جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| تصویر = | | تصویر = | ||
| اندازه تصویر = | | اندازه تصویر = | ||
| نام کامل = | | نام کامل = [[عدی بن حاتم]] <ref>معجم رجال الحدیث: ج۱۱، ص۱۳۴، ر۷۶۴۸؛ المجمع: ۴ / ۱۳۶، رجال الکشّی: ص۳۸، ر۷۸، رجال العلاّمة: ص۱۳۰، ر۱۱، الوجیزة فی علم الدرایة: ص۱؛ التنقیح: ج۲، ص۲۵۰، ح۷۸۳۳؛ القاموس: ج۷، ص۸۱، ر۴۸۵۹، البحار: ج۹، ص۹۸، المنهج: ص۲۲۰؛ الکافی: ج۷، ص۴۶۰، ح۱، التهذیب: ج۶، ص۱۶۳، ح۲۹۹.</ref> | ||
| کنیه = | | کنیه = أبو وهب، أبو طریف<ref>سیر اعلام النبلاء: ج۳، ص۱۶۲.</ref> | ||
| لقب = | | لقب = الطائی<ref>رجال الشیخ الطوسی: ص۴۹، ر۳۶]</ref> | ||
| نسب = | | نسب = | ||
| تولد = | | تولد = | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[عدی بن حاتم در رجال و تراجم]] - [[عدی بن حاتم در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[عدی بن حاتم در رجال و تراجم]] - [[عدی بن حاتم در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
'''عدی بن حاتم''' با [[علی]]{{ع}} در [[صفین]] شرکت کرد و سه فرزندش در آن [[جنگ]] به [[شهادت]] رسیدند. سالها بعد [[معاویه]] او را دید و به کنایه گفت: [[علی]]{{ع}} [[انصاف]] را درباره تو رعایت نکرد؛ چون پسران خود را در پشت [[جبهه]] نگه داشت و پسران تو را به کشتن داد. عدی پاسخ داد: من [[انصاف]] را درباره [[علی]]{{ع}} رعایت نکردم، چرا که او کشته شد و من هنوز زنده هستم<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، داستان راستان، مجموعه آثار، ج ۱۸، ص ۳۵۳ و ۴۶۲.</ref>. | '''عدی بن حاتم''' با [[علی]] {{ع}} در [[صفین]] شرکت کرد و سه فرزندش در آن [[جنگ]] به [[شهادت]] رسیدند. سالها بعد [[معاویه]] او را دید و به کنایه گفت: [[علی]] {{ع}} [[انصاف]] را درباره تو رعایت نکرد؛ چون پسران خود را در پشت [[جبهه]] نگه داشت و پسران تو را به کشتن داد. عدی پاسخ داد: من [[انصاف]] را درباره [[علی]] {{ع}} رعایت نکردم، چرا که او کشته شد و من هنوز زنده هستم<ref>ر. ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، داستان راستان، مجموعه آثار، ج ۱۸، ص ۳۵۳ و ۴۶۲.</ref>. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
ابو طریف عَدی بن حاتم بن [[عبد الله]] طایی، [[فرزند]] سخاوتمند مشهور [[عرب]]، [[حاتم طایی]]، و از [[یاران پیامبر]] خداست. عَدی، [[ریاست]] [[قبیله]] خود (طَی) را به عهده داشت و به [[سال هفتم هجری]] به [[خدمت]] [[پیامبر]] رسید و [[اسلام]] آورد. [[پیامبر]]{{صل}} او را گرامی داشت و به وی [[حرمت]] نهاد. عدی، در دگرگونیهای پس از [[پیامبر خدا]]، به [[ولایت]] [[علی]]{{ع}} [[وفادار]] ماند و از [[حریم]] [[حق]] و [[ولایت]]، [[دفاع]] کرد. او در نبردهای [[علی]]{{ع}} همراه وی بود و چون یکی از فرزندانش به [[معاویه]] پیوست، از آن [[فرزند]]، [[برائت]] جست. سخنان او در برابر فتنهآفرینان، نشانی از [[درک عمیق]] او از وقایع و موضع [[علی]]{{ع}} و نیز [[استوار]] گامی وی در [[صراط]] [[حق]] است، از جمله این [[کلام]] ارجمند او که: ای [[مردم]]! به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر کس دیگری جز [[علی]]{{ع}} ما را به [[جنگ]] با نمازگزاران فرا میخواند، پاسخ مثبت نمیدادیم.... او در [[صِفین]]، از کسانی بود که با توجه به [[منطق]] استوارش از سوی [[علی]]{{ع}} برای [[گفتگو]] با دشمنْ [[برگزیده]] شد. همچنین یکی از فرزندانش را در یکی از [[نبردها]] از دست داد و یک چشمش نیز [[نابینا]] گشت. [[معاویه]]، عَدی را بزرگ میداشت و به وی [[حرمت]] مینهاد؛ اما او در مناسبتهای مختلف، از [[امام علی]]{{ع}} یاد میکرد و آن بزرگوار را میستود و در مقابل [[معاویه]]، موضع حقمدارانهاش را از دست نمیداد. او در حدود سال ۶۸ [[هجری]] در ۱۲۰ سالگی درگذشت<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۴۹.</ref>. | ابو طریف عَدی بن حاتم بن [[عبد الله]] طایی، [[فرزند]] سخاوتمند مشهور [[عرب]]، [[حاتم طایی]]، و از [[یاران پیامبر]] خداست. عَدی، [[ریاست]] [[قبیله]] خود (طَی) را به عهده داشت و به [[سال هفتم هجری]] به [[خدمت]] [[پیامبر]] رسید و [[اسلام]] آورد. [[پیامبر]] {{صل}} او را گرامی داشت و به وی [[حرمت]] نهاد. عدی، در دگرگونیهای پس از [[پیامبر خدا]]، به [[ولایت]] [[علی]] {{ع}} [[وفادار]] ماند و از [[حریم]] [[حق]] و [[ولایت]]، [[دفاع]] کرد. او در نبردهای [[علی]] {{ع}} همراه وی بود و چون یکی از فرزندانش به [[معاویه]] پیوست، از آن [[فرزند]]، [[برائت]] جست. سخنان او در برابر فتنهآفرینان، نشانی از [[درک عمیق]] او از وقایع و موضع [[علی]] {{ع}} و نیز [[استوار]] گامی وی در [[صراط]] [[حق]] است، از جمله این [[کلام]] ارجمند او که: ای [[مردم]]! به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر کس دیگری جز [[علی]] {{ع}} ما را به [[جنگ]] با نمازگزاران فرا میخواند، پاسخ مثبت نمیدادیم.... او در [[صِفین]]، از کسانی بود که با توجه به [[منطق]] استوارش از سوی [[علی]] {{ع}} برای [[گفتگو]] با دشمنْ [[برگزیده]] شد. همچنین یکی از فرزندانش را در یکی از [[نبردها]] از دست داد و یک چشمش نیز [[نابینا]] گشت. [[معاویه]]، عَدی را بزرگ میداشت و به وی [[حرمت]] مینهاد؛ اما او در مناسبتهای مختلف، از [[امام علی]] {{ع}} یاد میکرد و آن بزرگوار را میستود و در مقابل [[معاویه]]، موضع حقمدارانهاش را از دست نمیداد. او در حدود سال ۶۸ [[هجری]] در ۱۲۰ سالگی درگذشت<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۴۹.</ref>. | ||
==عدی بن حاتم== | == عدی بن حاتم == | ||
عدی پسر حاتم طایی، [[رئیس]] قبیلۀ طی و نصرانیمذهب بود. در جریان حملۀ [[لشکر]] [[اسلام]] فرار کرد. خواهرش سفانه به دست [[مسلمانان]] [[اسیر]] شد. سفانه با [[کرامت]] و [[محبت پیامبر]]{{صل}} مواجه شد. [[رسول خدا]]{{صل}} او را با لباسی نو و [[پول]] و مرکب به قبیلهاش باز گرداند. [[رفتار]] کریمانۀ [[رسول اکرم]]{{صل}} با سفانه، عدی را کنجکاو ساخت تا به دیدن [[پیامبر]]{{صل}} بیاید. او [[کرامت]] و [[رفتار]] پیامبرانه را در ایشان دید و [[ایمان]] آورد.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[داستان راستان (کتاب)|داستان راستان]]، مجموعه آثار، ج ۱۸، ص ۳۵۳.