سقیفه بنی ساعده در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'کلیه' به 'کلیه'
جز (جایگزینی متن - 'الإرشاد' به 'الارشاد')
جز (جایگزینی متن - 'کلیه' به 'کلیه')
خط ۱۵۹: خط ۱۵۹:
# ابوبکر در گردهمایی انصار به عنوان تنها مدافع [[حقوق]] [[مهاجران]] عموما و حقوق [[قریش]] به گونه‌ای خاص مطرح گردید؛ زیرا شرایط برای این کار کاملا مهیا و مناسب بود و آن دسته از سران [[مهاجر]] که اگر در سقیفه حضور داشتند، نتیجه کار بدین‌جا کشیده نمی‌شد، در آن جمع حاضر نبودند.
# ابوبکر در گردهمایی انصار به عنوان تنها مدافع [[حقوق]] [[مهاجران]] عموما و حقوق [[قریش]] به گونه‌ای خاص مطرح گردید؛ زیرا شرایط برای این کار کاملا مهیا و مناسب بود و آن دسته از سران [[مهاجر]] که اگر در سقیفه حضور داشتند، نتیجه کار بدین‌جا کشیده نمی‌شد، در آن جمع حاضر نبودند.


دوم: جناح [[امویان]] و در رأس آنها [[ابوسفیان]] که برای دست‌یابی به جایگاهی برجسته در [[حکومت]]، دارای مطامع [[سیاسی]] بزرگی بودند تا بدین وسیله بخشی از [[عظمت]] سیاسی خویش را در [[جاهلیت]] باز گردانند و ابوبکر و دار و دسته‌اش طبق [[شناختی]] که از [[سرشت]] امویان و [[خواسته‌ها]] و [[تمایلات]] سیاسی و مادی آنان داشتند، با آنها [[همگرایی]] نشان دادند و در این راستا برای ابوبکر چندان مهم نبود تا در مورد برخی از اصول و مبانی و حقوق [[شرعی]]، کوتاه بیاید. به همین دلیل ابوبکر [[کلیه]] [[اموال مسلمانان]] و اموالی را که ابوسفیان به [[فرمان]] [[رسول]] {{صل}} بابت [[زکات]] گرد آورده بود یک‌جا به ابوسفیان بخشید و کسانی که در سقیفه برگ برنده‌ای به دست آورده بودند به [[مخالفت]] امویان و تهدیدی که [[ابوسفیان]] انجام داد و سخنان هیجان‌آمیزش و تمایلی که به [[تأیید]] [[امام]] و [[بنی هاشم]] نشان داد، اعتنایی نکردند بلکه [[ابوبکر]] و دار و دسته [[اموی]] او در کم‌رنگ ساختن نقش بنی هاشم در حال و [[آینده]]، از این موقعیت استفاده کردند و کارهای [[حکومتی]] را در تعدادی از مراکز مهمّ دولتی در [[اختیار]] [[امویان]] قرار دادند.
دوم: جناح [[امویان]] و در رأس آنها [[ابوسفیان]] که برای دست‌یابی به جایگاهی برجسته در [[حکومت]]، دارای مطامع [[سیاسی]] بزرگی بودند تا بدین وسیله بخشی از [[عظمت]] سیاسی خویش را در [[جاهلیت]] باز گردانند و ابوبکر و دار و دسته‌اش طبق [[شناختی]] که از [[سرشت]] امویان و [[خواسته‌ها]] و [[تمایلات]] سیاسی و مادی آنان داشتند، با آنها [[همگرایی]] نشان دادند و در این راستا برای ابوبکر چندان مهم نبود تا در مورد برخی از اصول و مبانی و حقوق [[شرعی]]، کوتاه بیاید. به همین دلیل ابوبکر کلیه [[اموال مسلمانان]] و اموالی را که ابوسفیان به [[فرمان]] [[رسول]] {{صل}} بابت [[زکات]] گرد آورده بود یک‌جا به ابوسفیان بخشید و کسانی که در سقیفه برگ برنده‌ای به دست آورده بودند به [[مخالفت]] امویان و تهدیدی که [[ابوسفیان]] انجام داد و سخنان هیجان‌آمیزش و تمایلی که به [[تأیید]] [[امام]] و [[بنی هاشم]] نشان داد، اعتنایی نکردند بلکه [[ابوبکر]] و دار و دسته [[اموی]] او در کم‌رنگ ساختن نقش بنی هاشم در حال و [[آینده]]، از این موقعیت استفاده کردند و کارهای [[حکومتی]] را در تعدادی از مراکز مهمّ دولتی در [[اختیار]] [[امویان]] قرار دادند.


سوم: جناح [[هوادار]] بنی هاشم و [[خواص]] آنان نظیر [[عمار]] و [[سلمان]] و [[ابوذر]] و [[مقداد]] و گروه‌های زیادی از [[مردم]] که [[حق]] قانونی [[خلافت]] را از آن [[خاندان]] بنی هاشم می‌دانستند و طبق فرموده [[رسول خدا]] {{صل}} در [[روز غدیر]] و بر اساس شیوه‌های [[سیاسی]] که با آن آشنایی داشتند، این خاندان را [[وارثان]] طبیعی [[رسول اکرم]] {{صل}} به شمار می‌آوردند و دلائل واهی و [[پوچی]] که طرف‌های درگیر در [[سقیفه]] مطرح می‌کردند بر این گروه‌ها تاثیرگذار نبود؛ زیرا اینان با [[مشاهده]] فعالیت‌های هواداران سقیفه پی بردند که [[هدف]] آنها دست‌یابی به خواسته‌های خود و در اختیار گرفتن [[حکومت]] و اختصاص دادن آن به خویشتن است و این خود، هشداری تلقی می‌شد که [[حکومت اسلامی]] از مسیر صحیح خود خارج و [[منحرف]] شده است<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[‌پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|‌پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۱۷۸.</ref>.
سوم: جناح [[هوادار]] بنی هاشم و [[خواص]] آنان نظیر [[عمار]] و [[سلمان]] و [[ابوذر]] و [[مقداد]] و گروه‌های زیادی از [[مردم]] که [[حق]] قانونی [[خلافت]] را از آن [[خاندان]] بنی هاشم می‌دانستند و طبق فرموده [[رسول خدا]] {{صل}} در [[روز غدیر]] و بر اساس شیوه‌های [[سیاسی]] که با آن آشنایی داشتند، این خاندان را [[وارثان]] طبیعی [[رسول اکرم]] {{صل}} به شمار می‌آوردند و دلائل واهی و [[پوچی]] که طرف‌های درگیر در [[سقیفه]] مطرح می‌کردند بر این گروه‌ها تاثیرگذار نبود؛ زیرا اینان با [[مشاهده]] فعالیت‌های هواداران سقیفه پی بردند که [[هدف]] آنها دست‌یابی به خواسته‌های خود و در اختیار گرفتن [[حکومت]] و اختصاص دادن آن به خویشتن است و این خود، هشداری تلقی می‌شد که [[حکومت اسلامی]] از مسیر صحیح خود خارج و [[منحرف]] شده است<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[‌پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|‌پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۱۷۸.</ref>.
۲۱۷٬۵۷۱

ویرایش