خوارج در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{خرد}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; fo...» ایجاد کرد)
 
خط ۲۰: خط ۲۰:
==حالت‌ها و [[صفات خوارج]]==
==حالت‌ها و [[صفات خوارج]]==
*[[خوارج]]، اغلب از [[اعراب]] و بادیه‌نشینانی بیابان‌گرد و [[خشن]] بودند؛ مردمانی [[منحرف]] و [[جاهل]] که عجب و [[غرور]] وجودشان را فراگرفته و به انحرافشان کشانده بود. آن‌ها نسبت به [[احکام الهی]] از کمترین آشنایی برخوردار بودند. [[شیطان]] بر آن‌ها چیره شد بود و [[باطل]] را برایشان آراسته و آن‌ها را به [[وعده]] [[پیروزی]] [[گمراه]] ساخته بود<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۳۱۵</ref>. زهدپیشگی و تظاهر آن‌ها به [[عبادت]] اسبابی برای به [[انحراف]] کشیدن دیگران فراهم آورده بود. آن‌ها مردانی سطحی‌نگر بودند که همواره در احتجاجات مغلوب می‌شدند. تعصبات قبیله‌ای و جاهلی بر آن‌ها چیره شده بود. آنان مردانی سبک‌مغز، سفیه و [[ناشکیبا]] بودند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۶</ref> و افرادی تندرو و خشونت‌طلب که [[قرآن]] ورد زبانشان بود، اما به آن عمل نمی‌کردند، [[کتاب خدا]] را در ظاهر می‌طلبیدند اما [[دشمن]] آن بودند. سخن نیک می‌گفتند، اما کردارشان بد بود. دیگران را به [[قرآن]] فرامی‌خواندند، اما خود به آن عمل نمی‌کردند. هر که با آنان می‌جنگید و آن‌ها را می‌کشت، از آن‌ها به [[خداوند]] شایسته‌تر بود. [[خوارج]] خوش‌گفتار و [[بدکردار]] بودند و شعارهایشان [[فریبنده]] و برانگیزاننده عواطف بود. آن‌ها با انجام اقدام‌های ماجراجویانه عواطف [[مردمان]] ساده را به‌سوی خود جلب می‌کردند، هر چند [[خردمندان]] را اقبالی به‌سوی آن‌ها نبود. از این‌رو [[امام]] {{ع}} به [[مردمان]] سفارش می‌کند که [[حق]] را بشناسید تا اهل آن را نیز بشناسید و [[مردم]] را با [[حق]] بسنجید نه این‌که [[حق]] را با [[مردم]]<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۲۶۲</ref>.
*[[خوارج]]، اغلب از [[اعراب]] و بادیه‌نشینانی بیابان‌گرد و [[خشن]] بودند؛ مردمانی [[منحرف]] و [[جاهل]] که عجب و [[غرور]] وجودشان را فراگرفته و به انحرافشان کشانده بود. آن‌ها نسبت به [[احکام الهی]] از کمترین آشنایی برخوردار بودند. [[شیطان]] بر آن‌ها چیره شد بود و [[باطل]] را برایشان آراسته و آن‌ها را به [[وعده]] [[پیروزی]] [[گمراه]] ساخته بود<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۳۱۵</ref>. زهدپیشگی و تظاهر آن‌ها به [[عبادت]] اسبابی برای به [[انحراف]] کشیدن دیگران فراهم آورده بود. آن‌ها مردانی سطحی‌نگر بودند که همواره در احتجاجات مغلوب می‌شدند. تعصبات قبیله‌ای و جاهلی بر آن‌ها چیره شده بود. آنان مردانی سبک‌مغز، سفیه و [[ناشکیبا]] بودند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۶</ref> و افرادی تندرو و خشونت‌طلب که [[قرآن]] ورد زبانشان بود، اما به آن عمل نمی‌کردند، [[کتاب خدا]] را در ظاهر می‌طلبیدند اما [[دشمن]] آن بودند. سخن نیک می‌گفتند، اما کردارشان بد بود. دیگران را به [[قرآن]] فرامی‌خواندند، اما خود به آن عمل نمی‌کردند. هر که با آنان می‌جنگید و آن‌ها را می‌کشت، از آن‌ها به [[خداوند]] شایسته‌تر بود. [[خوارج]] خوش‌گفتار و [[بدکردار]] بودند و شعارهایشان [[فریبنده]] و برانگیزاننده عواطف بود. آن‌ها با انجام اقدام‌های ماجراجویانه عواطف [[مردمان]] ساده را به‌سوی خود جلب می‌کردند، هر چند [[خردمندان]] را اقبالی به‌سوی آن‌ها نبود. از این‌رو [[امام]] {{ع}} به [[مردمان]] سفارش می‌کند که [[حق]] را بشناسید تا اهل آن را نیز بشناسید و [[مردم]] را با [[حق]] بسنجید نه این‌که [[حق]] را با [[مردم]]<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۲۶۲</ref>.
از [[خوارج]] در متون تاریخی [[اقدام]] به [[گناهان کبیره]] گزارش شده است؛ گناهانی چون هرزگی و عیاشی، ترک [[نماز]]، شراب‌خواری، پوشیدن [[لباس]] ابریشمی، [[جعل حدیث]]، جنایت و آدم‌کشی، ترک [[حدود الهی]] و... [[تاریخ]] شواهد زیادی دارد که عمل آن‌ها با عقیده‌ای که ابراز می‌داشتند، در تناقض بود. [[خوارج]] از نظر ظاهر، مردانی بودند که سر خود را می‌تراشیدند و کناره آن را نگاه می‌داشتند، پیشانی آن‌ها در اثر [[عبادت]] پینه بسته بود و لباسشان تا نیمه ساق پا می‌رسید.
*از [[خوارج]] در متون تاریخی [[اقدام]] به [[گناهان کبیره]] گزارش شده است؛ گناهانی چون هرزگی و عیاشی، ترک [[نماز]]، شراب‌خواری، پوشیدن [[لباس]] ابریشمی، [[جعل حدیث]]، جنایت و آدم‌کشی، ترک [[حدود الهی]] و... [[تاریخ]] شواهد زیادی دارد که عمل آن‌ها با عقیده‌ای که ابراز می‌داشتند، در تناقض بود. [[خوارج]] از نظر ظاهر، مردانی بودند که سر خود را می‌تراشیدند و کناره آن را نگاه می‌داشتند، پیشانی آن‌ها در اثر [[عبادت]] پینه بسته بود و لباسشان تا نیمه ساق پا می‌رسید.
 
==[[عقاید خوارج]]==
==[[عقاید خوارج]]==
*[[خوارج]] در بدو امر دارای عقایدی بودند. به‌طور خلاصه می‌توان [[اصول اعتقادی]] آن‌ها را دو وجه نفی [[حکومت]] و [[امامت]] و [[تکفیر]] دگراندیشان قلمداد کرد. [[امام علی]] {{ع}} در احتجاجات خود با آن‌ها بر این موضوع تأکید ورزیدند و با آن‌ها به [[گفت‌وگو]] نشستند: اگر [[گمان]] آن دارید که من [[خطا]] کرده‌ام و [[گمراه]] شده‌ام، پس به چه سبب همه [[امت]] [[محمد]] {{صل}} را به [[گمراهی]] من، [[گمراه]] می‌شمرید و آنان را به خطایی که من کرده‌ام، بازخواست می‌کنید و به گناهی که من مرتکب شده‌ام به [[کفر]] نسبت می‌دهید. شمشیرهای خود را بر دوش نهاده‌اید و بر سر بی‌گناه و گناه‌کار فرود می‌آورید و گناه‌کار و بی‌گناه را با هم درمی‌آمیزید. خود می‌دانید که [[رسول الله]] {{صل}} کسی را که مرتکب زنای محصنه شده بود، سنگسار کرد، سپس بر او [[نماز]] گزارد و میراثش را به کسانش داد. [[قاتل]] را کشت و میراثش را به کسانش داد. دست دزد را برید و زناکار غیر محصن را تازیانه زد، ولی سهمی را که از [[غنایم]] نصیبشان می‌شد به آنان پرداخت و رخصت داد که با زنان [[مسلمان]] [[ازدواج]] کنند. [[رسول الله]] {{صل}} آنان را به سبب گناهی که مرتکب شده بودند، مؤاخذه کرد و حدّ [[خدا]] را بر ایشان جاری ساخت، ولی از سهمی که [[اسلام]] برایشان معین کرده بود منعشان نکرد و نامشان از میان [[مسلمانان]] نزدود. شما بدترین [[مردم]] هستید، از کسانی که [[شیطان]] به هر سو که خواهد آنان را می‌کشاند و [[گمراه]] و سرگردان می‌سازد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۷</ref>.
*[[خوارج]] در بدو امر دارای عقایدی بودند. به‌طور خلاصه می‌توان [[اصول اعتقادی]] آن‌ها را دو وجه نفی [[حکومت]] و [[امامت]] و [[تکفیر]] دگراندیشان قلمداد کرد. [[امام علی]] {{ع}} در احتجاجات خود با آن‌ها بر این موضوع تأکید ورزیدند و با آن‌ها به [[گفت‌وگو]] نشستند: اگر [[گمان]] آن دارید که من [[خطا]] کرده‌ام و [[گمراه]] شده‌ام، پس به چه سبب همه [[امت]] [[محمد]] {{صل}} را به [[گمراهی]] من، [[گمراه]] می‌شمرید و آنان را به خطایی که من کرده‌ام، بازخواست می‌کنید و به گناهی که من مرتکب شده‌ام به [[کفر]] نسبت می‌دهید. شمشیرهای خود را بر دوش نهاده‌اید و بر سر بی‌گناه و گناه‌کار فرود می‌آورید و گناه‌کار و بی‌گناه را با هم درمی‌آمیزید. خود می‌دانید که [[رسول الله]] {{صل}} کسی را که مرتکب زنای محصنه شده بود، سنگسار کرد، سپس بر او [[نماز]] گزارد و میراثش را به کسانش داد. [[قاتل]] را کشت و میراثش را به کسانش داد. دست دزد را برید و زناکار غیر محصن را تازیانه زد، ولی سهمی را که از [[غنایم]] نصیبشان می‌شد به آنان پرداخت و رخصت داد که با زنان [[مسلمان]] [[ازدواج]] کنند. [[رسول الله]] {{صل}} آنان را به سبب گناهی که مرتکب شده بودند، مؤاخذه کرد و حدّ [[خدا]] را بر ایشان جاری ساخت، ولی از سهمی که [[اسلام]] برایشان معین کرده بود منعشان نکرد و نامشان از میان [[مسلمانان]] نزدود. شما بدترین [[مردم]] هستید، از کسانی که [[شیطان]] به هر سو که خواهد آنان را می‌کشاند و [[گمراه]] و سرگردان می‌سازد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۷</ref>.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش