۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|' به '{{عربی|اندازه=100%|') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=100%|' به '{{عربی|') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*در فرهنگ عرب،امان دادن نیز مثل جوار و پناه دادن، سبب مصونیت جانی شخص امان یافته میشد. به امانی که میدادند، حتی نسبت به دشمن خویش، پایبند بودند و نقض آن را ناجوانمردی و نشانه فرومایگی میدانستند. به همین خاطر، [[امام حسین]]{{ع}} در نامه اعتراض آمیزی که به معاویه نوشت و او را بخاطر کشتن [[حجر بن عدی]] ملامت کرد، از جمله بر این نکته تاکید داشت که باآنکه به او امان داده بود،او را کشت<ref>حیاة الامام الحسین،ج ،۲ ص ۳۶۵</ref>. به [[مسلم بن عقیل]] نیز پس از درگیری تن به تن در میدان و کوچههای کوفه امان دادند. امان دهنده [[محمد بن اشعث]] بود. اما به امان وفا نشد و او را نزد [[ابن زیاد]] برده و سر انجام به قتل رساندند<ref>حیاة الامام الحسین،ج ،۳ ص ۳۹۷</ref>. در کربلا نیز شمر، برای [[عباس]] اماننامه آورد ولی ناکام شد. شمر، پس از آنکه فرمان قتل [[امام حسین|حسین]] و تاختن بر بدن امام را از ابن زیاد گرفت تا به کربلا آید، عبد الله بن ابی محل که از طایفه [[امالبنین]] مادر عباس بود) آنجا بود. برای عباس و برادرانش دستخط امان گرفت و توسط غلامی نزد آنان فرستاد. آنان با دیدن اماننامه گفتند: ما را به امان شما نیازی نیست، امان الهی بهتر از امان ابن زیاداست: {{عربی | *در فرهنگ عرب،امان دادن نیز مثل جوار و پناه دادن، سبب مصونیت جانی شخص امان یافته میشد. به امانی که میدادند، حتی نسبت به دشمن خویش، پایبند بودند و نقض آن را ناجوانمردی و نشانه فرومایگی میدانستند. به همین خاطر، [[امام حسین]]{{ع}} در نامه اعتراض آمیزی که به معاویه نوشت و او را بخاطر کشتن [[حجر بن عدی]] ملامت کرد، از جمله بر این نکته تاکید داشت که باآنکه به او امان داده بود،او را کشت<ref>حیاة الامام الحسین،ج ،۲ ص ۳۶۵</ref>. به [[مسلم بن عقیل]] نیز پس از درگیری تن به تن در میدان و کوچههای کوفه امان دادند. امان دهنده [[محمد بن اشعث]] بود. اما به امان وفا نشد و او را نزد [[ابن زیاد]] برده و سر انجام به قتل رساندند<ref>حیاة الامام الحسین،ج ،۳ ص ۳۹۷</ref>. در کربلا نیز شمر، برای [[عباس]] اماننامه آورد ولی ناکام شد. شمر، پس از آنکه فرمان قتل [[امام حسین|حسین]] و تاختن بر بدن امام را از ابن زیاد گرفت تا به کربلا آید، عبد الله بن ابی محل که از طایفه [[امالبنین]] مادر عباس بود) آنجا بود. برای عباس و برادرانش دستخط امان گرفت و توسط غلامی نزد آنان فرستاد. آنان با دیدن اماننامه گفتند: ما را به امان شما نیازی نیست، امان الهی بهتر از امان ابن زیاداست: {{عربی|لا حاجة لنا فی امانکم،امان الله خیر من امان ابن سمیة}}<ref>کامل،ابن اثیر،ج ۲،ص ۵۵۸</ref> قبل از روز عاشورا هم وقتی شمر پشت خیمه اصحاب امام آمد و عباس و برادرانش را اینگونه صدا زد: خواهرزادگان ما کجایند؟ عباس و جعفر و عثمان (فرزندان [[امام علی|امیر المؤمنین]] بیرون آمدند که چه میخواهی؟ گفت {{عربی|انتم یا بنی اختی امنون}} شمر میخواست به بهای رها کردن [[امام حسین|حسین]] به [[عباس]] و برادرانش امان دهد. آنان نیز در پاسخ گفتند: لعنت خدا بر تو و امان تو باد. آیا به ما امان میدهی در حالی که پسر [[پیامبر]] را امانی نیست؟ {{عربی|لعنک الله و لعن امانک، اتؤمننا و ابن رسول الله لا امان له؟}}<ref>وقعة الطف(چاپ جامعه مدرسین)، ص ۱۹۰</ref><ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]] صفحه ۶۱.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |