←جهاد با ناکثین
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
اما جدایی شما از [[مردم]] از آغاز درگذشت محمد{{صل}}؛ اگر به [[حق]] از آنان جدا شدهاید، شما اکنون آن (کار) حق را نقض کردهاید با جداشدن اخیرتان از من و اگر در گذشته، به [[باطل]] از اقوام خود جدا شده بودید، پس [[گناه]] این کار بر عهده شماست افزون بر کار جدید و نوی که انجام دادهاید؛ با اینکه جداشدن شما از مردم نبود جز برای رسیدن به [[دنیایی]] که تصور میکردید و این سخن خود شماست. این سخن که امید مرا قطع کردهاید، به [[حمد الهی]] در [[دین]] من عیبی وارد نمیکند؛ اما آنچه مرا از صله شما بازداشت، بازگشت شما از حق بود و تلاش شما برای دورکردن حق از گردنهایتان، همانگونه که مرکب بازایستاده لجامش را بیرون میآورند و «[[الله]]» خدای من است. بههیچوجه به او [[شرک]] نمیورزم؛ پس نگویید از چیزی که دارای نفع کم است و قابل دفع نیست که در این صورت، افزون بر نام شرک شایسته عنوان [[نفاق]] خواهید شد... . | اما جدایی شما از [[مردم]] از آغاز درگذشت محمد{{صل}}؛ اگر به [[حق]] از آنان جدا شدهاید، شما اکنون آن (کار) حق را نقض کردهاید با جداشدن اخیرتان از من و اگر در گذشته، به [[باطل]] از اقوام خود جدا شده بودید، پس [[گناه]] این کار بر عهده شماست افزون بر کار جدید و نوی که انجام دادهاید؛ با اینکه جداشدن شما از مردم نبود جز برای رسیدن به [[دنیایی]] که تصور میکردید و این سخن خود شماست. این سخن که امید مرا قطع کردهاید، به [[حمد الهی]] در [[دین]] من عیبی وارد نمیکند؛ اما آنچه مرا از صله شما بازداشت، بازگشت شما از حق بود و تلاش شما برای دورکردن حق از گردنهایتان، همانگونه که مرکب بازایستاده لجامش را بیرون میآورند و «[[الله]]» خدای من است. بههیچوجه به او [[شرک]] نمیورزم؛ پس نگویید از چیزی که دارای نفع کم است و قابل دفع نیست که در این صورت، افزون بر نام شرک شایسته عنوان [[نفاق]] خواهید شد... . | ||
این مرد یعنی خِداش جذب [[امام علی]]{{ع}} میشود و در همین خبر آمده، خداش در جمل همراه حضرت بود تا کشته شد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۴۳-۳۴۵.</ref>. در این خبر علت جدایی [[طلحه]] و [[زبیر]] از امیرالمؤمنین علی{{ع}} و پاسخ منطقی حضرت بیان شده است. آنان علی{{ع}} را برای دنیای خود میخواستند و علی{{ع}} به جهت [[آخرت]] و [[فرمان الهی]] از دادن موقعیت و[مقام به آنان پرهیز کرد. این خبر تبیین روشنی است برای کسانی که بعد از مدتی از [[مسیر حق]] [[منحرف]] میشدند و ادعای سابقه [[اسلامی]] و انقلابیبودن میکردند و دنبال | این مرد یعنی خِداش جذب [[امام علی]]{{ع}} میشود و در همین خبر آمده، خداش در جمل همراه حضرت بود تا کشته شد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۴۳-۳۴۵.</ref>. در این خبر علت جدایی [[طلحه]] و [[زبیر]] از امیرالمؤمنین علی{{ع}} و پاسخ منطقی حضرت بیان شده است. آنان علی{{ع}} را برای دنیای خود میخواستند و علی{{ع}} به جهت [[آخرت]] و [[فرمان الهی]] از دادن موقعیت و[مقام به آنان پرهیز کرد. این خبر تبیین روشنی است برای کسانی که بعد از مدتی از [[مسیر حق]] [[منحرف]] میشدند و ادعای سابقه [[اسلامی]] و انقلابیبودن میکردند و دنبال سهمخواهی هستند. | ||
خبر دیگری درباره طلحه و زبیر از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که میفرماید: به جهت ترک [[عمل به قرآن]] و [[سنت پیامبر]]{{صل}}، [[فرزندان]] این دو از رسیدن به [[حکومت]] برای همیشه [[محروم]] هستند. حضرت میفرماید: حکومت به [[خاندان]] [[ابوبکر]]، عمر، بنیامیه و فرزندان طلحه و زبیر هیچوقت باز نمیگردد؛ زیرا آنان [[قرآن]] را کنار نهادند و سنت پیامبر{{صل}} را [[باطل]] و [[احکام الهی]] را ترک کردند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۰۰.</ref>. | خبر دیگری درباره طلحه و زبیر از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که میفرماید: به جهت ترک [[عمل به قرآن]] و [[سنت پیامبر]]{{صل}}، [[فرزندان]] این دو از رسیدن به [[حکومت]] برای همیشه [[محروم]] هستند. حضرت میفرماید: حکومت به [[خاندان]] [[ابوبکر]]، عمر، بنیامیه و فرزندان طلحه و زبیر هیچوقت باز نمیگردد؛ زیرا آنان [[قرآن]] را کنار نهادند و سنت پیامبر{{صل}} را [[باطل]] و [[احکام الهی]] را ترک کردند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۰۰.</ref>. |