بنی‌عبدالاشهل در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۵۲: خط ۵۲:


یک سال پس از [[عقبه اول]]، در حالی که [[اسلام در مدینه]] گسترش یافته بود، [[پیامبر]]{{صل}} در آخرین حضورش در میان [[قبایل]] در [[موسم حج]]، با جمعی از [[مردم مدینه]] [[دیدار]] کردند. در این دیدار که به "[[عقبه]] ثانی" مشهور است، دومین [[پیمان]] مردم مدینه با [[رسول خدا]]{{صل}} صورت گرفت. در این سال، مصعب بن عمیر با گروهی از [[مسلمانان]] [[انصار]] به همراه جمعی از [[مشرکان مدینه]] جهت انجام موسم حچ به سوی [[مکه]] حرکت کردند. حضرت، زمانی را برای [[ملاقات]] با مسلمانان [[مدینه]] در «[[منی]]» در ایام تشریق معین کردند. پس از [[اعمال]] [[حج]]، مسلمانان در نیمه‌های شب، پنهان از چشم [[مشرکان]] از خیمه‌هایشان خارج شدند تا در عقبه با حضرت ملاقات کنند. در این جلسه که بزرگان و رؤسای [[قبایل مدینه]] حضور داشتند،<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص‌۸۵: بغدادی، المحبر، ص۲۸۶؛ طبری، تاریخ الطبری. ج۲، ص۳۶۲؛ ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۱، ص۹۳.</ref> [[ابوالهیثم مالک بن تیهان]] - [[حلیف بنی عبدالأشهل]] - به ایراد سخن پرداخت. وی در سخنانی خطاب به رسول خدا{{صل}} از برقراری پیمان‌هایی بین قبیله خود و دیگران و از قطع پیمان با [[یهود]] سخن گفت و سپس در ادامه از حضرت پرسید: «آیا پس از [[پیروزی]] بر دشمنانت، در کنار ما باقی خواهی ماند؟» حضرت فرمود: «الدم الدم و [[الهدم]] الهدم. أنا منکم و آنتم منی أحارب من حاربتم، و أسالم من سالمتم؛ [[خون]] من خون شماست و [[مرگ]] و [[زندگی]] من با مرگ و زندگی شما گره خورده است. من از شما هستم و شما از من. با هر کس وارد [[جنگ]] شوید جنگ می‌کنم و با هر کس از در [[صلح]] درآیید. صلح می‌کنم».<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۸۵ - ۸۳؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۲، ص۳۶۳؛ بیهقی، دلاثل النبوه، ج۲، ص۴۴۷؛ سهیلی، الروض‌الانف، ج۴، ص۸۳؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، بخش سیره، ص۳۰۳؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، بخش ۳، ص۱۵۸.</ref> [[سخنان پیامبر]]{{صل}} موجب دلگرمی [[مسلمانان]] [[مدینه]] شد و [[نگرانی‌ها]] را از [[دل]] ایشان مرتفع نمود. [[پیامبر]]{{صل}} جهت [[ایجاد انسجام]] و [[هماهنگی]] بین [[قبایل]] و به منظور دستیابی به اهداف عالیه خود، از همان شب [[ملاقات]]، دست به کار شد و از میان هفتاد نفر از [[بیعت کنندگان]]، [[دوازده تن]] از آنان را به عنوان [[نقیب]] برگزید تا او را در انجام بهتر رسالتش [[یاری]] دهند.<ref>نقیب بنی النجار: اسعد بن زراره، نقیب بنی سلمه، البرار بن معرور و عبدالله بن عمرو بن حرام عبادة و المنذر بن عمرو؛ نقیب بنی زریق: رافع بن مالک نقیب بنی الحارث بن الخزرج:عبدالله بن رواحة و سعد بن الربیع نقیب بنی‌عوف ین الخزرج: عبادة بن الصامت او خارجة بن زید؛ نقیب بنی عمرو بن عوف: سعد بن خیثمة؛ نقیب بنی عبدالاشهل: اسید بن حضیر و ابوالهیثم بن التیهان. برخی از منابع نقبا را بدون قبیله یاد کرده‌اند.</ref> در واقع این [[نقباء]]، حلقه [[ارتباط]] بین پیامبر{{صل}} و مسلمانان بودند. نُه تن از [[خزرجیان]] و سه تن از [[اوسیان]] برگزیده شدند تا با افراد ارتباط داشته باشند.<ref>{{عربی|ان رسول الله قال للنقباء: آنتم علی قومکم بما فیهم کفلاء، کكفالة الحواریین لعيسي بن مریم. و أناکفیل علی قومی - یعنی المسلمین - قالوا: نعم}}.</ref> در جمع [[دیدار]] کنندگان [[اوسی]] این واقعه، جمعی از [[مردم]] [[بنی عبدالاشهل]] حضور داشتند که [[اسید بن حضیر]] و [[ابوالهیثم مالک بن تیهان]] - [[حلیف بنی عبدالأشهل]] - <ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۸۷؛ ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۱، ص‎٩۳ و ج۴، ص۱۷۷۴؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۸۳؛ سهیلی، الروض الانف، ج۴، ص۱۳۵؛ بیهقی، دلائل النبوه، ج۲، ص۳۴۸؛ ابوزید احمد بن سهل بلخی، البدء و التاریخ، جزء۲، ص۶۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۸؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۰۰ و ۳۰۱.</ref> و شمار دیگری از [[بنی عبدالاشهل]] مانند [[سلمة بن وقش]] و [[سعد بن زید اشهلی]] از جمله آنان بودند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۳۸: طبرانی، المعجم الکبیر، ج۷، ص۴۰ - ۴۱؛ ابن عبد البر، الاستیعاب ج۱، ص۳۳۵، ج۲، ص۵۹۲؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۷۷.</ref> گفته شده که [[ابوالهیثم مالک بن تیهان]] نخستین کسی بود که در این [[دیدار]]، از طرف [[قوم]] خود با [[پیامبر]]{{صل}} [[بیعت]] کرد.<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۷۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱٩‌، ص۳۵۰؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۲، ص۳۶۴؛ سهیلی، الروض الاتف، ج۴، ص۸۷؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، بخش ۳، ص۱۶۱.</ref>.<ref>نقش بنی عبدالأشهل در تحولات مدینه در دوران رسول‌اکرم{{صل}}، حسین مرادی نسب، ص۱۱۷ - ۱۱۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
یک سال پس از [[عقبه اول]]، در حالی که [[اسلام در مدینه]] گسترش یافته بود، [[پیامبر]]{{صل}} در آخرین حضورش در میان [[قبایل]] در [[موسم حج]]، با جمعی از [[مردم مدینه]] [[دیدار]] کردند. در این دیدار که به "[[عقبه]] ثانی" مشهور است، دومین [[پیمان]] مردم مدینه با [[رسول خدا]]{{صل}} صورت گرفت. در این سال، مصعب بن عمیر با گروهی از [[مسلمانان]] [[انصار]] به همراه جمعی از [[مشرکان مدینه]] جهت انجام موسم حچ به سوی [[مکه]] حرکت کردند. حضرت، زمانی را برای [[ملاقات]] با مسلمانان [[مدینه]] در «[[منی]]» در ایام تشریق معین کردند. پس از [[اعمال]] [[حج]]، مسلمانان در نیمه‌های شب، پنهان از چشم [[مشرکان]] از خیمه‌هایشان خارج شدند تا در عقبه با حضرت ملاقات کنند. در این جلسه که بزرگان و رؤسای [[قبایل مدینه]] حضور داشتند،<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص‌۸۵: بغدادی، المحبر، ص۲۸۶؛ طبری، تاریخ الطبری. ج۲، ص۳۶۲؛ ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۱، ص۹۳.</ref> [[ابوالهیثم مالک بن تیهان]] - [[حلیف بنی عبدالأشهل]] - به ایراد سخن پرداخت. وی در سخنانی خطاب به رسول خدا{{صل}} از برقراری پیمان‌هایی بین قبیله خود و دیگران و از قطع پیمان با [[یهود]] سخن گفت و سپس در ادامه از حضرت پرسید: «آیا پس از [[پیروزی]] بر دشمنانت، در کنار ما باقی خواهی ماند؟» حضرت فرمود: «الدم الدم و [[الهدم]] الهدم. أنا منکم و آنتم منی أحارب من حاربتم، و أسالم من سالمتم؛ [[خون]] من خون شماست و [[مرگ]] و [[زندگی]] من با مرگ و زندگی شما گره خورده است. من از شما هستم و شما از من. با هر کس وارد [[جنگ]] شوید جنگ می‌کنم و با هر کس از در [[صلح]] درآیید. صلح می‌کنم».<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۸۵ - ۸۳؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۲، ص۳۶۳؛ بیهقی، دلاثل النبوه، ج۲، ص۴۴۷؛ سهیلی، الروض‌الانف، ج۴، ص۸۳؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، بخش سیره، ص۳۰۳؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، بخش ۳، ص۱۵۸.</ref> [[سخنان پیامبر]]{{صل}} موجب دلگرمی [[مسلمانان]] [[مدینه]] شد و [[نگرانی‌ها]] را از [[دل]] ایشان مرتفع نمود. [[پیامبر]]{{صل}} جهت [[ایجاد انسجام]] و [[هماهنگی]] بین [[قبایل]] و به منظور دستیابی به اهداف عالیه خود، از همان شب [[ملاقات]]، دست به کار شد و از میان هفتاد نفر از [[بیعت کنندگان]]، [[دوازده تن]] از آنان را به عنوان [[نقیب]] برگزید تا او را در انجام بهتر رسالتش [[یاری]] دهند.<ref>نقیب بنی النجار: اسعد بن زراره، نقیب بنی سلمه، البرار بن معرور و عبدالله بن عمرو بن حرام عبادة و المنذر بن عمرو؛ نقیب بنی زریق: رافع بن مالک نقیب بنی الحارث بن الخزرج:عبدالله بن رواحة و سعد بن الربیع نقیب بنی‌عوف ین الخزرج: عبادة بن الصامت او خارجة بن زید؛ نقیب بنی عمرو بن عوف: سعد بن خیثمة؛ نقیب بنی عبدالاشهل: اسید بن حضیر و ابوالهیثم بن التیهان. برخی از منابع نقبا را بدون قبیله یاد کرده‌اند.</ref> در واقع این [[نقباء]]، حلقه [[ارتباط]] بین پیامبر{{صل}} و مسلمانان بودند. نُه تن از [[خزرجیان]] و سه تن از [[اوسیان]] برگزیده شدند تا با افراد ارتباط داشته باشند.<ref>{{عربی|ان رسول الله قال للنقباء: آنتم علی قومکم بما فیهم کفلاء، کكفالة الحواریین لعيسي بن مریم. و أناکفیل علی قومی - یعنی المسلمین - قالوا: نعم}}.</ref> در جمع [[دیدار]] کنندگان [[اوسی]] این واقعه، جمعی از [[مردم]] [[بنی عبدالاشهل]] حضور داشتند که [[اسید بن حضیر]] و [[ابوالهیثم مالک بن تیهان]] - [[حلیف بنی عبدالأشهل]] - <ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۸۷؛ ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۱، ص‎٩۳ و ج۴، ص۱۷۷۴؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۸۳؛ سهیلی، الروض الانف، ج۴، ص۱۳۵؛ بیهقی، دلائل النبوه، ج۲، ص۳۴۸؛ ابوزید احمد بن سهل بلخی، البدء و التاریخ، جزء۲، ص۶۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۸؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۰۰ و ۳۰۱.</ref> و شمار دیگری از [[بنی عبدالاشهل]] مانند [[سلمة بن وقش]] و [[سعد بن زید اشهلی]] از جمله آنان بودند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۳۸: طبرانی، المعجم الکبیر، ج۷، ص۴۰ - ۴۱؛ ابن عبد البر، الاستیعاب ج۱، ص۳۳۵، ج۲، ص۵۹۲؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۷۷.</ref> گفته شده که [[ابوالهیثم مالک بن تیهان]] نخستین کسی بود که در این [[دیدار]]، از طرف [[قوم]] خود با [[پیامبر]]{{صل}} [[بیعت]] کرد.<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۷۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱٩‌، ص۳۵۰؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۲، ص۳۶۴؛ سهیلی، الروض الاتف، ج۴، ص۸۷؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، بخش ۳، ص۱۶۱.</ref>.<ref>نقش بنی عبدالأشهل در تحولات مدینه در دوران رسول‌اکرم{{صل}}، حسین مرادی نسب، ص۱۱۷ - ۱۱۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
==[[بنی عبدالاشهل]] پس از [[وفات پیامبر]]{{صل}}==
پس از [[رحلت رسول اکرم]]{{صل}} و در پی سیاست‌های مغرضانه خلفای [[قریش]]، [[انصار]] - همچون [[بنی هاشم]] - به حاشیه رانده شدند به گونه‌ای که جز [[حذیفة بن یمان عنسی]] – حلیف بنی عبدالاشهل - نامی از ایشان در رده‌های بالای [[حکومتی]] و نظامی [[دستگاه خلافت]] دیده نمی‌شود. با این وصف، با کنکاش در صفحات پراکنده [[تاریخ]] می‌‌توان جسته و گریخته، نشانی از حضور ایشان - از جمله بنی عبدالاشهل - در رویدادهایی مهمی همچون ردّه،<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۶۳۶ - ۶۳۷؛ بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۱۱۰؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۵۹.</ref> [[فتوحات]]<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۶۳۶؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۶۳۸.</ref> و نبردهای [[عصر امام علی]]{{ع}}<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۱۰؛ دینوری، الاخبار الطوال، ص۱۴۶؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۴۴۹.</ref> یافت. آنان در [[جنگ یمامه]] ([[سال ۱۲ هجری]]) و [[نبرد]] با [[مسیلمه]] [[کذاب]] و یارانش، حضور گسترده‌ای داشتند چندان که خلیفة بن خیاط، تعداد هفت تن از کشته‌های بنی عبدالاشهل - از جمله [[شخصیت]] نامدار این [[قوم]]: [[عباد بن بشر بن وقش]] - و احلافشان را در این [[جنگ]] بر شمرده است.<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۵۹.</ref> آنان در جریان [[فتوحات اسلامی]] به خصوص در [[فتوح]] بخشهایی از [[سرزمین ایران]] شرکت داشتند. گرچه [[روایات]] در این باب، در جزئیات [[هم‌داستان]] نیستند. وقتی در [[خلافت عمر بن خطاب]]، [[ابوموسی اشعری]] در نواحی [[خوزستان]] مشغول تاخت و تاز بود، [[عمار بن یاسر]] عامل [[کوفه]]، گروهی از [[کوفیان]] را به [[یاری]] او گسیل داشت که، از جملۀ آنان حذیفة بن یمان – حلیف بنی عبدالاشهل - را باید یاد کرد، که بر [[جناح چپ]] [[سپاه]] [[فرماندهی]] یافت.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۸۰؛ دربارۀ سکونت حذیفه در کوفه، نک: ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۲۶.</ref>
در سال ۱۹ یا ۲۱ [[هجری]] چون [[خلیفه]] [[عمر]]، نُعمان بن مُقرِّن مُزَنی را به [[نبرد با ایرانیان]] گسیل داشت، [[حذیفه]] را نیز [[جانشین]] او قرار داد.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰۲؛ نیز نک‍: خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۸۳؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۱۱۵، ۱۱۹، ۱۲۷.</ref> پس از کشته شدن نعمان، [[حذیفه]] از [[فرماندهان]] فاتح [[نهاوند]] به‌شمار رفت.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰۴ - ۳۰۶؛ نیز نک‍: طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۱۱۶، ۱۳۲؛ ابن‌حُبَیش، الغزوات، ج۲، ص۳۲۷.</ref> حذیفه در نواحی نهاوند بود که [[حکومت آذربایجان]] یافت و بدان سوی [[لشکر]] کشید. وی به [[اردبیل]] درآمد و گرچه [[مرزبان]] آن ناحیه لشکری گران از اهالی شهرهای گوناگون گرد آورده بود، سرانجام، حذیفه با [[تحمیل]] شرایطی، با آنان [[صلح]] کرد و شهرهای دیگری را در آن نواحی به دست آورد، اما [[خلیفه]] او را [[عزل]] کرد.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۲۵ - ۳۲۷.</ref>.<ref>مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مقاله «حذیفة بن یمان».</ref>
در [[روایت]] [[ابوعبیده]]، فتح دوبارۀ شهرهایی از ناحیۀ جبال همچون دینور و [[همدان]]، در حدود [[سال ۲۲ هجری]] به حذیفه نسبت داده شده است.<ref>نک‍: خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۸۵ - ۸۶.</ref> وی همچنین از سوی [[عمر]] [[مأموریت]] یافت زمینهای ماورای دجله را به منظور محاسبۀ [[خراج]]، مساحی کند.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۶۹؛ نیز نک‍: طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۳، ۱۳۹؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷۴.</ref>روایاتی نشان می‌دهند که حذیفه احتمالاً از سوی عمر [[والی مدائن]] هم بوده،<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص۵۸۸؛ نیز نک‍: خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۶۲؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۳۶۳.</ref>و توسعۀ بنای [[مسجد]] این [[شهر]] به دست او، احتمالاً در همین دوره صورت گرفته است.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۲۸۹؛ ابن‌فقیه، البلدان، ص۲۶۳.</ref>
حذیفه در لشکرکشی‌های دورۀ [[عثمان]] نیز شرکت داشت: وقتی [[سعید بن عاص]] در [[سال ۳۰ هجری]] از [[کوفه]] [[عزم]] [[خراسان]] کرد، حذیفه در [[سپاه]] او بود و هم در این [[سفر]]، در فتح [[طبرستان]] شرکت جست.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۶۹؛ نیز نک‍: ابن‌حبیش، الغزوات، ج۲، ص۴۰۶؛ سهمی، تاریخ جرجان، ص۴۷.</ref> سپس عثمان او را به نواحی مرزی [[ارمینیه]] گسیل داشت و حذیفه به بردعه رفت و عاملان خویش را به نقاط گوناگون فرستاد، اما اندکی بعد، به دستور [[خلیفه]] بازگشت.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۰۴؛ نیز نک‍: طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۸۱؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۹۴؛ ابن‌فقیه، البلدان، ص۵۹۰.</ref>
در پاره‌ای از [[روایات]] مربوط به حوادث اواخر [[عهد]] [[عثمان]] که غالباً به عنوان نشانه‌هایی از [[ناخشنودی]] از [[اعمال]] خلیفه تلقی می‌شود، از [[حذیفه]] هم نام برده شده است؛ مثلاً گفته‌اند او همراه شماری دیگر، خواهان [[عزل]] [[ولید بن عقبه]] از [[ولایت کوفه]] بوده،<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۹۰.</ref> یا همراه [[مالک اشتر]] [[نخعی]]، در بیابان [[ربذه]] بر پیکر [[صحابی]] تبعیدی، [[ابوذر غفاری]] [[نماز]] گزارده است.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۰۱.</ref>با این همه، سخنان منسوب به او نشان می‌دهد که به‌رغم [[انتقاد]] از عثمان، از [[همکاری]] در جریانی که به [[قتل]] خلیفه انجامید، [[تبری]] می‌کرده است.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۴، ص۴۴، ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۲، ص۲۹۵.</ref>.<ref>مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مقاله «حذیفة بن یمان».</ref> انتقاد از عثمان علاوه بر حذیفه در دیگر انصاری‌ها هم جاری و ساری بود چندان که به هنگام محاصره [[منزل]] عثمان، او را مدد نرساندند تا این که کشته شد. این امر بعدها، دستآویز [[عثمانی‌ها]] و افرادی نظیر [[معاویه]] و برخی از اطرافیانش در [[طعن]] و [[سرزنش]] آنان قرار گرفت.<ref>ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۳۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۵۶؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۳، ص۱۶۷.</ref>
پس از [[قتل عثمان]]، [[مهاجر]] و [[انصار]] در [[بیعت با علی]]{{ع}} [[اجتماع]] کردند.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۲۱؛ ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۲۷۶.</ref> علاوه بر آن، از بعضی روایات چنین بر می‌‌آید که برخی افراد - نظیر [[حذیفة بن یمان]] - [[مردم]] را به [[بیعت با امام علی]]{{ع}} [[تشویق]] می‌‌کردند.<ref>نک‍: بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۰۰، ۱۵۵؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۸۴.</ref>انصار از جمله اشهلی‌ها پس از [[بیعت]] با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، - همان گونه که در [[کلام]] معاویه و برخی یارانش بدان اشاره شده است - حضوری پر رنگ و چشمگیری در [[جنگ جمل]] داشتند چندان که برخی منابع، تعداد انصاری‌های حاضر در این را ۱۸۰ نفر گفته‌اند.<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۱۰.</ref>در این [[جنگ]]، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، برای [[انصار]] و [[قریش]] و دیگر حجازی‌ها پرچمی قرار داد و [[عبدالله بن عباس]] را بر آنان گماشت.<ref>دینوری، الاخبار الطوال، ص۱۴۶.</ref>در [[صفین]] نیز انصاری‌ها - از جمله [[بنی عبدالاشهل]] - در کنار امیرالمؤمنین{{ع}} و در مقابل [[معاویه]] قرار گرفتند. چندان که چون از سوی [[نعمان بن بشیر]]، بدین سبب مورد ملامت قرار گرفتند، [[قیس بن سعد انصاری]] در پاسخ به او چنین گفت: {{عربی|واما معاویة فوالله لو اجتمعت علیه العرب قاطبة لقاتله الأنصار.... فنحن فی هذه الحرب کما کنا مع رسول الله صلی الله علیه وسلم نتقی السیوف بوجوهنا، والرماح بنحورنا}}، {{متن قرآن|حَتَّی جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ کَارِهُونَ}}<ref>«بی‌گمان آنان پیش‌تر هم فتنه‌جویی کردند و کارها را برای تو دگرگون ساختند تا آنکه حق فرا رسید و فرمان خداوند آشکار شد با آنکه آنان نمی‌پسندیدند» سوره توبه، آیه ۴۸.</ref>؛ و اما در مورد معاویه، به [[خدا]] قسم؛ اگر تمام [[عرب]] کنار معاویه جمع شوند، انصار به [[تنهایی]] با همه آنها خواهند جنگید.... پس ما در این جنگ همچون زمانی که همراه [[رسول خدا]]{{صل}} بودیم، شمشیرهایمان را به صورت خود نگه می‌‌داریم و تیرهایمان را بر گلوهایمان حمل می‌‌کنیم {تا زمانی که [[حق]] [[پیروز]] شود و کار خدا ظهور یابد هر چند آنها ([[کفار]]) نپسندند.}»<ref>ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۳۰. نیز ر. ک. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۴۴۹؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۳، ص۱۶۷.</ref> علاوه بر نقل روایاتی که از حضور عمومی انصار در صفین حکایت دارد، اخباری هم از حضور برخی اشهلی‌ها همچون [[صفوان بن حذیفة]] یمان و به [[نقلی]] [[سعد بن حذیفة بن یمان]] در صفین و [[شهادت]] آنها حکایت دارد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۸۳.</ref>
اخباری هم، از [[هجوم]] و [[غارت]] محله بنی عبدالاشهل توسط قوای [[یزید بن معاویه]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۹۷.</ref>و کشته شدن برخی از آنها در سال۶۳ [[هجری]] در رخداد [[حره]] در [[مدینه]] در دست است.<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۶۳۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۳۷ و ۳۲۱.</ref> از دیگر مواضعی که در [[تاریخ]] سده نخست [[اسلامی]] از اشهلی‌ها سخن به میان آمده است، [[قیام توابین]] و [[قیام مختار]] است. بر اساس برخی نقل‌ها، [[سلیمان بن صرد خزاعی]] در جریان قیام توابین، از [[سعد بن حذیفه]] که در [[مدائن]] بر [[شیعیان]] [[سروری]] داشت، [[نامه]] نوشت و از او [[یاری]] خواست.<ref>دربارۀ مکاتبات آن دو و خروج سعد به سوی عین‌الورده، نک‍: طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۵۵۵ - ۵۵۷؛ نیز نک‍: ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۴۴۷، نیز بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۶۶.</ref> اما سعد بن حذیفه به سببی که روشن نیست، از یاری [[توابین]] بازماند. او سپس به مختار ثقفی پیوست و عهده دار مأموریتی از جانب او گردید.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۶۰۵، ۶ و ۷ - ۸، ۳۴؛ قس: مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۹۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۳۵۲

ویرایش