مسیب بن نجبه فزاری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ':«' به ': «'
جز (جایگزینی متن - ':«' به ': «')
 
خط ۲۷۷: خط ۲۷۷:


==[[مسیب بن نجبه]] و [[امام حسین]]{{ع}}==
==[[مسیب بن نجبه]] و [[امام حسین]]{{ع}}==
پس از [[شهادت امام حسن]]{{ع}} [[مسیب بن نجبه فزاری]] همراه گروهی نزد امام حسین{{ع}} آمده، آن حضرت را به [[خلع]] [[معاویه]] از [[خلافت]] [[دعوت]] کردند و گفتند: ما نظر تو و برادرت را می‌دانیم! حضرت در پاسخ آنها فرمود:«من امیدوارم [[خداوند]] به برادرم [[اجر]] دهد بر نیتش در [[ترک جهاد]] و به من نیز اجر دهد بر نیتم در [[دوست داشتن]] [[جهاد]] با [[ستمگران]]».<ref>{{متن حدیث| إِنِّي لأرجوا أَنْ يُعْطِي اللَّهِ أَخِي عَلَى نِيَّتُهُ فِي حُبِّهِ الْكَفِّ ، وَ أَنَّ يُعْطِيَنِي عَلَى نِيَّتِي فِي حُبِّي جِهَادِ الظَّالِمِينَ }}؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۷۴. در متن کتاب مسیب بن عتبه فزاری آمده که صحیح مسیب بن نحبه است.</ref>؛
پس از [[شهادت امام حسن]]{{ع}} [[مسیب بن نجبه فزاری]] همراه گروهی نزد امام حسین{{ع}} آمده، آن حضرت را به [[خلع]] [[معاویه]] از [[خلافت]] [[دعوت]] کردند و گفتند: ما نظر تو و برادرت را می‌دانیم! حضرت در پاسخ آنها فرمود: «من امیدوارم [[خداوند]] به برادرم [[اجر]] دهد بر نیتش در [[ترک جهاد]] و به من نیز اجر دهد بر نیتم در [[دوست داشتن]] [[جهاد]] با [[ستمگران]]».<ref>{{متن حدیث| إِنِّي لأرجوا أَنْ يُعْطِي اللَّهِ أَخِي عَلَى نِيَّتُهُ فِي حُبِّهِ الْكَفِّ ، وَ أَنَّ يُعْطِيَنِي عَلَى نِيَّتِي فِي حُبِّي جِهَادِ الظَّالِمِينَ }}؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۷۴. در متن کتاب مسیب بن عتبه فزاری آمده که صحیح مسیب بن نحبه است.</ref>؛


