خداشناسی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۳ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۴
، ۱۳ مارس ۲۰۲۳←راههای عقلی
(←منابع) |
|||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
=== راههای عقلی === | === راههای عقلی === | ||
ادلهای که از راه عقل برای [[اثبات خدا]] ذکر شده سه قسم عمده میشود: | ادلهای که از راه عقل برای [[اثبات خدا]] ذکر شده سه قسم عمده میشود: | ||
#برهان مفهومی:''' در این برهان، تنها با وساطت مفهوم و تعریف [[خدا]] در [[ذهن]]، وجود او در خارج ثابت میشود. این نوع برهان در [[فلسفه اسلامی]] از اهمیت ویژهای برخوردار نیست.<ref>رحیقی، تأملی در راههای خداشناسی، ۵۴؛ عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ۲/۱۵۷–۱۵۸.</ref> اشکال اصلی این برهان، خلط حمل اولی و حمل شایع است. تقریر این برهان، چنین است: اگر مفهوم واجب بالذات موجود نباشد یا ممتنع بالذات است یا ممکن بالذات و آشکار است که حالت سومی قابل فرض نیست؛ زیرا سه مفهوم «واجب بالذات»، «ممتنع بالذات» و «ممکن بالذات» «مانعة الجمع» و «مانعة الخلوّ» هستند. پس اگر واجب بالذات موجود نباشد، یا ممتنع بالذات خواهد بود یا ممکن بالذات؛ اما ممکن نیست حقیقتی که ممتنع بالذات یا ممکن بالذات است، واجب بالذات هم باشد. پس اگر مفهوم واجب بالذات در خارج حقیقتی نداشته باشد، لازم میآید [[حقیقت]] واجب بالذات، واجب بالذات نباشد که تناقض لازم میآید.<ref>غروی اصفهانی، تحفهٔ الحکیم منظومة فی الفلسفة العالیه، ۷۱؛ محمدرضایی و خیاطزاده، تقریرهای مختلف از برهان محقق اصفهانی در اثبات وجود خداوند، ۱۷۴–۱۷۵؛ عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ۲/۱۷۱–۱۷۲.</ref> | |||
#[[براهین]] [[جهانشناسی]]:''' این دسته براهینی هستند که عمدتاً از راه استناد به اصل علیت وجود [[خدا]] [[اثبات]] میشوند؛ به این بیان که یکی از خصوصیات بارز [[جهان]] خارج مبدأ قرار گرفته، اثبات میشود.<ref>رحیقی، تأملی در راههای خداشناسی، ۵۴–۵۵؛ عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ۲/۱۷۶.</ref> ویژگی براهین [[جهانشناختی]] این است که در قضیه آنها بر عامترین اوصاف اشیا مانند امکان بالذات، حدوث زمانی و حرکت تأکید میشود.<ref>عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ۲/۱۷۶؛ رحیقی، تأملی در راههای خداشناسی، ۵۵.</ref> ازجمله این براهین عبارتاند از<ref>[[باقر صاحبی|صاحبی، باقر]]، [[خداشناسی - صاحبی (مقاله)| مقاله «خداشناسی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۵، ص۱۲۶ – ۱۳۶.</ref> | |||
#[[برهان صدیقین]]:''' این برهان بدون وساطت موجود خارجی و ماسویالله، وجود [[خدا]] را ثابت میکند<ref>عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ۲/۱۵۸–۱۵۹.</ref>؛ یعنی همین که معلوم شد واقعیتی هست، [[اثبات]] میشود [[خداوند]] باید موجود باشد.<ref>رحیقی، تأملی در راههای خداشناسی، ۵۴.</ref> از اینرو برهان صدیقین، برهانی است که در آن وجود خدا با [[تأمل]] در محض وجود یا نفس وجود یا [[طبیعت]] وجود ثابت میشود.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۲۳۹؛ ملاصدرا، اسرار الآیات، ۲۷.</ref> در این برهان، برای [[شناخت خدا]] تنها به ذات [[حق]] استناد میشود<ref>ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ۱۶۹.</ref>؛ به این بیان که «وجود لذاته» قبول عدم نمیکند. از طرفی، هرچه لذاته قبول عدم نکند، [[واجبالوجود]] است؛ در نتیجه وجود، واجبالوجود است.<ref>عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ۲/۱۵۹–۱۶۲.</ref> [[برهان صدیقین]]، از این جهت که وجود [[خدا]] را بدون وساطت وجود مخلوق ثابت میکند، مشابه [[برهان وجودی]] (مفهومی) است؛ اما در [[فلسفه اسلامی]] در [[صحت]] برهان وجودی، از آن جهت که مبتنی بر مفهوم است، [[تردید]] شده، مورد توجه [[فلاسفه]] قرار نگرفتهاست؛ برخلاف برهان صدیقین که هم [[مقبولیت]] عام یافتهاست و هم [[فیلسوفان]] به آن اهتمام داشتهاند.<ref>عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ۲/۱۸۷.</ref> | |||
برهان صدیقین گرچه از ابتکارات [[حکمای اسلامی]] است، اما به اعتراف آنان، از [[نصوص دینی]] گرفته شدهاست؛ از اینرو خاستگاه اصلی آن [[متون دینی]] است.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۱۲۸؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۶/۱۳–۱۴؛ جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ۳/۱۸۷؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۲۴.</ref> برخی [[آیات]]<ref>فصلت، ۵۳؛ آل عمران، ۱۸.</ref> و برخی [[روایات]] و [[دعاها]]، به این [[برهان]] اشاره دارند؛ مانند این فراز [[دعای ابوحمزه ثمالی]]: {{متن حدیث| بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْكَ وَ لَوْ لاَ أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ}}<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۹۵/۸۲؛ الهبداشتی، برهان صدیقین، ۵/۵۳۴–۵۳۵.</ref> | |||
برای این برهان، تقریرهای پرشماری بیان شدهاست. این برهان را نخست [[فارابی]] به صورت شکل برهانی و منطقی تنظیم کرده، بعدها در آثار دیگر [[حکما]] مورد توجه قرار گرفته است.<ref>قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۲۰–۱۲۱.</ref> [[ملاصدرا]] در تقریر این برهان، با گواه گرفتن [[آیات الهی]] و بر مبنای مقدماتی چون اصالت وجود و تشکیک در وجود، [[ثابت]] میکند در سلسله مراتب تشکیکی وجود مرتبهای هست که کاملتر و تمامتر از آن مرتبهای وجود ندارد و آن مرتبه وجودی در ذات خویش مستغنی است، که همان [[واجبالوجود]] است.<ref>ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ۴۶؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۶/۲۶؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۱۲۸؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۲/۸۳–۸۴؛ ۴/۳۶۰–۳۶۱ و ۶/۱۵۶؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۲۲؛ الهبداشتی، برهان صدیقین، ۵/۵۳۶.</ref> | |||
[[ابنسینا]] کوشیده است تقریر جدیدی از این برهان به دست دهد.<ref>خواجهنصیر، شرح الاشارات، ۳/۶۶–۶۷.</ref> [[ملاصدرا]] [[برهان]] ابنسینا را معتبر و تام دانسته،<ref>المبدأ و المعاد، ۹۰؛ تفسیر القرآن، ۴/۷۲.</ref> روش او را در [[اقامه برهان]] پذیرفتهاست؛ اما آن را از نوع [[برهان صدیقین]] به حساب نیاورده است؛ زیرا به نظر [[ملاصدرا]] این [[برهان]] به مفهوم موجود نظر دارد نه به [[حقیقت]] وجود<ref>الحکمة المتعالیه، ۶/۲۶–۲۷؛ عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ۲/۱۸۸.</ref>؛ زیرا برهان ابنسینا وجود [[خداوند]] را با بررسی چگونگی تحقق مفهوم موجود که مشروط به وجود [[واجب]] بالذات است، [[ثابت]] میکند نه با بررسی چگونگی تحقق مصداق این مفهوم؛ در حالیکه ملاصدرا تأکید دارد برهان صدیقین باید با بررسی مصداق وجود، یعنی با نظر در حقیقت وجود، خداوند را ثابت کند.<ref>الحکمة المتعالیه، ۶/۲۶–۲۷؛ عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ۲/۱۸۸.</ref> وی با توجه به اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، مصداق مفهوم موجود، یعنی [[واقعیت]] خارجی را همان حقیقت وجود میداند، نه امری ماهوی؛ از اینرو برهان خود را براساس [[تأمل]] در حقیقت وجود تقریر کردهاست.<ref>الشواهد الربوبیه، ۴۶؛ الحکمة المتعالیه، ۶/۲۶؛ مفاتیح الغیب، ۱۲۸؛ عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ۲/۱۹۰ و ۱۹۲.</ref> | |||
برهان صدیقین گرچه از ابتکارات [[حکمای اسلامی]] است، اما به اعتراف آنان، از [[نصوص دینی]] گرفته شدهاست؛ از اینرو خاستگاه اصلی آن [[متون دینی]] است.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۱۲۸؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۶/۱۳–۱۴؛ جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ۳/۱۸۷؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۲۴.</ref> برخی [[آیات]]<ref>فصلت، ۵۳؛ آل عمران، ۱۸.</ref> و برخی [[روایات]] و [[دعاها]]، به این [[برهان]] اشاره دارند؛ مانند این فراز [[دعای ابوحمزه ثمالی]]: | |||
برای این برهان، تقریرهای پرشماری بیان شدهاست. این برهان را نخست [[فارابی]] به صورت شکل برهانی و منطقی تنظیم کرده، بعدها در آثار دیگر [[حکما]] مورد توجه قرار | |||
ابنسینا | |||
[[امام خمینی]] نیز یکی از راههای [[اثبات وجود خداوند]] را برهان صدیقین میداند. ایشان اساساً با رویکرد دیگری به برهان صدیقین پرداخته، این برهان را طریقی [[شهودی]] برای [[اثبات]] [[حقتعالی]] تلقی میکند؛ طریقی که از مقدمات [[فلسفی]] خالی است و تنها در [[مقام]] تعبیر با الفاظ بیان میشود.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۱۹۱؛ احمدی سعدی، برهان صدیقین از دیدگاه امام خمینی، ۶۹.</ref> از اینرو هر کس این برهان را بداند، دلیل بر این نیست که از [[صدیقین]] باشد؛ زیرا در اینجا [[علم]] مطرح نیست، بلکه [[شهود]] و [[رؤیت]] مطرح است. بنابر نظر ایشان، برهان صدیقین [[برهان عقلی]] و فلسفی نیست که [[عقل]] با فعالیت خود بدان راه پیدا کرده باشد؛ برهانی ذوقی و شهودی است که سالک [[مشاهده]] خود را در مرحله نازله آن، در قالب الفاظ بیان میکند<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۱۹۱؛ احمدی سعدی، برهان صدیقین از دیدگاه امام خمینی، ۶۹–۷۰.</ref> و از این جهت، آن را [[برهان صدیقین]] میگویند که نقشه تجلیات [[قلوب]] [[صدیقین]] است؛ زیرا آنان از [[مشاهده]] ذات، به [[شهود]] [[اسما]] و صفات نایل میآیند و در آینه اسما و صفات، اعیان و مظاهر را شهود میکنند؛ بنابراین این قسم [[برهان]] را صدیقین میگویند، برای آنکه اگر صدیقی بخواهد مشاهدات خود را بهصورت برهان درآورد و آنچه را به ذوق و شهود یافتهاست، در قالب الفاظ بریزد، به صورت چنین برهانی بیان میکند نه اینکه [[معارف]] صدیقین از سنخ [[براهین]] باشد.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۱۹۱؛ احمدی سعدی، برهان صدیقین از دیدگاه امام خمینی، ۶۹–۷۰.</ref> | [[امام خمینی]] نیز یکی از راههای [[اثبات وجود خداوند]] را برهان صدیقین میداند. ایشان اساساً با رویکرد دیگری به برهان صدیقین پرداخته، این برهان را طریقی [[شهودی]] برای [[اثبات]] [[حقتعالی]] تلقی میکند؛ طریقی که از مقدمات [[فلسفی]] خالی است و تنها در [[مقام]] تعبیر با الفاظ بیان میشود.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۱۹۱؛ احمدی سعدی، برهان صدیقین از دیدگاه امام خمینی، ۶۹.</ref> از اینرو هر کس این برهان را بداند، دلیل بر این نیست که از [[صدیقین]] باشد؛ زیرا در اینجا [[علم]] مطرح نیست، بلکه [[شهود]] و [[رؤیت]] مطرح است. بنابر نظر ایشان، برهان صدیقین [[برهان عقلی]] و فلسفی نیست که [[عقل]] با فعالیت خود بدان راه پیدا کرده باشد؛ برهانی ذوقی و شهودی است که سالک [[مشاهده]] خود را در مرحله نازله آن، در قالب الفاظ بیان میکند<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۱۹۱؛ احمدی سعدی، برهان صدیقین از دیدگاه امام خمینی، ۶۹–۷۰.</ref> و از این جهت، آن را [[برهان صدیقین]] میگویند که نقشه تجلیات [[قلوب]] [[صدیقین]] است؛ زیرا آنان از [[مشاهده]] ذات، به [[شهود]] [[اسما]] و صفات نایل میآیند و در آینه اسما و صفات، اعیان و مظاهر را شهود میکنند؛ بنابراین این قسم [[برهان]] را صدیقین میگویند، برای آنکه اگر صدیقی بخواهد مشاهدات خود را بهصورت برهان درآورد و آنچه را به ذوق و شهود یافتهاست، در قالب الفاظ بریزد، به صورت چنین برهانی بیان میکند نه اینکه [[معارف]] صدیقین از سنخ [[براهین]] باشد.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۱۹۱؛ احمدی سعدی، برهان صدیقین از دیدگاه امام خمینی، ۶۹–۷۰.</ref> |