۳۳٬۷۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=100%|' به '{{عربی|') |
جز (جایگزینی متن - '﴿' به ' ') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
==تبیین دین و [[مرجعیت دینی]]== | ==تبیین دین و [[مرجعیت دینی]]== | ||
*آیات پرشماری وجود دارند که میتوان با استفاده از آنها این شان را برای امامان معصوم{{عم}} اثبات کرد که به برخی از آنها اشاره میکنیم: | *آیات پرشماری وجود دارند که میتوان با استفاده از آنها این شان را برای امامان معصوم{{عم}} اثبات کرد که به برخی از آنها اشاره میکنیم: | ||
[[آیه اولیالامر]]: از جمله آیاتی که میتواند شأن مرجعیت دینی را اثبات کند، آیه معروف اولیالامر است. البته این آیه این قابلیت را دارد که برخی دیگر از شئون، مانند شأن رهبری سیاسی را نیز اثبات کند؛ اما در اینجا تنها به دنبال چگونگی دلالت این آیه بر شأن مرجعیت دینی هستیم. خداوند متعال در آیه یادشده میفرماید: {{عربی| | [[آیه اولیالامر]]: از جمله آیاتی که میتواند شأن مرجعیت دینی را اثبات کند، آیه معروف اولیالامر است. البته این آیه این قابلیت را دارد که برخی دیگر از شئون، مانند شأن رهبری سیاسی را نیز اثبات کند؛ اما در اینجا تنها به دنبال چگونگی دلالت این آیه بر شأن مرجعیت دینی هستیم. خداوند متعال در آیه یادشده میفرماید: {{عربی| {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً}}﴾}}.<ref>«ای کسانی که ایمان آوردهاید، اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر (اوصیای پیامبر) را. و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید؛ اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این [کار] برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است» (نساء، ۵۹).</ref> اینکه چگونه این آیه بر شأن مرجعیت دینی امامان دلالت دارد، با بیان چند نکته شرح میدهیم: | ||
۱. آیه ذکر شده تصریح دارد که خداوند متعال، مردم را به اطاعت از اولیالامر فرمان داده؛ اما پرسش اینجاست که خداوند مردم را در چه حوزهای به اطاعت از اولیالامر فراخوانده است؟ به دیگر سخن، خداوند چه مسئولیتهایی به ایشان داده که مردم در آن حوزه به اطاعت از ایشان موظفاند؟ | ۱. آیه ذکر شده تصریح دارد که خداوند متعال، مردم را به اطاعت از اولیالامر فرمان داده؛ اما پرسش اینجاست که خداوند مردم را در چه حوزهای به اطاعت از اولیالامر فراخوانده است؟ به دیگر سخن، خداوند چه مسئولیتهایی به ایشان داده که مردم در آن حوزه به اطاعت از ایشان موظفاند؟ | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
==[[جلوگیری از انحراف در دین]] و [[رفع اختلافات]]== | ==[[جلوگیری از انحراف در دین]] و [[رفع اختلافات]]== | ||
* در روایاتی تصریح میشود که امام{{ع}} وظیفه دارد بر دین نظارت داشته باشد تا اگر کسانی چیزی بر آن افزوده یا از آن کاستند، دین را به حالت نخست خود برگرداند. دراینباره در روایتی صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که فرمودند: "همانا زمین خالی نمیشود، مگر آنکه در آن امامی است تا هرگاه مؤمنان چیزی به دین افزودند، آن را برگرداند و اگر از آن چیزی کاستند، آن را تمام کند".<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸؛ محمد بن ابراهيم نعمانی، الغيبة، ص۱۳۸. این روایت در دیگر متون حدیثی نیز با اندکی تفاوت نقل شده است (ر.ک: محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۳۳۱؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ج۱، ص۱۹۹؛ همو، کمال الدین، ج۱، ص۲۰۴ و ۲۰۵).</ref> در برخی روایات، رفع اختلافهای مردم در تفسیر دین، از جمله وظایف امام شمرده شده است؛ چنانکه این مدعا در مناظره هشام بن حکم با عمرو بن عبید که برای [[امام صادق]]{{ع}} تقریر شد، آمده است. هشام در این مناظره با تشبیه وظیفه قلب نسبت به اعضای بدن با وظیفه امام نسبت به مردم چنین بیان میکند که خداوند، اعضای بدن را رها نکرد و برای آنها امامی قرار داد تا صحیح را بیان، و نسبت به آنچه در آن تردید وجود دارد، یقین ایجاد کند. حال آیا ممکن است مردم را در حیرت و تردید و اختلافشان رها کند و برای آنها امامی قرار ندهد؟<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶۹ و ۱۷۰؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الامالی، ص۵۸۹ و ۵۹۰؛ همو، کمال الدین، ج۱، ص۲۰۷ و ۲۰۸. گفتنی است سند کلینی به دلیل وجود «حسن بن ابراهیم» - که مهمل یا مجهول است - معتبر نیست؛ اما سند شیخ صدوق صحیح است.</ref> گاه نیز جریانی انحرافی در جامعه شیوع پیدا میکند. در اینجاست که امام{{ع}} احساس وظیفه، و روشنگری را آغاز میکند؛ چنانکه در عصر [[امام سجاد]]{{ع}} تفکرات تشبیهی و تجسیمی رواج ویژهای یافت.<ref>دراینباره ر.ک: سید محمد رضا حسینی جلالی، جهاد الامام السجاد{{ع}}، ص۹۱ و ۹۲.</ref> بنابر گزارشهای تاریخی، امام{{ع}} که مجال چندانی برای تبیین علنی معارف حقیقی اسلام نداشت، نزد قبر پیامبر اکرم{{صل}} در مسجد نبوی رفته، چنین فریاد زد: «خدایا، قدرت تو آشکار شده و هیئت جلال تو پدیدار نگشته؛ پس تو را نشناخته و... بدانچه نیستی، تشبیه کنند و خدایا، من از کسانی که تو را با تشبیه میخوانند بیزارم. چیزی مانند تو نیست... . تو را با آفریدههایت مساوی دانسته؛ ازاینرو تو را نشناخته و بعضی نشانههای تو را پروردگار خود دانسته و تو را بِدان توصیف کردند. پس ای خدایا، تو برتر از آن چیزی هستی که تشبیهکنندگان، تو را بِدان توصیف میکنند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۵۳؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج۲، ص۸۹.</ref> در دوران [[امام صادق]]{{ع}} جریان تصوف از سوی زهدفروشان، شیوع نسبی یافته بود. دراینباره جابر بن یزید جعفی به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کرد که فرقهای پیدا شده است که هرگاه قرآن تلاوت میشود، یکی از ایشان غش میکند و چنان غش میکند که اگر دست و پای او را ببرند، نمیفهمد. امام باقر{{ع}} فرمودند: "سبحان الله، این کار شیطان است و [متقین] به چنین چیزی توصیف نشدهاند. همانا تأثر از قرآن با نرم شدن دل، رقت قلب، اشک ریختن و ترس است".<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۱۷. گفتنی است سخن امام را میتوان برگرفته از آیات قرآن کریم دانست؛ مانند {{عربی| | * در روایاتی تصریح میشود که امام{{ع}} وظیفه دارد بر دین نظارت داشته باشد تا اگر کسانی چیزی بر آن افزوده یا از آن کاستند، دین را به حالت نخست خود برگرداند. دراینباره در روایتی صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که فرمودند: "همانا زمین خالی نمیشود، مگر آنکه در آن امامی است تا هرگاه مؤمنان چیزی به دین افزودند، آن را برگرداند و اگر از آن چیزی کاستند، آن را تمام کند".<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸؛ محمد بن ابراهيم نعمانی، الغيبة، ص۱۳۸. این روایت در دیگر متون حدیثی نیز با اندکی تفاوت نقل شده است (ر.ک: محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۳۳۱؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ج۱، ص۱۹۹؛ همو، کمال الدین، ج۱، ص۲۰۴ و ۲۰۵).</ref> در برخی روایات، رفع اختلافهای مردم در تفسیر دین، از جمله وظایف امام شمرده شده است؛ چنانکه این مدعا در مناظره هشام بن حکم با عمرو بن عبید که برای [[امام صادق]]{{ع}} تقریر شد، آمده است. هشام در این مناظره با تشبیه وظیفه قلب نسبت به اعضای بدن با وظیفه امام نسبت به مردم چنین بیان میکند که خداوند، اعضای بدن را رها نکرد و برای آنها امامی قرار داد تا صحیح را بیان، و نسبت به آنچه در آن تردید وجود دارد، یقین ایجاد کند. حال آیا ممکن است مردم را در حیرت و تردید و اختلافشان رها کند و برای آنها امامی قرار ندهد؟<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶۹ و ۱۷۰؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الامالی، ص۵۸۹ و ۵۹۰؛ همو، کمال الدین، ج۱، ص۲۰۷ و ۲۰۸. گفتنی است سند کلینی به دلیل وجود «حسن بن ابراهیم» - که مهمل یا مجهول است - معتبر نیست؛ اما سند شیخ صدوق صحیح است.</ref> گاه نیز جریانی انحرافی در جامعه شیوع پیدا میکند. در اینجاست که امام{{ع}} احساس وظیفه، و روشنگری را آغاز میکند؛ چنانکه در عصر [[امام سجاد]]{{ع}} تفکرات تشبیهی و تجسیمی رواج ویژهای یافت.<ref>دراینباره ر.ک: سید محمد رضا حسینی جلالی، جهاد الامام السجاد{{ع}}، ص۹۱ و ۹۲.</ref> بنابر گزارشهای تاریخی، امام{{ع}} که مجال چندانی برای تبیین علنی معارف حقیقی اسلام نداشت، نزد قبر پیامبر اکرم{{صل}} در مسجد نبوی رفته، چنین فریاد زد: «خدایا، قدرت تو آشکار شده و هیئت جلال تو پدیدار نگشته؛ پس تو را نشناخته و... بدانچه نیستی، تشبیه کنند و خدایا، من از کسانی که تو را با تشبیه میخوانند بیزارم. چیزی مانند تو نیست... . تو را با آفریدههایت مساوی دانسته؛ ازاینرو تو را نشناخته و بعضی نشانههای تو را پروردگار خود دانسته و تو را بِدان توصیف کردند. پس ای خدایا، تو برتر از آن چیزی هستی که تشبیهکنندگان، تو را بِدان توصیف میکنند.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۵۳؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج۲، ص۸۹.</ref> در دوران [[امام صادق]]{{ع}} جریان تصوف از سوی زهدفروشان، شیوع نسبی یافته بود. دراینباره جابر بن یزید جعفی به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کرد که فرقهای پیدا شده است که هرگاه قرآن تلاوت میشود، یکی از ایشان غش میکند و چنان غش میکند که اگر دست و پای او را ببرند، نمیفهمد. امام باقر{{ع}} فرمودند: "سبحان الله، این کار شیطان است و [متقین] به چنین چیزی توصیف نشدهاند. همانا تأثر از قرآن با نرم شدن دل، رقت قلب، اشک ریختن و ترس است".<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۱۷. گفتنی است سخن امام را میتوان برگرفته از آیات قرآن کریم دانست؛ مانند {{عربی| {{متن قرآن|تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ}}﴾}} (زمر، ۲۳). ممکن است ظاهر این روایت با برخی دیگر از روایات بیانگر غش کردن شنونده صدای تلاوت قرآن امام سجاد{{ع}} یا غش کردن همّام پس از شنیدن خطبه متقين منافات داشته باشد. محققان دراینباره وجوه جمعی بیان کردهاند که به دلیل رعایت اختصار، خوانندگان را به آثار ایشان ارجاع میدهیم (ر.ک: محمد تقی مجلسی، روضة المتقین، ج۱۳، ص۱۳۳؛ ملا صالح مازندرانی، شرح الکافی، ج۱۱، ص۴۴). برای تفصیل بیشتر درباره جریان تصوف در عصر امام صادق{{ع}} و چگونگی مقابله آن امام با این جریان، ر.ک: سید سعید حسینی، برخی از انحرافات فکری عصر امام صادق{{ع}} و موضع حضرت (پایاننامه)، ص۹۷-۱۲۳.</ref>»<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]] صفحه ۲۲۲ تا ۲۳۵.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |