←احادیث باریابی ملائکه به محضر امام
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
چشمه وقتی همواره جوشان و جاری است که به منبع آبی متصل باشد که همواره آبهای آسمانی آن منبع را پُر کنند؛ وگرنه چشمه از جوشش میافتد و میخشکد. ویژگی چشمهای که در این احادیث بیان شده آن است که به امر [[پروردگار]]، دوام دارد و هیچ پایان و یا قطع شدنی برای آن متصور نیست؛ زیرا به [[منبع علم]] بیپایان [[الهی]] متصل است. شکی نیست، در احادیثی که قید [[علم]] وجود ندارد<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۸۴.</ref>، منقطع نشدن [[امامان]] به معنای پایانناپذیری ایشان نیست و چنین تعبیری بدان معنا نیست که همواره بر [[تعداد امامان]] افزوده میشود، بلکه مراد آن است که علم آنان همواره و دائماً از سوی خداوند [[منان]] افزایش مییابد. در این [[حدیث]] که کاملاً همسو با احادیث بدون قید علم است، به این معنا تصریح شده است. این [[روایت]]، [[اهل بیت]] {{عم}} را چشمه صافی معرفی مینماید که به واسطه علم خداوند در حال جریان است و هیچ تمام شدن و انقطاعی در آن نیست. جریان دائمی این چشمه که به [[علم الهی]] متصل است، نیاز به افزایش دائمی [[علم امام]] از طرف [[خداوند]] دارد<ref>[[محمد تقی یارمحمدیان|یارمحمدیان، محمد تقی]]، [[ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت (کتاب)|ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت]]، ص ۱۵۱-۱۸۶.</ref>. | چشمه وقتی همواره جوشان و جاری است که به منبع آبی متصل باشد که همواره آبهای آسمانی آن منبع را پُر کنند؛ وگرنه چشمه از جوشش میافتد و میخشکد. ویژگی چشمهای که در این احادیث بیان شده آن است که به امر [[پروردگار]]، دوام دارد و هیچ پایان و یا قطع شدنی برای آن متصور نیست؛ زیرا به [[منبع علم]] بیپایان [[الهی]] متصل است. شکی نیست، در احادیثی که قید [[علم]] وجود ندارد<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۸۴.</ref>، منقطع نشدن [[امامان]] به معنای پایانناپذیری ایشان نیست و چنین تعبیری بدان معنا نیست که همواره بر [[تعداد امامان]] افزوده میشود، بلکه مراد آن است که علم آنان همواره و دائماً از سوی خداوند [[منان]] افزایش مییابد. در این [[حدیث]] که کاملاً همسو با احادیث بدون قید علم است، به این معنا تصریح شده است. این [[روایت]]، [[اهل بیت]] {{عم}} را چشمه صافی معرفی مینماید که به واسطه علم خداوند در حال جریان است و هیچ تمام شدن و انقطاعی در آن نیست. جریان دائمی این چشمه که به [[علم الهی]] متصل است، نیاز به افزایش دائمی [[علم امام]] از طرف [[خداوند]] دارد<ref>[[محمد تقی یارمحمدیان|یارمحمدیان، محمد تقی]]، [[ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت (کتاب)|ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت]]، ص ۱۵۱-۱۸۶.</ref>. | ||
==== [[احادیث]] باریابی [[ملائکه]] به | ==== [[احادیث]] باریابی [[ملائکه]] به محضر امام ==== | ||
در این گونه [[حدیثی]]، [[اهل بیت]] {{عم}} به ما آموختهاند که ملائکه همواره به محضر امام شرفیاب میشوند. به این سه [[حدیث]] توجه کنید: | در این گونه [[حدیثی]]، [[اهل بیت]] {{عم}} به ما آموختهاند که ملائکه همواره به محضر امام شرفیاب میشوند. به این سه [[حدیث]] توجه کنید: | ||
# مِسمَع کِرْدِین که از [[بیماری]] گوارشی [[رنج]] میبرد و به همین خاطر سعی میکرد در طول شبانه [[روز]] یک [[وعده]] بیشتر [[غذا]] نخورد، میگوید: من هرگاه نزد [[امام صادق]] {{ع}} غذا میخوردم، بیماریام عود نمیکرد و به من آزاری نمیرساند. وقتی این را به [[امام]] عرض کردم، ایشان فرمودند: "ای اباسیار، تو غذای گروه صالحی را میخوری که [[فرشتگان]] با آنان، روی فرششان [[مصافحه]] میکنند. عرض کردم: برای شما آشکار هم میشوند؟ حضرت دست خود را بر یکی از کودکانش کشید و فرمود: آنان نسبت به [[کودکان]] ما از خود ما مهربانترند"<ref>{{متن حدیث|عَنْ مِسْمَعٍ كِرْدِينٍ الْبَصْرِيِّ قَالَ:... فَقَالَ يَا أَبَا سَيَّارٍ إِنَّكَ تَأْكُلُ طَعَامَ قَوْمٍ صَالِحِينَ تُصَافِحُهُمُ الْمَلَائِكَةُ عَلَى فُرُشِهِمْ قَالَ قُلْتُ وَ يَظْهَرُونَ لَكُمْ قَالَ فَمَسَحَ يَدَهُ عَلَى بَعْضِ صِبْيَانِهِ فَقَالَ هُمْ أَلْطَفُ بِصِبْيَانِنَا مِنَّا بِهِمْ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۹۳.</ref>. | # مِسمَع کِرْدِین که از [[بیماری]] گوارشی [[رنج]] میبرد و به همین خاطر سعی میکرد در طول شبانه [[روز]] یک [[وعده]] بیشتر [[غذا]] نخورد، میگوید: من هرگاه نزد [[امام صادق]] {{ع}} غذا میخوردم، بیماریام عود نمیکرد و به من آزاری نمیرساند. وقتی این را به [[امام]] عرض کردم، ایشان فرمودند: "ای اباسیار، تو غذای گروه صالحی را میخوری که [[فرشتگان]] با آنان، روی فرششان [[مصافحه]] میکنند. عرض کردم: برای شما آشکار هم میشوند؟ حضرت دست خود را بر یکی از کودکانش کشید و فرمود: آنان نسبت به [[کودکان]] ما از خود ما مهربانترند"<ref>{{متن حدیث|عَنْ مِسْمَعٍ كِرْدِينٍ الْبَصْرِيِّ قَالَ:... فَقَالَ يَا أَبَا سَيَّارٍ إِنَّكَ تَأْكُلُ طَعَامَ قَوْمٍ صَالِحِينَ تُصَافِحُهُمُ الْمَلَائِكَةُ عَلَى فُرُشِهِمْ قَالَ قُلْتُ وَ يَظْهَرُونَ لَكُمْ قَالَ فَمَسَحَ يَدَهُ عَلَى بَعْضِ صِبْيَانِهِ فَقَالَ هُمْ أَلْطَفُ بِصِبْيَانِنَا مِنَّا بِهِمْ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۹۳.</ref>. |