معجزه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۴: خط ۶۴:


امام‌ خمینی در بیان وجه [[اعجاز قرآن]]، راه خاصی ارائه می‌کند که نسبت به دیگر [[متکلمان]] و [[مفسران]]، از شمول بیشتری برخوردار است. ایشان در عین حال که [[اعجاز]] بلاغی، حسن ترکیب و [[غایت]] [[فصاحت قرآن]] را قبول دارد، بر این [[باور]] است که جهت [[برتر]] اعجاز قرآن، در [[معارف]] بلند و دقایق [[توحیدی]] آن است که [[عقول]] [[اهل معرفت]] در آن [[حیران]] می‌ماند.<ref>امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۴؛ امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۹–۲۱۱.</ref> به اعتقاد ایشان، [[تحول]] [[معنوی]] و عرفانی که با قرآن در جهان ایجاد شده است، از همه مسائل دیگر برتر و بالاتر است.<ref>امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۲.</ref> ایشان همانند دیگر [[اندیشمندان]]،<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۶۱؛ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، ۴۸.</ref> [[معتقد]] است از موارد اعجاز قرآن که دربرگیرنده معارف [[حقایق الهی]] است، این است که آورنده قرآن کریم، [[انسانی]] مکتب‌نرفته بوده، در محیطی [[رشد]] یافته است که هیچ سخنی از این معارف بلند عرفانی و [[فلسفی]] نبوده است.<ref>امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۳۹–۲۴۰؛ امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۲۰۱–۲۰۲؛ امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۶ و ۲۶۳–۲۶۴.</ref> به [[باور]] ایشان، [[جامعیت قرآن]] نیز که شامل همه [[حقایق]] و لطایف است، از [[معجزات]] [[قرآن]] شمرده می‌شود؛<ref>امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳–۲۶۴.</ref> زیرا قرآن روشنگر و تبیان هر چیزی است {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان  گواه آوریم و بر تو این کتاب  را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref> و شامل همه [[دستورها]] و احکامی است که [[بشر]] برای [[سعادت]] و کمال خود به آنها نیاز دارد.<ref>امام‌ خمینی، ولایت فقیه، ۲۹.</ref>.<ref>[[احمد علی محسنی|محسنی، احمد علی]]، [[معجزه (مقاله)| مقاله «معجزه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۹، ص ۴۱۴ – ۴۱۹.</ref>
امام‌ خمینی در بیان وجه [[اعجاز قرآن]]، راه خاصی ارائه می‌کند که نسبت به دیگر [[متکلمان]] و [[مفسران]]، از شمول بیشتری برخوردار است. ایشان در عین حال که [[اعجاز]] بلاغی، حسن ترکیب و [[غایت]] [[فصاحت قرآن]] را قبول دارد، بر این [[باور]] است که جهت [[برتر]] اعجاز قرآن، در [[معارف]] بلند و دقایق [[توحیدی]] آن است که [[عقول]] [[اهل معرفت]] در آن [[حیران]] می‌ماند.<ref>امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۴؛ امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۹–۲۱۱.</ref> به اعتقاد ایشان، [[تحول]] [[معنوی]] و عرفانی که با قرآن در جهان ایجاد شده است، از همه مسائل دیگر برتر و بالاتر است.<ref>امام‌ خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۲.</ref> ایشان همانند دیگر [[اندیشمندان]]،<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۶۱؛ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، ۴۸.</ref> [[معتقد]] است از موارد اعجاز قرآن که دربرگیرنده معارف [[حقایق الهی]] است، این است که آورنده قرآن کریم، [[انسانی]] مکتب‌نرفته بوده، در محیطی [[رشد]] یافته است که هیچ سخنی از این معارف بلند عرفانی و [[فلسفی]] نبوده است.<ref>امام‌ خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۳۹–۲۴۰؛ امام‌ خمینی، چهل حدیث، ۲۰۱–۲۰۲؛ امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۶ و ۲۶۳–۲۶۴.</ref> به [[باور]] ایشان، [[جامعیت قرآن]] نیز که شامل همه [[حقایق]] و لطایف است، از [[معجزات]] [[قرآن]] شمرده می‌شود؛<ref>امام‌ خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳–۲۶۴.</ref> زیرا قرآن روشنگر و تبیان هر چیزی است {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان  گواه آوریم و بر تو این کتاب  را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref> و شامل همه [[دستورها]] و احکامی است که [[بشر]] برای [[سعادت]] و کمال خود به آنها نیاز دارد.<ref>امام‌ خمینی، ولایت فقیه، ۲۹.</ref>.<ref>[[احمد علی محسنی|محسنی، احمد علی]]، [[معجزه (مقاله)| مقاله «معجزه»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۹، ص ۴۱۴ – ۴۱۹.</ref>
== تفاوت معجزه و کرامت ==
[[اهل معرفت]]، [[معجزات]] را مختصّ به [[انبیاء]] {{ع}} می‌دانند و [[کرامت]] را که شبیه به [[معجزه]] انبیاء، می‌دانند، مختص به [[اولیاء]] و فرق بین معجزه و کرامت را در این می‌دانند که [[نبیّ]] آن را دلیل و [[برهان]] بر صحّت ادعای خود در [[رسالت]] قرار می‌دهد و هر [[زمان]] به آن [[حاجت]] باشد، می‌آورد و به آن تحدّی می‌کند و اظهار آن بر او [[واجب]] است، و اما [[ولیّ]]، گاهی کرامت بر دست او جاری می‌شود در حالی که خود او قصد ندارد، و گاهی هم با آنکه می‌خواهد بر دست او جاری شود، [[قدرت]] ندارد، و نیز آوردن کرامت و اظهار آن بر او واجب نیست<ref>تلمسانی، شرح منازل السائرین، ج۲، ص۳۷۱.</ref>.
انبیاء و اولیاء تا [[ضرورت]] اقتضا نکند، به اظهار معجزه و کرامت که منشأ [[ربوبی]] دارد، روی نمی‌آورند؛ بلکه به‌جای آن، [[عبودیت]] و [[بندگی]] خود را آشکار می‌کنند. نیز در سخنان آنان بیشتر [[تقدیس]] به چشم می‌خورد تا [[تشبیه]]؛ لذا در سخنان آنان از شطح و طامات اثری نیست؛ چراکه به [[باور]] [[امام خمینی]]، [[حفظ]] [[مقام عبودیت]] و [[ادب]] در حضرت [[ربوبیت]]، اقتضا می‌کند که سالک طریق [[شریعت]]، از انانیت و عبودیت نفس به کلی بپرهیزد و بیشتر به تقدیس و [[تنزیه]] که از خطرات دورتر است، بپردازد و از تشبیه بپرهیزد؛ لذا در لسان اولیاء تقدیس و تنزیه، بیشتر متداول است تا تشبیه. أئمه {{عم}} در [[مقام]] تقدیس و تنزیه به [[صراحت]] از آن سخن می‌گفتند؛ ولی در مقام تشبیه، در کلمات کمّل، از [[اصحاب]] [[وحی]] و [[تنزیل]]، تصریح به آن کم دیده می‌شود؛ بلکه سخن به رمز می‌گفتند و از تصریح، [[پرهیز]] می‌کردند. به نظر حضرت [[امام]] شطحیّاتی که از بعض اصحاب [[مکاشفه]] و [[سلوک]] و ارباب [[ریاضت]]، سرزده است، بیانگر نقصان سلوکشان و بقای انانیّت در سرّشان یا سرّ سرشان است و نفس آنان به فرعونیّت بر آنان جلوه کرده است<ref>امام خمینی، مصباح الهدایة، ص۵۲-۵۳.</ref>.
اما سالکان طریق [[شریعت]]، انانیّت و [[عبودیّت]] نفس خود را به کلی دور می‌افکندند، [[طهارت]] نفس را وجهه [[همت]] خود قرار می‌دادند و توجّهی به اظهار [[قدرت]] و [[سلطه]] نمی‌کردند و در عالی‌ترین مرتبه [[توحید]] و [[تقدیس]] بودند و کثرت، [[حجاب]] [[وحدت]] و توحید و توحید و وحدت، حجاب کثرت نبود و این نبود جز به علت [[قوّت]] [[سلوک]] و طهارت [[نفوس]] و عدم ظهورشان به [[ربوبیّت]] که [[شأن]] [[ربّ]] مطلق است، با آنکه هیولای عالم امکان در [[تسخیر]] و [[اختیار]] ولی بود و می‌توانست به [[اذن الهی]] هرگونه بخواهد در آن [[تصرف]] کند. در منظومه [[فکری]] و [[اجتماعی]] [[امام]] سر اینکه انبیای [[مرسلین]] و اولیای [[راشدین]] {{عم}}، از [[اظهار معجزات]] و کراماتی که ریشه‌های آنها اظهار ربوبیّت و قدرت و [[سلطنت]] و [[ولایت]] در [[عوالم]] عالی و سافل بود، [[امتناع]] می‌کردند، مگر در مواردی که [[مصلحت]] اظهار آن را اقتضا می‌کرد و در همان موارد اندک هم به [[نماز]] و توجّه به درگاه ربّ‌الارباب می‌پرداختند و اظهار [[ذلّت]] و [[مسکنت]] و [[عبودیت]] می‌کردند.
و امّا [[اصحاب]] طلسمات و نیرنگ‌ها، و ارباب [[سحر]] و شعبده و ریاضت‌هایی که ریشه‌های آنها اتصال به عالم [[جنّ]] و [[شیاطین]] است، که همان [[ملکوت]] سفلایی است که ظلّ ظلمانی عالم [[ملک]] است و در مقابل ظلّ [[نورانی]] آن، که ملکوت علیا، و عالم [[ملائکه]] است، قرار دارد، همواره در [[مقام]] اظهار قدرت و ابراز تصرّفشان می‌بینی؛ زیرا [[عشق]] فراوان به انانیّت خود و [[شوق]] زیاد به حیثیّت نفوس‌شان دارند. آنان در [[حقیقت]] [[بندگان]] بت‌های نفس خویش هستند و از [[پروردگار]] عالم، غافل‌اند و [[جهنّم]] محیط بر [[کافران]] است<ref>امام خمینی، مصباح الهدایة، ص۵۳ -۵۴.</ref>.<ref>[[حسین روحانی‌نژاد|روحانی‌نژاد، حسین]]، [[ولایت‌شناسی (مقاله)| مقاله «ولایت‌شناسی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۶۱.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۲٬۹۹۵

ویرایش