نظریه نصب الهی امام در قرن هفتم هجری: تفاوت میان نسخه‌ها

 
خط ۱۰: خط ۱۰:


== [[تعریف امام]] و [[امامت]] و [[الهی]] بودن این منصب ==
== [[تعریف امام]] و [[امامت]] و [[الهی]] بودن این منصب ==
[[خواجه نصیر]] و [[ابن میثم بحرانی]] در [[تعریف امامت]]، از [[ریاست]] [[امام]] در [[دین]] و دنیای [[مردم]] سخن گفته‌اند<ref>ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، رسائل، ص۴۲۶؛ میثم بن علی بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۴؛ همو، النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الامامه، ص۴۱.</ref>. این گفته، بیانگر جایگاه امام به عنوان [[رهبر سیاسی]] و [[دینی]] [[جامعه]] در نظر آنهاست. [[محقق حلی]]، [[امامت]] را ریاست شخصی از اشخاص بر مردم دانسته است<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۱۸۷.</ref>. از سخنان وی در تبیین امامت الهی، می‌توان [[رهبری سیاسی]] و [[مرجعیت دینی امام]] را دریافت. او [[معتقد]] است: افزون بر اینکه امام، مقتدای مردم در دین می‌باشد<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۱۹۸.</ref>؛ مردم در [[امور دنیوی]] و ریاست [[سیاسی]] خود نیز به امام محتاج‌اند<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۰۳.</ref>. [[عمادالدین طبری]] نیز [[ائمه هدی]] را بانیان [[شریعت]]، مقتدای مردم، [[مفسران]] [[قرآن]]، امنای [[رحمان]]، [[حجت‌های الهی]] و اوصیای [[رسول خاتم]]{{صل}} دانسته است. وی همچنین – چنان‌که خواهد آمد- در اثبات [[امامت حضرت علی]]{{ع}} به [[جریان غدیر]] و [[آیه ولایت]] استناد کرده است که بر [[حاکمیت]] و [[امامت سیاسی]] ایشان دلالت دارد<ref>ر.ک: عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۱۵.</ref>.
[[خواجه نصیر]] و [[ابن میثم بحرانی]] در [[تعریف امامت]]، از [[ریاست]] [[امام]] در [[دین]] و دنیای [[مردم]] سخن گفته‌اند<ref>ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، رسائل، ص۴۲۶؛ میثم بن علی بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۴؛ همو، النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الامامه، ص۴۱.</ref>. این گفته، بیانگر جایگاه امام به عنوان [[رهبر سیاسی]] و [[دینی]] [[جامعه]] در نظر آنهاست. [[محقق حلی]]، [[امامت]] را ریاست شخصی از اشخاص بر مردم دانسته است<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۱۸۷.</ref>. از سخنان وی در تبیین امامت الهی، می‌توان رهبری سیاسی و [[مرجعیت دینی امام]] را دریافت. او [[معتقد]] است: افزون بر اینکه امام، مقتدای مردم در دین می‌باشد<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۱۹۸.</ref>؛ مردم در [[امور دنیوی]] و ریاست [[سیاسی]] خود نیز به امام محتاج‌اند<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۰۳.</ref>. [[عمادالدین طبری]] نیز [[ائمه هدی]] را بانیان [[شریعت]]، مقتدای مردم، [[مفسران]] [[قرآن]]، امنای رحمان، [[حجت‌های الهی]] و اوصیای [[رسول خاتم]]{{صل}} دانسته است. وی همچنین – چنان‌که خواهد آمد- در اثبات [[امامت حضرت علی]]{{ع}} به [[جریان غدیر]] و [[آیه ولایت]] استناد کرده است که بر [[حاکمیت]] و امامت سیاسی ایشان دلالت دارد<ref>ر.ک: عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۱۵.</ref>.


از نظر خواجه نصیر [[طوسی]]، [[نصب امام]]، امری مربوط به [[باری تعالی]] است<ref>ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ص۸۹؛ همو، تجرید الاعتقاد، ص۲۲۱؛ همو، رسائل، ص۴۲۸.</ref>؛ لذا [[شناخت]] ایشان نیز از طریق [[نص الهی]] می‌باشد<ref>ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ص۸۴؛ همو، تجرید الاعتقاد، ص۲۲۱؛ همو، رسائل، ص۴۲۸.</ref>. ابن میثم بحرانی و محقق حلی هم در توصیف [[امامیه]] چنین گفته‌اند: «امامیه کسانی هستند که [[گزینش امام]] را بر [[خداوند]] [[واجب]] می‌دانند»<ref>ر.ک: میثم بن علی بحرانی، النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الأمامه، ص۶۳؛ جعفر بن حسن حلی، المسلک فی أصول الدین و الرسالة الماتعبه، ص۱۸۸.</ref>. [[بحرانی]] [[معتقد]] است: «[[امام]] کسی است که [[آیات الهی]] در شأنش وارد شده، دارای [[کرامات]] می‌باشد»<ref>ر.ک: میثم بن علی بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۸۲.</ref>. [[محقق حلی]] نیز در [[اثبات امامت امیر مؤمنان]]{{ع}}، روایاتی را متذکر شده که بر [[نصب الهی]] آن حضرت تصریح کرده‌اند<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی أصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۲۱-۲۲۵.</ref>. [[عمادالدین طبری]] می‌گوید: «[[اهل سنت]]، کسانی هستند که کار [[دین]] و [[شریعت]] را پس از [[رسول خدا]]{{صل}} به [[اختیار]] [[خلق]] می‌دانند»<ref>ر.ک: عماد الدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۱۸.</ref>. وی همچنین در نقد دیدگاه [[عامه]]، [[ادله]] متعددی را ذکر می‌کند؛ از جمله اینکه غیر از [[امیر مؤمنان]]{{ع}} [[امامت]] دیگر امامانِ اهل سنت به [[نص]] خداوند و رسولش نبوده است<ref>ر.ک: عماد الدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۱۲۱.</ref>. [[طبری]] با رد تحقق [[امامت]] با [[انتخاب]] و [[بیعت]] مردمی، به صراحت گفته است که [[انتخاب امام]] و [[خلیفه]]، امری مربوط به [[باری تعالی]] است<ref>ر.ک: عماد الدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۷۸.</ref>.
از نظر خواجه نصیر [[طوسی]]، [[نصب امام]]، امری مربوط به [[باری تعالی]] است<ref>ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ص۸۹؛ همو، تجرید الاعتقاد، ص۲۲۱؛ همو، رسائل، ص۴۲۸.</ref>؛ لذا [[شناخت]] ایشان نیز از طریق [[نص الهی]] می‌باشد<ref>ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ص۸۴؛ همو، تجرید الاعتقاد، ص۲۲۱؛ همو، رسائل، ص۴۲۸.</ref>. ابن میثم بحرانی و محقق حلی هم در توصیف [[امامیه]] چنین گفته‌اند: «امامیه کسانی هستند که [[گزینش امام]] را بر [[خداوند]] [[واجب]] می‌دانند»<ref>ر.ک: میثم بن علی بحرانی، النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الأمامه، ص۶۳؛ جعفر بن حسن حلی، المسلک فی أصول الدین و الرسالة الماتعبه، ص۱۸۸.</ref>. [[بحرانی]] [[معتقد]] است: «[[امام]] کسی است که [[آیات الهی]] در شأنش وارد شده، دارای [[کرامات]] می‌باشد»<ref>ر.ک: میثم بن علی بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۸۲.</ref>. [[محقق حلی]] نیز در [[اثبات امامت امیر مؤمنان]]{{ع}}، روایاتی را متذکر شده که بر [[نصب الهی]] آن حضرت تصریح کرده‌اند<ref>ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی أصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۲۱-۲۲۵.</ref>. [[عمادالدین طبری]] می‌گوید: «[[اهل سنت]]، کسانی هستند که کار [[دین]] و [[شریعت]] را پس از [[رسول خدا]]{{صل}} به [[اختیار]] [[خلق]] می‌دانند»<ref>ر.ک: عماد الدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۱۸.</ref>. وی همچنین در نقد دیدگاه [[عامه]]، [[ادله]] متعددی را ذکر می‌کند؛ از جمله اینکه غیر از [[امیر مؤمنان]]{{ع}} [[امامت]] دیگر امامانِ اهل سنت به [[نص]] خداوند و رسولش نبوده است<ref>ر.ک: عماد الدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۱۲۱.</ref>. [[طبری]] با رد تحقق [[امامت]] با [[انتخاب]] و [[بیعت]] مردمی، به صراحت گفته است که [[انتخاب امام]] و [[خلیفه]]، امری مربوط به [[باری تعالی]] است<ref>ر.ک: عماد الدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۷۸.</ref>.


با توجه به اینکه ایشان گستره اختیارات امام را [[رهبری سیاسی]] و [[مرجعیت دینی]] دانسته‌اند، می‌توان گفت: از نظر [[متکلمان]] این سده نیز، [[خداوند متعال]] است که امام را برای [[حاکمیت]]، همچنین هدایت‌گری [[دینی]] [[منصوب]] می‌سازد.
با توجه به اینکه ایشان گستره اختیارات امام را رهبری سیاسی و [[مرجعیت دینی]] دانسته‌اند، می‌توان گفت: از نظر [[متکلمان]] این سده نیز، [[خداوند متعال]] است که امام را برای [[حاکمیت]]، همچنین هدایت‌گری [[دینی]] [[منصوب]] می‌سازد.


به گفته این متفکران [[شیعی]]، راه [[شناخت امام]] برای [[مردم]]، از طریق اختصاص برخی [[آیات شریفه]] به [[ائمه هدی]] و انجام [[معجزات]] از سوی ایشان است که همراه با ادعای امامت باشد. به عبارت دیگر، از نظر بزرگان [[امامیه]] در قرن هفتم، اگر نص و [[آیات قرآن]] بر امامت فردی خاص دلالت داشت و یا اگر مدعی امامت، برای [[اثبات]] ادعای خود کرامتی انجام داد، می‌توان [[امامت]] وی را پذیرفت<ref>ر.ک: خواجه نصیر الدین طوسی، رسائل، ص۴۳۱؛ جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۱۰-۲۴۱؛ میثم بن علی بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۸۲؛ عمادالدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الابرار، ص۷۶.</ref>.<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص۴۳۷.</ref>
به گفته این متفکران [[شیعی]]، راه [[شناخت امام]] برای [[مردم]]، از طریق اختصاص برخی [[آیات شریفه]] به [[ائمه هدی]] و انجام [[معجزات]] از سوی ایشان است که همراه با ادعای امامت باشد. به عبارت دیگر، از نظر بزرگان [[امامیه]] در قرن هفتم، اگر نص و [[آیات قرآن]] بر امامت فردی خاص دلالت داشت و یا اگر مدعی امامت، برای [[اثبات]] ادعای خود کرامتی انجام داد، می‌توان [[امامت]] وی را پذیرفت<ref>ر.ک: خواجه نصیر الدین طوسی، رسائل، ص۴۳۱؛ جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۱۰-۲۴۱؛ میثم بن علی بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۸۲؛ عمادالدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الابرار، ص۷۶.</ref>.<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص۴۳۷.</ref>
۱۱۲٬۹۹۷

ویرایش