سیره سیاسی پیامبر خاتم در تحقق عدالت اجتماعی چه بود؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۱: خط ۲۱:
# پیامبر {{صل}} خود را مستثنا نمی‌کرد و فوق [[قانون]] بر نمی‌شمرد. آن [[حضرت]] روزی به [[مسجد]] رفت و در خطابه‌ای فرمود: [[خدا]] [[سوگند]] یاد کرده است در [[روز جزا]] از [[ظلم]] هیچ ظالمی نگذرد. اگر به کسی از شما، ستمی از من رفته و از این رهگذر حقی بر [[ذمه]] من دارد من حاضرم به [[قصاص]] و عمل متقابل تن بدهم. از میان [[مردم]] شخصی به نام "[[سوادة بن قیس]]" به پا خاست و گفت یا [[رسول الله]] روزی که از [[طائف]] برمی‌گشتی و [[عصا]] را در دست خود حرکت می‌دادی به شکم من خورد و مرا رنجه ساخت. فرمود: حاشا که به عمد این کار را کرده باشم. با این حال به [[حکم]] قصاص [[تسلیم]] می‌شوم. [[فرمان]] داد همان عصا را بیاورند و به دست سواده داد و فرمود: هر عضو [[بدن]] تو را که خسته است به همان قسمت از بدن من بزن [[حق]] خود را در همین [[دنیا]] از من بستان. سواده گفت: نه نه، من شما را می‌بخشم. فرمود: خدا نیز تو را ببخشد<ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۹، ص۱۱۱-۱۱۰، باب وفات النبی.</ref>.
# پیامبر {{صل}} خود را مستثنا نمی‌کرد و فوق [[قانون]] بر نمی‌شمرد. آن [[حضرت]] روزی به [[مسجد]] رفت و در خطابه‌ای فرمود: [[خدا]] [[سوگند]] یاد کرده است در [[روز جزا]] از [[ظلم]] هیچ ظالمی نگذرد. اگر به کسی از شما، ستمی از من رفته و از این رهگذر حقی بر [[ذمه]] من دارد من حاضرم به [[قصاص]] و عمل متقابل تن بدهم. از میان [[مردم]] شخصی به نام "[[سوادة بن قیس]]" به پا خاست و گفت یا [[رسول الله]] روزی که از [[طائف]] برمی‌گشتی و [[عصا]] را در دست خود حرکت می‌دادی به شکم من خورد و مرا رنجه ساخت. فرمود: حاشا که به عمد این کار را کرده باشم. با این حال به [[حکم]] قصاص [[تسلیم]] می‌شوم. [[فرمان]] داد همان عصا را بیاورند و به دست سواده داد و فرمود: هر عضو [[بدن]] تو را که خسته است به همان قسمت از بدن من بزن [[حق]] خود را در همین [[دنیا]] از من بستان. سواده گفت: نه نه، من شما را می‌بخشم. فرمود: خدا نیز تو را ببخشد<ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۹، ص۱۱۱-۱۱۰، باب وفات النبی.</ref>.
# پیامبر {{صل}} [[خالد بن ولید]] را برای [[تبلیغ]] و [[شکستن بت]] "[[عزی]]" به [[سرزمین]] [[قبیله]] جذیمة بن [[عامر]] رهسپار کرد و به او [[دستور]] داد که خونی نریزد و از در [[جنگ]] وارد نشود، اما وی به [[دستور پیامبر]] عمل نکرد و عده‌ای از [[بنی جذیمه]] را به [[قتل]] رساند. وقتی خبر [[جنایت]] [[خالد]] به [[گوش]] پیامبر رسید سخت ناراحت شد. بی‌درنگ به [[علی]] {{ع}} [[مأموریت]] داد که به میان قبیله مزبور برود و خسارت جنگ و خون‌بهای افراد را به طور دقیق بپردازد. [[علی]] {{ع}} در [[اجرای دستور پیامبر]] به قدری دقت به [[خرج]] داد که حتی قیمت ظرف چوبی که سگان [[قبیله]] در آن آب می‌خوردند و در برخورد [[خالد]] شکسته شده بود، پرداخت. علی {{ع}} که دست‌پرورده [[پیامبر]] بود، [[عدالت]] را به چنان صحنه‌ای [[زیبا]] و به یادماندنی تبدیل کرد تا صحنه [[جنایت]] خالد از [[ذهن]] [[مردمان]] کمی زدوده شود. آن [[حضرت]] حتی مبلغی به کسانی که از حملات خالد ترسیده بودند پرداخت و کاملاً از آنان [[دل‌جویی]] کرد. پیامبر {{صل}} روش عادلانه [[حضرت علی]] را [[تحسین]] کرد و سپس رو به [[قبله]] ایستاد و به حالت [[استغاثه]] گفت: خدایا! تو [[آگاهی]] که من از جنایت خالد بیزارم و من هرگز به او [[دستور]] [[جنگ]] نداده بودم<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، (بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۳۸۳ق)، ج۲، ص۴۳۰.</ref>»<ref>[[محمد علی کلهر|کلهر، محمد علی]]، [[عدالت‌خواهی و عدالت‌محوری در سیره پیامبر اعظم (مقاله)|مقاله «عدالت‌خواهی و عدالت‌محوری در سیره پیامبر اعظم»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]]، ص ۴۳۱.</ref>
# پیامبر {{صل}} [[خالد بن ولید]] را برای [[تبلیغ]] و [[شکستن بت]] "[[عزی]]" به [[سرزمین]] [[قبیله]] جذیمة بن [[عامر]] رهسپار کرد و به او [[دستور]] داد که خونی نریزد و از در [[جنگ]] وارد نشود، اما وی به [[دستور پیامبر]] عمل نکرد و عده‌ای از [[بنی جذیمه]] را به [[قتل]] رساند. وقتی خبر [[جنایت]] [[خالد]] به [[گوش]] پیامبر رسید سخت ناراحت شد. بی‌درنگ به [[علی]] {{ع}} [[مأموریت]] داد که به میان قبیله مزبور برود و خسارت جنگ و خون‌بهای افراد را به طور دقیق بپردازد. [[علی]] {{ع}} در [[اجرای دستور پیامبر]] به قدری دقت به [[خرج]] داد که حتی قیمت ظرف چوبی که سگان [[قبیله]] در آن آب می‌خوردند و در برخورد [[خالد]] شکسته شده بود، پرداخت. علی {{ع}} که دست‌پرورده [[پیامبر]] بود، [[عدالت]] را به چنان صحنه‌ای [[زیبا]] و به یادماندنی تبدیل کرد تا صحنه [[جنایت]] خالد از [[ذهن]] [[مردمان]] کمی زدوده شود. آن [[حضرت]] حتی مبلغی به کسانی که از حملات خالد ترسیده بودند پرداخت و کاملاً از آنان [[دل‌جویی]] کرد. پیامبر {{صل}} روش عادلانه [[حضرت علی]] را [[تحسین]] کرد و سپس رو به [[قبله]] ایستاد و به حالت [[استغاثه]] گفت: خدایا! تو [[آگاهی]] که من از جنایت خالد بیزارم و من هرگز به او [[دستور]] [[جنگ]] نداده بودم<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، (بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۳۸۳ق)، ج۲، ص۴۳۰.</ref>»<ref>[[محمد علی کلهر|کلهر، محمد علی]]، [[عدالت‌خواهی و عدالت‌محوری در سیره پیامبر اعظم (مقاله)|مقاله «عدالت‌خواهی و عدالت‌محوری در سیره پیامبر اعظم»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]]، ص ۴۳۱.</ref>
== [[:رده:آثار سیره سیاسی پیامبر خاتم|منبع‌شناسی جامع سیره سیاسی پیامبر خاتم]] ==
{{منبع‌ جامع}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های سیره سیاسی پیامبر خاتم|کتاب‌شناسی سیره سیاسی پیامبر خاتم]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های سیره سیاسی پیامبر خاتم|مقاله‌شناسی سیره سیاسی پیامبر خاتم]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های سیره سیاسی پیامبر خاتم|پایان‌نامه‌شناسی سیره سیاسی پیامبر خاتم]].
{{پایان منبع‌ جامع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۳۴: خط ۲۷:
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان سیره سیاسی پیامبر خاتم]]
[[رده:پرسمان سیره سیاسی پیامبر خاتم]]
[[رده:(اا): پرسش‌های سیره سیاسی پیامبر خاتم با ۱ پاسخ]]
۱۱۲٬۹۹۷

ویرایش