جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
بدون خلاصۀ ویرایش |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
'''واقعۀ حرّه'''، داستان [[قیام مردم مدینه]] پس از [[شهادت]] [[حسین بن علی]]{{ع}} بر ضدّ [[حکومت]] [[یزید]] و [[ظلم]] و [[فسق]] او بود. خبر [[قیام]] مردم [[مدینه]]، با گزارش [[مروان]] به [[گوش]] یزید رسید. وی سپاهی انبوه را تحت [[فرمان]] "مسلم به [[عقبه]]" به [[مدینه]] گسیل داشت. مهاجمان در مدینه سه [[روز]] به [[کشتار]] و [[غارت]] پرداخته و به نوامیس [[مسلمانان]] [[تجاوز]] کردند. این قیام از پیامدهای [[حادثۀ عاشورا]] محسوب میشود. | '''واقعۀ حرّه'''، داستان [[قیام مردم مدینه]] پس از [[شهادت]] [[حسین بن علی]] {{ع}} بر ضدّ [[حکومت]] [[یزید]] و [[ظلم]] و [[فسق]] او بود. خبر [[قیام]] مردم [[مدینه]]، با گزارش [[مروان]] به [[گوش]] یزید رسید. وی سپاهی انبوه را تحت [[فرمان]] "مسلم به [[عقبه]]" به [[مدینه]] گسیل داشت. مهاجمان در مدینه سه [[روز]] به [[کشتار]] و [[غارت]] پرداخته و به نوامیس [[مسلمانان]] [[تجاوز]] کردند. این قیام از پیامدهای [[حادثۀ عاشورا]] محسوب میشود. | ||
== آشنایی اجمالی == | == آشنایی اجمالی == | ||
واقعۀ حرّه، [[قیام مردم مدینه]] بر ضدّ [[حکومت]] [[یزید]] بود. پس از [[شهادت]] [[حسین بن علی]]{{ع}}، [[ظلم]] و [[فسق]] [[یزید]] فراگیرتر و آشکارتر شد و [[مردم]] [[فساد]] دستگاه [[حاکم]] و [[ظلم]] عمّال او را دیدند و در [[مدینه]]، آگاهان از اوضاع، مردم را به زشتکاریهای حکام، آگاه ساختند. والی مدینه در آن زمان، [[عثمان بن محمد بن ابی سفیان]] بود. اهل [[مدینه]] علیه او شوریدند، او و [[مروان]] و دیگر [[امویان]] را از [[مدینه]] بیرون کردند و با "[[عبدالله بن حنظله]]" [[بیعت]] کردند. خبر [[قیام]] [[مردم مدینه]]، با گزارش [[مروان]] به گوش [[یزید]] رسید. وی سپاهی انبوه را تحت فرمان "مسلم به عقبه" به [[مدینه]] گسیل داشت<ref>مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۶۹.</ref>. مهاجمان در منطقۀ "حرّۀ واقم" فرود آمده، به [[مدینه]] تاختند و سه روز به [[کشتار]] و [[غارت]] پرداخته و به نوامیس [[مسلمانان]] [[تجاوز]] کردند. [[مردم]] به [[حرم]] [[پیامبر]]{{صل}} پناه بردند. [[لشکریان]] [[یزید]]، [[حرمت]] [[حرم]] را نگه نداشتند و با اسبها به داخل [[حرم]] آمدند و مردم را [[قتل عام]] کردند. کشتگان این واقعه هزاران نفر بودند. از جمله "عبدالله بن جعفر" نیز در این حادثه [[شهید]] شد. واقعۀ [[حرّه]] در ۲۸ ذیحجه سال ۶۳ هجری اتفاق افتاد. [[یزید]]، دو ماه و نیم پس از این حادثه مرد<ref>منتهی الآمال، محدث قمی، ج۲، ص۳۵ (چاپ جاویدان)، در حالات امام سجاد{{ع}}.</ref>. | واقعۀ حرّه، [[قیام مردم مدینه]] بر ضدّ [[حکومت]] [[یزید]] بود. پس از [[شهادت]] [[حسین بن علی]] {{ع}}، [[ظلم]] و [[فسق]] [[یزید]] فراگیرتر و آشکارتر شد و [[مردم]] [[فساد]] دستگاه [[حاکم]] و [[ظلم]] عمّال او را دیدند و در [[مدینه]]، آگاهان از اوضاع، مردم را به زشتکاریهای حکام، آگاه ساختند. والی مدینه در آن زمان، [[عثمان بن محمد بن ابی سفیان]] بود. اهل [[مدینه]] علیه او شوریدند، او و [[مروان]] و دیگر [[امویان]] را از [[مدینه]] بیرون کردند و با "[[عبدالله بن حنظله]]" [[بیعت]] کردند. خبر [[قیام]] [[مردم مدینه]]، با گزارش [[مروان]] به گوش [[یزید]] رسید. وی سپاهی انبوه را تحت فرمان "مسلم به عقبه" به [[مدینه]] گسیل داشت<ref>مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۶۹.</ref>. مهاجمان در منطقۀ "حرّۀ واقم" فرود آمده، به [[مدینه]] تاختند و سه روز به [[کشتار]] و [[غارت]] پرداخته و به نوامیس [[مسلمانان]] [[تجاوز]] کردند. [[مردم]] به [[حرم]] [[پیامبر]] {{صل}} پناه بردند. [[لشکریان]] [[یزید]]، [[حرمت]] [[حرم]] را نگه نداشتند و با اسبها به داخل [[حرم]] آمدند و مردم را [[قتل عام]] کردند. کشتگان این واقعه هزاران نفر بودند. از جمله "عبدالله بن جعفر" نیز در این حادثه [[شهید]] شد. واقعۀ [[حرّه]] در ۲۸ ذیحجه سال ۶۳ هجری اتفاق افتاد. [[یزید]]، دو ماه و نیم پس از این حادثه مرد<ref>منتهی الآمال، محدث قمی، ج۲، ص۳۵ (چاپ جاویدان)، در حالات امام سجاد {{ع}}.</ref>. | ||
این [[قیام]] که به [[قیام حرّه]]، [[حرّۀ واقم]]، [[قیام اهل مدینه]] و... هم معروف است، از پیامدهای [[حادثۀ عاشورا]] محسوب میشود و افشاگریهای [[اهل بیت]] و اقامۀ عزا در [[مدینه]] و انگیزشهای [[زینب کبری]]، در بذرپاشی آن مؤثر بوده است<ref>برای تفصیل بیشتر قضیه، ر.ک: «واقعه حرّه در تاریخ»، محمدجواد چنارانی، تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۵، حوادث سال ۶۸ هجری.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۹۳.</ref> | این [[قیام]] که به [[قیام حرّه]]، [[حرّۀ واقم]]، [[قیام اهل مدینه]] و... هم معروف است، از پیامدهای [[حادثۀ عاشورا]] محسوب میشود و افشاگریهای [[اهل بیت]] و اقامۀ عزا در [[مدینه]] و انگیزشهای [[زینب کبری]]، در بذرپاشی آن مؤثر بوده است<ref>برای تفصیل بیشتر قضیه، ر. ک: «واقعه حرّه در تاریخ»، محمدجواد چنارانی، تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۵، حوادث سال ۶۸ هجری.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۹۳.</ref> | ||
== [[قیام مردم مدینه]] و واقعه حره == | == [[قیام مردم مدینه]] و واقعه حره == | ||
پس از [[واقعه کربلا]] و [[قیام امام حسین]]{{ع}} [[مردم مدینه]] از [[گستاخی]] و [[جسارت]] [[یزید]] به شدت ناراحت شدند؛ در آن هنگام [[عمرو بن سعید]] از طرف یزید [[والی حجاز]] بود، یزید او را [[عزل]] نمود و به جای او [[ولید بن عتبه]]<ref>او ولید بن عتبة بن ابی سفیان است، معاویه او را والی مدینه کرد، پس چون خبر مرگ معاویه و بیعت با یزید به او رسید، با حسین{{ع}} و ابن زبیر سختگیرانه برخورد نکرد و مروان او را سرزنش کرد، او گفت: من آنان را به قتل نمیرسانم و قطع رحم نمیکنم. و گفته شده است: پس از معاویة بن یزید خواستند او را جانشین او کنند و او نپذیرفت؛ و نیز گفته شده است: هنگامی که او جلو ایستاد تا بر معاویة بن یزید نماز بخواند به بیماری طاعون مبتلا شد و چون او را بلند کردند از دنیا رفته شده بود. سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۴۷.</ref> را [[نصب]] کرد و پس از مدتی او را نیز عزل کرد و [[عثمان بن محمد بن ابی سفیان]] را به جای او گماشت<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۷۹.</ref>.<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۱۶۵.</ref> | پس از [[واقعه کربلا]] و [[قیام امام حسین]] {{ع}} [[مردم مدینه]] از [[گستاخی]] و [[جسارت]] [[یزید]] به شدت ناراحت شدند؛ در آن هنگام [[عمرو بن سعید]] از طرف یزید [[والی حجاز]] بود، یزید او را [[عزل]] نمود و به جای او [[ولید بن عتبه]]<ref>او ولید بن عتبة بن ابی سفیان است، معاویه او را والی مدینه کرد، پس چون خبر مرگ معاویه و بیعت با یزید به او رسید، با حسین {{ع}} و ابن زبیر سختگیرانه برخورد نکرد و مروان او را سرزنش کرد، او گفت: من آنان را به قتل نمیرسانم و قطع رحم نمیکنم. و گفته شده است: پس از معاویة بن یزید خواستند او را جانشین او کنند و او نپذیرفت؛ و نیز گفته شده است: هنگامی که او جلو ایستاد تا بر معاویة بن یزید نماز بخواند به بیماری طاعون مبتلا شد و چون او را بلند کردند از دنیا رفته شده بود. سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۴۷.</ref> را [[نصب]] کرد و پس از مدتی او را نیز عزل کرد و [[عثمان بن محمد بن ابی سفیان]] را به جای او گماشت<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۷۹.</ref>.<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۱۶۵.</ref> | ||
== فرستادگان والی مدینه == | == فرستادگان والی مدینه == | ||
[[حمید بن حمزه]] که از جمله [[موالیان]] [[بنیامیه]] است گوید: [[عثمان بن محمد بن ابی سفیان]] را [[یزید]] به عنوان [[والی]] به [[مدینه]] فرستاد، او [[جوانی]] [[مغرور]] و بیتجربه بود و کارهایش از روی [[اندیشه]] و [[تفکر]] نبود، برای نمونه [[تصمیم]] گرفت گروهی از اشراف [[مردم مدینه]] را که از آن جمله [[عبدالله بن حنظله انصاری]]<ref>او عبدالله بن حنظلة بن ابی عامر است، و پدر او حنظله همان کسی است که در احد به شهادت رسید و پیامبر{{صل}} فرمود: حنظله را ملائکه غسل دادند؛ لذا مشهور به «غسیل الملائکه» گردید.</ref> و [[عبدالله بن عمرو بن حفص]] و [[منذر بن زبیر]] بود به [[شام]] نزد یزید بفرستد. | [[حمید بن حمزه]] که از جمله [[موالیان]] [[بنیامیه]] است گوید: [[عثمان بن محمد بن ابی سفیان]] را [[یزید]] به عنوان [[والی]] به [[مدینه]] فرستاد، او [[جوانی]] [[مغرور]] و بیتجربه بود و کارهایش از روی [[اندیشه]] و [[تفکر]] نبود، برای نمونه [[تصمیم]] گرفت گروهی از اشراف [[مردم مدینه]] را که از آن جمله [[عبدالله بن حنظله انصاری]]<ref>او عبدالله بن حنظلة بن ابی عامر است، و پدر او حنظله همان کسی است که در احد به شهادت رسید و پیامبر {{صل}} فرمود: حنظله را ملائکه غسل دادند؛ لذا مشهور به «غسیل الملائکه» گردید.</ref> و [[عبدالله بن عمرو بن حفص]] و [[منذر بن زبیر]] بود به [[شام]] نزد یزید بفرستد. | ||
آنان از مدینه به شام نزد یزید رفتند، یزید آنان را گرامی داشته و به آنان [[احسان]] کرد و به هر کدام بر حسب موقعیت و شخصیتشان هدیههایی داد که از آن جمله به عبدالله بن حنظله صد هزار درهم و به هر یک از هشت فرزند او که به همراهش به شام رفته بودند ده هزار درهم [[پول]] [[نقد]] داد، به جز سایر [[هدایا]] و تحفههایی که به آنان داده بود و به منذر بن زبیر نیز صد هزار درهم داد. سپس آنان از شام راهی مدینه شدند، به جز منذر بن زبیر که به سوی [[بصره]] رفت. | آنان از مدینه به شام نزد یزید رفتند، یزید آنان را گرامی داشته و به آنان [[احسان]] کرد و به هر کدام بر حسب موقعیت و شخصیتشان هدیههایی داد که از آن جمله به عبدالله بن حنظله صد هزار درهم و به هر یک از هشت فرزند او که به همراهش به شام رفته بودند ده هزار درهم [[پول]] [[نقد]] داد، به جز سایر [[هدایا]] و تحفههایی که به آنان داده بود و به منذر بن زبیر نیز صد هزار درهم داد. سپس آنان از شام راهی مدینه شدند، به جز منذر بن زبیر که به سوی [[بصره]] رفت. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
== حفر [[خندق]] == | == حفر [[خندق]] == | ||
هنگامی که [[مردم مدینه]] مطمئن شدند [[یزید]] [[سپاهیان]] بسیاری را به مدینه خواهد فرستاد، چارهاندیشی نموده و گفتند: [[رسول خدا]]{{صل}} برای جلوگیری از [[نفوذ]] دشمن به مدینه خندق حفر کرد، ما نیز باید در اطراف مدینه خندق حفر کنیم. | هنگامی که [[مردم مدینه]] مطمئن شدند [[یزید]] [[سپاهیان]] بسیاری را به مدینه خواهد فرستاد، چارهاندیشی نموده و گفتند: [[رسول خدا]] {{صل}} برای جلوگیری از [[نفوذ]] دشمن به مدینه خندق حفر کرد، ما نیز باید در اطراف مدینه خندق حفر کنیم. | ||
[[عبدالله بن حنظله]] مردم مدینه را در کنار [[منبر]] گرد آورد و گفت: با من تا سرحد [[جان]] دادن [[بیعت]] نمایید، که در غیر این صورت مرا حاجتی به بیعت با شما نیست. [[مردم]] با همین شرط با او بیعت کردند، آنگاه او بر منبر رفت و پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] گفت: ای مردم! شما به خاطر [[دین]] خودتان [[قیام]] کردید، پس سعی کنید در این [[آزمایش]] موفق شوید تا مستوجب [[بهشت]] و [[مغفرت الهی]] گردید و او از شما [[خشنود]] شود<ref>این عبارت به خوبی نشان میدهد که مردم مدینه برای دین و خشنودی خدا قیام کردند همانگونه که امام حسین{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|رِضَى اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَيْتِ نَصْبِرُ عَلَى بَلَائِهِ مَنْ كَانَ بَاذِلًا فِينَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ مَعَنَا فَإِنَّنِي رَاحِلٌ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى}} (الملهوف، ص۲۵).</ref> و خود را به بهترین وجه مهیا نموده و آماده شوید؛ به من خبر رسیده است که [[سپاه شام]] در «ذی خشب» فرود آمدند و [[مروان بن حکم]] نیز با آنان است؛ به خدا سوگند اگر خدا بخواهد، او را به خاطر شکستن [[عهد]] و پیمانی که در کنار [[منبر رسول خدا]]{{صل}} بسته شد، هلاک میگرداند. مردم فریاد برآورده و مروان را [[دشنام]] دادند. عبدالله گفت: دشنام کارساز نیست، باید در هنگام [[ملاقات]] با [[دشمن]] [[صداقت]] خود را نشان دهیم. آنگاه دست به سوی [[آسمان]] برداشت و گفت: خدایا! ما تنها به تو [[دل]] بسته و امیدواریم و بر تو [[توکل]] نموده و تکیه میکنیم<ref>الامامة و السیاسه، ج۱، ص۱۷۹.</ref>.<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۱۷۵.</ref> | [[عبدالله بن حنظله]] مردم مدینه را در کنار [[منبر]] گرد آورد و گفت: با من تا سرحد [[جان]] دادن [[بیعت]] نمایید، که در غیر این صورت مرا حاجتی به بیعت با شما نیست. [[مردم]] با همین شرط با او بیعت کردند، آنگاه او بر منبر رفت و پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] گفت: ای مردم! شما به خاطر [[دین]] خودتان [[قیام]] کردید، پس سعی کنید در این [[آزمایش]] موفق شوید تا مستوجب [[بهشت]] و [[مغفرت الهی]] گردید و او از شما [[خشنود]] شود<ref>این عبارت به خوبی نشان میدهد که مردم مدینه برای دین و خشنودی خدا قیام کردند همانگونه که امام حسین {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|رِضَى اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَيْتِ نَصْبِرُ عَلَى بَلَائِهِ مَنْ كَانَ بَاذِلًا فِينَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْيَرْحَلْ مَعَنَا فَإِنَّنِي رَاحِلٌ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى}} (الملهوف، ص۲۵).</ref> و خود را به بهترین وجه مهیا نموده و آماده شوید؛ به من خبر رسیده است که [[سپاه شام]] در «ذی خشب» فرود آمدند و [[مروان بن حکم]] نیز با آنان است؛ به خدا سوگند اگر خدا بخواهد، او را به خاطر شکستن [[عهد]] و پیمانی که در کنار [[منبر رسول خدا]] {{صل}} بسته شد، هلاک میگرداند. مردم فریاد برآورده و مروان را [[دشنام]] دادند. عبدالله گفت: دشنام کارساز نیست، باید در هنگام [[ملاقات]] با [[دشمن]] [[صداقت]] خود را نشان دهیم. آنگاه دست به سوی [[آسمان]] برداشت و گفت: خدایا! ما تنها به تو [[دل]] بسته و امیدواریم و بر تو [[توکل]] نموده و تکیه میکنیم<ref>الامامة و السیاسه، ج۱، ص۱۷۹.</ref>.<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۱۷۵.</ref> | ||
== برخی از وقایع تلخ حادثه حره == | == برخی از وقایع تلخ حادثه حره == | ||
در این کشتار وحشتناک که به [[فرمان]] [[یزید بن معاویه]] در [[شهر]] [[رسول خدا]]{{صل}} صورت پذیرفت، [[امویان]] [[حرم]] رسول خدا{{صل}} را [[مباح]] شمرده، [[حرمت]] شهر او را هتک کردند. | در این کشتار وحشتناک که به [[فرمان]] [[یزید بن معاویه]] در [[شهر]] [[رسول خدا]] {{صل}} صورت پذیرفت، [[امویان]] [[حرم]] رسول خدا {{صل}} را [[مباح]] شمرده، [[حرمت]] شهر او را هتک کردند. | ||
[[سعید بن مسیب]] سالهای [[حکومت یزید بن معاویه]] را شوم میخواند و میگفت: در سال اول: [[حسین بن علی]]{{ع}} و [[اهل بیت]] رسول خدا{{صل}} را به [[قتل]] رساند. در سال دوم: حرم [[رسول الله]]{{صل}} را مباح شمرده و حرمت [[مدینه]] را هتک کرد. در سال سوم: در [[حرم الهی]] [[خون]] ریخت و [[کعبه]] را به [[آتش]] کشید»<ref>یعقوبی، احمد، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۰.</ref>. | [[سعید بن مسیب]] سالهای [[حکومت یزید بن معاویه]] را شوم میخواند و میگفت: در سال اول: [[حسین بن علی]] {{ع}} و [[اهل بیت]] رسول خدا {{صل}} را به [[قتل]] رساند. در سال دوم: حرم [[رسول الله]] {{صل}} را مباح شمرده و حرمت [[مدینه]] را هتک کرد. در سال سوم: در [[حرم الهی]] [[خون]] ریخت و [[کعبه]] را به [[آتش]] کشید»<ref>یعقوبی، احمد، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۰.</ref>. | ||
ماجرای [[حرّه]] که طی آن [[یزید]]، حرمت [[رسول]] الله{{صل}} را [[شکست]]، از این قرار بود که گروهی از سرشناسان مدینه، از [[فرزندان]] [[صحابه]] و بزرگان شهر، برای [[دیدار]] با یزید بن معاویه به [[شام]] رفتند که [[عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه]]، [[عبدالله بن ابی عمرو بن حفص]] و [[منذر بن زبیر]] از جمله آنان بودند. | ماجرای [[حرّه]] که طی آن [[یزید]]، حرمت [[رسول]] الله{{صل}} را [[شکست]]، از این قرار بود که گروهی از سرشناسان مدینه، از [[فرزندان]] [[صحابه]] و بزرگان شهر، برای [[دیدار]] با یزید بن معاویه به [[شام]] رفتند که [[عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه]]، [[عبدالله بن ابی عمرو بن حفص]] و [[منذر بن زبیر]] از جمله آنان بودند. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
آنان از [[طاعت]] یزید دست کشیدند و [[بیعت]] او را شکستند و بر او شوریدند و [[فرماندار]] او بر مدینه، [[عثمان بن محمد بن ابی سفیان]] را بیرون راندند. | آنان از [[طاعت]] یزید دست کشیدند و [[بیعت]] او را شکستند و بر او شوریدند و [[فرماندار]] او بر مدینه، [[عثمان بن محمد بن ابی سفیان]] را بیرون راندند. | ||
[[سبط ابن جوزی]] میگوید: «مدائنی در کتاب الحره از [[زهری]] نقل میکند که گفت: در واقعه حره هفتصد نفر از بزرگان [[مردم قریش]]، انصار، مهاجران و بزرگان [[موالی]] کشته شدند. و از [[مردم]] عادی، اعم از برده و [[آزاد]] و [[زن]] ده هزار نفر کشته شد. مردم در [[خون]] [[غرقه]] شدند چندان که خون به [[قبر]] رسول الله{{صل}} رسید و [[روضه]] و [[مسجد]] را پر کرد. [[مجاهد]] گوید: مردم به حجره رسول الله{{صل}} و [[منبر]] او [[پناه]] بردند با این حال [[شمشیر]] در میانشان در کار بود»<ref>سبط ابن جوزی، یوسف، تذکرة الخواص، ص۲۵۹.</ref>. | [[سبط ابن جوزی]] میگوید: «مدائنی در کتاب الحره از [[زهری]] نقل میکند که گفت: در واقعه حره هفتصد نفر از بزرگان [[مردم قریش]]، انصار، مهاجران و بزرگان [[موالی]] کشته شدند. و از [[مردم]] عادی، اعم از برده و [[آزاد]] و [[زن]] ده هزار نفر کشته شد. مردم در [[خون]] [[غرقه]] شدند چندان که خون به [[قبر]] رسول الله {{صل}} رسید و [[روضه]] و [[مسجد]] را پر کرد. [[مجاهد]] گوید: مردم به حجره رسول الله {{صل}} و [[منبر]] او [[پناه]] بردند با این حال [[شمشیر]] در میانشان در کار بود»<ref>سبط ابن جوزی، یوسف، تذکرة الخواص، ص۲۵۹.</ref>. | ||
[[ابن قتیبه]] گوید: «گفتهاند در واقعه حره هشتاد مرد از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} کشته شدند و پس از آن از بدریان کسی بر جای نماند. از [[قریش]] و [[انصار]] نیز هفتصد نفر و از دیگر [[مردمان]]، از [[موالی]] و [[عرب]] و [[تابعان]]، نیز ده هزار نفر کشته شدند»<ref>ابن قتیبه دینوری، عبدالرحمن، الإمامة و السیاسة، ج۱، ص۲۱۶.</ref>. | [[ابن قتیبه]] گوید: «گفتهاند در واقعه حره هشتاد مرد از [[اصحاب پیامبر]] {{صل}} کشته شدند و پس از آن از بدریان کسی بر جای نماند. از [[قریش]] و [[انصار]] نیز هفتصد نفر و از دیگر [[مردمان]]، از [[موالی]] و [[عرب]] و [[تابعان]]، نیز ده هزار نفر کشته شدند»<ref>ابن قتیبه دینوری، عبدالرحمن، الإمامة و السیاسة، ج۱، ص۲۱۶.</ref>. | ||
[[یعقوبی]] درباره ماجرای [[حره]] میگوید: «دوشیزگان [[مدینه]]، زاییدند در حالی که نمیدانستند چه کسی آنان را باردار کرده است. در حاشیه نسخه اصلی [[تاریخ یعقوبی (کتاب)|تاریخ یعقوبی]] آمده است: «در واقعه حره، هزار [[زن]]، بدون اینکه شوهر داشته باشند، زاییدند. پس [[لعنت خدا]]، [[فرشتگان]] و [[مردم]]، همگی، بر آن کس که در [[حرم]] [[رسول الله]]{{صل}} این کار را روا داشت»<ref>یعقوبی، احمد، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۳۷.</ref>.<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[بر آستان عاشورا ج۱ (کتاب)|بر آستان عاشورا]]، ج۱، ص ۱۸۲.</ref> | [[یعقوبی]] درباره ماجرای [[حره]] میگوید: «دوشیزگان [[مدینه]]، زاییدند در حالی که نمیدانستند چه کسی آنان را باردار کرده است. در حاشیه نسخه اصلی [[تاریخ یعقوبی (کتاب)|تاریخ یعقوبی]] آمده است: «در واقعه حره، هزار [[زن]]، بدون اینکه شوهر داشته باشند، زاییدند. پس [[لعنت خدا]]، [[فرشتگان]] و [[مردم]]، همگی، بر آن کس که در [[حرم]] [[رسول الله]] {{صل}} این کار را روا داشت»<ref>یعقوبی، احمد، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۳۷.</ref>.<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[بر آستان عاشورا ج۱ (کتاب)|بر آستان عاشورا]]، ج۱، ص ۱۸۲.</ref> | ||
== تحلیل حدوث واقعه == | == تحلیل حدوث واقعه == | ||
ریشههای [[اختلاف]] میان حجازیها و امویها علل متعددی دارد که شاید مهمترین آنها عبارت است از: | ریشههای [[اختلاف]] میان حجازیها و امویها علل متعددی دارد که شاید مهمترین آنها عبارت است از: | ||
# [[اقدام]] [[معاویه]] در [[تغییر]] شیوه [[حکمرانی]]: بسیاری از [[صحابه]] و [[تابعین]]، در دو [[شهر مقدس مکه]] و [[مدینه]] انتقادشان از [[نظام]] موروثی معاویه علل خاصی داشت. آنان اقدام معاویه را در دگرگونی [[نظام خلافت]] ـ که سرشتی از نوع [[حکومت]] [[خلفای نخستین]] داشت ـ بدعتی به حساب میآوردند که با شیوه خلفای نخست و [[طبیعت]] [[خلافت]] تضاد داشت. | # [[اقدام]] [[معاویه]] در [[تغییر]] شیوه [[حکمرانی]]: بسیاری از [[صحابه]] و [[تابعین]]، در دو [[شهر مقدس مکه]] و [[مدینه]] انتقادشان از [[نظام]] موروثی معاویه علل خاصی داشت. آنان اقدام معاویه را در دگرگونی [[نظام خلافت]] ـ که سرشتی از نوع [[حکومت]] [[خلفای نخستین]] داشت ـ بدعتی به حساب میآوردند که با شیوه خلفای نخست و [[طبیعت]] [[خلافت]] تضاد داشت. | ||
#ساکنان این دو شهر مقدس بر این باور بودند که پیوندشان با [[اسلام]]، پیوند کسانی است که از آغاز پیدایش اسلام زندگیشان با آن [[ارتباط]] داشته است. از اینرو [[غیرت]] آنان بر مسئله اسلام، دارای حساسیت منحصر به فردی بود. | # ساکنان این دو شهر مقدس بر این باور بودند که پیوندشان با [[اسلام]]، پیوند کسانی است که از آغاز پیدایش اسلام زندگیشان با آن [[ارتباط]] داشته است. از اینرو [[غیرت]] آنان بر مسئله اسلام، دارای حساسیت منحصر به فردی بود. | ||
#موضع [[شیعیان]] و [[یاران امام علی]]{{ع}}، کسانی که منکر [[حق]] معاویه در مسئله خلافت بودند. | # موضع [[شیعیان]] و [[یاران امام علی]] {{ع}}، کسانی که منکر [[حق]] معاویه در مسئله خلافت بودند. | ||
#گروهی از ساکنان این دو شهر مقدس به علل سیاسی و [[اجتماعی]] با نظام [[اموی]] مخالف بودند. | # گروهی از ساکنان این دو شهر مقدس به علل سیاسی و [[اجتماعی]] با نظام [[اموی]] مخالف بودند. | ||
از ناحیه سیاسی، چشمداشت برخی [[فرزندان]] صحابه به خلافت، مثل [[عبدالله بن زبیر]] دلیل [[شیوه رفتار]] مخالف ایشان بود. | از ناحیه سیاسی، چشمداشت برخی [[فرزندان]] صحابه به خلافت، مثل [[عبدالله بن زبیر]] دلیل [[شیوه رفتار]] مخالف ایشان بود. |