←راستگویی از ویژگیهای مدیریت
(←مقدمه) |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
یکی از معیارهای شایستگی «راستگویی» است. این ویژگی در آیات بسیاری از [[قرآن کریم]] آمده است. برای مثال، در مورد [[حضرت موسی]] آمده است که وقتی آن حضرت نزد [[فرعون]] آمد و او را [[دعوت]] به [[حق]] کرد، برای اینکه به عنوان یک [[مدیر]] اعتماد دیگران را به خود جلب کند، میفرماید: من «راستگو» هستم؛ از این رو، شما به عنوان یکی از اعضای [[سازمان]] من، باید سخنم را بپذیرید و دعوتم را [[اجابت]] کنید. یا خداوند خطاب به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرماید: اگر تو به عنوان یک مدیر میانی سخنم را درست به زیر مجموعههایت نرسانی و چیزی را بگویی که من آن را نگفتهام؛ یعنی «راستگو» نباشی، من رگهای قلبت را میزنم و سرت را از تنت جدا میکنم: {{متن قرآن|وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ * ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ * فَمَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ}}<ref>«و اگر (این پیامبر) بر ما برخی سخنان را میبست * دست راستش را میگرفتیم * سپس شاهرگش را میبریدیم * آنگاه هیچ یک از شما (آن را) از وی بازدارنده نبود» سوره حاقه، آیه ۴۴-۴۷.</ref>. | یکی از معیارهای شایستگی «راستگویی» است. این ویژگی در آیات بسیاری از [[قرآن کریم]] آمده است. برای مثال، در مورد [[حضرت موسی]] آمده است که وقتی آن حضرت نزد [[فرعون]] آمد و او را [[دعوت]] به [[حق]] کرد، برای اینکه به عنوان یک [[مدیر]] اعتماد دیگران را به خود جلب کند، میفرماید: من «راستگو» هستم؛ از این رو، شما به عنوان یکی از اعضای [[سازمان]] من، باید سخنم را بپذیرید و دعوتم را [[اجابت]] کنید. یا خداوند خطاب به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرماید: اگر تو به عنوان یک مدیر میانی سخنم را درست به زیر مجموعههایت نرسانی و چیزی را بگویی که من آن را نگفتهام؛ یعنی «راستگو» نباشی، من رگهای قلبت را میزنم و سرت را از تنت جدا میکنم: {{متن قرآن|وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ * ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ * فَمَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ}}<ref>«و اگر (این پیامبر) بر ما برخی سخنان را میبست * دست راستش را میگرفتیم * سپس شاهرگش را میبریدیم * آنگاه هیچ یک از شما (آن را) از وی بازدارنده نبود» سوره حاقه، آیه ۴۴-۴۷.</ref>. | ||
[[حضرت علی]]{{ع}} [[پیامبر]] را توصیف به [[صدق]] کرده میفرماید: {{متن حدیث|قَدْ قَالَ الرَّسُولُ الصَّادِقُ فَهُوَ أَمِينُكَ الْمَأْمُونُ}}<ref>حکیمی، محمدرضا، الحیاة، ج۲، ص۳۰۲.</ref>؛ پیامبر راستگو که [[امانتدار]] تو، و مورد | [[حضرت علی]]{{ع}} [[پیامبر]] را توصیف به [[صدق]] کرده میفرماید: {{متن حدیث|قَدْ قَالَ الرَّسُولُ الصَّادِقُ فَهُوَ أَمِينُكَ الْمَأْمُونُ}}<ref>حکیمی، محمدرضا، الحیاة، ج۲، ص۳۰۲.</ref>؛ پیامبر راستگو که [[امانتدار]] تو، و مورد وثوق تو میباشد، گفته است. نیز [[امیرالمؤمنین]] به عنوان مدیر پس از پیامبر{{صل}} درباره خود خطاب به افراد تحت مدیریتش میفرماید: {{متن حدیث|وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ وَ اصْطَفَاهُ عَلَى الْخَلْقِ مَا أَنْطِقُ إِلَّا صَادِقاً}}<ref>حکیمی، محمدرضا، الحیاة، ج۲، ص۳۰۲.</ref>؛ «[[سوگند]] به آنکه او را به [[حق]] برانگیخت و بر [[آفریدگان]] برگزید، که جز به [[راستی]] سخن نمیگویم». | ||
شایسته است یک [[مدیر]] در گفتار و [[کردار]] خود [[صداقت]] داشته باشد تا هم آنانی که از نظر سلسله مراتب در مافوق او قرار دارند و هم افرادی که زیر نظر او فعالیت میکنند، به او | شایسته است یک [[مدیر]] در گفتار و [[کردار]] خود [[صداقت]] داشته باشد تا هم آنانی که از نظر سلسله مراتب در مافوق او قرار دارند و هم افرادی که زیر نظر او فعالیت میکنند، به او اعتماد کنند. بدیهی است که اعتماد متقابل شرط اساسی [[موفقیت]] در هر کار جمعی و [[اداری]] میباشد<ref>[[امید چناری|چناری، امید]]، [[وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی (کتاب)|وظایف نهادهای حاکمیتی در قبال مفاسد اقتصادی]] ص ۱۴۳.</ref>. | ||
== راستگویی و راستکرداری در سیره سیاسی == | == راستگویی و راستکرداری در سیره سیاسی == |