معاویة بن ابی سفیان در معارف و سیره حسینی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۳ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۴
، ۱۳ اوت ۲۰۲۳←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) |
||
خط ۳۸۴: | خط ۳۸۴: | ||
{{متن حدیث|أَوَ لَسْتَ بِقَاتِلِ عَمْرِو بْنِ الْحَمِقِ، اَلَّذِي أَخْلَقَتْ وَ أَبْلَتْ وَجْهَهُ الْعِبَادَةَ}}؛ «آیا تو [[قاتل]] عمروبن حمق نیستی؛ همان مردی که [[کثرت عبادت]] چهرهاش را فرسوده کرده بود»<ref>الامامة و السیاسة، ج۱، ص۲۰۳. (در بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۱۳ نیز، این جملات با تفاوتی نقل شده است).</ref>. | {{متن حدیث|أَوَ لَسْتَ بِقَاتِلِ عَمْرِو بْنِ الْحَمِقِ، اَلَّذِي أَخْلَقَتْ وَ أَبْلَتْ وَجْهَهُ الْعِبَادَةَ}}؛ «آیا تو [[قاتل]] عمروبن حمق نیستی؛ همان مردی که [[کثرت عبادت]] چهرهاش را فرسوده کرده بود»<ref>الامامة و السیاسة، ج۱، ص۲۰۳. (در بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۱۳ نیز، این جملات با تفاوتی نقل شده است).</ref>. | ||
آری؛ معاویه با کشتن [[شیعیان علی]]{{ع}} به ویژه افراد بانفوذ و ایجاد [[ترس]] و [[وحشت]] میان آنان، در پی [[انتقام]] از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} و در واقع انتقام از [[اسلام راستین]] برآمد، تا بتواند به «خط [[اموی]]» [[استحکام]] بیشتری ببخشد و راه را برای خودکامگیهایش هموارتر سازد.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها (کتاب)|عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها]] ص ۱۹۱.</ref>. | آری؛ معاویه با کشتن [[شیعیان علی]]{{ع}} به ویژه افراد بانفوذ و ایجاد [[ترس]] و [[وحشت]] میان آنان، در پی [[انتقام]] از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} و در واقع انتقام از [[اسلام راستین]] برآمد، تا بتواند به «خط [[اموی]]» [[استحکام]] بیشتری ببخشد و راه را برای خودکامگیهایش هموارتر سازد.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها (کتاب)|عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها]] ص ۱۹۱.</ref>. | ||
==تنگنای [[اقتصادی]] مخالفان== | |||
[[یعقوبی]] - [[مورخ]] مشهور- از حضرت [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} [[روایت]] کرده است، که فرمود: | |||
{{متن حدیث|إِذَا بَلَغَ بَنُو أَبِي الْعَاصِ ثَلَاثِينَ رَجُلًا جَعَلُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ دِینَهُ دَخَلاً}}؛ «آنگاه که [[فرزندان]] [[ابوالعاص]] (پسر [[امیه]]) به سی تن برسند، [[بیت المال]] را در انحصار خود قرار میدهند و [[بندگان خدا]] را برده خویش، و [[دین]] [[خداوند]] را مایه [[فریب]] میسازند»<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷۲؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۳، ص۵۶.</ref>. | |||
این سه اصل پایههای [[حکومتهای استبدادی]] است که [[حکومت بنیامیه]] بر اساس آن شکل گرفته است. | |||
[[معاویه]] که در سالهای اول حکومتش با سیاستی مزورانه پا به میدان نهاد و با بذل و بخششهای فراوان و [[تظاهر]] به [[بردباری]] و [[چشمپوشی]] از دشمنانش، سعی در به [[سازش]] کشاندن آنان داشت و به هر شکل میخواست همگان در برابر [[حکومت]] او سر [[تسلیم]] فرود آورند و یا حداقل [[سکوت]] کنند؛ پس از [[استحکام]] پایههای حکومتش سیمای [[واقعی]] خویش را نمایان ساخت و شدیدترین فشارهای اقتصادی را بر [[مردم]] بینوا روا داشت. | |||
وی با این که [[ثروتهای عمومی]] و داراییهای [[کشور]] [[اسلام]] را به رایگان تقدیم [[موالیان]] و [[نزدیکان]] خویش میکرد، با وضع مقررات سنگین اقتصادی نسبت به مخالفان خویش، چنان عرصه را بر آنان تنگ کرده بود که بسیاری از مردم با [[فقر]] و فلاکت دست و پنجه نرم میکردند. | |||
او این کار را برای این انجام میداد تا احدی به [[فکر]] [[قیام]] بر ضد او نیفتد<ref>رجوع کنید به: عقد الفرید، ج۴، ص۲۵۹.</ref>. | |||
این [[سیاست]] در دوران یزید نیز ادامه یافت تا جایی که نسبت به افرادی چون «[[عبدالله بن عباس]]» نیز [[اعمال]] میشد. عبدالله در نامهای به یزید به همین نکته [[اعتراض]] کرده، مینویسد: | |||
{{عربی|فَلَعَمْرِي مَا تُؤْتِینَا مِمَّا فِي یَدَیْکَ مِنْ حَقِّنَا إِلَّا الْقَلِیلَ وَ إِنَّکَ لَتَحْبِسُ عَنَّا مِنْهُ الْعَرِیضَ الطَّوِیلَ}}؛ «به جانم [[سوگند]]! تو از [[حقوق]] ما جز مقدار ناچیزی به ما ندادی و تمام آن را خود برداشتی!»<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۸؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۳۲۴. همچنین رجوع کنید به: عقد الفرید، ج۴، ص۳۵۸.</ref>. | |||
[[معاویه]] که برای تصاحب [[اموال]] [[مردم]] [[مسلمان]] خیز برداشته بود هر [[روز]] [[دستوری]] صادر میکرد. | |||
یک روز [[فرمان]] داد تمام [[اراضی]] مربوط به [[پادشاهان]] [[ساسانی]] که در اطراف [[کوفه]] قرار داشت، [[تصرف]] شود. در پی این فرمان، تمام آن سرزمینهای وسیع و آباد جزء اموال خصوصی او قرار گرفت. درآمد این [[زمینها]] در هر سال تا ۵ میلیون درهم میرسید. | |||
روز دیگر فرمان داد، [[بصره]] و [[املاک]] آباد اطراف آن را به این [[سرزمینها]] اضافه کنند. | |||
در مرحله سوم دستور داد: هدایایی که رعایای [[ایرانی]] در ایام [[نوروز]] و مهرگان به پادشاهان ساسانی میپرداختند، از این به بعد به [[دستگاه خلافت]] بپردازند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۸. مراجعه شود به نقش عایشه در تاریخ اسلام، قسمت سوم، ص۱۵۷.</ref>. | |||
[[منطق]] معاویه بر این اساس بود که میگفت: [[زمین]] از آن خداست و وی [[خلیفه خدا]]! لذا هر طوری که میلش باشد عمل میکند. او میگفت: | |||
{{عربی|اَلْأَرْضُ لِلَّهِ وَ أَنَا خَلِیفَةُ اللهِ فَمَا آخُذُ مِنْ مَالِ اللهِ فَهُوَ لِي وَ مَا تَرَکْتُهُ کَانَ جَائِزاً لِي}}؛ «زمین از آن [[خدا]] است و من هم [[خلیفه]] او، پس اگر در [[مالی]] تصرف کنم، متعلق به من است و اگر تصرف نکنم باز مجاز به تصرف آنم»<ref>الغدیر، ج۸، ص۳۴۹. به نقل از مروج الذهب، ج۲، ص۷۹.</ref>. | |||
بر اساس منطق معاویه ولایات و [[شهرها]] به صورت [[تبعیض]] آمیزی اداره میشد. در حالی که مردم [[شام]]- بهترین مدافعان [[حکومت معاویه]]- در [[امنیت]] و [[رفاه]] به سر برده و [[ارزاق]] عمومی به وفور و با قیمتی مناسب در اختیارشان قرار میگرفت و هر گاه و بیگاه از بذل و بخششهای بیدریغ معاویه بهرهمند بودند؛ مردم شهرهای دیگر تحت فشار سختترین تنبیهات [[اقتصادی]] قرار داشتند. | |||
خصوصاً [[شهر کوفه]] که پایگاه اصلی [[شیعیان]] و [[دوستداران]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بود، با وضع بسیار دردناکی روبهرو بود. [[مغیرة بن شعبه]] - [[والی کوفه]]- ارزاق عمومی را از [[مردم کوفه]] دریغ میداشت. این [[سیاست]] [[تبعیضآمیز]] [[معاویه]] تا دهها سال پس از وی نیز ادامه یافت؛ تا آنجا که [[عمر بن عبدالعزیز]]- به اصطلاح عادلترین آنان!- در حالی که بر [[حقوق]] [[شامیان]] ده دینار افزوده بود بر [[اهل عراق]] هیچ نیافزود!<ref>عقد الفرید، ج۴، ص۲۵۹. برای آگاهی بیشتر مراجعه شود به نقش عایشه در تاریخ اسلام، قسمت سوم.</ref>. | |||
[[غصب]] زمینهای آباد [[بلاد اسلامی]]، تنها به [[کوفه]] و [[بصره]] خلاصه نشد. بلکه پس از آن معاویه بر زمینهای [[یمن]] و [[شام]] و [[بین النهرین]] نیز دست انداخت و سرزمینهایی که در گذشته عنوان خالصه و تیول داشت، از چنگ صاحبان آنها درآورد و در [[تصرف]] خویش قرار داد. | |||
وی حتی از دو [[شهر مقدس]] [[مکه]] و [[مدینه]] نیز صرف نظر نکرد؛ هر سال مقدار زیادی خرما و گندم از این دو [[شهر]] به عنوان [[مالیات]] و [[خراج]] میگرفت و «[[فدک]]» را که متعلق به [[فرزندان رسول خدا]]{{صل}} بود جزء تیول [[مروان بن حکم]] قرار داد!<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۵.</ref>. | |||
«[[ابن عبد ربه]]» مینویسد: | |||
در دوران [[حکومت معاویه]] هیچ بودجهای از [[بیت المال]] برای شهر مقدس مدینه اختصاص نمییافت<ref>مراجعه شود به: عقدالفرید، ج۴، ص۳۵۸.</ref>، چه این که در این شهر بزرگانی [[زندگی]] میکردند که همه از سران مخالفان [[حکومت اموی]] بودند. | |||
[[والیان]] [[منصوب]] معاویه، [[مردم]] این سامان را مجبور کردند تا با بهای ناچیزی [[املاک]] خویش را بفروشند و بسیاری از زمینهای اطراف مدینه را به [[اجبار]] به تصرف [[دستگاه حکومت]] درآوردند. | |||
به [[حکم]] معاویه، گاه مروان بن حکم و گاه نیز [[سعید بن عاص]] بر مدینه [[حکومت]] میکرد و هر دو در [[تضعیف]] [[اقتصادی]] [[مردم مدینه]] خصوصاً بزرگان [[قوم]] از هیچ کوششی دریغ نمیکردند<ref>مراجعه شود به: عقد الفرید، ج۴، ص۲۵۹.</ref>. | |||
معاویه که [[مبارزه]] با [[علویان]] و هواخواهان [[مکتب علوی]] را وجهه نظر خویش قرارداده بود، در بخشنامهای به همه عمال خویش اعلام کرد: | |||
{{متن حدیث|اُنْظُرُوا إِلَی مَنْ قَامَتْ عَلَيْهِ الْبَيِّنَةُ أَنَّهُ يُحِبُّ عَلِيّاً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ فَامْحُوهُ مِنَ الدِّيوَانِ وَ أَسْقِطُوا عَطَاءَهُ وَ رِزْقَهُ}}؛ «مواظب باشید هر که ثابت شد که از [[شیعیان علی]]{{ع}} و [[اهل بیت]] او است اسم او را از دفتر [[بیت المال]] حذف کنید و [[حقوق]] و مزایای او را قطع نمایید»<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۱، ص۴۵؛ الغدیر، ج۱۱، ص۲۹.</ref>. | |||
این همه [[سختگیری]] از جانب [[معاویه]] برای آن بود که وی همواره از [[شیعیان]] [[احساس]] خطر عظیمی میکرد و لذا با [[قساوت]] تمام به اینگونه [[اعمال]] ننگین و شرارتبار دست میزد. | |||
[[ابن ابی الحدید]]، از [[امام باقر]]{{ع}} نقل میکند که شرایط چنان سخت شده بود که اگر کسی از [[دوستی]] ما یاد میکرد [[زندانی]] میشد و اموالش [[مصادره]] میگردید و یا خانهاش ویران میگشت<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۱، ص۴۳.</ref>. | |||
فشارها چنان زیاد و فراگیر شده بود که «[[شعبی]]» میگوید: | |||
{{عربی|مَا نَدْرِي مَا نَصْنَعُ بِعَلِیِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ، إِنْ أَحْبَبْنَاهُ إِفْتَقَرْنَا وَ إِنْ اَبْغَضْنَاهُ کَفَرْنَا}}؛ «نمیدانیم با علی{{ع}} چه کنیم؟ اگر او را [[دوست]] بداریم، (چنان بر ما سخت میگیرند که) [[فقیر]] و نیازمند میشویم و اگر او را [[دشمن]] بداریم، [[کافر]] میشویم»<ref>مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۴۸.</ref>.<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها (کتاب)|عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها]] ص ۱۹۳.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |