مقام نور الهی به چه معناست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۱۵
، ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۲بدون خلاصۀ ویرایش
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۳) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
و یا وسائط افاضه نورند از مبدء فیّاضِ نورِ علی الاطلاق به همه مخلوقات، مطلقا ابتداء و استمراراً. | و یا وسائط افاضه نورند از مبدء فیّاضِ نورِ علی الاطلاق به همه مخلوقات، مطلقا ابتداء و استمراراً. | ||
در هر حال کُمیت سخن در چنین وادی لنگ است و سمند تند پای بیان و بنان، گفتار و نوشتار در این بادیه از تک و تاز میافتد و راه به جایی نمیبرد. به همین جهت هر کدام از بزرگان به گونهای از ظاهر کلام عدول نمودهاند. مرحوم مجلسی اوّل گفته است: {{عربی|"وَ نُورِهِ"}} یا به معنی هادی و هدایتکننده است، و یا به معنی علم، و یا به معنای هدایتیافتگان به هدایت خاصه خدایی، و یا جمعی که خدا عالم را به خاطر آنان به نور وجود و روشنی هستی منوّر نموده است.<ref>روضه المتقین ۵ / ۴۶۷.</ref> خوب است با نقل این روایت که میتواند در این زمینه تا حدودی راه گشا و روشنگر باشد، توضیح این جمله را خاتمه دهیم. [[امام باقر|حضرت باقر]]{{ع}} به ابی خالد کابلی فرمود: ای ابا خالد، مقصود از نور خدا قسم، نور [[ائمه]] آل محمد {{صل}} است تا روز قیامت، به خدا قسم، ایشان نور خدایند که فرو فرستاده، و به خدا سوگند، آنانند نورخدا در آسمانها و زمین، قسم به خدا، ای اباخالد، که نور امام{{ع}} در دل اهل ایمان روشنتر و نورانیتر است از پرتو خورشید تابان در روز روشن، و هم آنان به خدا سوگند، دلهای اهل ایمان را نور و روشنی میبخشند.<ref>یا ابا خالد، النور و الله، نور الائمه من آل محمد الی یوم القیامه، هم والله الذی انزل، و هم والله، نور الله فی السماوات و فی الارض والله، یا ابا خالد، لنور الامام فی قلوب المومنین انور من الشمس المضیئه بالنهار، و هم والله، ینورون قلوب المؤمنین... .اصول کافی، کتاب الحجّه، باب انّ الائمّة {{عم}} نور | در هر حال کُمیت سخن در چنین وادی لنگ است و سمند تند پای بیان و بنان، گفتار و نوشتار در این بادیه از تک و تاز میافتد و راه به جایی نمیبرد. به همین جهت هر کدام از بزرگان به گونهای از ظاهر کلام عدول نمودهاند. مرحوم مجلسی اوّل گفته است: {{عربی|"وَ نُورِهِ"}} یا به معنی هادی و هدایتکننده است، و یا به معنی علم، و یا به معنای هدایتیافتگان به هدایت خاصه خدایی، و یا جمعی که خدا عالم را به خاطر آنان به نور وجود و روشنی هستی منوّر نموده است.<ref>روضه المتقین ۵ / ۴۶۷.</ref> خوب است با نقل این روایت که میتواند در این زمینه تا حدودی راه گشا و روشنگر باشد، توضیح این جمله را خاتمه دهیم. [[امام باقر|حضرت باقر]]{{ع}} به ابی خالد کابلی فرمود: ای ابا خالد، مقصود از نور خدا قسم، نور [[ائمه]] آل محمد {{صل}} است تا روز قیامت، به خدا قسم، ایشان نور خدایند که فرو فرستاده، و به خدا سوگند، آنانند نورخدا در آسمانها و زمین، قسم به خدا، ای اباخالد، که نور امام{{ع}} در دل اهل ایمان روشنتر و نورانیتر است از پرتو خورشید تابان در روز روشن، و هم آنان به خدا سوگند، دلهای اهل ایمان را نور و روشنی میبخشند.<ref>یا ابا خالد، النور و الله، نور الائمه من آل محمد الی یوم القیامه، هم والله الذی انزل، و هم والله، نور الله فی السماوات و فی الارض والله، یا ابا خالد، لنور الامام فی قلوب المومنین انور من الشمس المضیئه بالنهار، و هم والله، ینورون قلوب المؤمنین... .اصول کافی، کتاب الحجّه، باب انّ الائمّة {{عم}} نور الله عزّوجلّ حدیث ۱.</ref> | ||
در بیان این حدیث شریف مرحوم مجلسی سخنی دارد. گوید: چون که نور در اصل چیزی است که سبب ظهور اشیا میشود، لذا وجود و هستی را نور گویند؛ زیرا وجود موجب ظهور اشیا در خارج میگردد، و علم و آگاهی نور است؛ چون سبب ظهور اشیا در نزد عقل میشود، و هر کمالی نور است؛ زیرا سبب ظهور صاحبش میگردد، و انوار خورشید و ماه و ستارگان نیز نور است؛ چون موجبات ظهور اجسام و روشن شدن صفات و خصوصیات آنها را فراهم میآورد، و به همین جهات به پروردگار تعالی نیز اطلاق نور و نور الانوار شده است؛ زیرا منبع وجود و هستی و علم و آگاهی و همه کمالات است، و اطلاق آن بر [[انبیا]] و [[ائمه]] {{عم}} از این جهت است که آنان اسباب هدایت خلق و علم و کمال آنهایند، بلکه حتّی سبب وجود و هستیشان؛ چون حضراتشان علل غایی و اسباب نهایی وجود همه اشیااند... و اطلاق نور الله بر آنان مانند اطلاق کتاب الله و کلام الله است، که امیرالمؤمنین{{ع}} میفرمود: {{عربی|"اَنَا کِتابُ الله الناطِق"}}<ref>«من کتاب گویای خدایم».</ref> از این جهت که حامل علم کتاب و حافظ آن بوده و مستکمل و موصوف به آن گردیده و اتّحاد با او یافته گویا او گردیده {{عربی|"فکانّه هو"}}.<ref>مرآت العقول ۲ / ۳۵۳.</ref>» <ref>ر. ک. [[سید مجتبی بحرینی|بحرینی، سید مجتبی]]، [[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]؛ ص:۲۳۵ تا ۲۳۹.</ref> | در بیان این حدیث شریف مرحوم مجلسی سخنی دارد. گوید: چون که نور در اصل چیزی است که سبب ظهور اشیا میشود، لذا وجود و هستی را نور گویند؛ زیرا وجود موجب ظهور اشیا در خارج میگردد، و علم و آگاهی نور است؛ چون سبب ظهور اشیا در نزد عقل میشود، و هر کمالی نور است؛ زیرا سبب ظهور صاحبش میگردد، و انوار خورشید و ماه و ستارگان نیز نور است؛ چون موجبات ظهور اجسام و روشن شدن صفات و خصوصیات آنها را فراهم میآورد، و به همین جهات به پروردگار تعالی نیز اطلاق نور و نور الانوار شده است؛ زیرا منبع وجود و هستی و علم و آگاهی و همه کمالات است، و اطلاق آن بر [[انبیا]] و [[ائمه]] {{عم}} از این جهت است که آنان اسباب هدایت خلق و علم و کمال آنهایند، بلکه حتّی سبب وجود و هستیشان؛ چون حضراتشان علل غایی و اسباب نهایی وجود همه اشیااند... و اطلاق نور الله بر آنان مانند اطلاق کتاب الله و کلام الله است، که امیرالمؤمنین{{ع}} میفرمود: {{عربی|"اَنَا کِتابُ الله الناطِق"}}<ref>«من کتاب گویای خدایم».</ref> از این جهت که حامل علم کتاب و حافظ آن بوده و مستکمل و موصوف به آن گردیده و اتّحاد با او یافته گویا او گردیده {{عربی|"فکانّه هو"}}.<ref>مرآت العقول ۲ / ۳۵۳.</ref>» <ref>ر. ک. [[سید مجتبی بحرینی|بحرینی، سید مجتبی]]، [[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]؛ ص:۲۳۵ تا ۲۳۹.</ref> |