بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
«بیتردید [[مریم]] {{س}} یکی از [[زنان]] برگزیده [[جهان]] و برخوردار از [[کرامات]] و [[موهبتهای الهی]] است. [[اندیشمندان]] [[مسیحی]] و [[مسلمان]]، [[مقام]] والای او را ستوده و [[مناقب]] فراوانی برای وی یادآور شدهاند. [[قرآن کریم]] نیز همواره از آن حضرت به [[نیکی]] یاد کرده و بر [[طهارت]] و [[پاکی]] او مهر [[تأیید]] زده است | |||
== معناشناسی [[عصمت]] == | == معناشناسی [[عصمت]] == | ||
=== معنای لغوی === | |||
عصمت، واژهای [[عربی]] و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن<ref>ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار میرود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «[[اعتصام]]» را به «استمساک» معنا کردهاند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۱۴.</ref> | |||
=== در اصطلاح [[متکلمان]] === | |||
در [[علم کلام]] دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است: | |||
#'''عصمت به معنای [[لطف]]''': مرحوم [[شیخ مفید]] نخستین [[متکلم]] [[امامیه]] است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه [[خداوند متعال]]، همان [[توفیق]] و لطف او برای حجتهای اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله [[حجج الهی]] برای [[حفظ دین]] خداوند از ورود [[گناهان]] و خطاها در آن است<ref>محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.</ref>. [[متکلمان امامیه]] به تبع مرحوم مفید قرنها عصمت را به لطف تعریف کردهاند و بزرگانی همچون [[سیدمرتضی]]، [[شیخ طوسی]]، [[نوبختی]]، [[نباطی]]<ref>علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.</ref> و مانند آنها در آثار خود آن را به کار بردهاند. | |||
#'''[[عصمت]] به معنای ملکه''': پس از آنکه [[شیخ مفید]] عصمت را به [[لطف]] تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم [[خواجه نصیرالدین طوسی]] آن را به نقل از [[فلاسفه]]، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش [[گناهان]] صادر نمیشود و این بنا بر [[اندیشه]] حکماست<ref>خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت میدهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.</ref>. پس از خواجه برخی از [[متکلمان]] معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتابهای خود ارائه کردند<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۴ - ۳۵.</ref> | |||
== گستره [[عصمت حضرت مریم]] == | == گستره [[عصمت حضرت مریم]] == | ||
برخی [[مفسران شیعه]] و [[سنی]]، با استناد به آیه «{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref>، وجوه مختلفی را در [[تفسیر]] عبارت «طهرک» بیان کرده و بدین وسیله گستره عصمت حضرت مریم را مشخص نمودهاند. اما اغلب آنها تطهیر از گناهان را نیز یکی از آن وجوه شمردهاند<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۷۴۶؛ محمد بن حسن شیبانی، نهج البیان، ج۲، ص۳۰؛ علی بن محمد علی دخیل، الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۱، ص۷۴؛ محمد بن حبیب الله سبزواری نجفی، الجدید فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۴؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۴، ص۳۸؛ عبدالکریم خطیب، التفسیر القرآنی للقرآن، ج۲، ص۴۴۵؛ عتیق بن محمد سورآبادی، تفسیر سورآبادی، ج۱، ص۲۸۲؛ سیدمحمود آلوسی، روح المعانی، ج۲، ص۱۴۹؛ عبدالرحمان بن علی بن جوزی، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج۱، ص۲۸۱؛ احمد بن ابی اسعد رشیدالدین میبدی، کشف الاسرار، ج۲، ص۱۱۶.</ref>، و برخی دیگر از مفسران نیز، به تبیین تطهیر [[مریم]] {{س}} از گناهان، از راه اطلاق عبارت یادشده یا از طریق [[سیاق آیه]] به منزله تفسیر درست این عبارت پرداختهاند<ref>مقاتل بن سلیمان بلخی، تفسیر مقاتل، ج۱، ص۲۷۵؛ محمد صادقی تهرانی، البلاغ، ج۱، ص۵۵؛ سید علی اکبر قرشی، احسن الحدیث، ج۲، ص۷۶؛ حسن مصطفوی، تفسیر روشن، ج۴، ص۱۹۴؛ سیدمحمد حسینی شیرازی، تقریب القرآن الی الأذهان، ج۱، ص۳۳۹؛ سیده نصرت امین اصفهانی، مخرن العرفان، ج۳، ص۱۰۸؛ سیدعلی عبدالاعلی موسوی سبزواری، مواهب الرحمان، ج۵، ص۲۸۱؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۸۹؛ احمد بن محمد بن عجیبه، البحر المدید، تحقیق حسن عباس زکی، ج۱، ص۳۵۱؛ احمد بن مصطفی مراغی، تفسیر المراغی، ج۳، ص۱۵۱؛ محمد ثناء الله مظهری، تفسیر المظهری، ج۲، ص۱۴۸؛ ج۳، ص۲۲۴؛ وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۳، ص۲۲۴؛ سیدمحمد طنطاوی، تفسیر الوسیط، ج۲، ص۱۰۲؛ حسن بن محمد نیشابوری، تفسیر غرائب القرآن، ج۲، ص۱۵۹.</ref>. | |||
بنابراین میتوان گفت که این [[آیه]]، دستکم اقتضای پیدایش مسئلۀ [[عصمت]] را برای [[مسلمانان]] نخستین داشته است»<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۷۸.</ref>. | |||
== اثبات [[عصمت حضرت مریم]] == | == اثبات [[عصمت حضرت مریم]] == | ||
=== دلیل قرآنی === | === دلیل قرآنی === | ||
از برخی آیات قرآن کریم میتوان عصمت حضرت مریم را به دست آورد | |||
'''آیه اصطفاء''' | |||
{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref>. | |||
این [[آیه]] سه ویژگی اصلی برای [[مردم]] بر میشمارد: همسخنی با [[فرشتگان]]، [[برتری]] بر زنان عالم، و طهارت و پاکی. در زمینه هر کدام از این ویژگیها، سخنان فراوانی گفته شده است. | |||
برخی از [[مفسرین]]، ویژگی اول؛ یعنی، [[سخن گفتن]] فرشتگان با مریم را [[دلیل]] بر [[پیامبر]] بودن ایشان شمردهاند<ref>روح المعانی، ج۳، ص۱۳۶.</ref>. ویژگی دوم نیز، مورد تفسیرهای گوناگونی واقع شده است. از جمله آنکه برخی، با بهرهگیری از پارهای از [[روایات]]، [[حضرت مریم]] را [[سرور]] تمامی زنان جهان، از آغاز تا انجام، دانستهاند. امّا بعضی دیگر از [[مفسّران]] [[اهل سنت]]، همانند [[آلوسی]]، این دیدگاه را مورد [[نقادی]] قرار داده، با اقامه شواهد گوناگونی، چنین نتیجه میگیرند که [[فاطمه زهرا]] {{س}} سرور تمامی زنان جهان است. اینان حتی بین پیامبر بودن مریم و برتری [[فاطمه]] {{س}} بر او، منافاتی نمیبینند<ref>روح المعانی، ج۳، ص۱۳۷.</ref>. | |||
آنچه با بحث کنونی ما رابطه مستقیم دارد، ویژگی سوم است. در زمینه اینکه [[خداوند]]، مریم {{س}} را از چه چیزهایی [[پاک]] گردانیده، وجوه گوناگونی بیان شده است؛ از جمله: ناپاکیهای زنانه، [[اخلاق]] [[ناشایست]]، [[کفر]] و [[معصیت]]، تماس با مردان، و تهمتهای [[یهودیان]]<ref>تفسیر فخر رازی، ج۲، ص۶۷۰؛ مجمع البیان، ج۱-۲، ص۷۴۵-۷۴۶؛ الکشاف، ج۱، ص۳۶۲.</ref>. به [[عقیده]] برخی از [[مفسران]]، سزاوارتر آن است که [[آیه]] را دارای معنای عامّ شمرده،، [[حضرت مریم]] را از تمامی پلیدیهای حسّی، [[معنوی]] و [[قلبی]]، [[پاک]] بدانیم<ref>روح المعانی، ج۳، ص۱۳۷.</ref>. مرحوم [[علامه طباطبایی]] نیز دلالت آیه بر [[عصمت]] [[مریم]] را با [[سیاق آیات]]، سازگارتر میدانند<ref>المیزان، ج۳، ص۲۰۵.</ref>»<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۲۷۱.</ref>. | |||
'''آیه 50 سوره مومنون:''' | |||
قرآن کریم در [[آیه]] دیگر حضرت مریم را در کنار فرزند معصومش، حضرت عیسی{{ع}}، به عنوان دو آیه [[الهی]] بر [[مردم]] معرّفی میکند. میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ}}<ref>«و پسر مریم و مادرش را نشانهای گرداندیم و آن دو را در پناه پشتهای هموار و دارای آبی روان جای دادیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۰.</ref>.»<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]] ص ۶۶.</ref>. | |||
== پرسش مستقیم == | == پرسش مستقیم == |