</ref> | عدی پسر حاتم طایی، [[رئیس]] قبیلۀ طی و نصرانیمذهب بود. در جریان حملۀ [[لشکر]] [[اسلام]] فرار کرد. خواهرش سفانه به دست [[مسلمانان]] [[اسیر]] شد. سفانه با [[کرامت]] و [[محبت پیامبر]] {{صل}} مواجه شد. [[رسول خدا]] {{صل}} او را با لباسی نو و [[پول]] و مرکب به قبیلهاش باز گرداند. [[رفتار]] کریمانۀ [[رسول اکرم]] {{صل}} با سفانه، عدی را کنجکاو ساخت تا به دیدن [[پیامبر]] {{صل}} بیاید. او [[کرامت]] و [[رفتار]] پیامبرانه را در ایشان دید و [[ایمان]] آورد.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[داستان راستان (کتاب)|داستان راستان]]، مجموعه آثار، ج ۱۸، ص ۳۵۳.</ref> | ||
عدی با [[امام علی|علی]]{{ع}} در [[صفین]] شرکت کرد و سه فرزندش در آن [[جنگ]] به [[شهادت]] رسیدند. سالها بعد [[معاویه]] او را دید و به کنایه گفت: [[علی]]{{ع}} [[انصاف]] را درباره تو رعایت نکرد؛ چون پسران خود را در پشت [[جبهه]] نگه داشت و پسران تو را به کشتن داد. عدی پاسخ داد: من [[انصاف]] را درباره [[امام علی|علی]]{{ع}} رعایت نکردم، چرا که او کشته شد و من هنوز زنده هستم. سپس شروع به بیان [[فضایل علی]]{{ع}} کرد: | عدی با [[امام علی|علی]] {{ع}} در [[صفین]] شرکت کرد و سه فرزندش در آن [[جنگ]] به [[شهادت]] رسیدند. سالها بعد [[معاویه]] او را دید و به کنایه گفت: [[علی]] {{ع}} [[انصاف]] را درباره تو رعایت نکرد؛ چون پسران خود را در پشت [[جبهه]] نگه داشت و پسران تو را به کشتن داد. عدی پاسخ داد: من [[انصاف]] را درباره [[امام علی|علی]] {{ع}} رعایت نکردم، چرا که او کشته شد و من هنوز زنده هستم. سپس شروع به بیان [[فضایل علی]] {{ع}} کرد: | ||
به [[خدا]] قسم، [[امام علی|علی]]{{ع}} بسیار دوراندیش و نیرومند بود. به [[عدالت]] [[سخن]] میگفت و با [[قاطعیت]] فیصله میداد. [[علم]] و [[حکمت]] از اطرافش میجوشید. از زرق و برق [[دنیا]] متنفر بود و با [[شب]] و [[تنهایی]] [[شب]] مأنوس بود. زیاد [[اشک]] میریخت و بسیار [[فکر]] میکرد. در میان ما که بود یکی از ما بود. اگر چیزی از او میخواستیم میپذیرفت و از ما فاصله نمیگرفت. با این همه اینقدر [[عظمت]] داشت که نمیتوانستیم به او [[خیره]] شویم و... در اینجا [[اشک]] [[معاویه]] سرازیر شد و گفت: [[خداوند]] او را [[رحمت]] کند، همینطور بود که گفتی. حالت تو نسبت به او چگونه است؟ عدی پاسخ داد: [[شبیه]] [[مادری]] که عزیزش را در دامنش سر بریده باشند. روزگار نمیگذارد فراموشش کنم.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[داستان راستان (کتاب)|داستان راستان]]، مجموعه آثار، ج ۱۸، ص ۴۶۲.</ref> | به [[خدا]] قسم، [[امام علی|علی]] {{ع}} بسیار دوراندیش و نیرومند بود. به [[عدالت]] [[سخن]] میگفت و با [[قاطعیت]] فیصله میداد. [[علم]] و [[حکمت]] از اطرافش میجوشید. از زرق و برق [[دنیا]] متنفر بود و با [[شب]] و [[تنهایی]] [[شب]] مأنوس بود. زیاد [[اشک]] میریخت و بسیار [[فکر]] میکرد. در میان ما که بود یکی از ما بود. اگر چیزی از او میخواستیم میپذیرفت و از ما فاصله نمیگرفت. با این همه اینقدر [[عظمت]] داشت که نمیتوانستیم به او [[خیره]] شویم و... در اینجا [[اشک]] [[معاویه]] سرازیر شد و گفت: [[خداوند]] او را [[رحمت]] کند، همینطور بود که گفتی. حالت تو نسبت به او چگونه است؟ عدی پاسخ داد: [[شبیه]] [[مادری]] که عزیزش را در دامنش سر بریده باشند. روزگار نمیگذارد فراموشش کنم.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[داستان راستان (کتاب)|داستان راستان]]، مجموعه آثار، ج ۱۸، ص ۴۶۲.</ref> | ||
==[[جرح و تعدیل]] [[شیعه]]== | == [[جرح و تعدیل]] [[شیعه]] == | ||
*{{عربی|السید الخوئی: ثقة}} | *{{عربی|السید الخوئی: ثقة}} | ||
*{{عربی|المامقانی: حسن بل ثقة}} | *{{عربی|المامقانی: حسن بل ثقة}} | ||
*{{عربی|الطوسی: من أصحاب رسول اللّه{{صل}}}}<ref>رجال الشیخ الطوسی: ص۲۳، ر۲۹.</ref> | *{{عربی|الطوسی: من أصحاب رسول اللّه {{صل}}}}<ref>رجال الشیخ الطوسی: ص۲۳، ر۲۹.</ref> | ||
*{{عربی|الطوسی: من أصحاب علی{{ع}}}}<ref>رجال الشیخ الطوسی: ص۴۹، ر۳۶.</ref> | *{{عربی|الطوسی: من أصحاب علی {{ع}}}}<ref>رجال الشیخ الطوسی: ص۴۹، ر۳۶.</ref> | ||
*{{عربی|الکشّی: من السابقین الذین رجعوا إلی أمیر المؤمنین{{ع}}}}<ref>رجال الکشی: ص۳۸، ر۷۸.</ref> | *{{عربی|الکشّی: من السابقین الذین رجعوا إلی أمیر المؤمنین {{ع}}}}<ref>رجال الکشی: ص۳۸، ر۷۸.</ref> | ||
*{{عربی|القهبائی: من السابقین الذین رجعوا إلی أمیر المؤمنین{{ع}} وقیل: توبتهم}} <ref>مجمع: ج۴، ص۱۳۶.</ref> | *{{عربی|القهبائی: من السابقین الذین رجعوا إلی أمیر المؤمنین {{ع}} وقیل: توبتهم}} <ref>مجمع: ج۴، ص۱۳۶.</ref> | ||
*{{عربی|المجلسی: ممدوح}}<ref>وجیز: ص۱۴.</ref> | *{{عربی|المجلسی: ممدوح}}<ref>وجیز: ص۱۴.</ref> | ||
*{{عربی|الجزائری عدّه فی قسم الضعیف}}<ref>حاوی: ص۳۰۵، ر۱۸۴۰.</ref>. | *{{عربی|الجزائری عدّه فی قسم الضعیف}}<ref>حاوی: ص۳۰۵، ر۱۸۴۰.</ref>. | ||
*{{عربی|حضر فتح المدائن وشهد مع علی{{ع}} الجمل وصفین والنهروان وکان من امراء علی{{ع}} یوم صفین}}<ref>تهذیب الکمال: ص۱۹، ر۵۲۴.</ref>.<ref>[https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2789 جهاز رواة الحدیث]</ref> | *{{عربی|حضر فتح المدائن وشهد مع علی {{ع}} الجمل وصفین والنهروان وکان من امراء علی {{ع}} یوم صفین}}<ref>تهذیب الکمال: ص۱۹، ر۵۲۴.</ref>.<ref>[https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2789 جهاز رواة الحدیث]</ref> | ||
==مشایخ در روایت== | == مشایخ در روایت == | ||
* [[امام علی]]<ref>الکافی جلد ۷ صفحه ۴۶٠ حدیث ۱ کتاب ۷ باب ۱۸؛ التهذیب جلد ۶ حدیث ۲۹۹؛ التهذیب جلد ۶ حدیث ٣۲۲</ref> | * [[امام علی]]<ref>الکافی جلد ۷ صفحه ۴۶٠ حدیث ۱ کتاب ۷ باب ۱۸؛ التهذیب جلد ۶ حدیث ۲۹۹؛ التهذیب جلد ۶ حدیث ٣۲۲</ref> | ||
==روایتکنندگان از او== | == روایتکنندگان از او == | ||
*شیخ من احفاده عن ابیه<ref>الکافی جلد ۷ صفحه ۴۶٠ حدیث ۱ کتاب ۷ باب ۱۸؛ التهذیب جلد ۶ حدیث ۲۹۹؛ التهذیب جلد ۶ حدیث ٣۲۲</ref> | * شیخ من احفاده عن ابیه<ref>الکافی جلد ۷ صفحه ۴۶٠ حدیث ۱ کتاب ۷ باب ۱۸؛ التهذیب جلد ۶ حدیث ۲۹۹؛ التهذیب جلد ۶ حدیث ٣۲۲</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |