خداشناسی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۴ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۰۲:۰۵
، ۱۴ مارس ۲۰۲۳←برهان حدوث و قدم
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
# '''[[برهان نظم]]:''' این برهان مورد توجه حکمای یونان بودهاست<ref> کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱/۲۸۱.</ref> و برخی [[اندیشمندان اسلامی]] از آن با عنوان برهانی برای اثبات [[حقتعالی]] بهره گرفتهاند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱/۵۳۷؛ سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ۱/۳۳.</ref>؛ به این بیان که [[جهان طبیعت]] دارای [[نظم]] معینی است و هر نظمی به [[حکم عقل]]، نیازمند نظمدهندهای [[آگاه]] و تواناست که آن را پدیدآورده است. پس جهان طبیعت ناظمی آگاه و توانا دارد و آن [[خدای متعال]] است.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین، ۲۷–۲۸؛ سعیدیمهر، آموزش کلام اسلامی، ۴۴؛ بیاتی، برهان نظم، ۵/۵۴۲.</ref> برهان نظم برخلاف سایر [[براهین]] بر مدار یک موجود سامان نیافتهاست، بلکه با تکیه بر وجود نظمی هدفمند و پویا در [[جهان]] به [[اثبات وجود]] مبدئی یگانه، توانا و [[حکیم]] میپردازد؛ از اینرو [[نظم]] مورد نظر در این [[برهان]]، تنها نظم ناشی از علت فاعلی نیست، بلکه مراد نظمی است که افزون بر ابتنای بر فاعل، ناشی از علت غایی است و برای [[هدف]] و [[غایت]] معینی پدید آمدهاست؛ زیرا صرف وجود فاعل نمیتواند نظم شگفتانگیز هستی را [[تفسیر]] کند، بلکه باید این فاعل دارای [[علم]]، [[شعور]]، [[حکمت]] و [[قدرت]] باشد و فعل او هدف مشخصی را دنبال کند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۴/۸۶–۸۸؛ بیاتی، برهان نظم، ۵/۵۴۲.</ref> [[امام خمینی]] نیز برای اثبات وجود [[حقتعالی]] از [[برهان نظم]] بهره گرفته، [[معتقد]] است هر کسی از [[نظام]] [[بدیع]] و [[صنعت]] دقیق به [[منظم]] و صنعتگر و در جستجوی پدیدآورنده آن بر میآید و هیچ شکی در [[دل]] او خطور نمیکند که این صنعت عجیب، صنعتگر میخواهد، و قانع نمیشود که نظمی بدون ناظم و صنعتی بدون [[صانع]] باشد<ref> امام خمینی، حدیث جنود، ۱۱۶ و ۱۲۱–۱۲۲؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۹۶–۱۹۷.</ref>؛ چنانکه از [[اتقان]] [[خلقت]] [[کائنات]] و حسن ترتیب و نظم آنها پی به موجودی منظم که علمش محیط به دقایق و لطایف است، برده میشود.<ref>[[باقر صاحبی|صاحبی، باقر]]، [[خداشناسی - صاحبی (مقاله)| مقاله «خداشناسی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۵، ص۱۲۶ – ۱۳۶.</ref> | # '''[[برهان نظم]]:''' این برهان مورد توجه حکمای یونان بودهاست<ref> کاپلستون، تاریخ فلسفه، ۱/۲۸۱.</ref> و برخی [[اندیشمندان اسلامی]] از آن با عنوان برهانی برای اثبات [[حقتعالی]] بهره گرفتهاند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱/۵۳۷؛ سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ۱/۳۳.</ref>؛ به این بیان که [[جهان طبیعت]] دارای [[نظم]] معینی است و هر نظمی به [[حکم عقل]]، نیازمند نظمدهندهای [[آگاه]] و تواناست که آن را پدیدآورده است. پس جهان طبیعت ناظمی آگاه و توانا دارد و آن [[خدای متعال]] است.<ref>جوادی آملی، تبیین براهین، ۲۷–۲۸؛ سعیدیمهر، آموزش کلام اسلامی، ۴۴؛ بیاتی، برهان نظم، ۵/۵۴۲.</ref> برهان نظم برخلاف سایر [[براهین]] بر مدار یک موجود سامان نیافتهاست، بلکه با تکیه بر وجود نظمی هدفمند و پویا در [[جهان]] به [[اثبات وجود]] مبدئی یگانه، توانا و [[حکیم]] میپردازد؛ از اینرو [[نظم]] مورد نظر در این [[برهان]]، تنها نظم ناشی از علت فاعلی نیست، بلکه مراد نظمی است که افزون بر ابتنای بر فاعل، ناشی از علت غایی است و برای [[هدف]] و [[غایت]] معینی پدید آمدهاست؛ زیرا صرف وجود فاعل نمیتواند نظم شگفتانگیز هستی را [[تفسیر]] کند، بلکه باید این فاعل دارای [[علم]]، [[شعور]]، [[حکمت]] و [[قدرت]] باشد و فعل او هدف مشخصی را دنبال کند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۴/۸۶–۸۸؛ بیاتی، برهان نظم، ۵/۵۴۲.</ref> [[امام خمینی]] نیز برای اثبات وجود [[حقتعالی]] از [[برهان نظم]] بهره گرفته، [[معتقد]] است هر کسی از [[نظام]] [[بدیع]] و [[صنعت]] دقیق به [[منظم]] و صنعتگر و در جستجوی پدیدآورنده آن بر میآید و هیچ شکی در [[دل]] او خطور نمیکند که این صنعت عجیب، صنعتگر میخواهد، و قانع نمیشود که نظمی بدون ناظم و صنعتی بدون [[صانع]] باشد<ref> امام خمینی، حدیث جنود، ۱۱۶ و ۱۲۱–۱۲۲؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۹۶–۱۹۷.</ref>؛ چنانکه از [[اتقان]] [[خلقت]] [[کائنات]] و حسن ترتیب و نظم آنها پی به موجودی منظم که علمش محیط به دقایق و لطایف است، برده میشود.<ref>[[باقر صاحبی|صاحبی، باقر]]، [[خداشناسی - صاحبی (مقاله)| مقاله «خداشناسی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۵، ص۱۲۶ – ۱۳۶.</ref> | ||
# '''[[برهان حدوث و قدم]]:''' یکی از براهین [[اثبات وجود خداوند]]، [[تمسک]] به حدوث [[جهان]] و [[عالم ماده]] و [[طبیعت]] است؛ به این معنا که چون جهان وجودی از خود ندارد و نیستی و عدم آن مسبوق است، از اینرو بهضرورت نیازمند خالقی است که همان واجبالوجود و [[خداوند]] است.<ref>فخر رازی، المطالب العالیه، ۱/۲۰۰؛ جرجانی، شرح المواقف، ۸/۴؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۴.</ref> [[متکلمان]] براساس این پیشفرض که همه آفریدههای جهان تغییرپذیرند و هر تغییرپذیری حادث است، پس همه آفریدههای جهان حادثاند و هر حادثی به پدیدآورنده نیاز دارد، نتیجه میگیرند وجود خداوند [[ضرورت]] دارد.<ref>قاضیعبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۱۱۴–۱۲۲؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۴/۱۶–۱۷؛ معموری، برهان حدوث، ۵۲۶؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۴.</ref> آنان در تقریر [[برهان]]، [[حد وسط]] را عدم خلو اجسام از حوادث قرار دادهاند<ref>خواجهنصیر، تلخیص المحصل، ۱۹۵؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۴.</ref> و چون اجسام از حوادث و متغیرات منفک نیست، خود اجسام، یعنی [[عالم ماده]] نیز حادث خواهد بود<ref>حلی، کشف المراد، ۱۷۰؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۴.</ref>؛ اما [[استدلال]] [[متکلمان]] به حدوث عالم و اجسام از طریق [[اثبات]] عدم انفکاک اجسام از حوادث، مدعا را ثابت نمیکند؛ زیرا دلیل آنان تنها حادثبودن حوادث همراه اجسام را ثابت میکند.<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۳/۳۲۵–۳۲۶؛ جوادی آملی، تبیین براهین، ۱۷۱–۱۷۲؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۶.</ref> از اینرو برخی [[فلاسفه]] بر این برهان اشکال وارد کردهاند.<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۳/۱۷۳ و ۳۲۶؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۷.</ref> [[امام خمینی]] نیز [[معتقد]] است برخی متکلمان برای اثبات ذات [[واجب]] به حدوث استدلال کردهاند؛ به این بیان که عالم زمانی نبود و سپس موجود شد و چیزی که در سابق نبود، نیازمند علت است. اما این استدلال نزد [[حکیم]] و [[فیلسوف]] نادرست است؛ زیرا علت احتیاج ممکنات به علت حدوث نیست، بلکه مناط احتیاج امکان است.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۲/۵۵.</ref>.<ref>[[باقر صاحبی|صاحبی، باقر]]، [[خداشناسی - صاحبی (مقاله)| مقاله «خداشناسی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۵، ص۱۲۶ – ۱۳۶.</ref> | |||
یکی از براهین [[اثبات وجود خداوند]]، [[تمسک]] به حدوث [[جهان]] و [[عالم ماده]] و [[طبیعت]] است؛ به این معنا که چون جهان وجودی از خود ندارد و نیستی و عدم آن مسبوق است، از اینرو بهضرورت نیازمند خالقی است که همان واجبالوجود و [[خداوند]] است.<ref>فخر رازی، المطالب العالیه، ۱/۲۰۰؛ جرجانی، شرح المواقف، ۸/۴؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۴.</ref> [[متکلمان]] براساس این پیشفرض که همه آفریدههای جهان تغییرپذیرند و هر تغییرپذیری حادث است، پس همه آفریدههای جهان حادثاند و هر حادثی به پدیدآورنده نیاز دارد، نتیجه میگیرند وجود خداوند [[ضرورت]] دارد.<ref>قاضیعبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۱۱۴–۱۲۲؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۴/۱۶–۱۷؛ معموری، برهان حدوث، ۵۲۶؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۴.</ref> آنان در تقریر [[برهان]]، [[حد وسط]] را عدم خلو اجسام از حوادث قرار دادهاند<ref>خواجهنصیر، تلخیص المحصل، ۱۹۵؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۴.</ref> و چون اجسام از حوادث و متغیرات منفک نیست، خود اجسام، یعنی [[عالم ماده]] نیز حادث خواهد بود<ref>حلی، کشف المراد، ۱۷۰؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۴.</ref>؛ اما [[استدلال]] [[متکلمان]] به حدوث عالم و اجسام از طریق [[اثبات]] عدم انفکاک اجسام از حوادث، مدعا را ثابت نمیکند؛ زیرا دلیل آنان تنها حادثبودن حوادث همراه اجسام را ثابت میکند.<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۳/۳۲۵–۳۲۶؛ جوادی آملی، تبیین براهین، ۱۷۱–۱۷۲؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۶.</ref> از اینرو برخی [[فلاسفه]] بر این برهان اشکال وارد کردهاند.<ref>جوادی آملی، رحیق مختوم، ۳/۱۷۳ و ۳۲۶؛ قراملکی، خدا در حکمت و شریعت، ۱۵۷.</ref> [[امام خمینی]] نیز [[معتقد]] است برخی متکلمان برای اثبات ذات [[واجب]] به حدوث استدلال کردهاند؛ به این بیان که عالم زمانی نبود و سپس موجود شد و چیزی که در سابق نبود، نیازمند علت است. اما این استدلال نزد [[حکیم]] و [[فیلسوف]] نادرست است؛ زیرا علت احتیاج ممکنات به علت حدوث نیست، بلکه مناط احتیاج امکان است.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۲/۵۵.</ref>.<ref>[[باقر صاحبی|صاحبی، باقر]]، [[خداشناسی - صاحبی (مقاله)| مقاله «خداشناسی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۵، ص۱۲۶ – ۱۳۶.</ref> | |||
=== راه [[دل]] و [[فطرت]] === | === راه [[دل]] و [[فطرت]] === |