۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|' به '{{عربی|') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=100%|' به '{{عربی|') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
==تفویض در حدیث== | ==تفویض در حدیث== | ||
*در [[قرآن کریم]] تفویض به معنای واگذار کردن امور به خدا به کار رفته{{عربی | *در [[قرآن کریم]] تفویض به معنای واگذار کردن امور به خدا به کار رفته{{عربی|﴿{{متن قرآن|فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ}}﴾}}<ref> پس به زودی آنچه به شما میگویم به یاد خواهید آورد و کار خود را به خداوند وا میگذارم که خداوند بیگمان به (حال) بندگان خویش بیناست؛ سوره غافر، آیه: 44.</ref> و در احادیث هم بیشتر همین معنا از تفویض قصد شده است. تعبیر {{عربی|"فَوَّضْتُ أَمْرِي إِلَيْك"}} و تعبیرات مشابه آن بارها در دعاهایی که از [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} نقل شده، آمده است<ref>برای نمونه رجوع کنید به ابن بابویه، ۱۴۰۴، ج ۱، ص ۴۹۵؛ کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۵۲۵؛ متقی، ج ۲، ص ۱۷۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۸۴، ص ۳۱۳ـ ۳۱۴.</ref> واگذاری امور به خدا به این معناست که خداوند را در امور خود حاکم قرار دهیم، ارادة تشریعی خدا را بر اراده خود مسلط گردانیم، از فرمانهای او پیروی کنیم و از خدا بخواهیم تا تدبیر زندگی ما را برعهده بگیرد<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج ۱، ص ۲۲۵.</ref> و بدانیم که هر حول و قوه ای از اوست. در حدیثی از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آمده است که هرگاه بندهای {{عربی|" لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه"}} بگوید، کارش را به خدا واگذار کرده است <ref>مجلسی، بحار الانوار،، ج ۹۰، ص ۱۸۹.</ref>. این معنا از تفویض با آموزه توکل مرتبط است، چنانکه برخی توکل را تفویض امور معنا کردهاند<ref>رجوع کنید به طوسی، التبیان، ج ۶، ص ۱۱، ج ۹، ص ۵۸۰؛ فضل طبرسی، ج ۵، ص ۱۲۹؛ قرطبی، ج ۸، ص ۱۶۰.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23019/1/3735، [[صفورا هوشیار|هوشیار، صفورا]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[دانشنامه جهان اسلامی (کتاب)|دانشنامه جهان اسلامی]]، ج۱، ص۳۷۳۵.]</ref>. | ||
*برخی لغتشناسان برای تعریف توکل از تفویض بهره گرفتهاند و برای تعریف تفویض از توکل سود جستهاند<ref>رجوع کنید به ابن فارس، همانجا؛ فیّومی، ذیل «وکل ».</ref>. در احادیث بسیاری، تفویض و توکل در کنار یکدیگر ذکر شدهاند<ref>رجوع کنید به ابن بابویه، ۱۴۰۴، همانجا؛ کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۴۷، ۵۲، ۵۲۵، ۵۸۱؛ متقی، ج ۱، ص ۳۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۸۳، ص ۱۸۲، ج ۷۴، ص ۱۷۷، ج ۶۵، ص ۳۸۲.</ref> در برخی احادیث آمده است که با تفویضِ امور خویش به خدا، بر او توکل کنید<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۶۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۳۳۶.</ref>. این معنای تفویض در اخلاق اسلامی اهمیت ویژهای دارد و در احادیث به آن ترغیب شده<ref>فضل طبرسی، ج ۱، ص ۳۲۰؛ نوری، ج ۲، ص ۴۲۰، ج ۱۰، ص ۱۷۲.</ref>. و از آن به عنوان رکن ایمان<ref>متقی، همانجا؛ کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۴۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۱۷۷.</ref> و حقیقت عبودیت و یقین<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۵۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۱، ص ۲۲۵، ج ۷، ص ۱۸۰.</ref> یاد شده است. همچنین از جمله آثار تفویض به این موارد می توان اشاره کرد: کفایت امور انسان توسط خدا<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۵۴۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۹۰، ص ۱۸۹.</ref>، تسدید و نصرت الاهی<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۶۳؛ آقاجمال خوانساری، ج ۵، ص ۲۲۰؛ نوری، ج ۵، ص ۲۲۲).</ref>، آرامش روحی<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج ۶۵، ص ۳۸۲، ج ۷۵، ص ۱۶۴؛ آقاجمال خوانساری، ج ۴، ص ۱۱۵.</ref> و آسان شدن تحمل ناگواریها<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۵۵۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۱، ص ۲۲۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23019/1/3735، [[صفورا هوشیار|هوشیار، صفورا]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[دانشنامه جهان اسلامی (کتاب)|دانشنامه جهان اسلامی]]، ج۱، ص۳۷۳۵.]</ref>. | *برخی لغتشناسان برای تعریف توکل از تفویض بهره گرفتهاند و برای تعریف تفویض از توکل سود جستهاند<ref>رجوع کنید به ابن فارس، همانجا؛ فیّومی، ذیل «وکل ».</ref>. در احادیث بسیاری، تفویض و توکل در کنار یکدیگر ذکر شدهاند<ref>رجوع کنید به ابن بابویه، ۱۴۰۴، همانجا؛ کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۴۷، ۵۲، ۵۲۵، ۵۸۱؛ متقی، ج ۱، ص ۳۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۸۳، ص ۱۸۲، ج ۷۴، ص ۱۷۷، ج ۶۵، ص ۳۸۲.</ref> در برخی احادیث آمده است که با تفویضِ امور خویش به خدا، بر او توکل کنید<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۶۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۳۳۶.</ref>. این معنای تفویض در اخلاق اسلامی اهمیت ویژهای دارد و در احادیث به آن ترغیب شده<ref>فضل طبرسی، ج ۱، ص ۳۲۰؛ نوری، ج ۲، ص ۴۲۰، ج ۱۰، ص ۱۷۲.</ref>. و از آن به عنوان رکن ایمان<ref>متقی، همانجا؛ کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۴۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۱۷۷.</ref> و حقیقت عبودیت و یقین<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۵۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۱، ص ۲۲۵، ج ۷، ص ۱۸۰.</ref> یاد شده است. همچنین از جمله آثار تفویض به این موارد می توان اشاره کرد: کفایت امور انسان توسط خدا<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۵۴۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۹۰، ص ۱۸۹.</ref>، تسدید و نصرت الاهی<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۶۳؛ آقاجمال خوانساری، ج ۵، ص ۲۲۰؛ نوری، ج ۵، ص ۲۲۲).</ref>، آرامش روحی<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج ۶۵، ص ۳۸۲، ج ۷۵، ص ۱۶۴؛ آقاجمال خوانساری، ج ۴، ص ۱۱۵.</ref> و آسان شدن تحمل ناگواریها<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۵۵۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۱، ص ۲۲۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23019/1/3735، [[صفورا هوشیار|هوشیار، صفورا]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[دانشنامه جهان اسلامی (کتاب)|دانشنامه جهان اسلامی]]، ج۱، ص۳۷۳۵.]</ref>. | ||
*تفویض به معنای واگذارکردن برخی امور دین و شریعت، مثلاً افزودن تعداد رکعات نماز یا تعیین فرایض، به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} نیز آمده است<ref>کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۲۶۵ـ ۲۶۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۷، ص ۱ـ۱۴، ج ۲۵، ص ۳۲۸ـ ۳۵۰.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23019/1/3735، [[صفورا هوشیار|هوشیار، صفورا]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[دانشنامه جهان اسلامی (کتاب)|دانشنامه جهان اسلامی]]، ج۱، ص۳۷۳۵.]</ref>. | *تفویض به معنای واگذارکردن برخی امور دین و شریعت، مثلاً افزودن تعداد رکعات نماز یا تعیین فرایض، به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} نیز آمده است<ref>کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۲۶۵ـ ۲۶۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۷، ص ۱ـ۱۴، ج ۲۵، ص ۳۲۸ـ ۳۵۰.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23019/1/3735، [[صفورا هوشیار|هوشیار، صفورا]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[دانشنامه جهان اسلامی (کتاب)|دانشنامه جهان اسلامی]]، ج۱، ص۳۷۳۵.]</ref>. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
*معنای دیگر تفویض در کلام، به مسئلة صفات خبریه باز می گردد. صفات خبریه آن دسته از صفات الاهی است که در آیات و اَخبار آمده و برخلاف صفات ذاتیه، عقل به خودی خود، آنها را برای خدا اثبات نمی کند، مانند وجود دست و پا و صورت برای خدا. در بارة اینگونه صفات در میان متکلمان اختلاف نظر وجود دارد و یکی از نظریات، نظریة تفویض است که برخی از اهل حدیث و نیز ماتُریدیه به آن قائل اند. آنان ضمن نسبت دادن صفات خبریه به خداوند، از هرگونه اظهارنظر در بارة مُفاد و مفهوم این صفات خودداری، و معنای آنها را به خدا تفویض می کنند. پاسخ مالک بن اَنَس به پرسشی در بارة چگونگی استوای خدا بر عرش، نشان دهندة این دیدگاه است<ref>رجوع کنید به محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج ۱، ص ۸۵.</ref>. ماتریدی نیز در بحث از استوای خدا بر عرش با تأکید بر نفی تشبیه و لزوم ایمان به آنچه در قرآن آمده، نوشته است که در تأویل این آیه نمی توان شی ء مراد از آن را تعیین کرد، زیرا علم ما از دستیابی بدان قاصر است؛ پس به آنچه خداوند از آن قصد کرده، [[ایمان]] میآوریم، همانگونه که به مواردی مانند رؤیت آنگونه که در قرآن آمده است، [[ایمان]] میآوریم. به نظر ماتریدی باید از یک سو تشبیه را نفی کرد و از سوی دیگر به اصل مطلبی که در نقل آمده است، [[ایمان]] آورد و معنا و تفسیر مطلب را به خدا واگذار کرد. به اعتقاد وی این امر در هر جا که [[قرآن]] چیزی را اثبات کرده، مثل رؤیت خدا، جاری است<ref>رجوع کنید به محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج ۱، ص ۷۴.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23019/1/3735، [[صفورا هوشیار|هوشیار، صفورا]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[دانشنامه جهان اسلامی (کتاب)|دانشنامه جهان اسلامی]]، ج۱، ص۳۷۳۵.]</ref>. | *معنای دیگر تفویض در کلام، به مسئلة صفات خبریه باز می گردد. صفات خبریه آن دسته از صفات الاهی است که در آیات و اَخبار آمده و برخلاف صفات ذاتیه، عقل به خودی خود، آنها را برای خدا اثبات نمی کند، مانند وجود دست و پا و صورت برای خدا. در بارة اینگونه صفات در میان متکلمان اختلاف نظر وجود دارد و یکی از نظریات، نظریة تفویض است که برخی از اهل حدیث و نیز ماتُریدیه به آن قائل اند. آنان ضمن نسبت دادن صفات خبریه به خداوند، از هرگونه اظهارنظر در بارة مُفاد و مفهوم این صفات خودداری، و معنای آنها را به خدا تفویض می کنند. پاسخ مالک بن اَنَس به پرسشی در بارة چگونگی استوای خدا بر عرش، نشان دهندة این دیدگاه است<ref>رجوع کنید به محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج ۱، ص ۸۵.</ref>. ماتریدی نیز در بحث از استوای خدا بر عرش با تأکید بر نفی تشبیه و لزوم ایمان به آنچه در قرآن آمده، نوشته است که در تأویل این آیه نمی توان شی ء مراد از آن را تعیین کرد، زیرا علم ما از دستیابی بدان قاصر است؛ پس به آنچه خداوند از آن قصد کرده، [[ایمان]] میآوریم، همانگونه که به مواردی مانند رؤیت آنگونه که در قرآن آمده است، [[ایمان]] میآوریم. به نظر ماتریدی باید از یک سو تشبیه را نفی کرد و از سوی دیگر به اصل مطلبی که در نقل آمده است، [[ایمان]] آورد و معنا و تفسیر مطلب را به خدا واگذار کرد. به اعتقاد وی این امر در هر جا که [[قرآن]] چیزی را اثبات کرده، مثل رؤیت خدا، جاری است<ref>رجوع کنید به محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج ۱، ص ۷۴.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23019/1/3735، [[صفورا هوشیار|هوشیار، صفورا]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[دانشنامه جهان اسلامی (کتاب)|دانشنامه جهان اسلامی]]، ج۱، ص۳۷۳۵.]</ref>. | ||
==تفویض در عرفان== | ==تفویض در عرفان== | ||
*تفویض نزد عارفان، ترکِ اختیار و واگذاشتن کار خود به خداوند، و مقدمة "رضا"ست<ref>عبداللّه بن محمد انصاری ، منازل السایرین ، متن عربی با مقایسه به متن علل المقامات و صد میدان ، ترجمة دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، ص ۷۶، ۳۳۴؛ محمدبن حسین سلمی ، طبقات الصوفیة، ص ۱۷۴، ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش، ج ۲، ص ۲۷۹.</ref> و با "تسلیم" و "توکل" قرابت دارد. این اصطلاح از آیه ۴۴ سورة مؤمن گرفته شده است:{{عربی | *تفویض نزد عارفان، ترکِ اختیار و واگذاشتن کار خود به خداوند، و مقدمة "رضا"ست<ref>عبداللّه بن محمد انصاری ، منازل السایرین ، متن عربی با مقایسه به متن علل المقامات و صد میدان ، ترجمة دری منازل السایرین و علل المقامات و شرح کتاب از روی آثار پیرهرات از روان فرهادی، ص ۷۶، ۳۳۴؛ محمدبن حسین سلمی ، طبقات الصوفیة، ص ۱۷۴، ۱۳۶۹ـ۱۳۷۲ ش، ج ۲، ص ۲۷۹.</ref> و با "تسلیم" و "توکل" قرابت دارد. این اصطلاح از آیه ۴۴ سورة مؤمن گرفته شده است:{{عربی|﴿{{متن قرآن|وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ}}﴾}}<ref> کار خود را به خداوند وا میگذارم که خداوند بیگمان به (حال) بندگان خویش بیناست؛ سوره غافر، آیه:۴۴.</ref>. در مصباح الشریعه منسوب به [[امام صادق]]{{ع}} آمده است که تفویض پنج حرف دارد<ref>[http://lib.eshia.ir/23019/1/3735، [[صفورا هوشیار|هوشیار، صفورا]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[دانشنامه جهان اسلامی (کتاب)|دانشنامه جهان اسلامی]]، ج۱، ص۳۷۳۵.]</ref>: | ||
*"ت" ترکِ تدبیر در امور دنیا و واگذاردن کار به خدا<ref>[http://lib.eshia.ir/23019/1/3735، [[صفورا هوشیار|هوشیار، صفورا]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[دانشنامه جهان اسلامی (کتاب)|دانشنامه جهان اسلامی]]، ج۱، ص۳۷۳۵.]</ref>؛ | *"ت" ترکِ تدبیر در امور دنیا و واگذاردن کار به خدا<ref>[http://lib.eshia.ir/23019/1/3735، [[صفورا هوشیار|هوشیار، صفورا]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[دانشنامه جهان اسلامی (کتاب)|دانشنامه جهان اسلامی]]، ج۱، ص۳۷۳۵.]</ref>؛ | ||
*"ف" فنای هر چه که سالک را به غیرخدا مشغول کند<ref>[http://lib.eshia.ir/23019/1/3735، [[صفورا هوشیار|هوشیار، صفورا]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[دانشنامه جهان اسلامی (کتاب)|دانشنامه جهان اسلامی]]، ج۱، ص۳۷۳۵.]</ref>؛ | *"ف" فنای هر چه که سالک را به غیرخدا مشغول کند<ref>[http://lib.eshia.ir/23019/1/3735، [[صفورا هوشیار|هوشیار، صفورا]]، [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[دانشنامه جهان اسلامی (کتاب)|دانشنامه جهان اسلامی]]، ج۱، ص۳۷۳۵.]</ref>؛ |