←جستارهای وابسته
بدون خلاصۀ ویرایش |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
براساس برخی از [[آیات]]، شرط [[دفاع از مظلوم]] [[مشرک]] بودن [[ظالم]] نیست، بلکه اگر دو گروه [[مسلمان]] به [[نبرد]] با یکدیگر بپردازند، نخست باید برای خاموش کردن [[آتش]] [[جنگ]] و ایجاد [[صلح]] کوشید و چنانچه در این باره توفیقی به دست نیامد و یک گروه از آنان به [[تجاوزگری]] خود ادامه داد، باید به دفاع از مظلوم با گروه [[ستمکار]] [[ستیز]] کرد، تا در برابر [[حق]] [[تسلیم]] شده و از تجاوزگری [[دست]] بردارد: {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | براساس برخی از [[آیات]]، شرط [[دفاع از مظلوم]] [[مشرک]] بودن [[ظالم]] نیست، بلکه اگر دو گروه [[مسلمان]] به [[نبرد]] با یکدیگر بپردازند، نخست باید برای خاموش کردن [[آتش]] [[جنگ]] و ایجاد [[صلح]] کوشید و چنانچه در این باره توفیقی به دست نیامد و یک گروه از آنان به [[تجاوزگری]] خود ادامه داد، باید به دفاع از مظلوم با گروه [[ستمکار]] [[ستیز]] کرد، تا در برابر [[حق]] [[تسلیم]] شده و از تجاوزگری [[دست]] بردارد: {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | ||
==دفاع از حق== | |||
شاید شما هم با کسانی مواجه شده باشید که [[حق]] را میشناسند، ولی به [[دلایل]] و عواملی چون [[خویشاوندی]]، [[تعصبات جاهلی]]، [[هواهای نفسانی]]، [[وسوسههای شیطانی]] دیگران، به جای [[دفاع از حق]] و صاحبان حق، از آنها پشت میکنند و به [[دفاع]] از [[باطل]] و صاحبان میپردازند. این گونه است که افرادی از سوی این افراد [[مظلوم]] واقع میشوند. به عنوان نمونه کسی تنها به دلیل تاثیرات سنگین [[تبلیغات]] و فضاسازی [[رسانه]] ای کسی را نه تنها میکشد، بلکه با [[شکنجه]] و [[مرگ]] [[صبر]] کسی را زجرکش میکند، اما وقتی [[خانواده]] مظلوم خواهان [[قصاص]] میشوند، شخص یا گروهی به [[دفاع از ظالم]] پرداخته و با شعارهای پوچ و ساختگی «نه به [[اعدام]]» به جای که [[ناصر]] یا [[یاور]] ولی دم باشند، از [[قاتل]] [[ظالم]] [[حمایت]] و دفاع میکنند. | |||
از نظر [[آموزههای وحیانی]] [[قرآن]]، کسانی که چنین کنش و واکنشی دارند، نه تنها فاقد [[فطرت]] و [[عقلانیت]] [[فطری]] و [[هدایت فطری]] هستند، بلکه آنها را [[دفن]] و [[دسیسه]] کردهاند؛ زیرا [[گرایش]] به حق پس از [[شناخت]] آن، از [[فطریات]] [[بشر]] است و هر [[انسانی]] به طور فطری حق و مصادیق آن چون [[عدالت]]، [[صداقت]]، [[امانت]] و [[وفا]] را میشناسد و نسبت به آنها گرایش دارد، چنان که [[ظلم]]، [[دروغ]]، [[خیانت]] و [[عهدشکنی]] را میشناسد و نسبت به آن گریزش دارد. | |||
در [[حقیقت]] [[حقطلبی]] و [[حقگرایی]] و دفاع از آن، جزو فطریات بشری است و اگر کسی بر خلاف آن [[رفتار]] کند، از اصول [[اخلاق]] فطری خارج شده و از دایره [[انسانیت]] به دایره [[پست]] حیوانیت و بلکه [[پستتر]] از آن درآمده که با چنین شقاوتی حق را زیر پا قرار میدهد و به دفاع از باطل و ظالم میپردازد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[دفاع از حق و آثار آن (مقاله)|دفاع از حق و آثار آن]].</ref>. | |||
==دفاع از حق در همه احوال== | |||
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، دفاع به معنای دور کردن چیزی و حمایت از کسی یا چیزی در برابر تهدیدهای گوناگون از جمله جانی، [[مالی]]، عرضی و صیانت از داشتهها و [[حفاظت]] از آن، چیزی جز [[دفاع از حق]] و [[حقیقت]] نیست. بنابراین، [[دفاع]] [[کلامی]] که [[وکیل]] مدافع انجام میدهد تا اتهامی را از شخصی رد کند، یا دفاع نظامی که ملتی را از [[تهدید]] دور میسازد، یا [[دفاع از جان]] و [[مال]] و آبروی خویش یا دیگران در برابر هر گونه تهدید کلامی و [[رفتاری]]، چیزی جز دفاع از حق و حقیقت نیست. | |||
از نظر [[قرآن]]، [[آفریدگار]] و [[پروردگار]] هستی در [[سرشت انسان]]، [[قدرت]] و [[توانایی]] [[شناخت]] از [[حق]] و مصادیق آن را قرار داده تا بتواند حق و مصادیق آن را از [[باطل]] و مصادیق آن باز شناسد و به سوی حق و مصادیق آن [[گرایش]] و نسبت به باطل و مصادیق آن گریزش داشته باشد.<ref>{{متن قرآن|قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}} «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰؛ {{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}} «و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، * پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد» سوره شمس، آیه ۷-۸.</ref> | |||
