دیدگاه اهل سنت درباره امام مهدی چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۲ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۰۱
، ۱۲ آوریل ۲۰۲۰←پاسخهای دیگر
جز (جایگزینی متن - 'رده:اتمام لینک داخلی' به '') |
|||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
::::::[[عبدالعزیز بن محمود بن بزاز]] به [[نقل]] از ابن [[عمر]] به ما گفت که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: در [[آخر زمان]] مردی از فرزندانم که اسم او مثل اسم من و [[کنیه]] او مثل [[کنیه]] من است خارج میشود و [[زمین]] را پر از [[عدل]] میکند، همان طور که از [[ظلم]] پر شده باشد. او همان [[مهدی]] است.<REF>تذکرة الخواص، باب دوازدهم، فصل: فی ذکر [[الحجة]] المهدی، ص ۵۰۶.</REF> | ::::::[[عبدالعزیز بن محمود بن بزاز]] به [[نقل]] از ابن [[عمر]] به ما گفت که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: در [[آخر زمان]] مردی از فرزندانم که اسم او مثل اسم من و [[کنیه]] او مثل [[کنیه]] من است خارج میشود و [[زمین]] را پر از [[عدل]] میکند، همان طور که از [[ظلم]] پر شده باشد. او همان [[مهدی]] است.<REF>تذکرة الخواص، باب دوازدهم، فصل: فی ذکر [[الحجة]] المهدی، ص ۵۰۶.</REF> | ||
::::::[[حافظ]] ابو [[عبدالله]] [[محمد]] بن [[یوسف]] گنجی [[شافعی]] (متوفای ۶۵۸) مانند دیگران [[رحلت]] [[حضرت عسکری]] و [[ولادت حضرت مهدی]] {{ع}} را بیان کرده و او را [[امام]] [[منتظر]] نامیده است. او میگوید: [[امام عسکری]] {{ع}} [[روز جمعه]] هشتم [[ربیع]] الاوّل در سال ۲۶۰ در سامرّا از [[دنیا]] رفت و در خانهای که پدرش [[دفن]] شده بود [[دفن]] گردید پسرش را بعد از خود گذاشت و وست [[امام]] [[منتظر]]، کتاب کفایة الطالب را در اینجا تمام کرده و حالات [[امام]] [[منتظر]] را در کتابی مخصوص مینگاریم.<REF>کفایة الطالب فی المناقب، فصل: فرع فی ذکر الائمه، ص ۳۱۲.</REF> | ::::::[[حافظ]] ابو [[عبدالله]] [[محمد]] بن [[یوسف]] گنجی [[شافعی]] (متوفای ۶۵۸) مانند دیگران [[رحلت]] [[حضرت عسکری]] و [[ولادت حضرت مهدی]] {{ع}} را بیان کرده و او را [[امام]] [[منتظر]] نامیده است. او میگوید: [[امام عسکری]] {{ع}} [[روز جمعه]] هشتم [[ربیع]] الاوّل در سال ۲۶۰ در سامرّا از [[دنیا]] رفت و در خانهای که پدرش [[دفن]] شده بود [[دفن]] گردید پسرش را بعد از خود گذاشت و وست [[امام]] [[منتظر]]، کتاب کفایة الطالب را در اینجا تمام کرده و حالات [[امام]] [[منتظر]] را در کتابی مخصوص مینگاریم.<REF>کفایة الطالب فی المناقب، فصل: فرع فی ذکر الائمه، ص ۳۱۲.</REF> | ||
::::::[[ابن خلکان]]، | ::::::[[ابن خلکان]]، [[ابوالعبّاس شمسالدین برمکی اربلی شافعی]] (متوفای ۶۸۱) درباره ولادت، سن، مادر و پدر آن [[حضرت]] چنین میگوید: [[ابوالقاسم]] [[محمًّد بن حسن عسکری]] بن [[علی]] [[هادی]] بن [[محمد]] جواد، [[دوازدهمین امام]] از [[امامان]] دوازدهگاه بنابر [[اعتقاد]] [[شیعه]] میباشد و معروف است به [[حجت]]. و او همان است که [[شیعه]] [[معتقد]] است او [[منتظر]]، [[قائم]] و [[مهدی]] میباشد... ولادتش [[روز جمعه]] [[نیمه شعبان]] سال ۲۵۵ بوده وقتی که پدرش [[وفات]] یافت –که ذکرش گذشت- پنج سال داشت.<REF>وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۷۶، باب المیم، رقم ۶۴.</REF> | ||
:::::: | ::::::[[عمادالدین ابوالفداء اسماعیل بن نورالدین شافعی]] (متوفای ۷۳۲) میگوید: [[علی]] [[هادی]] ([[امام دهم]] {{ع}}) در سال ۲۵۴ هجری در سامرّا [[وفات]] یافت. او پدر [[حسن عسکری]] است و [[حسن عسکری]] [[یازدهمین امام]] از [[ائمه دوازدهگانه]] است و او [[حسن]] [[فرزند]] [[علی]] زّکی، [[فرزند]] محمدجواد، [[فرزند]] [[علی]] [[الرضا]]، [[فرزند]] [[موسی]] الکاظم، [[فرزند]] [[جعفر]] الصادق، [[فرزند]] [[محمد]] الباقر، [[فرزند]] [[علی]] [[زین العابدین]]، [[فرزند]] [[حسین]]، [[فرزند]] [[علی بن ابی طالب]] است که ذکرش گذشت –رضی [[الله]] عنهم اجمعین- ولادت [[حسن عسکری]] در سال ۲۳۰ بود و در [[ربیع]] الاوّل سال ۲۶۰ در «سرّ من رای» از [[دنیا]] رفت و در کنار [[قبر]] پدرش [[علی]] زکی به [[خاک]] سپرده شد. بعد اضافه میکند: [[حسن عسکری]] نامبرده پدر محمَّد [[منتظر]]، [[صاحب سرداب]] است و به [[عقیده]] امامیّه او [[امام دوازدهم]] میباشد او را [[قائم]]، [[مهدی]] و [[حجّت]] نامند و در سال ۲۵۵ هجری متولد شده است.<REF>المختصر فی [[اخبار]] البشر، معروف به [[تاریخ]] ابوالفداء، ج ۲، فصل [[خلافت]] [[مستعین]] [[عباسی]]، ص ۴.</REF> | ||
::::::ابن صبّاغ نورالدین [[علی]] بن محمًّد بن صبّاغ [[مالکی]] (متوفای ۸۵۵) درباره [[امام حسن عسکری]] {{ع}} میگوید: مدت [[امامت]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} دو سال بود... و او بعد از خودش، فرزندش [[حجّت]] [[قائم]] را باقی گذاشت که برای [[حکومت حق]]، انتظارش کشیده میشود. پدرش ولادت او را مخفی نگاه داشته و جریانش را مستور کرده بود و آن به علت [[سختی]] کار و [[خوف]] از [[سلطان]] وقت بود که [[شیعه]] را جستجو کرده و آنان را بازداشت مینمود.<REF>الفصول المهمة فی معرفة الائمه، آخر فصل یازدهم، ص ۱۰۹۱.</REF> | ::::::ابن صبّاغ نورالدین [[علی]] بن محمًّد بن صبّاغ [[مالکی]] (متوفای ۸۵۵) درباره [[امام حسن عسکری]] {{ع}} میگوید: مدت [[امامت]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} دو سال بود... و او بعد از خودش، فرزندش [[حجّت]] [[قائم]] را باقی گذاشت که برای [[حکومت حق]]، انتظارش کشیده میشود. پدرش ولادت او را مخفی نگاه داشته و جریانش را مستور کرده بود و آن به علت [[سختی]] کار و [[خوف]] از [[سلطان]] وقت بود که [[شیعه]] را جستجو کرده و آنان را بازداشت مینمود.<REF>الفصول المهمة فی معرفة الائمه، آخر فصل یازدهم، ص ۱۰۹۱.</REF> | ||
::::::وی در مورد ولادت و [[نسب]] شریف ایشان چنین میگوید: [[ابوالقاسم]] [[محمد]] [[حجت]]، پسر [[حسن خالص]] در [[سامرا]]، [[نیمه شعبان]] سال ۲۵۵ هجری به [[دنیا]] آمد؛ اما نسبش؛ او [[ابوالقاسم]] «م ح م د» [[حجّت]] [[فرزند]] [[حسن خالص]] [[فرزند]] [[علی]] [[هادی]]، [[فرزند]] محمَّد جواد {{ع}} است.<REF>همان، فصل [[دوازده]]، ص ۳۱۰ (در رابطه با [[امام زمان]] {{ع}}).</REF> | ::::::وی در مورد ولادت و [[نسب]] شریف ایشان چنین میگوید: [[ابوالقاسم]] [[محمد]] [[حجت]]، پسر [[حسن خالص]] در [[سامرا]]، [[نیمه شعبان]] سال ۲۵۵ هجری به [[دنیا]] آمد؛ اما نسبش؛ او [[ابوالقاسم]] «م ح م د» [[حجّت]] [[فرزند]] [[حسن خالص]] [[فرزند]] [[علی]] [[هادی]]، [[فرزند]] محمَّد جواد {{ع}} است.<REF>همان، فصل [[دوازده]]، ص ۳۱۰ (در رابطه با [[امام زمان]] {{ع}}).</REF> | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
[[پرونده:11562.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حبیبالله طاهری]]]] | [[پرونده:11562.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حبیبالله طاهری]]]] | ||
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر [[حبیبالله طاهری]] در کتاب ''«[[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]»'' در اینباره گفتهاست: | ::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر [[حبیبالله طاهری]] در کتاب ''«[[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]»'' در اینباره گفتهاست: | ||
::::#«در بین علمای [[اهل سنت]] افرادی هستند که معتقدند [[حضرت مهدی]] پسر بلاواسطه [[حضرت]] [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] است و در کتبشان به این مطلب تصریح کردهاند و علمای [[شیعه]] در کتب مربوطه به این جهت اشاره کردهاند، مانند: [[اربلی]] در "[[کشف]] | ::::#«در بین علمای [[اهل سنت]] افرادی هستند که معتقدند [[حضرت مهدی]] پسر بلاواسطه [[حضرت]] [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] است و در کتبشان به این مطلب تصریح کردهاند و علمای [[شیعه]] در کتب مربوطه به این جهت اشاره کردهاند، مانند: [[اربلی]] در "[[کشف الغمه]]"، [[علامه مجلسی]] در بحار و [[لطفالله صافی گلپایگانی]] در [[منتخب الاثر]] و [[ابراهیم امینی]] در [[دادگستر جهان]] و...»<ref>[[حبیبالله طاهری|طاهری، حبیبالله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۳۸۷.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | |||
{{جمع شدن|۸. حجت الاسلام و المسلمین الهامی؛}} | |||
[[پرونده:92816972.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[داوود الهامی]]]] | |||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود الهامی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین امید (کتاب)|آخرین امید]]»'' در اینباره گفته است: | |||
:::::*«[[احادیث]] صریحی مربوط به [[مهدی]] در بیشتر کتب معروف [[اهل تسنن]]، حتی در میان [[صحاح]] سته وجود دارد<ref>صحاح سته عبارتند از صحیح بخاری، مسلم، سنن ابی داود، ترمذی، نسائی و ابن ماجه گاهی به همه اینها صحیح و به کتاب نسائی مجتبی نسائی اطلاق میگردد و هرگاه اصول خمسه گفته شود منظور پنج کتاب نخست است به استثنای کتاب ابن ماجه.</ref>. | |||
::::::دانشمند معروف [[شیخ]] [[علی منصور ناصف شوکانی]] نویسنده کتاب التاج الجامع للاصول که در کتاب خود [[احادیث]] قابل [[اطمینان]] [[کتب حدیث]] [[اهل تسنن]] [[آخرالزمان]] را جمعآوری کرده است، مینویسد: {{عربی|اشتهر بين العلماء سلفاَ و خلقاَ انه في آخرالزمان لا بد من ظهور رجل من اهل بيت يسمى المهدي يستولي على الممالك الاسلامية و يتبعه المسلمون و يعدل بينهم و يؤيد الدين}}. تا آنجا که میگوید: {{عربی|قد روي احاديث المهدي جماعة من خيار الصحابة اخرجها المحدثين کابي داود، والترمذي، وابن ماجه، والطبراني، وابي يعلي، والبزاز، والامام احمد، والحاكم عنهم ولقد اخطاء من ضعف احاديث المهدي كلها كابن خلدون و غیره}}<ref>ناصف، التاج، ج۵، ص۳۴۱.</ref>. سپس شوکانی در رابطه با صحت و اصالت این [[احادیث]] میگوید: اگر کسی ذرهای [[ایمان]] و مختصری [[انصاف]] داشته باشد، هیچ وقت نمیتواند دراصالت این [[احادیث]] و صحت این [[عقیده]] تردید نماید<ref>ابن ندیم، آن را در فهرست ص۲۲۳ آورده است.</ref>. | |||
::::::تاکنون کتابهای زیادی در اینباره نوشته شده و نویسندگان آنها متفقاً [[صحت احادیث]] مربوط به [[مصلح جهانی]] یعنی [[مهدی]]{{ع}} را پذیرفتهاند و تنها افراد بسیار معدودی مانند [[ابن خلدون]] و [[احمد امین مصری]] در صدور این [[روایات]] از [[پیامبر]] [[تردید]] کردهاند و قرائنی وجود دارد که [[انگیزه]] آنها در این کار [[ضعف]] [[اخبار]] نبوده، بلکه [[فکر]] میکردند [[روایات]] مربوط به [[مهدی]] مشتمل بر مسائلی است که به [[سادگی]] نمیتوان آنها را [[باور]] کرد یا به خاطر اینکه [[احادیث]] درست را از [[نادرست]] نتوانستهاند جداکنند. | |||
::::::بسیاری از علمای [[اهل سنت]]، علاوه بر [[اذعان]] بر اصالت [[مهدویت]] و صحیح دانستن [[احادیث]] آن،[[دست]] به تألیف کتب و رسالههایی در اینباره زدهاند تا نسلهای بعدی، [[حقیقت]] و واقعیتی را که در [[شرع]] [[مطهر]] بر زبان [[رسول اکرم]]{{صل}} جاری شده، به خوبی بشناسند. | |||
::::::مؤلف [[کتاب]] [[الامام المهدی]] استاد [[علی]] [[محمد علی دخیل]] [[اسامی]] ۲۰۵ نفر از بزرگان علمای [[اهل سنت]] را در کتاب خود آورده به این ترتیب که تعداد ۳۰ نفر از آنها مستقلاً درباره [[حضرت مهدی]]{{ع}} کتاب نوشتهاند و ۳۱ نفر دیگر فصلی را در کتابهای خود به [[روایات]] [[حضرت مهدی]] اختصاص دادهاند و ۱۴۴ نفرشان به تناسبهای مختلف [[روایات]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} را در کتابهای خود آوردهاند»<ref>[[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[آخرین امید (کتاب)|آخرین امید]]، ص ۲۲۲-۲۲۳</ref>. | |||
:::::*بسیاری از علمای [[اهل سنت]] [[احادیث]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} را [[متواتر]] دانستهاند یا [[تواتر]] آنها را از دیگران [[نقل]] کرده و بدان [[اعتراض]] ننمودهاند مانند: [[ابن حجر هیثمی]] در [[الصواعق المحرقه]]، [[شبلنجی]] در نورالابصار، [[ابن صباغ]] در الفصول المهمة، [[محمد الصبان]] در اسعاف الراغبین، [[گنجی شافعی]] در البیان، [[شیخ]] [[منصور علی]] در غایة المأمول، [[سویدی]] در سبائک الذهب و جمعی دیگر و همین [[تواتر]]، [[ضعف]] [[سند]] را که در برخی از آن [[احادیث]] موجود است، جبران میکند. | |||
[[عسقلانی]] مینویسد: خبر [[متواتر]]، مفید [[یقین]] است و عمل کردن به آن، نیازی به بحث ندارد<ref>ابن حجر عسقلانی، نزهةالناظر ص۱۲ طبع کراچی.</ref>. | |||
::::::مفتی [[شافعی]] [[سید احمد شیخ الاسلام]] مینویسد: احادیثی که درباره [[مهدی]] وارد شده کثیر و [[متواتر]] است<ref>فتوحات الاسلامیة، ج۲، ص۲۵۰ طبع مکه.</ref>. در بین آنها، هم [[حدیث صحیح]] وجود دارد، هم [[حسن]]، هم ضعیف اما چون زیادند و نویسندگان آنها بسیار، بعض آن [[احادیث]] بعضی دیگر را تقویت میکند و مجموعاً مفید [[یقین]] میگردند. | |||
::::::[[شیخ]] [[عبدالعزیز بن باز]] [[رئیس]] حوزه و دانشکده [[اسلامی]] [[مدینه منوره]] میگوید: موضوع [[مهدی]] امری معلوم است و [[روایات]] در اینباره [[مستفیض]]<ref>روایتی را گویند که به حد تواتر نرسیده اما راویان زیادی دارد و از طرق گوناگون نقل شده است (اعتبار دارد).</ref>، بلکه [[متواتر]] هستند<ref>متواتر روایتی را گویند که گروه زیادی آن را نقل کنند به طوری که از مجموع آنها یقین به صحت موضوع حاصل گردد.</ref>. و یکدیگر را [[تأیید]] مینمایند. و اینها در [[حقیقت]] دلالت دارند بر اینکه امر آن شخص [[موعود]] ([[حضرت مهدی]])[[ثابت]] و حتمی، و قیامش از واقعیات است<ref>مجله الجامعة الاسلامیة، شماره ۳، ص۱۶۱.</ref>. | |||
::::::همچنین نویسنده معاصر [[مصری]] [[عبدالحسیب طه حمیده]] اعتراف دارد بر اینکه: این [[تفکر]] -[[اعتقاد به مهدی]]- به خودی خود صحیح و درست است<ref>ادب الشیعة، ص۱۰۱ و نیز دکتر عبدالحلیم النجار در مقدمه خود بر کتاب المهدیة فی الاسلام تأکید میکند که دانشمندان علم حدیث معتقدند تفکر مهدویت به حد تواتر معنوی رسیده است.</ref>. | |||
::::::دانشمند بزرگ [[سنی]] عراقی، [[شیخ]] [[صفاءالدین آلشیخ الحلقه]] این [[حقیقت]] را روشنتر [[بیان]] نموده و گفته است: اما [[احادیث]] در مورد [[مهدی منتظر]] به اندازهای زیاد است که [[یقین]] میآورد که [[ظهور مهدی]]{{ع}} در [[آخرالزمان]] حتمی است، پس او [[سلامت]] [[اسلام]] ([[اسلام]] بدون [[بدعت]] و [[تحریف]]) [[قوت]] [[ایمان]] و صفای [[اسلام]] را بازمیگرداند... و بدون هیچگونه [[شک]] و شبههای [[روایات]] [[قیام]] آن [[حضرت]] به حد [[تواتر]] رسیده، بلکه با تمام معانی که برای [[متواتر]] تعریف شده [[متواتر]] دانستن احادیثی که از طرق کمتری هم [[نقل]] گردیده، صحیح میباشد. | |||
::::::و اما آثاری که از [[صحابه پیامبر]]{{صل}} به جای مانده و بر [[حضرت مهدی]]{{ع}} دلالت دارد، بسیارند و [[حکم]] رفع دارند بنابراین مطالبی که این [[دانشمندان]] در کتب خویش آوردهاند کافی است از جمله: [[البرزغی]] در کتاب الاشاعة لاشراط الساعة، [[آلوسی]] در [[تفسیر]] خود، [[ترمذی]]، [[ابوداود]] [[ابن ماجه]]، [[حاکم نیشابوری]]، [[ابویعلی]]، [[طبرانی]]، [[عبدالرزاق]]، [[ابن حنبل]]، [[مسلم]]، [[ابونعیم]]، [[ابن عساکر]]، [[بیهقی]]، [[خطیب]]، در [[تاریخ]] [[بغداد]]، [[دارقطنی]]، [[رویانی]]، [[نعیم بن حماد]] در کتاب [[الفتن]] و [[ابن ابی شیبه]]، [[ابونعیم کوفی]]، [[البزاز]]، [[دیلمی]]، [[عبدالجبار الخولانی]]، در کتاب [[تاریخ]] خود، [[الجوینی]]، [[ابن حیان]]، [[ابوعمرو الدانی]] در کتاب [[سنن]] خود... | |||
::::::پس [[ایمان]] به [[خروج]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[واجب]] است و [[باور]] داشتن آن [[حضرت]]، [[تصدیق]] [[احادیث]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خواهد بود<ref>مجله التربیة الاسلامیة، سال ۱۴، شماره ۷، ص۳۰-۳۲.</ref>. | |||
::::::خلاصه [[اعتقاد]] [[اهل سنت]] این است که به زودی در [[آخرالزمان]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} با [[شمشیر]] [[قیام]] مینماید و این [[عقیده]] براساس [[اخبار]] و [[روایات]] بسیاری است که به حد [[تواتر]] و [[استفاضه]] از [[رسول اکرم]]{{صل}} [[نقل]] شده است. | |||
::::::از مطالب بسیار شگفتانگیز در این زمینه، چیزی است که [[احمد امین مصری]] در کتاب خود المهدی والمهدویة<ref>مجله التربیة الاسلامیة، سال ۱۴، شماره ۷، ص۳۰-۳۲.</ref> [[نقل]] میکند که روش [[ابن خلدون]] چنین است که [[خبر واحد]] را اگر [[عقل]] [[تأیید]] کند، میپذیرد ولی [[احادیث]] بسیار زیاد را اگر [[عقل]] تأییدشان نکند، کنار میگذارد و او [[وجود مهدی]]{{ع}} و [[اعتقاد به مهدویت]] را تنها به این [[دلیل]] [[انکار]] میکند که مخالف [[عقل]] اوست!»<ref>[[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[آخرین امید (کتاب)|آخرین امید]]، ص ۲۳۲-۲۳۵</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||