بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
# در جریان [[جنگ خیبر]]: زمانی که [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} از [[فتح خیبر]] برگشت، [[پیامبر]] {{صل}} به او فرمودند: «ای [[علی]]! اگر بیم این نبود که گروهی از امتم، دربارۀ تو چیزی را بگویند که نصرانیها دربارۀ [[عیسی]] گفتند، در [[شأن]] تو سخنی میگفتم که به هر گروهی از [[مسلمانان]] بر میخوردی، [[خاک]] زیر پایت و باقی ماندۀ آب وضویت را بر میگرفتند و به آن دو، [[شفا]] میجستند؛ اما تو را همین بس که برای من به منزلۀ [[هارون]] برای [[موسی]] هستی، جز آنکه [[پیامبری]] پس از من نیست»<ref>المناقب، ابن مغازلی، ص ۲۳۷، ح ۲۸۵.</ref>. | # در جریان [[جنگ خیبر]]: زمانی که [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} از [[فتح خیبر]] برگشت، [[پیامبر]] {{صل}} به او فرمودند: «ای [[علی]]! اگر بیم این نبود که گروهی از امتم، دربارۀ تو چیزی را بگویند که نصرانیها دربارۀ [[عیسی]] گفتند، در [[شأن]] تو سخنی میگفتم که به هر گروهی از [[مسلمانان]] بر میخوردی، [[خاک]] زیر پایت و باقی ماندۀ آب وضویت را بر میگرفتند و به آن دو، [[شفا]] میجستند؛ اما تو را همین بس که برای من به منزلۀ [[هارون]] برای [[موسی]] هستی، جز آنکه [[پیامبری]] پس از من نیست»<ref>المناقب، ابن مغازلی، ص ۲۳۷، ح ۲۸۵.</ref>. | ||
# هنگام [[سد الابواب]] (بسته شدن درب منازل افراد به [[مسجد النبی]]): [[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمودند: "برخی [[مردم]] از من دلآزرده شدهاند که چرا [[علی]] را در [[مسجد]] جای دادهام به [[خدا]] [[سوگند]]، من [[علی]] را به [[مسجد]] داخل و آنان را از [[مسجد]] بیرون نکردهام. [[خدای عزوجل]] به [[موسی]] {{ع}} و برادرش [[وحی]] کرد: «[[قوم]] خود را در [[مصر]] در خانههایی سکنی دهید و خانههایتان را رو به [[قبله]] قرار دهید و [[نماز]] بخوانید"<ref>سورۀ یونس، آیۀ ۸۷.</ref> و به [[موسی]] [[فرمان]] داد کسی در مسجدش سکنی نگزیند و در آن آمیزش نشود و جز [[هارون]] و فرزندانش را به آن راه ندهد. [[علی]] نیز برای من به منزلۀ [[هارون]] برای [[موسی]] است در میان خانوادهام تنها او [[برادر]] من است و برای هیچ کس روا نیست در مسجدم با [[زنان]] بیامیزد، جز [[علی]] و [[فرزندان]] او، پس هر که ناخشنود است به آنجا برود و با دستش به سوی [[شام]] اشاره کرد<ref>رسول الله {{صل}}: {{متن حدیث|إن رِجالًا یجِدونَ فی أنفُسِهِم فی أنی أسکنتُ عَلِیاً فِی المَسجِدِ، وَاللهِ ما أخرَجتُهُم، ولا أسکنتُهُ، إن اللهَ عزوجل أوحی إلی موسی وأخیهِ: «أَن تَبَوءَا لِقَوْمِکمَا بِمِصْرَ بُیوتًا وَ اجْعَلُواْ بُیوتَکمْ قِبْلَةً وَ أَقِیمُواْ الصلَوةَ»؛ ، وأمَرَ موسی ألا یسکنَ مَسجِدَهُ، ولا ینکحَ فیهِ، ولا یدخُلَهُ إلاهارونُ وذُریتُهُ، وإن عَلِیاً مِنی بِمَنزِلَةِ هارونَ مِن موسی، وهُوَ أخی دونَ أهلی، ولا یحِل مَسجِدی لِأَحَدٍ ینکحُ فیهِ النساءَ إلاعَلِی وذُریتُهُ، فَمَن ساءَهُ فَهاهُناـ وأومَأَ بِیدِهِ نَحوَ الشامِ}}؛ المناقب، ابن مغازلی، ص ۲۵۵، ح ۳۰۳.</ref>. | # هنگام [[سد الابواب]] (بسته شدن درب منازل افراد به [[مسجد النبی]]): [[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمودند: "برخی [[مردم]] از من دلآزرده شدهاند که چرا [[علی]] را در [[مسجد]] جای دادهام به [[خدا]] [[سوگند]]، من [[علی]] را به [[مسجد]] داخل و آنان را از [[مسجد]] بیرون نکردهام. [[خدای عزوجل]] به [[موسی]] {{ع}} و برادرش [[وحی]] کرد: «[[قوم]] خود را در [[مصر]] در خانههایی سکنی دهید و خانههایتان را رو به [[قبله]] قرار دهید و [[نماز]] بخوانید"<ref>سورۀ یونس، آیۀ ۸۷.</ref> و به [[موسی]] [[فرمان]] داد کسی در مسجدش سکنی نگزیند و در آن آمیزش نشود و جز [[هارون]] و فرزندانش را به آن راه ندهد. [[علی]] نیز برای من به منزلۀ [[هارون]] برای [[موسی]] است در میان خانوادهام تنها او [[برادر]] من است و برای هیچ کس روا نیست در مسجدم با [[زنان]] بیامیزد، جز [[علی]] و [[فرزندان]] او، پس هر که ناخشنود است به آنجا برود و با دستش به سوی [[شام]] اشاره کرد<ref>رسول الله {{صل}}: {{متن حدیث|إن رِجالًا یجِدونَ فی أنفُسِهِم فی أنی أسکنتُ عَلِیاً فِی المَسجِدِ، وَاللهِ ما أخرَجتُهُم، ولا أسکنتُهُ، إن اللهَ عزوجل أوحی إلی موسی وأخیهِ: «أَن تَبَوءَا لِقَوْمِکمَا بِمِصْرَ بُیوتًا وَ اجْعَلُواْ بُیوتَکمْ قِبْلَةً وَ أَقِیمُواْ الصلَوةَ»؛ ، وأمَرَ موسی ألا یسکنَ مَسجِدَهُ، ولا ینکحَ فیهِ، ولا یدخُلَهُ إلاهارونُ وذُریتُهُ، وإن عَلِیاً مِنی بِمَنزِلَةِ هارونَ مِن موسی، وهُوَ أخی دونَ أهلی، ولا یحِل مَسجِدی لِأَحَدٍ ینکحُ فیهِ النساءَ إلاعَلِی وذُریتُهُ، فَمَن ساءَهُ فَهاهُناـ وأومَأَ بِیدِهِ نَحوَ الشامِ}}؛ المناقب، ابن مغازلی، ص ۲۵۵، ح ۳۰۳.</ref>. | ||
# [[روز هشدار]]: [[پیامبر]] {{صل}} بنی [[عبد المطلب]] را در [[شِعب]] | # [[روز هشدار]]: [[پیامبر]] {{صل}} بنی [[عبد المطلب]] را در [[شِعب ابو طالب]] گرد آورد و فرمودند: "[[خدای عزوجل]] به من [[فرمان]] داده [[خویشان]] نزدیک و [[اقوام]] مُخلصم را هشدار دهم: [[خداوند متعال]]، [[پیامبری]] برنینگیخت، مگر آنکه از خاندانش [[برادر]]، [[وارث]]، [[وزیر]]، [[وصی]] و [[جانشینی]] در میان خانوادهاش قرار داد. حال کدام یک از شما با من [[بیعت]] میکند به این شرط که در میان خاندانم، تنها او [[برادر]] من، [[وزیر]] من و [[وارث]] من و برایم به منزلۀ [[هارون]] برای [[موسی]] باشد، جز آنکه پس از من [[پیامبری]] نیست؟» همه ساکت ماندند. [[پیامبر]] {{صل}} سه بار سخن خود را برای آنان تکرار کرد و فرمودند: «به [[خدا]] [[سوگند]]، یا کسی از میانتان بر میخیزد یا این که غیر شما به این [[منزلت]] میرسد و مورد [[نکوهش]] قرار میگیرید". پس [[علی]] {{ع}} برخاست و در حالی که همه به او مینگریستند با [[پیامبر]] {{صل}} [[بیعت]] کرد و او را در آنچه بدان فرامیخوانْد، [[اجابت]] نمود<ref>کنز الفوائد، ج ۲، ص ۱۷۷.</ref>.<ref>ر. ک: [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۲۳ـ۱۳۰.</ref> | ||
# هنگام [[تولد امام حسن]] و [[امام حسین]]. | # هنگام [[تولد امام حسن]] و [[امام حسین]]. | ||
# در [[غدیر خم]]. | # در [[غدیر خم]]. |