←مقدمه
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
در این باره که [[ایمان دینی]] بر چه پایه یا پایههایی بنا میشود، متکلمان شیعه چند نظریه مطرح ساختهاند. برخی بر آناند که [[ایمان]] تنها یک رکن دارد و آن، همان [[باور قلبی]] است. بنابر این نظرگاه، [[ایمان]]، تصدیق به [[قلب]] است، و [[اقرار]] [[زبان]] و عمل به ارکان در تحقق آن نقشی ندارند<ref>تمهید الاصول، ۲۹۳؛ ضمیمه تفسیر ابوالفتوح رازی، ۱۱؛ نثر طوبی فی الفاظ القرآن، ۴۲.</ref>. | در این باره که [[ایمان دینی]] بر چه پایه یا پایههایی بنا میشود، متکلمان شیعه چند نظریه مطرح ساختهاند. برخی بر آناند که [[ایمان]] تنها یک رکن دارد و آن، همان [[باور قلبی]] است. بنابر این نظرگاه، [[ایمان]]، تصدیق به [[قلب]] است، و [[اقرار]] [[زبان]] و عمل به ارکان در تحقق آن نقشی ندارند<ref>تمهید الاصول، ۲۹۳؛ ضمیمه تفسیر ابوالفتوح رازی، ۱۱؛ نثر طوبی فی الفاظ القرآن، ۴۲.</ref>. | ||
اما برخی متکلمان شیعه ایمان را دارای دو رکن دانستهاند: باور قلبی و اقرار زبانی. اینان معتقدند که ایمان، عبارت از تصدیق به قلب و زبان است و تصدیق قلبی هر چند لازم است، کافی نیست؛ زیرا [[خداوند]] فرموده است: "با اینکه فرعونیان در [[دل]] [[یقین]] داشتند، از روی [[کبر]] و [[ستم]]، آن را [[انکار]] کردند"<ref>{{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}؛ سوره نمل، آیه ۱۴.</ref>. اقرار زبانی نیز به تنهایی کافی نیست؛ زیرا خداوند فرموده است: "[[اعراب]] گفتند: ایمان آوردیم. به آنان بگو: ایمان نیاوردهاید؛ بلکه بگویید [[اسلام]] آوردهایم"<ref>{{متن قرآن|قَالَتِ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}؛ سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref>. این کسان به زبان بر [[یگانگی خدا]] و [[نبوت]] و [[معاد]] [[گواهی]] میدادند؛ ولی خداوند با صراحت، آنان را | اما برخی متکلمان شیعه ایمان را دارای دو رکن دانستهاند: باور قلبی و اقرار زبانی. اینان معتقدند که ایمان، عبارت از تصدیق به قلب و زبان است و تصدیق قلبی هر چند لازم است، کافی نیست؛ زیرا [[خداوند]] فرموده است: "با اینکه فرعونیان در [[دل]] [[یقین]] داشتند، از روی [[کبر]] و [[ستم]]، آن را [[انکار]] کردند"<ref>{{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}؛ سوره نمل، آیه ۱۴.</ref>. اقرار زبانی نیز به تنهایی کافی نیست؛ زیرا خداوند فرموده است: "[[اعراب]] گفتند: ایمان آوردیم. به آنان بگو: ایمان نیاوردهاید؛ بلکه بگویید [[اسلام]] آوردهایم"<ref>{{متن قرآن|قَالَتِ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}؛ سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref>. این کسان به زبان بر [[یگانگی خدا]] و [[نبوت]] و [[معاد]] [[گواهی]] میدادند؛ ولی خداوند با صراحت، آنان را بیایمان میخواند. پس میتوان دریافت که ایمان بر دو پایه [[باور]] و اقرار بنا شده است و هیچ یک به تنهایی کافی نیست<ref>تجرید الاعتقاد، ۳۰۹؛ دائرة المعارف تشیع، ۲/ ۶۵۴.</ref>. در روایتی از [[امام علی]]{{ع}} آمده است که ایمان بر چهار رکن [[استوار]] است: [[صبر]] و یقین و [[عدل]] و [[جهاد]]<ref>اصول کافی، ۳/ ۸۳.</ref>. برخی [[متکلمان]] نیز پنج رکن برای ایمان برشمردهاند: [[توحید]]، عدل، نبوت، [[امامت]] و معاد<ref>دائرة المعارف تشیع، ۲/ ۶۵۴.</ref>. برخی دیگر بر آناند که ایمان افزون بر باور، اقرار و عمل، رکنی دیگر نیز دارد و آن عبارت است از [[تبلیغ]] و نشر [[آیین حق]] و [[اقامه دلیل]] بر مبانی [[دین]] و زدودن شک و تردید از [[قلب]] [[بندگان]]<ref>تفسیر نمونه، ۲۰/ ۲۷۸.</ref>. از مجموع [[آیات]]، [[روایات]] و نیز دیدگاههای دانشمندان شیعه بر میآید که [[ایمان]] سه پایه دارد: باور قلبی، اقرار زبانی و عمل به ارکان بدنی<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۷۲-۷۳.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |