مقام ارتضاء به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - 'مقائیس اللغه' به 'مقاییس اللغة'
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص')
جز (جایگزینی متن - 'مقائیس اللغه' به 'مقاییس اللغة')
خط ۲۱: خط ۲۱:
::::::آیت‌الله '''[[سید علی حسینی میلانی]]''' در کتاب ''«[[با پیشوایان هدایتگر (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آیت‌الله '''[[سید علی حسینی میلانی]]''' در کتاب ''«[[با پیشوایان هدایتگر (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«{{عربی|"وَ ارتَضاکُم لِغَیِبِه"}}؛ خداوند متعال [[ائمه]] {{عم}} ما را برای غیب خود پسندید. به نظر می‌رسد این جمله از زیارت جامعه، بیان مصداق برای آیۀ مبارکه‌ای باشد، که می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ إِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ مَّا تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَدًا * عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا * لِّيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَىٰ كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا}}؛<ref>«بگو: نمی‌دانم آن چه به شما وعده داده شده، نزدیک است، یا این که پروردگارم برای آن زمانی قرار می‌دهد. اوست که عالم به غیب و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمی‌سازد. مگر رسولانی که آنان را برگزیده است و مراقبانی از پیش رو و پشت سر برای آنان قرار می‌دهد. تا بداند رسولانش رسالت‌های پروردگارشان را ابلاغ کرده‌اند و خداوند به آن چه در نزد آن‌هاست احاطه دارد و همه چیز را احصا کرده است». سوره جن، آیه ۲۶-۲۸.</ref> این جا نیز از مواردی است که ما همواره تأکید می‌کنیم که هر چه [[ائمه]] {{عم}} دارند از خداوند متعال است. این ظرفیت را کسی نداشته و قهراً آن چه که آن بزرگواران از خداوند متعال داشتند کسی دیگر نداشته است. این آیه شریفه، [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} را مورد خطاب قرار داده است که آن حضرت از خودشان نفی علم کنند که من نمی‌دانم آن چه به شما وعده داده می‌شود چیست؟ و در چه زمانی واقع خواهد شد؟ پیامبر اکرم {{صل}} از خودشان نفی علم می‌کنند؛ چون غیب است، عالم الغیب، خداوند متعال است. عبارت "عالم الغیب" خیر مبتدای محذوف است؛ یعنی «هو عالم الغیب». هم چنان که در آیه دیگری فرموده است: {{متن قرآن|قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ...}}<ref>بگو: هیچ کس از کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند از غیب آگاه نیستند جز خداوند.
::::::«{{عربی|"وَ ارتَضاکُم لِغَیِبِه"}}؛ خداوند متعال [[ائمه]] {{عم}} ما را برای غیب خود پسندید. به نظر می‌رسد این جمله از زیارت جامعه، بیان مصداق برای آیۀ مبارکه‌ای باشد، که می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ إِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ مَّا تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَدًا * عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا * لِّيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَىٰ كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا}}؛<ref>«بگو: نمی‌دانم آن چه به شما وعده داده شده، نزدیک است، یا این که پروردگارم برای آن زمانی قرار می‌دهد. اوست که عالم به غیب و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمی‌سازد. مگر رسولانی که آنان را برگزیده است و مراقبانی از پیش رو و پشت سر برای آنان قرار می‌دهد. تا بداند رسولانش رسالت‌های پروردگارشان را ابلاغ کرده‌اند و خداوند به آن چه در نزد آن‌هاست احاطه دارد و همه چیز را احصا کرده است». سوره جن، آیه ۲۶-۲۸.</ref> این جا نیز از مواردی است که ما همواره تأکید می‌کنیم که هر چه [[ائمه]] {{عم}} دارند از خداوند متعال است. این ظرفیت را کسی نداشته و قهراً آن چه که آن بزرگواران از خداوند متعال داشتند کسی دیگر نداشته است. این آیه شریفه، [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} را مورد خطاب قرار داده است که آن حضرت از خودشان نفی علم کنند که من نمی‌دانم آن چه به شما وعده داده می‌شود چیست؟ و در چه زمانی واقع خواهد شد؟ پیامبر اکرم {{صل}} از خودشان نفی علم می‌کنند؛ چون غیب است، عالم الغیب، خداوند متعال است. عبارت "عالم الغیب" خیر مبتدای محذوف است؛ یعنی «هو عالم الغیب». هم چنان که در آیه دیگری فرموده است: {{متن قرآن|قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ...}}<ref>بگو: هیچ کس از کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند از غیب آگاه نیستند جز خداوند.
</ref>؛ پس خداوند متعال عالم الغیب بالذات است و بر مغییباتی که وجود دارد احدی را مطّلع نمی‌کند {{متن قرآن|إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ}} این الفاظ باید مورد دقّت و تأمّل قرار بگیرد، کلمۀ «إن» نافیه است. «فلا یظهر»؛ یعنی احدی را مسلّط و مطّلع نمی‌کند. کلمۀ "ارتضی" یعنی چه؟ پیش‌تر کلماتی نظیر اصطفاء، انتخاب و اجتباء گذشته و گفتیم گرچه این‌ها از حیث مفهوم با هم نزدیک‌اند؛ امّا ترادف ندارند و باید تفاوتی هر چند دقیق بین این مفاهیم وجود داشته باشد، از جملۀ کلمه ارتضاء است. واژۀ رضا در لغت در مقابل سخط است. <ref>ر.ک: معجم مقائیس اللغه: ۲ / ۴۰۲، لسان العرب: ۱۴ / ۳۲۳.</ref> سخط، بی‌جهت نمی‌تواند باشد، ناگزیر رضا نیز بی‌جهت نمی‌تواند باشد. اگر کسی استحقاق سخط ندارد، مورد سُخط واقع نمی‌گردد، قهراً اگر کسی استحقاق رضا و رضایت نداشته باشد، مورد رضایت واقع بشود. این نکته می‌تواند نکتۀ افتراق بین ارتضاء، انتخاب، اجتباء و اصطفاء باشد. به تصور ما کسی که استحقاق مقام و جایگاهی را دارد؛ یک حالت منتظره‌ای هم دارد؛ یعنی وقتی استحقاق داشته باشد توقع دارد؛ چرا که استحقاق دارد که آن مقام به او داده بشود. این خصوصیت در کلمه‌های اصطفاء و یا در انتخاب وجود ندارد. از طرف دیگر با دقّت در آیه، می‌بینیم که از دو عموم، استثنا شده است: عموم اول "علی غیبه" در {{متن قرآن|فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ}} می‌باشد و این نکره در سیاق نفی است که افادۀ عموم می‌کند. یعنی: هیچ غیبی از مغیبات را بر احدی اظهار نمی‌کند. و مطّلع نمی‌سازد، و اگر از نظر فنّی این عموم ثابت نشود، بی‌تردید اطلاق تمام است. عموم دوّم کلمه «أحداً» در {{متن قرآن|فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا}} می‌باشد؛ یعنی هیچ احدی. ملاحظه کنید! کسی که مورد رضایت خداوند متعال باشد تا غیب او را در بین این همه خلائق دارا باشد و از آن مطّلع بود باید چگونه شخصیّتی باشد که استحقاق این مقام را داشته باشد.
</ref>؛ پس خداوند متعال عالم الغیب بالذات است و بر مغییباتی که وجود دارد احدی را مطّلع نمی‌کند {{متن قرآن|إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ}} این الفاظ باید مورد دقّت و تأمّل قرار بگیرد، کلمۀ «إن» نافیه است. «فلا یظهر»؛ یعنی احدی را مسلّط و مطّلع نمی‌کند. کلمۀ "ارتضی" یعنی چه؟ پیش‌تر کلماتی نظیر اصطفاء، انتخاب و اجتباء گذشته و گفتیم گرچه این‌ها از حیث مفهوم با هم نزدیک‌اند؛ امّا ترادف ندارند و باید تفاوتی هر چند دقیق بین این مفاهیم وجود داشته باشد، از جملۀ کلمه ارتضاء است. واژۀ رضا در لغت در مقابل سخط است. <ref>ر.ک: معجم مقاییس اللغة: ۲ / ۴۰۲، لسان العرب: ۱۴ / ۳۲۳.</ref> سخط، بی‌جهت نمی‌تواند باشد، ناگزیر رضا نیز بی‌جهت نمی‌تواند باشد. اگر کسی استحقاق سخط ندارد، مورد سُخط واقع نمی‌گردد، قهراً اگر کسی استحقاق رضا و رضایت نداشته باشد، مورد رضایت واقع بشود. این نکته می‌تواند نکتۀ افتراق بین ارتضاء، انتخاب، اجتباء و اصطفاء باشد. به تصور ما کسی که استحقاق مقام و جایگاهی را دارد؛ یک حالت منتظره‌ای هم دارد؛ یعنی وقتی استحقاق داشته باشد توقع دارد؛ چرا که استحقاق دارد که آن مقام به او داده بشود. این خصوصیت در کلمه‌های اصطفاء و یا در انتخاب وجود ندارد. از طرف دیگر با دقّت در آیه، می‌بینیم که از دو عموم، استثنا شده است: عموم اول "علی غیبه" در {{متن قرآن|فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ}} می‌باشد و این نکره در سیاق نفی است که افادۀ عموم می‌کند. یعنی: هیچ غیبی از مغیبات را بر احدی اظهار نمی‌کند. و مطّلع نمی‌سازد، و اگر از نظر فنّی این عموم ثابت نشود، بی‌تردید اطلاق تمام است. عموم دوّم کلمه «أحداً» در {{متن قرآن|فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا}} می‌باشد؛ یعنی هیچ احدی. ملاحظه کنید! کسی که مورد رضایت خداوند متعال باشد تا غیب او را در بین این همه خلائق دارا باشد و از آن مطّلع بود باید چگونه شخصیّتی باشد که استحقاق این مقام را داشته باشد.


::::::منظور از "من ارتضی" کیست؟ یعنی: کسی که خدا او را به جهت اطّلاع بر غیب قبول کرده، و او کسی است که خود او را تعلیم و تربیت و هدایت کرده و بر همۀ شئونش نظارت دارد، از او حمایت و او را تثبیت می‌کند. و این عنوان منطبق بر ائمه می‌باشد و لذا جملۀ {{عربی|"وَ ارتَضاکُم لِغَیِبِه"}} ائمّه {{عم}} را مصداق بر این معنا قرار می‌دهد. ولی خداوند در پی آن می‌فرماید: "من رسول"، ائمّه {{عم}} که رسول نیستند.  پس باید به روایات مراجعه کنیم تا ببینیم علاوه بر زیارت جامعه، خود [[ائمه]] {{عم}} در ذیل این آیه مبارکه چه فرموده‌اند که اگر خواستیم این جمله را برای این آیه مصداق قرار بدهیم، روایات شاهد باشند، و گرنه با وجود کلمۀ "من رسول" چگونه تمام می‌شود؟ وقتی حرف "مِن"، بیانیه و "رسول" نیز به معنای پیامبر باشد، مصداقیت، تمام نمی‌شود و این معنا با آیۀ مبارکه سازگار نخواهد بود؛ ولی با نگاه به روایات به طور کامل روشن خواهد شد که دسته‌ای از روایات، بر طبق ظهور همین آیه وارد شده‌اند. برای نمونه، در روایتی [[امام رضا]] {{ع}} می‌فرمایند: {{عربی|"أو لیس الله یقول: "}} {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ}} {{عربی|"فرسول الله، عندالله مرتضی، و نحن ورثة ذلک الرسول الّذی أطلعه الله علی ما شاء من غیبه، فعلمنا ما کان و ما یکون إلی یوم القیامة..."}}؛<ref>«پس رسول خدا نزد خداوند مرتضی می‌باشد و ما ورثۀ همان رسول هستیم که خداوند او را از هر آن چه از غیبش خواسته، مطّلع و آگاه ساخته است. پس ما به آن چه در گذشته رخ داده است و آن چه در آینده تا روز قیامت رخ خواهد داد آگاهیم.» الخرائج و الجرائح: ۱ / ۳۴۳، بحار الأنوار: ۴۹ / ۷۵، ذیل حدیث ۱، فتح الباری: ۸ / ۳۹۵، تفسیر الثعلبی: ۱۰ / ۵۶.</ref>» <ref>ر. ک. [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[با پیشوایان هدایتگر ج۲ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]؛ ج۲، ص۸۳ تا ۸۷.</ref>.
::::::منظور از "من ارتضی" کیست؟ یعنی: کسی که خدا او را به جهت اطّلاع بر غیب قبول کرده، و او کسی است که خود او را تعلیم و تربیت و هدایت کرده و بر همۀ شئونش نظارت دارد، از او حمایت و او را تثبیت می‌کند. و این عنوان منطبق بر ائمه می‌باشد و لذا جملۀ {{عربی|"وَ ارتَضاکُم لِغَیِبِه"}} ائمّه {{عم}} را مصداق بر این معنا قرار می‌دهد. ولی خداوند در پی آن می‌فرماید: "من رسول"، ائمّه {{عم}} که رسول نیستند.  پس باید به روایات مراجعه کنیم تا ببینیم علاوه بر زیارت جامعه، خود [[ائمه]] {{عم}} در ذیل این آیه مبارکه چه فرموده‌اند که اگر خواستیم این جمله را برای این آیه مصداق قرار بدهیم، روایات شاهد باشند، و گرنه با وجود کلمۀ "من رسول" چگونه تمام می‌شود؟ وقتی حرف "مِن"، بیانیه و "رسول" نیز به معنای پیامبر باشد، مصداقیت، تمام نمی‌شود و این معنا با آیۀ مبارکه سازگار نخواهد بود؛ ولی با نگاه به روایات به طور کامل روشن خواهد شد که دسته‌ای از روایات، بر طبق ظهور همین آیه وارد شده‌اند. برای نمونه، در روایتی [[امام رضا]] {{ع}} می‌فرمایند: {{عربی|"أو لیس الله یقول: "}} {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ}} {{عربی|"فرسول الله، عندالله مرتضی، و نحن ورثة ذلک الرسول الّذی أطلعه الله علی ما شاء من غیبه، فعلمنا ما کان و ما یکون إلی یوم القیامة..."}}؛<ref>«پس رسول خدا نزد خداوند مرتضی می‌باشد و ما ورثۀ همان رسول هستیم که خداوند او را از هر آن چه از غیبش خواسته، مطّلع و آگاه ساخته است. پس ما به آن چه در گذشته رخ داده است و آن چه در آینده تا روز قیامت رخ خواهد داد آگاهیم.» الخرائج و الجرائح: ۱ / ۳۴۳، بحار الأنوار: ۴۹ / ۷۵، ذیل حدیث ۱، فتح الباری: ۸ / ۳۹۵، تفسیر الثعلبی: ۱۰ / ۵۶.</ref>» <ref>ر. ک. [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[با پیشوایان هدایتگر ج۲ (کتاب)|با پیشوایان هدایتگر]]؛ ج۲، ص۸۳ تا ۸۷.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش