به [[مدینه]]، زمانی که همراه [[ابوبکر]] به [[غار ثور]] [[پناه]] برده بود و [[دشمنان]] در پی [[حضرت]] تا در غار نیز آمده بود، با کمال [[آرامش]] به [[ابوبکر]] که سراسر وجودش [[حزن]] و [[اندوه]] بود، میگوید: {{متن حدیث| لا تَحْزَنْ إِنَ اللَّهَ مَعَنا}}<ref>ابوبکر [[بیهقی]]، دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۷۸؛ [[شرف]] المصطفی، ج ۲، ص ۳۴۴ و [[قطب الدین راوندی]]، الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۱۴۵. </ref>؛ که این حالت، اوج توکل و [[اعتماد]] ایشان به [[خدا]] و مصداق بارز [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ}}<ref>«و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است» سوره طلاق، آیه ۳.</ref> است<ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۷.</ref>. | سرتاسر زندگانی [[رسول خدا]] {{صل}} سرشار از توجه و توکل و [[اعتماد]] به [[خداوند متعال]] است؛ به گونهای که [[قلب]] ایشان در بحرانیترین شرایط و وخیمترین اوضاع، هیچ گاه از اتکال به خدای بیهمتا فارغ نشد؛ حتی زمانی که [[دشمنان دین]] [[خدا]] با [[خشونت]] تمام به سوی [[رسول خدا]] {{صل}} حمله ور شدند و در این راه از هیچ جنایتی فروگذار نکردند و حتی بعضی از [[یاران پیامبر]] [[خدا]] {{صل}} را به [[جرم]] مسلمانی زیر [[شکنجه]] به [[شهادت]] رساندند و کار را به جایی رساندند که نقشه کشتن [[فرستاده خدا]] {{صل}} را کشیدند، باز هم [[پیامبر]] به [[خدا]] تو کل داشت و در چنین شرایط حساسی که ایشان با تعداد کم [[یاران]] و تعداد انبوه [[دشمنان]] روبرو بود، به جای [[صلح]] و کوتاه آمدن، باز هم راه [[مبارزه]] را در پیش گرفت. آن [[حضرت]] در ادامه [[مبارزات]] مقدسش و در راه [[هجرت]] به [[مدینه]]، زمانی که همراه [[ابوبکر]] به [[غار ثور]] [[پناه]] برده بود و [[دشمنان]] در پی [[حضرت]] تا در غار نیز آمده بود، با کمال [[آرامش]] به [[ابوبکر]] که سراسر وجودش [[حزن]] و [[اندوه]] بود، میگوید: {{متن حدیث| لا تَحْزَنْ إِنَ اللَّهَ مَعَنا}}<ref>ابوبکر [[بیهقی]]، دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۷۸؛ [[شرف]] المصطفی، ج ۲، ص ۳۴۴ و [[قطب الدین راوندی]]، الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۱۴۵. </ref>؛ که این حالت، اوج توکل و [[اعتماد]] ایشان به [[خدا]] و مصداق بارز [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ}}<ref>«و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است» سوره طلاق، آیه ۳.</ref> است<ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۷.</ref>. | ||
[[جنگ]] ذات الرقاع نیز عرصه دیگری از بروز و [[ظهور]] کامل توکل [[رسول خدا]]{{صل}} به [[خداوند]] [[قادر]] است. [[نقل]] شده است که در [[جنگ]] ذات الرقّاع، [[رسول خدا]]{{صل}} در کنار درّهای زیر درختی توقف کرده بود. در این هنگام، سیلی آمد و میان ایشان و یارانش فاصله انداخت و مردی از [[مشرکان]] که جدایی [[پیامبر خدا]]{{صل}} از یارانش را دریافت، به همرزمان خود گفت: "من [[محمد]]{{صل}} را خواهم کشت". پس، آهسته به [[رسول خدا]]{{صل}} نزدیک شد و بر [[حضرت]] [[شمشیر]] کشید و گفت: "ای [[محمّد]]{{صل}}! کیست که تو را از دست من [[نجات]] دهد؟" [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "همان کسی که [[پروردگار]] من و توست." در این هنگام، [[جبرئیل]]{{ع}} نازل شد و بر آن مرد ضربهای زد و او را نقش بر [[زمین]] کرد. سپس، [[پیامبر]]{{صل}} برخاست و [[شمشیر]] آن مرد را برداشت و روی سینه او نشست و فرمود: "ای غورث! کیست که تو را از دست من [[نجات]] دهد؟" گفت: [[بخشندگی]] و آقاییِ تو ای [[محمد]]{{صل}}!" پس، [[پیامبر]]{{صل}} او را رها کرد و آن مرد از جا برخاست، در حالی که میگفت: "به [[خدا]] قسم که تو از من بهتر و بزرگوارتری"<ref>کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۱۲۷ و طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۰ و با روایتی مختلف در: مسلم نیشابوری، صحیح، ج۷، ص۶۲؛ البخاری، صحیح، ج ۵، ص ۵۳ - ۵۴؛الطبرانی، مسند الشامیین، ج ۳، ص ۶۷ و الهیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۸.</ref><ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۸.</ref>. | [[جنگ]] ذات الرقاع نیز عرصه دیگری از بروز و [[ظهور]] کامل توکل [[رسول خدا]] {{صل}} به [[خداوند]] [[قادر]] است. [[نقل]] شده است که در [[جنگ]] ذات الرقّاع، [[رسول خدا]] {{صل}} در کنار درّهای زیر درختی توقف کرده بود. در این هنگام، سیلی آمد و میان ایشان و یارانش فاصله انداخت و مردی از [[مشرکان]] که جدایی [[پیامبر خدا]] {{صل}} از یارانش را دریافت، به همرزمان خود گفت: "من [[محمد]] {{صل}} را خواهم کشت". پس، آهسته به [[رسول خدا]] {{صل}} نزدیک شد و بر [[حضرت]] [[شمشیر]] کشید و گفت: "ای [[محمّد]] {{صل}}! کیست که تو را از دست من [[نجات]] دهد؟" [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "همان کسی که [[پروردگار]] من و توست." در این هنگام، [[جبرئیل]] {{ع}} نازل شد و بر آن مرد ضربهای زد و او را نقش بر [[زمین]] کرد. سپس، [[پیامبر]] {{صل}} برخاست و [[شمشیر]] آن مرد را برداشت و روی سینه او نشست و فرمود: "ای غورث! کیست که تو را از دست من [[نجات]] دهد؟" گفت: [[بخشندگی]] و آقاییِ تو ای [[محمد]] {{صل}}!" پس، [[پیامبر]] {{صل}} او را رها کرد و آن مرد از جا برخاست، در حالی که میگفت: "به [[خدا]] قسم که تو از من بهتر و بزرگوارتری"<ref>کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۱۲۷ و طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۰ و با روایتی مختلف در: مسلم نیشابوری، صحیح، ج۷، ص۶۲؛ البخاری، صحیح، ج ۵، ص ۵۳ - ۵۴؛الطبرانی، مسند الشامیین، ج ۳، ص ۶۷ و الهیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۸.</ref><ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۸.</ref>. | ||
از دیگر مصادیق توکل در [[سیره رسول خدا]]{{صل}} آن بود که ایشان روزی دهنده واقعی و [[حقیقی]] را خدایی میدانست که بیمنت، روزی هر روز [[انسانها]] را میرساند؛ از این رو، خود، غذایی را برای فردایش [[ذخیره]] نمیکرد<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۲۰؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۳۴؛ صحیح ابن حبان، ج ۱۴، ص ۲۷۱ و ابوعیسی ترمذی، الشمائل المحمدیه، ص ۲۰۱.</ref> و به [[همسران]] و خادمان خود نیز اجازه نمیداد که برای [[آینده]] [[غذا]] [[ذخیره]] کنند<ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۸.</ref>. | از دیگر مصادیق توکل در [[سیره رسول خدا]] {{صل}} آن بود که ایشان روزی دهنده واقعی و [[حقیقی]] را خدایی میدانست که بیمنت، روزی هر روز [[انسانها]] را میرساند؛ از این رو، خود، غذایی را برای فردایش [[ذخیره]] نمیکرد<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۲۰؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج ۱، ص ۲۳۴؛ صحیح ابن حبان، ج ۱۴، ص ۲۷۱ و ابوعیسی ترمذی، الشمائل المحمدیه، ص ۲۰۱.</ref> و به [[همسران]] و خادمان خود نیز اجازه نمیداد که برای [[آینده]] [[غذا]] [[ذخیره]] کنند<ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۸.</ref>. | ||
در برخی | در برخی منابع، از سفینه، خادم [[پیامبر اکرم]] {{صل}} - چنین [[نقل]] شده است: روزی پرندگان پختهای را برای [[رسول خدا]] {{صل}} هدیه آوردند. [[ام ایمن]]، خادم آن [[حضرت]] {{صل}}، مقداری از آن [[غذا]] را کنار گذاشت و بقیه را نزد [[پیامبر خدا]] {{صل}} برد تا بخورد؛ چون صبح شد، او بقیه [[غذا]] را نزد [[رسول خدا]] {{صل}} برد تا بخورد؛ پس آن [[حضرت]] فرمود: "این چیست؟" [[ام ایمن]] گفت: "اینها مقداری از آن پرندگانی است که دیروز به شما هدیه شده بود"؛ [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "آیا تو را [[نهی]] نکردم که چیزی را برای کسی و یا برای فردا [[ذخیره]] نکنی؟ همانا [[خداوند]]، روزی هر فردایی را میرساند"<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴۲، ص ۲۵۸ و حسین بن اسماعیل محاملی، امالی، ص ۴۴۳ - ۴۴۴.</ref>.<ref>در برخی منابع این روایت از قول انس بن مالک نقل شده است. ر. ک: مسند احمد، ج۳، ص۱۹۸ و ابویعلی الموصلی، مسند، ج ۷، ص ۲۲۴.</ref><ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۸.</ref>. | ||
همچنین [[نقل]] شده است که ذکر قنوت [[وتر]] ایشان، [[کمک]] خواستن از [[خدا]] برای توکل<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۴۸۷ و مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۴۱۶.</ref> و توصیه به توکل، از مطالب مهم سخنان ایشان بود<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۱۸؛ شرف المصطفی، ج ۲، ص ۱۳۵، الکافی، ج ۲، ص ۶۱ و تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۴، ص ۳۵۰.</ref><ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۹.</ref>. | همچنین [[نقل]] شده است که ذکر قنوت [[وتر]] ایشان، [[کمک]] خواستن از [[خدا]] برای توکل<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۴۸۷ و مستدرک الوسائل، ج ۴، ص ۴۱۶.</ref> و توصیه به توکل، از مطالب مهم سخنان ایشان بود<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۱۸؛ شرف المصطفی، ج ۲، ص ۱۳۵، الکافی، ج ۲، ص ۶۱ و تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۴، ص ۳۵۰.</ref><ref>[[محسن محمدزاده|محمدزاده، محسن]] و [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۲۹.</ref>. | ||
==توکل در فرهنگ مطهر== | == توکل در فرهنگ مطهر == | ||
یعنی [[انسان]] [[وظیفه]] خودش را با [[اعتماد به خدا]] انجام بدهد<ref>آشنایی با قرآن، ج۳، ص۱۱۱.</ref>. به عبارت دیگر توکّل یعنی انسان همیشه به آنچه مقتضای [[حق]] است عمل کند و در این [[راه]] به [[خدا]] [[اعتماد]] کند، که [[خداوند]] حامی و [[پشتیبان]] کسانی است که حامی و پشتیبان [[حقّ]] میباشند. توکّل تضمین [[الهی]] است برای کسی که همیشه حامی و پشتیبان حقّ است<ref>بیست گفتار، ص۱۵۹.</ref>. | یعنی [[انسان]] [[وظیفه]] خودش را با [[اعتماد به خدا]] انجام بدهد<ref>آشنایی با قرآن، ج۳، ص۱۱۱.</ref>. به عبارت دیگر توکّل یعنی انسان همیشه به آنچه مقتضای [[حق]] است عمل کند و در این [[راه]] به [[خدا]] [[اعتماد]] کند، که [[خداوند]] حامی و [[پشتیبان]] کسانی است که حامی و پشتیبان [[حقّ]] میباشند. توکّل تضمین [[الهی]] است برای کسی که همیشه حامی و پشتیبان حقّ است<ref>بیست گفتار، ص۱۵۹.</ref>. | ||
پس توکّل یعنی انسان در پیمودن راه حقّ چه از جنبه مثبت و چه از جنبه منفی به خود [[تزلزل]] راه ندهد و مطمئن باشد که اگر در جریان [[زندگی]] [[هدف]] صحیح و خداپسندانه خود را در نظر بگیرد نه [[منافع]] شخصی را، اگر فعالیّت خود را متوجّه [[انجام وظیفه]] کند نه متوجّه خود کار خود را به خدا بازگذارد، خداوند او را تحت [[حمایت]] خود قرار میدهد<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۳۱۴.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۹۴.</ref> | پس توکّل یعنی انسان در پیمودن راه حقّ چه از جنبه مثبت و چه از جنبه منفی به خود [[تزلزل]] راه ندهد و مطمئن باشد که اگر در جریان [[زندگی]] [[هدف]] صحیح و خداپسندانه خود را در نظر بگیرد نه [[منافع]] شخصی را، اگر فعالیّت خود را متوجّه [[انجام وظیفه]] کند نه متوجّه خود کار خود را به خدا بازگذارد، خداوند او را تحت [[حمایت]] خود قرار میدهد<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۳۱۴.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۲۹۴.</ref> | ||
==توکل در فرهنگ قرآن== | == توکل در فرهنگ قرآن == | ||
در [[قرآن کریم]] کلمه توکل با همین لفظ و با دیگر صیغههای ماضی، مضارع و امر آن از این باب، با الفاظ: {{متن قرآن|تَوْكَّلْتُ}}، {{متن قرآن|تَوَكَّلْنَا}}، {{متن قرآن|نَتَوَكَّلَ}}، {{متن قرآن|يَتَوَكَّلُ}}، {{متن قرآن|يَتَوَكَّلُونَ}}، {{متن قرآن|تَوَكَّلُوا}}، و در مجموع در [[چهل]] کلمه ذکر شده، که ما در این جا کلمه {{متن قرآن|تَوْكَّلْتُ}} را که در هفت [[آیه]] از شش [[سوره]] [[قرآن مجید]] ذکر شده و پنج آیه آن، مکی، و دو آیه آن، در [[مدینه]] نازل گردیده، برای تحقیق [[انتخاب]] میکنیم. لذا طبق معمول، بعد از تنظیم [[آیات]] به ترتیب مصحفی، به بررسی لغوی آن میپردازیم. سپس آن را از کتب [[تفسیر]] و تفسیر [[روایی]] علمای [[اهل]] [[شیعه]] و [[تسنن]] مورد تحقیق قرار میدهیم، و سرانجام هم با [[استعانت]] از امدادهای [[خدای سبحان]] در آن [[تدبر]] میکنیم.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۴۵.</ref> | در [[قرآن کریم]] کلمه توکل با همین لفظ و با دیگر صیغههای ماضی، مضارع و امر آن از این باب، با الفاظ: {{متن قرآن|تَوْكَّلْتُ}}، {{متن قرآن|تَوَكَّلْنَا}}، {{متن قرآن|نَتَوَكَّلَ}}، {{متن قرآن|يَتَوَكَّلُ}}، {{متن قرآن|يَتَوَكَّلُونَ}}، {{متن قرآن|تَوَكَّلُوا}}، و در مجموع در [[چهل]] کلمه ذکر شده، که ما در این جا کلمه {{متن قرآن|تَوْكَّلْتُ}} را که در هفت [[آیه]] از شش [[سوره]] [[قرآن مجید]] ذکر شده و پنج آیه آن، مکی، و دو آیه آن، در [[مدینه]] نازل گردیده، برای تحقیق [[انتخاب]] میکنیم. لذا طبق معمول، بعد از تنظیم [[آیات]] به ترتیب مصحفی، به بررسی لغوی آن میپردازیم. سپس آن را از کتب [[تفسیر]] و تفسیر [[روایی]] علمای [[اهل]] [[شیعه]] و [[تسنن]] مورد تحقیق قرار میدهیم، و سرانجام هم با [[استعانت]] از امدادهای [[خدای سبحان]] در آن [[تدبر]] میکنیم.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۴۵.</ref> | ||
===در معنای توکل=== | === در معنای توکل === | ||
راغب در مفردات فرموده: [[توکیل]]، [[اعتماد]] نمودن بر غیر و او را [[نایب]] خود قرار دادن است، و [[وکیل]] بر وزن فعیل، به معنای مفعول آن است. قال تعالی: {{متن قرآن|وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا}}<ref>«و خداوند (تو را) کارساز، بس» سوره نساء، آیه ۸۱.</ref>؛ یعنی او کافی است که امر تو را [[ولایت]] کند و [[معتمد]] تو و نایب تو باشد، و گفته میشود، توکل بر دو وجه است؛ یکی مانند: {{عربی|توکلت لفلان}}؛ به معنای بر او ولایت نمودم، و وجه دیگر، نظیر: {{عربی|وکلته فتوکل لی}}؛ یعنی او را وکیل نمودم، پس برایم [[وکالت]] نمود، و {{عربی|توکلت علیه}}؛ به معنای بر او اعتماد نمودم، و در بسیاری موارد، وکیل به کفیل [[تفسیر]] میشود، و وکیل اعم است؛ زیرا هر کفیلی وکیل است، ولی هر وکیلی کفیل نیست<ref>مفردات، ص۵۶۹.</ref>. | راغب در مفردات فرموده: [[توکیل]]، [[اعتماد]] نمودن بر غیر و او را [[نایب]] خود قرار دادن است، و [[وکیل]] بر وزن فعیل، به معنای مفعول آن است. قال تعالی: {{متن قرآن|وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا}}<ref>«و خداوند (تو را) کارساز، بس» سوره نساء، آیه ۸۱.</ref>؛ یعنی او کافی است که امر تو را [[ولایت]] کند و [[معتمد]] تو و نایب تو باشد، و گفته میشود، توکل بر دو وجه است؛ یکی مانند: {{عربی|توکلت لفلان}}؛ به معنای بر او ولایت نمودم، و وجه دیگر، نظیر: {{عربی|وکلته فتوکل لی}}؛ یعنی او را وکیل نمودم، پس برایم [[وکالت]] نمود، و {{عربی|توکلت علیه}}؛ به معنای بر او اعتماد نمودم، و در بسیاری موارد، وکیل به کفیل [[تفسیر]] میشود، و وکیل اعم است؛ زیرا هر کفیلی وکیل است، ولی هر وکیلی کفیل نیست<ref>مفردات، ص۵۶۹.</ref>. | ||
فخرالدین در [[مجمع البحرین]] فرموده: قوله: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ}}<ref>«و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است» سوره طلاق، آیه ۳.</ref>، اصل در توکل، اظهار عجز و [[درماندگی]] در کار بوده و اسم آن {{عربی|تکلان}} است، و {{عربی|توکل علی الله}}، [[انقطاع]] و بریدن [[بنده]] است از همه [[مخلوقات]] به سوی [[خدای متعال]]، در آنچه که از مخلوق [[آرزو]] میکند، و گفتهاند: ترک سعی و [[کوشش]] است در آنچه [[قدرت بشری]] وسعت در آن را ندارد، و فی قوله: {{متن قرآن|لَسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ}}<ref>«من بر (نگهداشت) شما گمارده نیستم» سوره انعام، آیه ۶۶.</ref>، وکیل بر شیء، عبارت از [[قیام]] به [[حفظ]] آن چیز و دفع ضرر کردن از آن است، و توکیل عبارت است از اعتماد نمودن بر شخص و او را نایب خود قرار دادن؛ از آن قبیل است، قوله: {{متن قرآن|وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا}}؛ یعنی خدای متعال کافی است که امر تو را [[ولایت]] و [[سرپرستی]] کند، و [[وکیل]] از اسمای [[خدای تعالی]] است. گفتهاند که او کافی است، و گفتهاند که او کفیل بر روزی [[بندگان]] است، و در [[حدیث]] آمده است: {{متن حدیث|لَوْ تَوَكَّلْتُمْ عَلَى اللَّهِ حَقَّ تَوَكُّلِهِ لَكَانَ كَذَا}}؛ یعنی اگر بر خدای تعالی [[حق]] توکل او توکل کنید، چنین خواهد بود، و آن به این است که به طور قطع و [[یقین]] معلوم باشد که: {{عربی|لا فاعل الا الله}}، و هر موجودی از [[رزق]]، [[عطا]]، منع و غیر آن از جانب خدای تعالی است. پس از آن، بر وجه نیکویی، در [[طلب]] خواستهاش سعی و تلاش بنماید. در [[معانی الاخبار]]، {{متن حدیث|التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ}}، [[علم]] به این است که مخلوق، نه یارای ضرر رساندن دارد و نه [[قدرت]] بر نفع رساندن، و نه عطا میکند و نه میتواند مانع عطا شود، و [[یأس]] و [[ناامیدی]] از جانب [[مردم]] داشتن و در عمل آن را به کاربردن. پس وقتی بندهای چنین باشد، برای احدی به جز [[خدای متعال]] کار نمیکند، و به جز خدای متعال، نه به کسی امیدی دارد، و نه از کسی ترسی دارد، و به جز خدای تعالی، به احدی [[طمع]] ندارد. گاهی چنین [[گمان]] میرود که توکل، ترک کسب و ترک تلاش و [[کوشش]] در جهت تحصیل و به دست آوردن شیء مورد [[حاجت]] است، و این گمانی است جاهلانه و نابخردانه، بلکه چنین کاری [[گناه]] و [[حرام]] است، و در حدیث [[ابابصیر]] آمده است که سؤال نمود: حدِّ توکل چیست؟ فرمود: “الیقین” سؤال نمود: حدِّ یقین چیست؟ فرمود: تا زمانی که با خدای متعال است، از هیچ چیز [[خوف]] و ترسی ندارد<ref>مجمع البحرین، ص۴۵۹.</ref>. | فخرالدین در [[مجمع البحرین]] فرموده: قوله: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ}}<ref>«و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است» سوره طلاق، آیه ۳.</ref>، اصل در توکل، اظهار عجز و [[درماندگی]] در کار بوده و اسم آن {{عربی|تکلان}} است، و {{عربی|توکل علی الله}}، [[انقطاع]] و بریدن [[بنده]] است از همه [[مخلوقات]] به سوی [[خدای متعال]]، در آنچه که از مخلوق [[آرزو]] میکند، و گفتهاند: ترک سعی و [[کوشش]] است در آنچه [[قدرت بشری]] وسعت در آن را ندارد، و فی قوله: {{متن قرآن|لَسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ}}<ref>«من بر (نگهداشت) شما گمارده نیستم» سوره انعام، آیه ۶۶.</ref>، وکیل بر شیء، عبارت از [[قیام]] به [[حفظ]] آن چیز و دفع ضرر کردن از آن است، و توکیل عبارت است از اعتماد نمودن بر شخص و او را نایب خود قرار دادن؛ از آن قبیل است، قوله: {{متن قرآن|وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا}}؛ یعنی خدای متعال کافی است که امر تو را [[ولایت]] و [[سرپرستی]] کند، و [[وکیل]] از اسمای [[خدای تعالی]] است. گفتهاند که او کافی است، و گفتهاند که او کفیل بر روزی [[بندگان]] است، و در [[حدیث]] آمده است: {{متن حدیث|لَوْ تَوَكَّلْتُمْ عَلَى اللَّهِ حَقَّ تَوَكُّلِهِ لَكَانَ كَذَا}}؛ یعنی اگر بر خدای تعالی [[حق]] توکل او توکل کنید، چنین خواهد بود، و آن به این است که به طور قطع و [[یقین]] معلوم باشد که: {{عربی|لا فاعل الا الله}}، و هر موجودی از [[رزق]]، [[عطا]]، منع و غیر آن از جانب خدای تعالی است. پس از آن، بر وجه نیکویی، در [[طلب]] خواستهاش سعی و تلاش بنماید. در [[معانی الاخبار]]، {{متن حدیث|التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ}}، [[علم]] به این است که مخلوق، نه یارای ضرر رساندن دارد و نه [[قدرت]] بر نفع رساندن، و نه عطا میکند و نه میتواند مانع عطا شود، و [[یأس]] و [[ناامیدی]] از جانب [[مردم]] داشتن و در عمل آن را به کاربردن. پس وقتی بندهای چنین باشد، برای احدی به جز [[خدای متعال]] کار نمیکند، و به جز خدای متعال، نه به کسی امیدی دارد، و نه از کسی ترسی دارد، و به جز خدای تعالی، به احدی [[طمع]] ندارد. گاهی چنین [[گمان]] میرود که توکل، ترک کسب و ترک تلاش و [[کوشش]] در جهت تحصیل و به دست آوردن شیء مورد [[حاجت]] است، و این گمانی است جاهلانه و نابخردانه، بلکه چنین کاری [[گناه]] و [[حرام]] است، و در حدیث [[ابابصیر]] آمده است که سؤال نمود: حدِّ توکل چیست؟ فرمود: “الیقین” سؤال نمود: حدِّ یقین چیست؟ فرمود: تا زمانی که با خدای متعال است، از هیچ چیز [[خوف]] و ترسی ندارد<ref>مجمع البحرین، ص۴۵۹.</ref>. | ||
در مقدمه مرآة الانوار و مشکوة الاسرار فرموده: بدان که وکیل کسی است که بر او [[اعتماد]] شود و امور به او واگذار گردد. در قاموس، در معنای {{عربی|وکل بالله، توکل علیه، و اتکل}} فرموده: [[تسلیم]] او شدن، {{عربی|و وکل الیه الامر}}؛ یعنی آن را [[تسلیم]] کرد و آن را رها نمود. پس {{متن حدیث|التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ}}، [[انقطاع]] [[بنده]] است به او در جمیع آنچه آرزوی برآمدن آن را دارد؛ به این که رغبتش را از هر کسی منقطع نماید. پس از آن، مخفی نماند که [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]] معتمدی هستند که [[عامه]] امور از جانب [[خدای متعال]] و به امر او به آنان واگذار شده است، و لذا در [[وجوب]] تسلیم به او و انقطاع به سوی او و [[اعتماد]] بر او، هیچ حرفی نیست، و بالضرورة تسلیم او شدن و اعتماد بر او داشتن، در [[حکم]] تسلیم [[خدا]] شدن و اعتماد بر [[خدای تعالی]] داشتن است؛ از نظر این که او [[داعی]] از جانب خدای تعالی است. بنابراین، امکان دارد در بعضی موارد و مواضع به مناسبت، [[وکیل]] را [[تأویل]] به امام{{ع}} نمود<ref>مقدمه برهان، ص۲۲۰.</ref>. | در مقدمه مرآة الانوار و مشکوة الاسرار فرموده: بدان که وکیل کسی است که بر او [[اعتماد]] شود و امور به او واگذار گردد. در قاموس، در معنای {{عربی|وکل بالله، توکل علیه، و اتکل}} فرموده: [[تسلیم]] او شدن، {{عربی|و وکل الیه الامر}}؛ یعنی آن را [[تسلیم]] کرد و آن را رها نمود. پس {{متن حدیث|التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ}}، [[انقطاع]] [[بنده]] است به او در جمیع آنچه آرزوی برآمدن آن را دارد؛ به این که رغبتش را از هر کسی منقطع نماید. پس از آن، مخفی نماند که [[پیامبر]] {{صل}} و [[امام]] معتمدی هستند که [[عامه]] امور از جانب [[خدای متعال]] و به امر او به آنان واگذار شده است، و لذا در [[وجوب]] تسلیم به او و انقطاع به سوی او و [[اعتماد]] بر او، هیچ حرفی نیست، و بالضرورة تسلیم او شدن و اعتماد بر او داشتن، در [[حکم]] تسلیم [[خدا]] شدن و اعتماد بر [[خدای تعالی]] داشتن است؛ از نظر این که او [[داعی]] از جانب خدای تعالی است. بنابراین، امکان دارد در بعضی موارد و مواضع به مناسبت، [[وکیل]] را [[تأویل]] به امام {{ع}} نمود<ref>مقدمه برهان، ص۲۲۰.</ref>. | ||
در [[فرهنگ]] لغات فرمود: {{عربی|وَکْل و وُکُول}}؛ یعنی واگذار کردن کار خود به دیگری، {{عربی|تکْلَه و موال}}؛ یعنی عاجزی که کار را به دیگری بسپارد. {{عربی|وَکَل و وُکْلَه}}؛ یعنی مرد عاجز که کار خود را به دیگری واگذار کند. {{عربی|وَکِل}}؛ یعنی [[ترسو]]، عاجز و کودن. {{عربی|وَکال و وِکال}}؛ یعنی [[سستی]]، کودنی و [[کاهلی]]. {{عربی|وَکالَة و وِکالَة}}؛ یعنی سپردن کار به دیگری و اعتماد کردن بر او، و جمع آن وِکالات است. {{عربی|تُکْلان}}؛ یعنی اعتماد و [[تفویض]] کار. وکیل؛ [[نماینده]] شخص و آنکه در [[کارها]] به او اعتماد کنند و کار را به او بسپارند، جمع آن {{عربی|وُکَلاء}} است. {{عربی|مَؤْکُول}}، مفعول است؛ یعنی سپرده شده به دیگری، وابسته به دیگری. {{عربی|مُوَکِّل}}: آنکه برای خود وکیل بگیرد. {{عربی|مُوَکِّل}}؛ یعنی کسی که کار به او سپرده شده و عهدهدار انجام امر، و مواظب بر آن است. [[توکیل]]، مصادر است: یعنی وکیل گرفتن و وکیل نمودن کسی {{عربی|ایکال}}؛ یعنی کار را بر عهده کسی گذاشتن. {{عربی|اِتِّکال}}؛ یعنی اعتماد کردن به کسی و کار را به عهده او گذاردن و [[سرنوشت]] را به او سپردن. توکل: تکیه کردن و [[اعتماد]] نمودن بر کسی، به عجز خود اعتراف کردن و [[وکیل]] شدن. {{عربی|تَوَاکُل}}؛ یعنی بر همدیگر اعتماد کردن و ترک کردن امر یا کار بر عهده یکدیگر<ref>ملخص المنجد و منتهی الأرب، ص۹۷۵-۹۷۶.</ref>. | در [[فرهنگ]] لغات فرمود: {{عربی|وَکْل و وُکُول}}؛ یعنی واگذار کردن کار خود به دیگری، {{عربی|تکْلَه و موال}}؛ یعنی عاجزی که کار را به دیگری بسپارد. {{عربی|وَکَل و وُکْلَه}}؛ یعنی مرد عاجز که کار خود را به دیگری واگذار کند. {{عربی|وَکِل}}؛ یعنی [[ترسو]]، عاجز و کودن. {{عربی|وَکال و وِکال}}؛ یعنی [[سستی]]، کودنی و [[کاهلی]]. {{عربی|وَکالَة و وِکالَة}}؛ یعنی سپردن کار به دیگری و اعتماد کردن بر او، و جمع آن وِکالات است. {{عربی|تُکْلان}}؛ یعنی اعتماد و [[تفویض]] کار. وکیل؛ [[نماینده]] شخص و آنکه در [[کارها]] به او اعتماد کنند و کار را به او بسپارند، جمع آن {{عربی|وُکَلاء}} است. {{عربی|مَؤْکُول}}، مفعول است؛ یعنی سپرده شده به دیگری، وابسته به دیگری. {{عربی|مُوَکِّل}}: آنکه برای خود وکیل بگیرد. {{عربی|مُوَکِّل}}؛ یعنی کسی که کار به او سپرده شده و عهدهدار انجام امر، و مواظب بر آن است. [[توکیل]]، مصادر است: یعنی وکیل گرفتن و وکیل نمودن کسی {{عربی|ایکال}}؛ یعنی کار را بر عهده کسی گذاشتن. {{عربی|اِتِّکال}}؛ یعنی اعتماد کردن به کسی و کار را به عهده او گذاردن و [[سرنوشت]] را به او سپردن. توکل: تکیه کردن و [[اعتماد]] نمودن بر کسی، به عجز خود اعتراف کردن و [[وکیل]] شدن. {{عربی|تَوَاکُل}}؛ یعنی بر همدیگر اعتماد کردن و ترک کردن امر یا کار بر عهده یکدیگر<ref>ملخص المنجد و منتهی الأرب، ص۹۷۵-۹۷۶.</ref>. |