صفا و مروه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:


== معناشناسی ==
== معناشناسی ==
«صفا» در لغت به معنای سنگ سخت و صافی است که با خاک و شن مخلوط نباشد. مبرد گفته است: صفا سنگی را گویند که گل و خاک در آن نباشد<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۴۳۸.</ref> و طریحی در مجمع [[البحرین]] گوید: صفا اگر مفرد آورده شود به معنای سنگ و اگر به صورت جمع استعمال شود به معنای نرم است. صاحب [[تفسیر کشف الاسرار]] نیز می‌نویسد: صفا سنگ سپید سخت باشد؛ یعنی صافی که در آن هیچ خلطی از خاک و گل و غیر آن نباشد و [[مروه]] سنگی باشد سیاه و [[سست]] و نرم که زود شکسته شود.
«[[صفا]]» در لغت به معنای سنگ سخت و صافی است که با خاک و شن مخلوط نباشد. مبرد گفته است: صفا سنگی را گویند که گل و خاک در آن نباشد<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۴۳۸.</ref> و طریحی در مجمع [[البحرین]] گوید: صفا اگر مفرد آورده شود به معنای سنگ و اگر به صورت جمع استعمال شود به معنای نرم است. صاحب [[تفسیر کشف الاسرار]] نیز می‌نویسد: صفا سنگ سپید سخت باشد؛ یعنی صافی که در آن هیچ خلطی از خاک و گل و غیر آن نباشد و [[مروه]] سنگی باشد سیاه و [[سست]] و نرم که زود شکسته شود.


طریحی درباره مروه نیز گفته است: «المَرو»، سنگ سفید برق دار<ref>تفسیر کشف الاسرار، ج۱، ص۴۲۵.</ref> را گویند که با آن [[آتش]] روشن می‌کنند. مفرد آن «مروه» است و بدین‌سان «مروه» را در [[مکه]]، مروه نامیده‌اند<ref>مجمع البحرین، ج۲، ص۱۹۴.</ref>.
طریحی درباره مروه نیز گفته است: «المَرو»، سنگ سفید برق دار<ref>تفسیر کشف الاسرار، ج۱، ص۴۲۵.</ref> را گویند که با آن [[آتش]] روشن می‌کنند. مفرد آن «مروه» است و بدین‌سان «مروه» را در [[مکه]]، مروه نامیده‌اند<ref>مجمع البحرین، ج۲، ص۱۹۴.</ref>.
خط ۲۰: خط ۲۰:


== پیشینه تاریخی ==
== پیشینه تاریخی ==
کوه‌های صفا و مروه تا قبل از [[هبوط]] [[حضرت آدم]]{{ع}} به [[زمین]]، پیشینه تاریخی دارد. [[امام صادق]]{{ع}} در رابطه با نامگذاری این دو کوه فرموده‌اند: «[[صفا]] را صفا نامیده‌اند، بدان جهت که [[آدم]] برگزیده بر آن فرود آمد، پس برای این کوه نامی از اسم آدم [[انتخاب]] کردند [[خداوند عزوجل]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا...}}<ref>«خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۳۳.</ref> و [[حوا]] بر مروه فرود آمد و مروه را مروه نامید؛ زیرا [[زن]] بر آن فرود آمد پس نامی از مرأه برای این کوه برگزیدند.
کوه‌های صفا و مروه تا قبل از هبوط [[حضرت آدم]]{{ع}} به [[زمین]]، پیشینه تاریخی دارد. [[امام صادق]]{{ع}} در رابطه با نامگذاری این دو کوه فرموده‌اند: «صفا را صفا نامیده‌اند، بدان جهت که [[آدم]] برگزیده بر آن فرود آمد، پس برای این کوه نامی از اسم آدم [[انتخاب]] کردند [[خداوند عزوجل]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا...}}<ref>«خداوند، آدم، نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۳۳.</ref> و [[حوا]] بر مروه فرود آمد و مروه را مروه نامید؛ زیرا [[زن]] بر آن فرود آمد پس نامی از مرأه برای این کوه برگزیدند.


لیکن [[شهرت]] این دو کوه از زمان حضرت ابراهیم{{ع}} به بعد است، آن گاه که آن حضرت همراه با [[هاجر]] و اسماعیل به مکه آمده، آنان را در کنار [[حجر]] جای داد و خود به [[شام]] بازگشت. وقتی میان مادر اسماعیل و [[ساره]] [[همسر]] دیگر ابراهیم{{ع}} کدورت پیش آمد، ابراهیم{{ع}} مادر اسماعیل و اسماعیل را که کودک شیرخواری بود همراه خود به مکه آورد، هاجر [[مشک]] آبی داشت که از آن می‌نوشید و به کودک خود شیر می‌داد و هیچ‌گونه زاد و توشه‌ای همراه او نبود.
لیکن [[شهرت]] این دو کوه از زمان حضرت ابراهیم{{ع}} به بعد است، آن گاه که آن حضرت همراه با [[هاجر]] و اسماعیل به مکه آمده، آنان را در کنار [[حجر]] جای داد و خود به [[شام]] بازگشت. وقتی میان مادر اسماعیل و [[ساره]] [[همسر]] دیگر ابراهیم{{ع}} کدورت پیش آمد، ابراهیم{{ع}} مادر اسماعیل و اسماعیل را که کودک شیرخواری بود همراه خود به مکه آورد، هاجر [[مشک]] آبی داشت که از آن می‌نوشید و به کودک خود شیر می‌داد و هیچ‌گونه زاد و توشه‌ای همراه او نبود.
خط ۳۰: خط ۳۰:
ابن عباس می‌گوید: نخستین کسی که میان صفا و مروه دوید مادر اسماعیل بود. و سپس هفت مرتبه آمد و شد [[هاجر]] بین صفا و مروه (سعی) [[سنت]] شد و اولین بار [[ابراهیم خلیل]] همراه با فرزندش اسماعیل این [[سنت الهی]] را انجام دادند. به دنبال ابراهیم، [[پیامبران]] دیگر نیز، پس از انجام [[طواف]] و [[خواندن نماز]] در پشت مقام، به [[مسعی]] آمده، سعی صفا و مروه می‌کردند.
ابن عباس می‌گوید: نخستین کسی که میان صفا و مروه دوید مادر اسماعیل بود. و سپس هفت مرتبه آمد و شد [[هاجر]] بین صفا و مروه (سعی) [[سنت]] شد و اولین بار [[ابراهیم خلیل]] همراه با فرزندش اسماعیل این [[سنت الهی]] را انجام دادند. به دنبال ابراهیم، [[پیامبران]] دیگر نیز، پس از انجام [[طواف]] و [[خواندن نماز]] در پشت مقام، به [[مسعی]] آمده، سعی صفا و مروه می‌کردند.


رفته رفته با [[سیطره]] [[بت‌پرستی]] بر [[حجاز]] و [[نفوذ]] [[افکار]] [[جاهلی]] در میان [[مردم]]، سعی صفا و مروه نیز حالت اصلی خود را از دست داد. داستان [[عبرت‌آموز]] آن را [[ازرقی]] به نقل از [[محمد بن اسحاق]] این گونه نقل کرده است: «چون [[جرهمیان]] در منطقه. [[حرم]] [[طغیان]] و [[سرکشی]] کردند، مردی از ایشان با زنی وارد [[کعبه]] شد و با او درآمیخت و گفته شده است داخل کعبه او را بوسید و آن دو به صورت سنگ [[مسخ]] شدند. نام [[مرد]] [[اساف]] پسر بغاء بود و نام [[زن]] [[نائله]] دختر ذئب. آن دو مجسمه را از کعبه بیرون آوردند، یکی را در [[کوه صفا]] و دیگری را در [[کوه]] [[مروه]] نهادند و منظور اصلی آن بود که مردم [[عبرت]] بگیرند و از امثال آن کارها خودداری کنند و ببینند بر سر آن دو چه آمده است. این وضعیت همچنان در روزگاران ادامه داشت تا آنکه اندک اندک هر کس که بر کوه صفا و یا مروه می‌ایستاد، به آن دو دست می‌کشید. این دو مجسمه رفته رفته به صورت دو [[بت]] درآمده، مورد [[پرستش]] واقع شدند، چون [[عمرو بن لحی]] سالار [[مکه]] شد به مردم [[فرمان]] داد آن دو را پرستش کنند و به آنان دست بکشند و به مردم گفت: کسانی که پیش از شما بودند آن دو را می‌پرستیدند و همین‌گونه تا [[قصی بن کلاب]] پرده‌دار کعبه و سالار مکه شد و آن دو بت را از کنار صفا و مروه برداشت، یکی را کنار مکه و دیگری را کنار [[زمزم]] نهاد و گفته شده است هر دو را کنار [[زمزم]] نهاد و کنار آن دو [[قربانی]] می‌شد. [[مردم]] [[دوره جاهلی]] از کنار [[اساف و نائله]] که عبور می‌کردند به آن دو دست می‌کشیدند و [[طواف]] کننده به [[کعبه]]، نخست به [[بت]] اسافه دست می‌کشید و چون از طواف فارغ می‌شد کنار [[نائله]] می‌آمد و به آن دست می‌کشید و این کارها همچنان ادامه داشت تا آنکه [[روز فتح مکه]] [[پیامبر]]{{صل}} آن دو را با بت‌های دیگر [[شکست]]»<ref>السیرة النبویه لابن کثیر، ج۱، ص۵۸ و ۶۹.</ref>.
رفته رفته با [[سیطره]] [[بت‌پرستی]] بر [[حجاز]] و نفوذ [[افکار]] [[جاهلی]] در میان [[مردم]]، سعی صفا و مروه نیز حالت اصلی خود را از دست داد. داستان عبرت‌آموز آن را ازرقی به نقل از [[محمد بن اسحاق]] این گونه نقل کرده است: «چون [[جرهمیان]] در منطقه. [[حرم]] [[طغیان]] و [[سرکشی]] کردند، مردی از ایشان با زنی وارد [[کعبه]] شد و با او درآمیخت و گفته شده است داخل کعبه او را بوسید و آن دو به صورت سنگ [[مسخ]] شدند. نام [[مرد]] اساف پسر بغاء بود و نام [[زن]] [[نائله]] دختر ذئب. آن دو مجسمه را از کعبه بیرون آوردند، یکی را در [[کوه صفا]] و دیگری را در [[کوه]] [[مروه]] نهادند و منظور اصلی آن بود که مردم [[عبرت]] بگیرند و از امثال آن کارها خودداری کنند و ببینند بر سر آن دو چه آمده است. این وضعیت همچنان در روزگاران ادامه داشت تا آنکه اندک اندک هر کس که بر کوه صفا و یا مروه می‌ایستاد، به آن دو دست می‌کشید. این دو مجسمه رفته رفته به صورت دو [[بت]] درآمده، مورد [[پرستش]] واقع شدند، چون عمرو بن لحی سالار [[مکه]] شد به مردم [[فرمان]] داد آن دو را پرستش کنند و به آنان دست بکشند و به مردم گفت: کسانی که پیش از شما بودند آن دو را می‌پرستیدند و همین‌گونه تا [[قصی بن کلاب]] پرده‌دار کعبه و سالار مکه شد و آن دو بت را از کنار صفا و مروه برداشت، یکی را کنار مکه و دیگری را کنار [[زمزم]] نهاد و گفته شده است هر دو را کنار [[زمزم]] نهاد و کنار آن دو [[قربانی]] می‌شد. [[مردم]] [[دوره جاهلی]] از کنار اساف و نائله که عبور می‌کردند به آن دو دست می‌کشیدند و [[طواف]] کننده به [[کعبه]]، نخست به [[بت]] اسافه دست می‌کشید و چون از طواف فارغ می‌شد کنار [[نائله]] می‌آمد و به آن دست می‌کشید و این کارها همچنان ادامه داشت تا آنکه [[روز فتح مکه]] [[پیامبر]]{{صل}} آن دو را با بت‌های دیگر [[شکست]]»<ref>السیرة النبویه لابن کثیر، ج۱، ص۵۸ و ۶۹.</ref>.


آن دسته از [[مشرکان]] که بت [[منات]] را می‌پرستیدند از آن رو که بت‌های دیگری به نام‌های «[[نهیک]]» و «مطعم الطَّیر» در صفا و مروه بود؛ لذا سعی صفا و مروه را انجام نمی‌دادند و فقط برای بت منات قصد [[حج]] می‌کردند و در [[مراسم حج]]، سرهای خویش را کنار آن می‌تراشیدند<ref>اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۵.</ref>.
آن دسته از [[مشرکان]] که بت منات را می‌پرستیدند از آن رو که بت‌های دیگری به نام‌های «نهیک» و «مطعم الطَّیر» در صفا و مروه بود؛ لذا سعی صفا و مروه را انجام نمی‌دادند و فقط برای بت منات قصد [[حج]] می‌کردند و در [[مراسم حج]]، سرهای خویش را کنار آن می‌تراشیدند<ref>اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۵.</ref>.


[[ابن اسحاق]] می‌گوید: عمرو بن لحی، بت «نهیک مجاور الریح» را بر [[کوه صفا]] و بت «[[مطعم الطیر]]» را بر روی [[مروه]] قرار داده بود<ref>اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۵.</ref>. این [[بت‌ها]] همچنان بر روی [[کوه]] صفا و مروه قرار داشت تا آن گاه که در سال هفتم از [[هجرت]]، [[پیامبر بزرگوار اسلام]]{{صل}} برای انجام «[[عمرة القضا]]»<ref>عمرة القضاء، عمره‌ای بود که در سال هفتم هجری انجام گرفت و آن را بدین نام خوانده‌اند زیرا که به عنوان قضای عمره حدیبیه صورت گرفت. در سال هشتم هجری کفار مکه پیامبر و یارانش را از انجام عمره منع کردند و در نتیجه در سال هفتم پس از مراجعت پیامبر از جنگ خیبر با عده زیادی در ماه ذیقعده با ۷۰ شتر برای قربانی به جانب مکه آمده، عمره را قضا نمودند.</ref> به [[مکه]] آمدند. [[امام صادق]]{{ع}} فرموده‌اند: [[رسول خدا]]{{صل}} به مشرکان فرمود: تا بت‌ها را از صفا و مروه بردارند و آنان نیز چنین کردند و آن حضرت میان صفا و مروه سعی نمود. لیکن پس از آنکه [[طواف]] [[رسول الله]]{{صل}} پایان یافت، [[مشرکان]] بار دیگر آنها را بر روی صفا و مروه [[نصب]] کردند. یکی از [[صحابه رسول خدا]]{{صل}} که عمل سعی را انجام نداده بود، نزد آن حضرت آمده اظهار داشت: [[قریش]] بار دیگر [[بت‌ها]] را در صفا و مروه نصب کرده و من نیز هنوز سعی را انجام نداده‌ام، سپس این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا}}<ref>«بی‌گمان صفا و مروه از نشانه‌های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید» سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref>. به دنبال نزول این آیه و در حالی که بت‌ها را در صفا و مروه نهاده بودند، [[مسلمانان]] سعی می‌کردند تا آن گاه که [[پیامبر]]{{صل}} [[حج]] گزارد و بت‌ها را برداشت<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۲۴۰؛ بحارالانوار، ج۹۶، ص۲۳۵.</ref>.
ابن اسحاق می‌گوید: عمرو بن لحی، بت «نهیک مجاور الریح» را بر [[کوه صفا]] و بت «مطعم الطیر» را بر روی [[مروه]] قرار داده بود<ref>اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۵.</ref>. این [[بت‌ها]] همچنان بر روی [[کوه]] صفا و مروه قرار داشت تا آن گاه که در سال هفتم از [[هجرت]]، [[پیامبر بزرگوار اسلام]]{{صل}} برای انجام «[[عمرة القضا]]»<ref>عمرة القضاء، عمره‌ای بود که در سال هفتم هجری انجام گرفت و آن را بدین نام خوانده‌اند زیرا که به عنوان قضای عمره حدیبیه صورت گرفت. در سال هشتم هجری کفار مکه پیامبر و یارانش را از انجام عمره منع کردند و در نتیجه در سال هفتم پس از مراجعت پیامبر از جنگ خیبر با عده زیادی در ماه ذیقعده با ۷۰ شتر برای قربانی به جانب مکه آمده، عمره را قضا نمودند.</ref> به [[مکه]] آمدند. [[امام صادق]]{{ع}} فرموده‌اند: [[رسول خدا]]{{صل}} به مشرکان فرمود: تا بت‌ها را از صفا و مروه بردارند و آنان نیز چنین کردند و آن حضرت میان صفا و مروه سعی نمود. لیکن پس از آنکه [[طواف]] [[رسول الله]]{{صل}} پایان یافت، [[مشرکان]] بار دیگر آنها را بر روی صفا و مروه [[نصب]] کردند. یکی از [[صحابه رسول خدا]]{{صل}} که عمل سعی را انجام نداده بود، نزد آن حضرت آمده اظهار داشت: [[قریش]] بار دیگر [[بت‌ها]] را در صفا و مروه نصب کرده و من نیز هنوز سعی را انجام نداده‌ام، سپس این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا}}<ref>«بی‌گمان صفا و مروه از نشانه‌های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید» سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref>. به دنبال نزول این آیه و در حالی که بت‌ها را در صفا و مروه نهاده بودند، [[مسلمانان]] سعی می‌کردند تا آن گاه که [[پیامبر]]{{صل}} [[حج]] گزارد و بت‌ها را برداشت<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۲۴۰؛ بحارالانوار، ج۹۶، ص۲۳۵.</ref>.


در [[سوره بقره]] آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان صفا و مروه از نشانه‌های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref>. می توان گفت [[مفسران شیعه]] و [[سنی]] در [[شأن نزول]] این آیه [[اتفاق نظر]] داشته و آن‌چه گذشت را دلیل [[نزول آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ...}} می‌دانند.
در [[سوره بقره]] آمده است: {{متن قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان صفا و مروه از نشانه‌های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref>. می توان گفت [[مفسران شیعه]] و [[سنی]] در [[شأن نزول]] این آیه [[اتفاق نظر]] داشته و آن‌چه گذشت را دلیل نزول آیه {{متن قرآن|إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ...}} می‌دانند.


برخی از [[یاران پیامبر]]{{صل}} [[گمان]] می‌کردند با وجود بت‌ها بر روی [[کوه]] صفا و مروه، [[موحدان]] باید صحنه را خالی نموده، سعی را ترک کنند، لیکن [[خداوند]] با فرستادن [[وحی]]، به آنان آموخت تا حضور خود را در «[[مسعی]]» [[حفظ]] نموده، رفته رفته زمینه را برای نابودی [[بت]] و [[بت‌پرستی]] فراهم سازند. سرانجام نیز چنین شد و گرچه [[پیامبر]]{{صل}} در [[سال هفتم هجرت]] نتوانست [[بت‌ها]] را از روی دو [[کوه]] صفا و مروه بردارد، لیکن در [[فتح مکه]] آن [[بت‌شکن]] سترگ، بت‌ها را برای همیشه برداشت و از آن [[زمان]] تا کنون [[پیروان]] آئین [[پاک]] پیامبر{{صل}} در [[موسم حج]]، سعی صفا و مروه را انجام و نغمه [[توحید]] سر می‌دهند و این [[شعار]] [[دینی]] را زنده نگه می‌دارند. کوه [[مروه]] که در مقابل [[کوه صفا]] قرار دارد، کوهی کم ارتفاع است که در دامنه [[کوه قعیقعان]] قرار داشت ولی امروز با احداث خیابانی در پشت مروه از آن کوه جدا شده و اکنون داخل [[مسجدالحرام]] است. این کوه در گذشته مرتفع‌تر از وضع فعلی بوده ولی اکنون به علت ریزش و مفروش شدن و بنای دیوارهای مرتفع در اطراف، کوتاه و کوچک می‌نماید<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۶۱۳.</ref>.
برخی از [[یاران پیامبر]]{{صل}} [[گمان]] می‌کردند با وجود بت‌ها بر روی [[کوه]] صفا و مروه، [[موحدان]] باید صحنه را خالی نموده، سعی را ترک کنند، لیکن [[خداوند]] با فرستادن [[وحی]]، به آنان آموخت تا حضور خود را در «[[مسعی]]» [[حفظ]] نموده، رفته رفته زمینه را برای نابودی [[بت]] و [[بت‌پرستی]] فراهم سازند. سرانجام نیز چنین شد و گرچه [[پیامبر]]{{صل}} در [[سال هفتم هجرت]] نتوانست [[بت‌ها]] را از روی دو [[کوه]] صفا و مروه بردارد، لیکن در [[فتح مکه]] آن بت‌شکن سترگ، بت‌ها را برای همیشه برداشت و از آن [[زمان]] تا کنون [[پیروان]] آئین [[پاک]] پیامبر{{صل}} در [[موسم حج]]، سعی صفا و مروه را انجام و نغمه [[توحید]] سر می‌دهند و این [[شعار]] [[دینی]] را زنده نگه می‌دارند. کوه [[مروه]] که در مقابل [[کوه صفا]] قرار دارد، کوهی کم ارتفاع است که در دامنه کوه قعیقعان قرار داشت ولی امروز با احداث خیابانی در پشت مروه از آن کوه جدا شده و اکنون داخل [[مسجدالحرام]] است. این کوه در گذشته مرتفع‌تر از وضع فعلی بوده ولی اکنون به علت ریزش و مفروش شدن و بنای دیوارهای مرتفع در اطراف، کوتاه و کوچک می‌نماید<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۶۱۳.</ref>.


== فاصله میان صفا و مروه ==
== فاصله میان صفا و مروه ==
فاصله صفا و مروه ۵/۳۹۴ متر و عرض [[مسعی]] ۲۰ متر است. ارتفاع طبقه اول ۱۲ و ارتفاع طبقه فوقانی آن ۹ متر است. سالنی نیز زیر مسعی درست کرده‌اند. [[شیعیان]] همان‌گونه که در طبقه دوم و سوم مسجدالحرام به [[طواف]] نمی‌پردازند، در طبقه دوم مسعی نیز سعی نمی‌کنند.
فاصله صفا و مروه ۵/۳۹۴ متر و عرض [[مسعی]] ۲۰ متر است. ارتفاع طبقه اول ۱۲ و ارتفاع طبقه فوقانی آن ۹ متر است. سالنی نیز زیر مسعی درست کرده‌اند. [[شیعیان]] همان‌گونه که در طبقه دوم و سوم مسجدالحرام به [[طواف]] نمی‌پردازند، در طبقه دوم مسعی نیز سعی نمی‌کنند.
[[هاجر]] فاصله میان کوه صفا و مروه را هفت بار به جست‌وجوی آب طی کرد. قسمتی از این مسیر که امروز، با «چراغ سبز» است را با [[اضطراب]] شدیدی که ناشی از [[نگرانی]] نسبت به وضع فرزند خود بود می‌گذشت و در اصطلاح «هروله» می‌کرد<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۶۱۳؛ [[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۸۸.</ref>.
 
[[هاجر]] فاصله میان کوه صفا و مروه را هفت بار به جست‌وجوی آب طی کرد. قسمتی از این مسیر که امروز، با «چراغ سبز» است را با [[اضطراب]] شدیدی که ناشی از نگرانی نسبت به وضع فرزند خود بود می‌گذشت و در اصطلاح «هروله» می‌کرد<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۶۱۳؛ [[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۸۸.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۲٬۹۹۷

ویرایش