البته این تا زمانی است که [[انسان]] [[فطرت]] خویش را [[تغییر]] نداده و [[سلامت]] و استوا و [[اعتدال]] نفس و [[سلامت قلب]] هم چنان باقی و برقرار باشد؛ زیرا [[نفس انسان]] به عوامل درونی یا بیرونی، میتواند از حالت استوا و اعتدال خارج شود و [[قلب]] به عنوان [[قوه]] [[شناختی]] و گرایشی به سوی حق نتواند [[تعقل]] و [[تفقه]] و [[تدبر]] و تبصر و [[تذکر]] داشته باشد و [[راه رشد]] و کمال را بپیماید. چنین تغییراتی در یک فرآیندی با گرایش شخص به [[هواهای نفسانی]] از جمله [[شهوت]] و [[غضب]] یا تحت تاثیر [[وسوسههای شیطانی]] بیرونی ایجاد میشود تا جایی که شاکله و ساختار اصلی نفس تغییر یافته و در زیر [[افکار]] و [[رفتار]] باطل از [[شرک]]، [[کفر]]، [[فسق]]، [[عصیان]] و [[فجور]] [[دفن]] و [[دسیسه]] میشود و از [[رشد عقلی]] و کمالی باز میماند تا جایی که نفس [[ناتوان]] از [[شناخت]] و [[گرایش فطری]] میشود و این گونه از سطح [[انسانیت]] به سطح حیوانیت و [[پستتر]] از آن [[سقوط]] میکند و همانند [[حیوان]] بلکه همانند [[گیاه]]، بلکه در [[شقاوت]] و [[قساوت]] هم چون سنگ و جماد میشود.<ref>{{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}} «و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، * پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد * بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۷-۸؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}} «و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ (زیرا) دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref> | |||
بازتاب چنین تغییراتی چیزی جز وارونگی در [[فهم]] و شناخت و [[گرایش]] نیست؛ از این روست که [[گرایش به باطل]] و مصادیق آن در چنین افرادی [[قوی]] میشود و [[افکار]] و [[رفتار]] [[باطل]] و [[زشت]] خویش را هنجاری و ارزشی بلکه عین [[عقلانیت]] دانسته و رفتار دیگران که بر اساس [[حق]] و [[حقیقت]] و [[فطرت]] است، خلاف اصول هنجاری و ارزشی و عین [[سفاهت]] بر میشمارند.<ref>بقره، آیات ۷ تا ۱۵</ref> | |||
از نظر [[آموزههای وحیانی]] [[قرآن]]، [[مؤمنان]] به [[خدا]] و [[آخرت]] چون تلاش میکنند تا نفس خویش را هم چنان در حالت [[اعتدال]] و استوا نگه دارند و با بهرهگیری از عقلانیت [[فطری]] و کشفیات آن تقوای فطری را در پیش میگیرند و به اصول [[اخلاق]] [[فطری]] از [[عدالت]]، [[صداقت]]، [[امانت]] و [[وفا]] [[ایمان]] داشته و پای بند در [[قول و فعل]] هستند، چنین افرادی [[راه رشد]] را میپیمایند و در نهایت حتی از هدایتهای فراتر از [[فطرت]] یعنی [[هدایت]] تفضلی [[خدا]] در قالب [[شرایع]] [[اسلامی]] بهره میگیرند و [[تولی و تبری]] و [[حب]] و [[بغض]] خویش را بر اساس آن ساماندهی میکنند و به [[رشد]] کامل [[عقلی]] میرسند تا جایی که شاکله وجودی آنان [[حق]] و [[حقیقت]] و مصادیق آن میشود و هرگز در هیچ حالی از آن دور نمیشوند و برخلاف عدالت و صداقت و امانت و وفا عمل نمیکنند.<ref>{{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ}} «و بدانید که فرستاده خداوند در میان شماست، اگر در بسیاری از کارها از شما پیروی کند به سختی میافتید امّا خداوند ایمان را در نظر شما محبوب ساخت و آن را در دلهای شما آراست و کفر و بزهکاری و سرکشی را در نظر شما ناپسند گردانید؛ آنانند که راهدانند» سوره حجرات، آیه ۷؛ {{متن قرآن|وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ}} «و چه کس جز آنکه سبک مغز است از آیین ابراهیم روی میگرداند؟ در حالی که ما او را در این جهان برگزیدهایم و بیگمان او در جهان واپسین از شایستگان است» سوره بقره، آیه ۱۳۰؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}} «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد و اگر (هر یک از دو طرف دعوا) دارا باشد یا نادار، خداوند به (دستگیری از) هر دو سزاوارتر است، پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سوگرایید و اگر (در گواهی دادن) زبان بگردانید یا (از آن) رو برتابید بیگمان خداوند از آنچه میکنید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۳۵؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}} «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸</ref> | |||
از نظر [[قرآن]]، [[مؤمنان]] [[حقیقی]]، اصولا مجسمه [[عدالت]] و عدالت قسطی هستند و این امور مقوم ذات و شاکله هویتی آنان میشود. از این روست که [[خدا]] آنان را «قوامین بالقسط» میشمارد که [[شاهدان]] [[الهی]] با همه هستی خویش هستند؛ زیرا هر گز برای رعایت حال خویش یا [[خویشان]] از عدالت سر سوزنی [[عقب نشینی]] نمیکنند و بر آن هستند تا در هر حال اصول [[حق]] و [[حقیقت]] و مصادیق آن از جمله عدالت و عدالت قسطی اقامه شود تا دیگران نیز بدان [[گرایش]] یابند و آثار و [[برکات]] آن را در [[زندگی شخصی]] و فردی و [[اجتماعی]] بیابند و بخواهند تا بر اساس این اصول الهی [[فطری]] و [[شرعی]] [[سبک زندگی]] خویش را در [[دنیا]] بسازند.<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}} «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد و اگر (هر یک از دو طرف دعوا) دارا باشد یا نادار، خداوند به (دستگیری از) هر دو سزاوارتر است، پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سوگرایید و اگر (در گواهی دادن) زبان بگردانید یا (از آن) رو برتابید بیگمان خداوند از آنچه میکنید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۳۵؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}} «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸؛ {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}} «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> | |||
البته از نظر [[قرآن]]، [[دفاع از حق]] مانند [[دفاع]] از [[توحید]] و [[عدالت]] و [[صداقت]] و مانند آنها نیازمند [[قدرت روحی]] و [[قلبی]] [[نیرومندی]] است<ref>{{متن قرآن|وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا}} «و دلهایشان را استوار داشتیم، هنگامی که برخاستند و گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمین است؛ جز او خدایی را (به پرستش) نمیخوانیم که در آن صورت بیگمان سخنی نادرست گفتهایم» سوره کهف، آیه ۱۴.</ref> که تنها در [[مؤمنان]] [[حقیقی]] تحقق مییابد؛ زیرا آنان به [[رشد عقلی]] تمام و کامل رسیدهاند و [[محبت]] و [[گرایش]] به [[حق]] و مصادیق آن و [[تبری]] و [[بغض]] و [[کراهت]] نسبت به [[باطل]] و مصادیق آن جزو شاکله و خمیره مایه وجودی آنان شده است و در این امر چنان [[استقامت]] میورزند که هیچ امر درونی از [[هواهای نفسانی]] چون [[شهوت]] و [[غضب]] یا امر بیرونی چون [[وسوسههای شیطانی]] و [[تزیین]] و [[فریب کاری]] [[دشمن خارجی]] با همه [[تبلیغات]] و فضاسازی [[دروغین]] نمیتواند آنان را از این [[دفاع از حق]] وگرایش به آن باز دارد و به سوی باطل تمایلی ایجاد کند. | |||
از نظر [[قرآن]]، مؤمنان در دفاع از حق و مصادیق آن بر آن هستند تا از بهترین و [[نیکوترین]] روشهای بهره گیرند که اصول [[اخلاق]] [[فطری]] و ارزشی در آن مورد توجه و اعتنای کامل قرار گرفته باشد. بنابراین، آنان از دفاع از حق و مصادیق آن از روشها و ابزارهای باطل بهره نمیگیرند و بر این [[باور]] هستند که در دفاع از حق میبایست از روش و ابزار حق استفاده کرد. این در حالی است که [[کافران]] و [[مشرکان]] [[فطرت]] کشته، برای دست یابی به باطل خویش از هر چیزی بهره میگیرند تا جایی که [[حق و باطل]] را به هم میآمیزند و در قالب [[متشابهات]] و [[شبهات]] و [[فتنهها]] مقاصد [[پلید]] و شوم خویش را پیش میبرند. | |||
از نظر [[آموزههای وحیانی]] قرآن، آن چه در گفتار و [[رفتار]] مؤمنان [[خداجو]] و فطرتگرا اصالت دارد، [[اصول اخلاقی]] در سطح [[محاسن]] و [[مکارم اخلاقی]] است؛ زیرا به چنان رشدی رسیدهاند که میخواهند [[کرامت الهی]] خویش را به نمایش بگذارند<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}} «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref>؛ چراکه آنان در [[مکتب]] [[قرآنی]] [[آموزش و پرورش]] یافتهاند که خدای [[اکرم]] آن را فروفرستاده تا [[مکارم اخلاقی]] را در آن تقویت و تثبیت کند به طوری که شخص از [[حق]] خویش بگذرد و [[عفو]] کند بلکه حتی حق اختصاصی و مورد نیاز را در [[اختیار]] دیگری بگذارد و [[ایثارگری]] و خودگذشتگی داشته باشد، در حالی که به شدت به آن امر و چیز نیاز دارد.<ref>{{متن قرآن|اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}} «بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامیترین است * همان که با قلم آموزش داد * به انسان آنچه نمیدانست آموخت» سوره علق، آیه ۳-۵؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا * وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا}} «و آنان که میگویند: پروردگارا! عذاب دوزخ را از ما بگردان که عذاب آن همیشگی است * و آنان که گواهی دروغ نمیدهند و چون بر یاوه بگذرند بزرگوارانه میگذرند» سوره فرقان، آیه ۶۵ و ۷۲؛ {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا}} «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند * (با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۸-۹؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}} «و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشتهاند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کردهاند، دوست میدارند و در دل به آنچه به مهاجران دادهاند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹.</ref> | |||
بر اساس همین روشی [[الهی]] و تحقق [[کرامت الهی]] در [[مؤمنان]] است که آنان [[بدی]] و [[زشتی]] [[رفتار]] و [[اعمال]] دیگران را در مسائل شخصی و فری با [[احسان]] و [[نیکی]] دفع میکنند<ref>{{متن قرآن|ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ}} «بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن؛ ما به آنچه وصف میکنند داناتریم» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.</ref> و به خود [[اجازه]] نمیدهند تا بدی را بدی دفع کرده و [[مقابله به مثل]] در امور شخصی داشته باشند. از همین روست که [[اهل]] [[عفو و گذشت]] و [[ایثار]] هستند.<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}} «و اگر آنان را پیش از آمیزش و پس از آنکه کابین بریدهاید طلاق دهید پرداخت نیمی از کابین بر عهده شماست مگر آنان خود از آن بگذرند یا آن کس که رشته ازدواج در کف اوست در گذرد و گذشت کردنتان به پرهیزگاری نزدیکتر است و بخشش را میان خود فراموش مکنید که خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۷؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}} «و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشتهاند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کردهاند، دوست میدارند و در دل به آنچه به مهاجران دادهاند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹.</ref> | |||
البته از نظر [[آموزههای وحیانی]] [[قرآن]]، این مسأله در امور شخصی است، ولی [[احکام اجتماعی]] به دلیل یخصوصیت دارد که نمیتوان در همه موارد آن این گونه عمل کرد؛ زیرا گاه لازم است تا بر اساس [[اصل مقابله به مثل]] عمل کرد و [[تعدی]] را به تعدی پاسخ داد که [[آیات قرآنی]] در این باره بسیار است.<ref>{{متن قرآن|الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}} «(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنیها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴؛ {{متن قرآن|وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ}} «و اگر کیفر میکنید مانند آنچه خود کیفر شدهاید کیفر کنید و اگر شکیبایی پیشه کنید همان برای شکیبایان بهتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۶؛ {{متن قرآن|ذَلِكَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ}} «چنین است و هر کس مانند کیفری که دیده است (دیگران را) کیفر کند سپس بر او ستم رود خداوند او را یاری خواهد کرد، بیگمان خداوند درگذرندهای آمرزنده است» سوره حج، آیه ۶۰.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[دفاع از حق و آثار آن (مقاله)|دفاع از حق و آثار آن]].</ref>. | |||
==مصادیق [[دفاع از حق]] از نظر قرآن== | |||
دفاع از حق به عنوان یک [[گرایش فطری]] [[عقلانی]] در آموزههای وحیانی قرآن بیان شده است و اگر قرآن به دفاع از حق تاکید دارد، از باب ارشادی است نه [[حکم مولوی]]. به این معنا که آموزههای وحیانی قرآن، حکمی که [[عقل]] [[فطری]] آن را [[کشف]] کرده، مورد [[امضا]] و [[تأیید]] قرار داده است. پس [[حکم تأسیسی]] نیست، بلکه [[حکم]] تأییدی و امضایی است. | |||
از نظر [[قرآن]]، [[عقل]] [[فطری]] و نقل [[وحیانی]] در [[کشف]] [[حقیقت]] هم سخن هستند و هیچ اختلافی ندارند؛ زیرا [[سنتهای الهی]] که تبدیل و تحویلی در آن راه ندارد، خواه به عقل فطری یا نقل وحیانی کشف شود، فرقی ندارد و با هم اختلافی در تضاد نیست.<ref>{{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}} «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref> | |||
از نظر [[آموزههای وحیانی]] قرآن، عقل فطری اموری را [[حق]] میداند که [[دفاع]] از آن [[تکلیف عقلی]] و [[نقلی]] [[بشر]] در [[زندگی]] است. از جمله موارد و مصادیق حق که میبایست از آن دفاع کرد، عبارتند از: | |||
===دفاع از [[توحید]]=== | |||
عقل فطری توحید را از مصادیق حق میداند؛ زیرا [[کفر]] و [[شرک]] را نمیپذیرد و آن را خلاف حقیقت میشمارد. بنابراین، عقل فطری به [[دفاع از حق]] در برابر کفر و شرک میپردازد. از همین روست که [[مؤمنان]] دارای عقل رشدی با تمام [[قدرت روحی]] و [[قلبی]] خویش به دفاع از حق [[اقدام]] میکنند و از آن کوتاه نمیآیند.<ref>{{متن قرآن|وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا}} «و دلهایشان را استوار داشتیم، هنگامی که برخاستند و گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمین است؛ جز او خدایی را (به پرستش) نمیخوانیم که در آن صورت بیگمان سخنی نادرست گفتهایم» سوره کهف، آیه ۱۴؛ [[انبیاء]]، [[آیات]] ۵۱ و ۵۲ و ۶۲ و ۶۴؛ {{متن قرآن|وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا * هَؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْلَا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا}} «و دلهایشان را [[استوار]] داشتیم، هنگامی که برخاستند و گفتند: [[پروردگار]] ما پروردگار [[آسمانها]] و [[زمین]] است؛ جز او خدایی را (به [[پرستش]]) نمیخوانیم که در آن صورت بیگمان سخنی نادرست گفتهایم * اینان- [[قوم]] ما- خدایانی جز او را (به پرستش) گرفتهاند؛ چرا برهانی روشن برای آنها نمیآورند؟ و ستمگرتر از آن کس که بر [[خداوند]] دروغی بندد، کیست؟» [[سوره کهف]]، [[آیه]] ۱۴-۱۵؛ [[هود]]، آیه ۶۱</ref> بنابراین، اگر [[پیامبران]] به [[دفاع]] از [[توحید]] میپردازند از باب دفاع [[فطری]] [[عقلی]] است، نه آنکه به [[حکم]] نقل [[وحیانی]] به این کار [[اقدام]] کرده باشند؛ زیرا به عنوان نمونه، [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در دفاع از توحید به مسأله [[فطرت]] ارجاع میدهد و آن را امری میداند که [[عقل]] فطری آن را میشناسد و بدان [[گرایش]] دارد. در [[حقیقت]] [[استدلال]] [[فلسفی]] و عقلی را در دستور کار قرار میدهد؛ زیرا کسی که [[وحی]] و نقل را قبول نمیکند، چگونه میتوان با او بر اساس نقل [[احتجاج]] کرد. پس لازم است تا بر اساس [[دلایل]] عقل فطری استدلال کرد و به این نکته توجه داد که محبتی که نسبت به توحید و گرایش در آن در [[قلب]] [[انسان]] ایجاد میشود مبتنی بر عقل فطری و گرایشهای آن است.<ref>بقره، آیه ۲۵۸؛ انعام، آیات ۷۴ تا ۸۰؛ مریم، آیات ۴۱ تا ۴۳</ref> البته پیامبران دیگر نیز این گونه [[استدلال به عقل]] فطری میکردند نه به نقل وحیانی؛ زیرا [[کافر]] و [[مشرک]] هیچ [[اعتقادی]] به نقل و وحی ندارد تا با [[استدلال به نقل]] او را به توحید و پذیرش آن [[دعوت]] کنند.<ref>هود، آیه ۶۱؛ طه، آیه ۵۰</ref> به سخن دیگر، دفاع پیامبران از توحید به عنوان مصداق اتم و اکمل [[حق]]<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}} «به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>[[دفاع]] مبتنی بر [[عقل]] [[فطری]] است که در ذات همگان وجود دارد و [[فطرت الهی]] بدان [[گرایش]] دارد.<ref>طه، آیه ۵۰</ref> از همین روست که گفته شده [[دین و اخلاق]] در جایی است که عقل در آنجا حضور دارد و کسی که عقل ندارد یا گرفتار [[جهالت]] [[عقلی]] یا [[سفاهت]] عقلی است، هیچ گرایشی به دین و اخلاق فطری چون [[عدالت]] و [[صداقت]] ندارد.<ref>{{متن قرآن|وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ}} «و چه کس جز آنکه سبک مغز است از آیین ابراهیم روی میگرداند؟ در حالی که ما او را در این جهان برگزیدهایم و بیگمان او در جهان واپسین از شایستگان است» سوره بقره، آیه ۱۳۰؛ اصول کافی، ج ۱، ص۱۱</ref> به سخن دیگر، دفاع از [[موحدان]] از [[پیامبران]] ومؤمنان [[حکم عقل]] فطری و نقل [[وحیانی]] است که آن را [[تأیید]] و [[امضا]] کرده است. پس همان طوری که [[خدا]] به عنوان [[حق]] مطلق از حق دفاع میکند، بر [[مؤمنان]] است تا به دفاع از موحدان و [[اهل]] [[توحید]] بپردازند و به [[نصرت]] و [[یاری]] ایشان بشتابند.<ref>{{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ * الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}} «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست* همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[دفاع از حق و آثار آن (مقاله)|دفاع از حق و آثار آن]].</ref>. | |||
===[[دفاع]] از اصول [[اخلاق]] [[فطری]]=== | |||
[[قلب سالم]] و [[سلیم]] در نفس مستوی و [[معتدل]] به [[هدایت فطری]] [[الهی]] با [[عقل]] فطری خویش [[درک]] دقیقی از اصول اخلاق فطری از جمله [[عدالت]]، [[صداقت]]، [[امانت]] و [[وفا]] داشته و بدان [[گرایش]] دارد و از اضداد آنها یعنی [[ظلم]]، [[کذب]]، [[خیانت]] و [[عهدشکنی]] گریزش دارد. از همین روست که [[مؤمنان]] به عنوان انسانهای [[رشید]] این گونه هستند و هرگز بر خلاف اصول اخلاق فطری عمل و [[رفتار]] نمیکنند. آنان در مسأله عدالت و عدالت قسطی «قوامین بالقسط» بوده<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}} «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد و اگر (هر یک از دو طرف دعوا) دارا باشد یا نادار، خداوند به (دستگیری از) هر دو سزاوارتر است، پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سوگرایید و اگر (در گواهی دادن) زبان بگردانید یا (از آن) رو برتابید بیگمان خداوند از آنچه میکنید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۳۵؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}} «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸</ref> و کاری میکنند که تودههای [[مردم]] نیز به [[حکم]] [[فطرت]] بدان [[قیام]] کنند و به [[دفاع]] از آن دست به [[شمشیر]] نیز ببرند.<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}} «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[دفاع از حق و آثار آن (مقاله)|دفاع از حق و آثار آن]].</ref>. | |||
===دفاع از [[مؤمنان]]=== | |||
هر کسی که بر [[هدایت فطری]] است، به طور [[فطری]] [[گرایش]] به [[اهل]] [[توحید]] و مؤمنان دارد و به دفاع از ایشان میپردازد. این دفاع شامل [[دفاع از جان]] و [[مال]] و عرض آنان در کنار دفاع از [[اعتقادات]] و باورهای آنان است. بنابراین، حتی اگر شرایط به درگیری ختم شود، برای دفاع از مؤمنانی که اهل توحید است به میدان میروند و درگیر میشوند؛ چنان که [[حضرت موسی]]{{ع}} به عنوان یک [[مؤمن]] بر اساس [[عقل]] فطری پیش از [[نزول وحی]]، به دفاع از اهل توحید پرداخت و با [[دشمن]] مؤمنان درگیر شد.<ref>قصص، آیات ۱۵ تا ۱۹</ref> البته از نظر [[قرآن]]، [[خدا]] نیز در دفاع از مؤمنان [[اقدام]] کرده و خود مدافع مؤمنان در برابر هر [[خیانت]] کار [[کافر]] و [[ناسپاس]] است.<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ}} «بیگمان خداوند از مؤمنان دفاع میکند؛ خداوند هیچ خیانتکار ناسپاسی را دوست نمیدارد» سوره حج، آیه ۳۸.</ref> | |||
[[دفاع از دین]]: از نظر [[قرآن]]، [[خدا]] از [[دین]] در طول [[تاریخ]] [[دفاع]] کرده و خواهد کرد. این دفاع از راههای گوناگون مانند دفع [[دشمنان دین]] با خود آنان یا به دست [[مؤمنان]] است.<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}} «همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.</ref> البته از نظرقرآن، همان طوری که خدا از [[دین اسلام]] به عنوان [[حق]] دفاع میکند، مؤمنان میبایست این گونه باشند و به [[نصرت]] دین اسلام و [[شرایع]] آن بروند؛ زیرا دفاع از دین [[اسلام]] به معنای [[دفاع از حق]] و [[حقانیت]] است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[دفاع از حق و آثار آن (مقاله)|دفاع از حق و آثار آن]].</ref>. | |||
===دفاع از [[پیامبران]]=== | |||
[[پیامبران الهی]] منادیان [[توحید]] از سوی خدا هستند تا [[مردم]] را به [[دین فطری]] [[هدایت]] کنند که در ذات همگان است. در [[حقیقت]] پیامبران، بر آن هستند تا با نقل [[وحیانی]] [[عقل]] [[فطری]] را برانگیزانند و آن را به سوی چیزی سوق دهند که در ذاتش نهادینه و سرشته شده است. همان طوری که پیامبران از توحید و دین اسلام و شرایع آن به عنوان [[هدایت وحیانی]] دفاع میکنند، بر مؤمنان است تا از پیامبران به عنوان منادیان [[دعوت]] به حق دفاع کنند. این عمل در طول تاریخ از سوی مؤمنان انجام شد و حتی گاه شخص به [[تنهایی]] به میدان دفاع در آمد و در برابر انبوه [[دشمنان]] [[ایستادگی]] کرد و در این راه به [[شهادت]] رسید؛ چنان که [[حبیب نجار]] در [[دفاع]] از [[پیامبران]] [[انطاکیه]] این گونه عمل کرده و به شهادت رسید.<ref>یس، آیات ۱۳ تا ۱۸؛ مجمع البیان، ج ۷ و ۸، ص۶۵۵</ref> [[خدا]] در [[آیات]] بسیاری از [[مؤمنان]] میخواهد تا از پیامبران در برابر دشمنان و مخالفان دفاع کنند و به [[یاری دین]] و منادیان آن بیایند.<ref>{{متن قرآن|وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ}} «و مردی مؤمن از فرعونیان که ایمانش را پنهان میداشت گفت: آیا مردی را میکشید که میگوید: پروردگار من، خداوند است و برهانها (ی روشن) برایتان از پروردگارتان آورده است؟ و اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان خود اوست و اگر راستگو باشد برخی از آنچه به شما وعده میدهد بر سرتان خواهد آمد؛ بیگمان خداوند کسی را که گزافکاری بسیار دروغگوست راهنمایی نمیکند» سوره غافر، آیه ۲۸.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[دفاع از حق و آثار آن (مقاله)|دفاع از حق و آثار آن]].</ref>. | |||
===دفاع از [[امامان معصوم]]{{ع}}=== | |||
[[امامان]] [[معصومان]]{{ع}} در جایگاه [[اولیاء]] و [[اوصیاء]] همانند پیامبران هستند و میبایست از آنان نیز دفاع کرد؛ زیرا آنان نیز منادیان به [[حق]] و اصول [[اخلاق]] [[فطری]] [[الهی]] هستند. [[امام صادق]]{{ع}} در ذیل [[آیه]] ۲۰۰ [[سوره آل عمران]] میفرماید: رباط ادنی ما هستیم. پس هر کسی در دفاع از ما [[جهاد]] کند، از [[پیامبر]]{{صل}} دفاع کرده است.<ref>تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۲۱۲، حدیث ۱۷۹</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[دفاع از حق و آثار آن (مقاله)|دفاع از حق و آثار آن]].</ref>. | |||
===[[دفاع از آبرو]]=== | |||
از نظر [[آموزههای وحیانی]] [[قرآن]]، دفاع از آبرو و عرض خویش یا دیگران، [[دفاع از حق]] و [[اصول اخلاقی]] است که [[عقل]] و [[فطرت]] به [[گرایش]] دارد. کسی که عرض و آبروی کسی را هتک میکند و در معرض خطر قرار میدهد و با اتهاماتی چون [[خیانت]]، [[ظلم]]، [[بیوفایی]]، [[دروغ]] و مانند آنها آبروی شخص را میریزد، در [[حقیقت]] [[حق]] و حقیقت را نابود میکند. پس [[دفاع]] از آبروی شخص [[دفاع از حق]] و حقیقت و اصول [[اخلاق]] [[فطری]] است. در [[آموزههای وحیانی]] [[قرآن]]، آمده است که [[حضرت لوط]] به [[دفاع از عرض]] و آبروی و [[حریم]] [[خانواده]] پرداخت<ref>هود، آیه ۷۸؛ حجر، آیات ۶۸ و ۶۹</ref> و [[حضرت یوسف]]{{ع}} نیز به دفاع از خویش در برابر [[اتهام]] [[زنا]] [[اقدام]] کرد.<ref>یوسف، آیات ۲۶ و ۵۰ و ۵۱</ref> از نظر قرآن بر [[مؤمنان]] است تا به [[حکم عقل]] فطری و نقل [[وحیانی]] به دفاع از آبروی خویش و دیگران به ویژه [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] بپردازند و [[حرمت]] حریم [[حیا]] و اخلاق را صیانت کنند و [[اجازه]] [[تهمت]] و [[بهتان]] و [[غیبت]] و مانند آنها را به کسی ندهند.<ref>نور، آیات ۱۱ تا ۱۷؛ احزاب، آیه ۵۸؛ نساء، آیات ۱۵ و ۱۱۲</ref> از نظر قرآن، دفاع از خویش در مسائل جانی و [[مالی]] و عرضی لازم است و شخص میبایست در برابر [[تهدیدات]] فعلی و احتمالی کوتاه نیاید، بلکه هماره آماده باشد؛ و اگر به ساحت [[حریم خصوصی]] و [[اخلاقی]] او تهدیدی انجام شود به دفاع از خویش و [[حرمتها]] و [[حریمها]] برخیزد و اتهامات ناروا را از خویش دفع کند.<ref>یوسف، آیات ۲۶ و ۷۳</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[دفاع از حق و آثار آن (مقاله)|دفاع از حق و آثار آن]].</ref>. | |||
===دفاع از [[اماکن مقدس]] و مراکز [[دینی]]=== | |||
همان طوری که از نظر قرآن، دفاع از اشخاص لازم و ضروری است؛ دفاع از [[عقاید]] و بلکه دفاع از اماکن مقدس و مراکز دینی از [[مساجد]] و [[معابد]] و حسینیهها و مانند آنها لازم و ضروری است؛ زیرا دفاع از این چیزها دفاع از حق و [[حقانیت]] بر اساس [[عقل]] فطری و نقل وحیانی است. پس همان طوری که [[خدا]] از این مراکز و اماکن مقدس دفاع میکنند، بر مؤمنان است تا این گونه عمل کنند و به دفاع از آنها بپردازند.<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}} «همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[دفاع از حق و آثار آن (مقاله)|دفاع از حق و آثار آن]].</ref>. | |||
===[[دفاع]] از [[زنان]]=== | |||
از نظر [[آموزههای وحیانی]] [[قرآن]]، زنان از نظر بدنی و اموری در شرایطی هستند که گاه خودشان نمیتوانند از خویش دفاع کنند. بنابراین لازم است تا مردان به دفاع از ایشان بپردازند و از [[حقوق زنان]] در برابر [[ظالمان]] و [[متجاوزان]] دفاع کرده و [[حق]] ایشان را بازستانند و به [[حفظ]] و صیانت از عرض و آبروی ایشان [[اقدام]] کنند.<ref>بقره، آیات ۲۲۶ تا ۲۲۹</ref> البته این دفاع میبایست از سوی همگان به ویژه [[همسران]] و [[خویشان]] انجام شود که زنان بدان [[اعتماد]] داشته و آنان را قوام خویش میشمارند. دفاع از [[حقوق]] [[مشروع]] و معروف زنان لازم و ضروری است و میبایست به هر شکلی شده حقوق ایشان استیفا و به تمام کمال بازستانده شود.<ref>بقره، آیه ۲۳۱</ref> | |||
دفاع از [[کودکان]]، [[پیران]] و [[مستضعفان]]: از نظر [[آموزههای قرآنی]] ساختار برخی از [[انسانها]] از نظر بدنی و روانی و [[اجتماعی]] در حالت استوا و [[اعتدال]] نیست؛ این حالت در زنان به سبب ساختار بدنی ایجاد میشود و در کودکان و پیران به سبب شرایط و فرآیندی زیست وجود داشته یا ایجاد میشود. همچنین برخی دیگر از [[مردم]] به دلیل [[ضعف]] [[فکری]] و [[عقلی]] [[ناتوان]] از [[فهم]] و [[درک]] و یا استیفای حقوق خویش هستند، چنان که برخی دیگر به سبب وجود [[مستکبران]] به [[استضعاف]] و ضعف کشانده میشوند و ناتوا از استیفای [[حقوق]] خود هستند. بنابراین، لازم است تا [[مؤمنان]] به عنوان انسانهای [[رشید]] بر اساس [[حکم عقل]] و نقل، به [[دفاع]] از اینان بپردازند و حتی [[اسلحه]] برداشته و به [[جنگ]] [[ظالمان]] و [[مستکبران]] بروند و حقوق ایشان را استیفا کنند.<ref>نساء، آیه ۷۵؛ قصص، آیات ۴ تا ۶</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[دفاع از حق و آثار آن (مقاله)|دفاع از حق و آثار آن]].</ref>. | |||
===دفاع از مهمان=== | |||
مهمان کسی است در [[سایه]] میزبان خود را در [[امنیت]] میبیند؛ زیرا مهمان تنها برای [[خوراک]] مهمان نمیشود، بلکه بیشتر مهمان [[اخلاق]] و [[کرامت]] میزبان است. بر میزبان است تا از مهمان خویش به هر شکلی شده دفاع کند و [[جان]] و [[مال]] و عرض او را صیانت و [[حفظ]] نماید.<ref>حجر، آیات ۶۸ و ۶۹؛ هود، آیه ۷۸؛ عنکبوت، آیه ۳۳</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[دفاع از حق و آثار آن (مقاله)|دفاع از حق و آثار آن]].</ref>. | |||
===[[دفاع از وطن]]=== | |||
[[انسان]] [[خانه]] و کاشانه و وطنی دارد که [[عقل]] [[فطری]] دفاع از آن را به عنوان [[دفاع از حق]] میشناسد و بدان تاکید دارد. از نظر [[قرآن]]، هر کسی به دفاع از وطن و خانه و کاشانه خویش [[اقدام]] کند، [[خدا]] او را در این امر [[نصرت]] و [[یاری]] میرساند و در نهایت [[پیروز]] میگرداند و [[متجاوزان]] و [[اشغالگران]] را [[تنبیه]] و [[مجازات]] میکند.<ref>بقره، آیه ۲۴۶؛ نساء، آیات ۳۹ و ۴۰</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[دفاع از حق و آثار آن (مقاله)|دفاع از حق و آثار آن]].</ref>. | |||
===دفاع از [[یتیم]]=== | |||
یتیم از جمله کسانی است که به علل از دست دادن [[ولیّ]] و [[سرپرست]] خویش در شرایط سخت قرار دارد. یتیم به سبب خردسالی و عدم توان جسمی و [[فکری]] نمیتواند از خویش دفاع کند؛ زیرا افزون بر این [[کودک]] است، از نظر [[ولایت]] نیز کسی را ندارد. در این شرایط مؤمنان نسبت به او ولایت داشته و لازم است تا از او در برابر هر چیزی که تهدیدی به مال و جان و [[ناموس]] و عرض اوست دفاع کنند؛ چنان که خدا از یتیم دفاع میکند و [[اجازه]] نمیدهد تا [[حق]] و حقوق او تضییع شود و هر کسی چنین کند در [[دنیا]] و [[آخرت]] به مجازات و عذابی سخت [[الهی]] دچار خواهد شد.<ref>نساء، آیات ۴ تا ۱۰</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[دفاع از حق و آثار آن (مقاله)|دفاع از حق و آثار آن]].</ref>. | |||
===[[دفاع]] نظامی از [[امت]]=== | |||
از نظر [[آموزههای وحیانی]] [[قرآن]]، دفاع دارای اقسام و انواعی است که یکی از مصادیق آن دفاع نظامی است. از نظر قرآن، دفاع نظامی برای [[احقاق حق]] [[مظلوم]]<ref>{{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ * الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}} «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست* همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.</ref>، بازگشت به [[وطن]] و [[رهایی]] از [[اشغالگری]]<ref>بقره، آیات ۲۴۶ و ۲۵۱</ref>، تأمین [[آزادی عقیده]] برای [[اهل]] [[ایمان]] و [[توحید]]<ref>سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.</ref>، [[جلوگیری از فساد]] و [[تباهی]] <ref>بقره، آیه ۲۵۱</ref>، دفاع از مظاهر [[دینی]] و [[ارزشهای اخلاقی]] و هنجاری و [[اماکن مقدس]]<ref>سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.</ref> و [[دفاع از دین]] و [[ارزشهای دینی]] و مانند آنها میبایست انجام شود.<ref>{{متن قرآن|أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُمْ بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}} «چرا با گروهی که پیمانهای خود را شکستند و به بیرون راندن پیامبر دل نهادند و نخست بار پیکار با شما را آغاز کردند جنگ نمیکنید؟ آیا از آنها میهراسید؟ با آنکه- اگر مؤمنید- خداوند سزاوارتر است که از وی بهراسید» سوره توبه، آیه ۱۳.</ref> | |||
از نظر [[آموزههای وحیانی]] [[قرآن]]، [[دفاع از حق]] و مصادیق آن امری [[فطری]] است<ref>بقره، آیات ۲۴۶ و ۲۵۱؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}} «همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.</ref>، بنابراین کسی که به جای دفاع از حق به [[دفاع]] از [[باطل]] و مصادیق آن میپردازد [[انسانی]] است که [[فطرت]] خویش را [[تغییر]] داده و مطبوع و مختوم و [[دفن]] و [[دسیسه]] کرده است. بنابراین، دفاع از [[کفر]] و [[شرک]]<ref>فرقان، آیات ۱۷ و ۱۹</ref> و [[بتها]] و معبودان [[دروغ]] <ref>شعراء، آیات ۹۲ و ۹۳</ref> و دفاع از [[نفاق]] <ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ * يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَهُمْ وَإِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}} «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است * به خداوند سوگند میخورند که (سخنی) نگفتهاند در حالی که بیگمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آوردهاند و پس از اسلام خویش کفر ورزیدهاند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافتهاند و کینهجویی نکردهاند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کردهاند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۳-۷۴.</ref>، [[دفاع]] از [[خیانت]] و [[خائن]]<ref>نساء، آیات ۱۰۵ تا ۱۰۹</ref> و [[دفاع از ظالم]] در برابر [[مظلوم]] و مانند آنها بر خلاف [[فطرت]] و [[عقلانیت]] [[فطری]] است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[دفاع از حق و آثار آن (مقاله)|دفاع از حق و آثار آن]].</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |