←مقدمه
(←پانویس) |
(←مقدمه) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
تقریباً اقوال [[اهل تسنن]] درباره تبیین [[اکمال دین]]، به شش قول میرسد که آنها را میتوان در چهار محور اصلی خلاصه کرد. اکمال دین با پایان یافتن [[نزول آیات]] و [[ابلاغ]] تمام [[فرایض]] اکمال دین با | تقریباً اقوال [[اهل تسنن]] درباره تبیین [[اکمال دین]]، به شش قول میرسد که آنها را میتوان در چهار محور اصلی خلاصه کرد. اکمال دین با پایان یافتن [[نزول آیات]] و [[ابلاغ]] تمام [[فرایض]] اکمال دین با نزول و ابلاغ معظم فرایض، اکمال با مسئله [[حج]] و بالأخره اکمال با [[غلبه]] [[مسلمانان]] بر سایر [[ادیان]]. برخی مانند [[واحدی نیشابوری]]<ref>واحدی نیشابوری، الوسیط، ج۲، ص۱۵۴.</ref>، [[بغوی]]<ref>بغوی، معالم التنزیل، ج۲، ص۱۰.</ref>، جبایی<ref>ر.ک: آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۹۰.</ref>، بلخی<ref>آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۹۰.</ref> به قول اول [[گرایش]] دارند و میگویند: {{عربی|فلم ينزل بعد هذه الآية شيء من الفرائض}}؛ «پس از این [[آیه]] هیچ چیزی از فرایض نازل نشد [و بر [[دین]] افزوده نگردید]»<ref>واحدی نیشابوری، الوسیط، ج۲، ص۱۵۴؛ بغوی، معالم التنزیل، ج۲، ص۱۰.</ref>. | ||
این دیدگاه مبتنی بر روایتی از [[ابن عباس]] است که در آن میگوید: {{عربی|أخبر الله... أنه قد أكمل لهم الإيمان فلا يحتاجون إلى زيادة أبدا و قد أتمه الله -عزّ ذكره - فلا ينقضه أبدا...}}؛ همانا [[خداوند]] خبر داد که [[ایمان]] [دین] را برای آنان کامل کرده و نیازی به افزایش ندارند و آن [[نعمت]] را تمام کرده و هرگز ناقص نخواهد کرد»<ref>طبری، جامع البیان، ج۶، ص۷۹.</ref>. | این دیدگاه مبتنی بر روایتی از [[ابن عباس]] است که در آن میگوید: {{عربی|أخبر الله... أنه قد أكمل لهم الإيمان فلا يحتاجون إلى زيادة أبدا و قد أتمه الله -عزّ ذكره - فلا ينقضه أبدا...}}؛ همانا [[خداوند]] خبر داد که [[ایمان]] [دین] را برای آنان کامل کرده و نیازی به افزایش ندارند و آن [[نعمت]] را تمام کرده و هرگز ناقص نخواهد کرد»<ref>طبری، جامع البیان، ج۶، ص۷۹.</ref>. | ||
شبیه به این [[روایت]] از [[سدی]] نقل شده که با | شبیه به این [[روایت]] از [[سدی]] نقل شده که با صراحت میگوید: {{عربی|هذا نزل يوم عرفة فلم ينزل بعدها حلال و لا حرام...}}؛ «این آیه در [[روز عرفه]] نازل شد و پس از آن هیچ [[حلال]] و حرامی دیگر نازل نشد». | ||
بنابراین دیدگاه، اکمال دین به خاطر پایان یافتن تمام فرایض دین بود و پس از آن هیچ [[دستوری]] دیگر از جانب [[خدا]] نازل نشد و از سوی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} ابلاغ نگردید. | بنابراین دیدگاه، اکمال دین به خاطر پایان یافتن تمام فرایض دین بود و پس از آن هیچ [[دستوری]] دیگر از جانب [[خدا]] نازل نشد و از سوی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} ابلاغ نگردید. | ||
در برابر این نظریه، قول کسانی مطرح است که میگویند مراد از اکمال دین اظهار بیشترین فرایض و [[حلالها]] و حرامهاست؛ زیرا پس از نزول این آیه، [[آیات]] متعددی دیگر مانند [[آیه ربا]]، [[آیه کلاله]] و... نازل شده است؛ بنابراین، مراد از آیه کامل شدن معظم دین [و نه [[تمام دین]]] است. [[ابن جریر طبری]] در [[تأیید]] این قول مینویسد: {{عربی|و لا يدفع ذو علم أن الوحي لم ينقطع عن رسول الله {{صل}} - إلى أن [[قبض]] بل كان الوحي قبل وفاته أكثر ما كان تتابعاً}}<ref>طبری، جامع البیان، ج۶، ص۷۹. </ref>؛ «هیچ دانشمندی این گزاره را رد نمیکند که [[وحی]] همواره تا پایان [[عمر]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} ادامه داشت، بلکه وحیهای پی در پی پیش از [[وفات]] | در برابر این نظریه، قول کسانی مطرح است که میگویند مراد از اکمال دین اظهار بیشترین فرایض و [[حلالها]] و حرامهاست؛ زیرا پس از نزول این آیه، [[آیات]] متعددی دیگر مانند [[آیه ربا]]، [[آیه کلاله]] و... نازل شده است؛ بنابراین، مراد از آیه کامل شدن معظم دین [و نه [[تمام دین]]] است. [[ابن جریر طبری]] در [[تأیید]] این قول مینویسد: {{عربی|و لا يدفع ذو علم أن الوحي لم ينقطع عن رسول الله {{صل}} - إلى أن [[قبض]] بل كان الوحي قبل وفاته أكثر ما كان تتابعاً}}<ref>طبری، جامع البیان، ج۶، ص۷۹. </ref>؛ «هیچ دانشمندی این گزاره را رد نمیکند که [[وحی]] همواره تا پایان [[عمر]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} ادامه داشت، بلکه وحیهای پی در پی پیش از [[وفات]] حضرت، بیش از زمانهای دیگر بوده است». | ||
این قول را به [[جمهور]] [[اهل سنت]] نسبت دادهاند<ref>ابن عطیه، المحرر الوجیز، ج۲، ص۱۵۴.</ref>. برخی نیز مانند [[زمخشری]] و [[بیضاوی]] کوشیدهاند به نوعی بین دو قول اول را جمع کنند؛ آنان میگویند: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}} {{عربی|... بالتنصيص على قواعد العقائد و التوقيف على اصول الشرايع و قوانين الاجتهاد}}<ref>ابن عطیه، المحرر الوجیز، ج۲، ص۱۵۴.</ref>؛ «امروز [[دین]] شما را کامل کردم» با بیان آشکار [[قواعد]] [[اعتقادی]] و [[آگاهی]] بر اصول [[شریعت]] و [[قوانین]] [[اجتهاد]]». | این قول را به [[جمهور]] [[اهل سنت]] نسبت دادهاند<ref>ابن عطیه، المحرر الوجیز، ج۲، ص۱۵۴.</ref>. برخی نیز مانند [[زمخشری]] و [[بیضاوی]] کوشیدهاند به نوعی بین دو قول اول را جمع کنند؛ آنان میگویند: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}} {{عربی|... بالتنصيص على قواعد العقائد و التوقيف على اصول الشرايع و قوانين الاجتهاد}}<ref>ابن عطیه، المحرر الوجیز، ج۲، ص۱۵۴.</ref>؛ «امروز [[دین]] شما را کامل کردم» با بیان آشکار [[قواعد]] [[اعتقادی]] و [[آگاهی]] بر اصول [[شریعت]] و [[قوانین]] [[اجتهاد]]». | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
قول سوم مدار [[اکمال دین]] را بر مسئله [[حج]] میداند یا اینکه در [[حجة الوداع]] هیچ مشرکی در این [[مراسم]] با [[مؤمنان]] حضور نداشت<ref>بیضاوی، انوار التنزیل، ج۱، ص۲۵۵ و نیز، ر.ک: زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۶۰۵.</ref>؛ قولی که ریشه در عصر [[تابعین]] از جمله [[سعید بن جبیر]] و [[قتاده]] دارد<ref>ر.ک: طبری، جامع البیان، ج۶، ص۷۹.</ref> و [[طبری]] آن را پذیرفته است<ref>طبری، جامع البیان، ج۶، ص۷۹.</ref>، و یا آنکه [[خداوند]] مؤمنان را به حج به عنوان آخرین رکن دین، موفق ساخت و امر حج را برای آنان کامل کرد<ref>تفسیر قرطبی، ج۶، ص۶۳.</ref>، و بالأخره قول چهارم، اکمال دین را در آن برهه در [[پیروزی]] [[مسلمانان]] و [[غلبه]] آنان بر سایر [[ادیان]] میشمرد که در کمال [[امنیت]] از [[دشمن]]، مراسم خود را انجام میدهند<ref>بیضاوی، انوار التنزیل، ج۱، ص۲۵۵ و نیز ر.ک: آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۹۰. وی این قول را به زجاج نسبت میدهد.</ref>. | قول سوم مدار [[اکمال دین]] را بر مسئله [[حج]] میداند یا اینکه در [[حجة الوداع]] هیچ مشرکی در این [[مراسم]] با [[مؤمنان]] حضور نداشت<ref>بیضاوی، انوار التنزیل، ج۱، ص۲۵۵ و نیز، ر.ک: زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۶۰۵.</ref>؛ قولی که ریشه در عصر [[تابعین]] از جمله [[سعید بن جبیر]] و [[قتاده]] دارد<ref>ر.ک: طبری، جامع البیان، ج۶، ص۷۹.</ref> و [[طبری]] آن را پذیرفته است<ref>طبری، جامع البیان، ج۶، ص۷۹.</ref>، و یا آنکه [[خداوند]] مؤمنان را به حج به عنوان آخرین رکن دین، موفق ساخت و امر حج را برای آنان کامل کرد<ref>تفسیر قرطبی، ج۶، ص۶۳.</ref>، و بالأخره قول چهارم، اکمال دین را در آن برهه در [[پیروزی]] [[مسلمانان]] و [[غلبه]] آنان بر سایر [[ادیان]] میشمرد که در کمال [[امنیت]] از [[دشمن]]، مراسم خود را انجام میدهند<ref>بیضاوی، انوار التنزیل، ج۱، ص۲۵۵ و نیز ر.ک: آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۹۰. وی این قول را به زجاج نسبت میدهد.</ref>. | ||
اقوال دیگر نیز در این میان مطرح شده که مورد اعتنای اهل سنت قرار نگرفته است؛ مانند قول [[حسن بصری]] که میگوید: «مراد از [[اکمال دین]]، تمام شدن [[زمان]] [[رسالت]] [[نبی]] مکرم خداست»<ref>ر.ک: جصاص، احکام القرآن، ج۲، ص۱۳۹۲.</ref>. شاید [[قرطبی]] به این اشکال که میگوید: آیا پیش از [[نزول]] این [[آیه]] [[دین ناقص]] بوده است؟ با [[الهام]] از این [[کلام]]، چنین پاسخ میدهد: «هر نقصی، [[عیب]] نیست مانند نقصان ماه، یا [[نماز]] مسافر یا نقصان ایام حمل و ایام [[عمر]] در این آیه که میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَلَا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ...}}<ref>«و خداوند شما را از خاکی آفرید سپس از نطفهای، آنگاه شما را جفتهایی (نر و ماده) قرار داد و هیچ مادینهای باردار نمیگردد و نمیزاید مگر با آگاهی وی و هیچ سالمندی کهنسال نمیگردد و از عمر کسی کم نمیشود مگر که در کتابی آمده است» سوره فاطر، آیه ۱۱.</ref> نقصان در این موارد را نمیتوان به حساب عیب آنها گذاشت؛ به همین ترتیب اگر تا پیش از [[نزول آیه]] بتوان از [[نقصان دین]] سخن گفت، نقصی بر [[دین]] نخواهد بود»<ref>تفسیر قرطبی، ج۶، ص۶۳.</ref><ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۱۹۵.</ref> | اقوال دیگر نیز در این میان مطرح شده که مورد اعتنای اهل سنت قرار نگرفته است؛ مانند قول [[حسن بصری]] که میگوید: «مراد از [[اکمال دین]]، تمام شدن [[زمان]] [[رسالت]] [[نبی]] مکرم خداست»<ref>ر.ک: جصاص، احکام القرآن، ج۲، ص۱۳۹۲.</ref>. شاید [[قرطبی]] به این اشکال که میگوید: آیا پیش از [[نزول]] این [[آیه]] [[دین ناقص]] بوده است؟ با [[الهام]] از این [[کلام]]، چنین پاسخ میدهد: «هر نقصی، [[عیب]] نیست مانند نقصان ماه، یا [[نماز]] مسافر یا نقصان ایام حمل و ایام [[عمر]] در این آیه که میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَلَا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ...}}<ref>«و خداوند شما را از خاکی آفرید سپس از نطفهای، آنگاه شما را جفتهایی (نر و ماده) قرار داد و هیچ مادینهای باردار نمیگردد و نمیزاید مگر با آگاهی وی و هیچ سالمندی کهنسال نمیگردد و از عمر کسی کم نمیشود مگر که در کتابی آمده است» سوره فاطر، آیه ۱۱.</ref> نقصان در این موارد را نمیتوان به حساب عیب آنها گذاشت؛ به همین ترتیب اگر تا پیش از [[نزول آیه]] بتوان از [[نقصان دین]] سخن گفت، نقصی بر [[دین]] نخواهد بود»<ref>تفسیر قرطبی، ج۶، ص۶۳.</ref>.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]]، ص ۱۹۵.</ref> | ||
== تبیین اتمام نعمت == | == تبیین اتمام نعمت == |