مسیب و گروه وی در این پیشنهاد تنها نبودند، بلکه [[فرزندان]] [[جعدة بن هبیره]]، پسر عمه‌های امام حسین{{ع}} نیز در نامه‌ای از وی خواستند به [[کوفه]] بیاید؛ زیرا [[مردم کوفه]] به او [[خوشبین]] هستند<ref>أنساب الأشراف، ج۳، ص۱۵۲.</ref>. امام حسین{{ع}} به جهت [[پای‌بندی]] به [[قرارداد صلح]]<ref>الإرشاد، ج۲، ص۳۱.</ref> و شرایط آن [[زمان]]، [[قیام]] را در دوران خلافت معاویه [[صلاح]] ندانست. پس از [[مرگ معاویه]] و عدم [[بیعت]] امام حسین{{ع}} و [[هجرت]] ایشان از مدینه به [[مکه]]، [[شیعیان کوفه]] که از این امر مطلع شدند در [[منزل]] [[سلیمان بن صرد خزاعی]] جمع شدند و درباره امام حسین{{ع}} گفت‌و‌گو نمودند. شماری از آنان از جمله: [[سلیمان بن صرد]]، مسیب بن نجبه، [[رفاعة بن شداد]] و [[حبیب بن مظاهر]] نامه‌ای به امام حسین{{ع}} نوشتند: «[[به نام خداوند بخشنده مهربان]]، [[درود]] بر تو باد. ما خدایی را که جز او خدایی نیست می‌ستاییم. و سپس، [[سپاس]] خداوندی را که [[دشمن]] [[ستمگر]] سر سخت تو را - که بر این [[امت]] تاخت و امیری آن را به [[زور]] به دست آورد و [[غنایم]] آن را [[غصب]] کرد و بدون [[رضایت مردم]] بر ایشان [[فرمانروایی]] کرد و [[نیکان]] امت را کشت و بدها را باقی گذارد - نابود فرمود، ما را [[پیشوایی]] نیست. نزد ما بیا! شاید [[خداوند]] به وسیله تو ما را به [[راه راست]] و [[حق]] بیاورد. [[نعمان بن بشیر]] [[حاکم کوفه]]، تنها در کاخ [[حکومتی]] است. هیچ یک از ما در [[نماز جمعه]] و [[عید]] حاضر نمی‌شویم و اگر از آمدن تو [[آگاه]] شویم به [[خواست خداوند]] تعالی او را از [[کوفه]] بیرون و به [[شام]] می‌فرستیم و [[درود]] و [[رحمت]] و [[برکات]] خداوند بر تو باد»<ref>نهایة الإرب، ج۷، ص۱۳۹؛ الإرشاد، ج۲، ص۳۷؛ أنساب الأشراف، ج۳، ص۱۵۷.</ref>.
مسیب و گروه وی در این پیشنهاد تنها نبودند، بلکه [[فرزندان]] [[جعدة بن هبیره]]، پسر عمه‌های امام حسین{{ع}} نیز در نامه‌ای از وی خواستند به [[کوفه]] بیاید؛ زیرا [[مردم کوفه]] به او [[خوشبین]] هستند<ref>أنساب الأشراف، ج۳، ص۱۵۲.</ref>. امام حسین{{ع}} به جهت [[پای‌بندی]] به [[قرارداد صلح]]<ref>الإرشاد، ج۲، ص۳۱.</ref> و شرایط آن [[زمان]]، [[قیام]] را در دوران خلافت معاویه [[صلاح]] ندانست. پس از [[مرگ معاویه]] و عدم [[بیعت]] امام حسین{{ع}} و [[هجرت]] ایشان از مدینه به [[مکه]]، [[شیعیان کوفه]] که از این امر مطلع شدند در [[منزل]] [[سلیمان بن صرد خزاعی]] جمع شدند و درباره امام حسین{{ع}} گفت‌و‌گو نمودند. شماری از آنان از جمله: [[سلیمان بن صرد]]، مسیب بن نجبه، [[رفاعة بن شداد]] و [[حبیب بن مظاهر]] نامه‌ای به امام حسین{{ع}} نوشتند: «[[به نام خداوند بخشنده مهربان]]، [[درود]] بر تو باد. ما خدایی را که جز او خدایی نیست می‌ستاییم. و سپس، [[سپاس]] خداوندی را که [[دشمن]] [[ستمگر]] سر سخت تو را - که بر این [[امت]] تاخت و امیری آن را به [[زور]] به دست آورد و [[غنایم]] آن را [[غصب]] کرد و بدون [[رضایت مردم]] بر ایشان [[فرمانروایی]] کرد و [[نیکان]] امت را کشت و بدها را باقی گذارد - نابود فرمود، ما را [[پیشوایی]] نیست. نزد ما بیا! شاید [[خداوند]] به وسیله تو ما را به [[راه راست]] و [[حق]] بیاورد. [[نعمان بن بشیر]] [[حاکم کوفه]]، تنها در کاخ [[حکومتی]] است. هیچ یک از ما در [[نماز جمعه]] و [[عید]] حاضر نمی‌شویم و اگر از آمدن تو [[آگاه]] شویم به [[خواست خداوند]] تعالی او را از [[کوفه]] بیرون و به [[شام]] می‌فرستیم و [[درود]] و [[رحمت]] و [[برکات]] خداوند بر تو باد»<ref>نهایة الإرب، ج۷، ص۱۳۹؛ الإرشاد، ج۲، ص۳۷؛ أنساب الأشراف، ج۳، ص۱۵۷.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش