جایگاه مردم در حکومت اسلامی چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۵۵
، ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲وظیفهٔ شمارهٔ ۳، بخش دوم
جز (جایگزینی متن - 'رده:(اا): پرسشهایی با ۱ پاسخ' به '') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی = [[فقه سیاسی (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی]] | | موضوع اصلی = [[فقه سیاسی (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی]] | ||
| تصویر = 110062.jpg | | تصویر = 110062.jpg | ||
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از فقه سیاسی (نمایه)|کلیاتی از فقه سیاسی]] | | نمایه وابسته = [[کلیاتی از فقه سیاسی (نمایه)|کلیاتی از فقه سیاسی]] | ||
| مدخل اصلی = [[مردم در فقه سیاسی]] | | مدخل اصلی = [[مردم در فقه سیاسی]] | ||
خط ۱۷: | خط ۱۵: | ||
«[[جایگاه مردم]] در [[نظامهای سیاسی]] از دیرباز مورد توجه [[اندیشمندان]] حوزه [[سیاست]] بوده است. [[تعیین]] نسبت جایگاه مردم با [[مبانی مشروعیت]] در مکتبهای [[فکری]] مختلف اولین گام اندیشمندان این حوزه است. این مسئله حتی برای مکاتبی که مبانی مشروعیت را از [[رأی]] و [[رضایت]] مردمی آغاز میکنند، چالشهای مهم فکری به همراه داشته است. رد پای این چالش از [[افلاطون]] که “دموکراسی را [[حکومت]] [[جاهلان]] و عامل بر هم زدن [[نظم]] جامعه” میدانست تا اندیشههای نولیبرال که با طرح انواع [[دموکراسی]] و تنظیم رابطه آن با الیتیسم ([[نخبهگرایی]]) به دنبال حل مشکل سبد رأی متخصصان و غیر آن بود، عیان است. با این حال خطر دور ماندن [[کارگزاران]] [[سیاسی]] از نظرات مردمی و همچنین [[قدرت]] بالای [[مردم]] در ایجاد تغییرات اساسی در نظامهای سیاسی در کنار جستجو برای راههای مهار [[فساد]] ساختارهای سیاسی، سبب شد که اندیشمندان سیاسی مردم را از سیاست دور نگه ندارند و در نهایت مسیر [[اندیشهها]] به سوی [[حمایت]] از دموکراسی باشد، در اندیشههای غربی، دموکراسی و [[دفاع]] از آن چهرهای ضددینی دارد که علت را باید در مخالفتهای مکرر [[کلیسا]] با قیامهای مردمی و دخالتهای ایشان در حکومت دانست. نظریه “دو شمشیر” گلازیوس، نگاه منفی کلیسا به [[جامعه مدنی]] تحت عنوان “گناه نخستین”، “شر ضروری دولت”، [[دعوت]] مردم به پذیرش دستورهای شاه و [[تحمل]] [[مظالم]] وی در کنار فسادهای کلیسای فئودال شده از اواسط [[قرن سیزدهم]] میلادی، به حمایت از مردم چهرهای ضددینی در مقابل شاه داده بود. | «[[جایگاه مردم]] در [[نظامهای سیاسی]] از دیرباز مورد توجه [[اندیشمندان]] حوزه [[سیاست]] بوده است. [[تعیین]] نسبت جایگاه مردم با [[مبانی مشروعیت]] در مکتبهای [[فکری]] مختلف اولین گام اندیشمندان این حوزه است. این مسئله حتی برای مکاتبی که مبانی مشروعیت را از [[رأی]] و [[رضایت]] مردمی آغاز میکنند، چالشهای مهم فکری به همراه داشته است. رد پای این چالش از [[افلاطون]] که “دموکراسی را [[حکومت]] [[جاهلان]] و عامل بر هم زدن [[نظم]] جامعه” میدانست تا اندیشههای نولیبرال که با طرح انواع [[دموکراسی]] و تنظیم رابطه آن با الیتیسم ([[نخبهگرایی]]) به دنبال حل مشکل سبد رأی متخصصان و غیر آن بود، عیان است. با این حال خطر دور ماندن [[کارگزاران]] [[سیاسی]] از نظرات مردمی و همچنین [[قدرت]] بالای [[مردم]] در ایجاد تغییرات اساسی در نظامهای سیاسی در کنار جستجو برای راههای مهار [[فساد]] ساختارهای سیاسی، سبب شد که اندیشمندان سیاسی مردم را از سیاست دور نگه ندارند و در نهایت مسیر [[اندیشهها]] به سوی [[حمایت]] از دموکراسی باشد، در اندیشههای غربی، دموکراسی و [[دفاع]] از آن چهرهای ضددینی دارد که علت را باید در مخالفتهای مکرر [[کلیسا]] با قیامهای مردمی و دخالتهای ایشان در حکومت دانست. نظریه “دو شمشیر” گلازیوس، نگاه منفی کلیسا به [[جامعه مدنی]] تحت عنوان “گناه نخستین”، “شر ضروری دولت”، [[دعوت]] مردم به پذیرش دستورهای شاه و [[تحمل]] [[مظالم]] وی در کنار فسادهای کلیسای فئودال شده از اواسط [[قرن سیزدهم]] میلادی، به حمایت از مردم چهرهای ضددینی در مقابل شاه داده بود. | ||
اما توجه به [[آرای عمومی]] در میان [[مسلمانان]] رنگ [[دینی]] داشت؛ زیرا اولاً [[آموزههای اسلامی]] به مردم اهمیت بسیاری میدهد و ثانیاً [[علما]] همواره حامیان مردم و محل تظلمخواهی آنان بودند. با این حال [[کشف]] تناسب آرا و نظرات مردمی و [[دستورهای الهی]] در [[آموزههای دینی]] مبنی بر [[نصب]] [[مقام ولایت]] همواره دغدغه [[علمای شیعه]] بوده و با چالشهای فکری نیز مواجه شده است. به هر حال وجود برخی مفاهیم در [[اندیشه سیاسی اسلام]] چون “بیعت”، “شورا و مشورت”، “النصیحة لائمة المسلمین”، “امر به معروف و [[نهی از منکر]] نزد [[سلطان]] جائر” و “امکان [[نقد]] [[حاکم]] اسلامی” در کنار وقایع [[تاریخی]] چون [[پذیرش حکومت]] از جانب [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به دلیل حضور و [[دعوت]] [[مردم]]، به معنای پررنگ بودن [[نقش مردم در حکومت]] [[اسلامی]] است»<ref>[[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص ۱۹۵.</ref> | اما توجه به [[آرای عمومی]] در میان [[مسلمانان]] رنگ [[دینی]] داشت؛ زیرا اولاً [[آموزههای اسلامی]] به مردم اهمیت بسیاری میدهد و ثانیاً [[علما]] همواره حامیان مردم و محل تظلمخواهی آنان بودند. با این حال [[کشف]] تناسب آرا و نظرات مردمی و [[دستورهای الهی]] در [[آموزههای دینی]] مبنی بر [[نصب]] [[مقام ولایت]] همواره دغدغه [[علمای شیعه]] بوده و با چالشهای فکری نیز مواجه شده است. به هر حال وجود برخی مفاهیم در [[اندیشه سیاسی اسلام]] چون “بیعت”، “شورا و مشورت”، “النصیحة لائمة المسلمین”، “امر به معروف و [[نهی از منکر]] نزد [[سلطان]] جائر” و “امکان [[نقد]] [[حاکم]] اسلامی” در کنار وقایع [[تاریخی]] چون [[پذیرش حکومت]] از جانب [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به دلیل حضور و [[دعوت]] [[مردم]]، به معنای پررنگ بودن [[نقش مردم در حکومت]] [[اسلامی]] است»<ref>[[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص ۱۹۵.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |