←موانع ذکر
(←منابع) |
|||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
==[[موانع ذکر]]== | ==[[موانع ذکر]]== | ||
[[قرآن کریم]] موانع بسیاری برای [[ذکر]] بر میشمرد که در عرض یکدیگر نیستند. | *[[قرآن کریم]] موانع بسیاری برای [[ذکر]] بر میشمرد که در عرض یکدیگر نیستند. | ||
===خدای متعالی=== | |||
[[خدا]] [[قلب]] برخی را از [[ذکر]] خود [[غافل]] میکند: {{متن قرآن| | *[[خدا]] [[قلب]] برخی را از [[ذکر]] خود [[غافل]] میکند: {{متن قرآن|وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا}}<ref>«و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref>؛ بدین معنا که [[غفلت]] را بر دلهایشان مسلط میکند، در نتیجه [[یاد خدا]] را فراموش میکنند<ref>المیزان، ج۱۳، ص۳۰۳.</ref>. | ||
*برخی، ایجاد [[غفلت]] را [[دلیل]] [[درستی]] [[مکتب]] [[جبر]] دانستهاند<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص۴۵۷.</ref>. در برابر، بعضی برای فرار از [[جبر]]، [[آیه]] را به معانی دیگری [[تأویل]] کردهاند؛ مانند "قلبش را در معرض [[غفلت]] قرار دادیم؛ [[قلب]] او را [[غافل]] یافتیم؛ [[قلب]] او را به [[غفلت]] نسبت دادیم و او را غَفْل (بیعلامت) کردیم؛ یعنی علامت [[مؤمنان]] را از [[قلب]] او برداشتیم، تا [[فرشتگان]] او را به نشانه [[ایمان]] نشناسند"<ref>الکشاف، ج۲، ص۷۱۸؛ مجمع البیان، ج۶، ص۷۱۸.</ref>. مراد [[اغفال]] ابتدایی [[قلب]] نیست، بلکه مجازاتی از سوی خداست برای کسانی که با [[حق]] درافتادند و در [[پذیرش]] [[حق]] عناد ورزیدند، پس [[آیه]] مستلزم [[جبر]] نبوده و با [[اختیار]] منافاتی ندارد و نیازی به تأویلات یاد شده نیست<ref>المیزان، ج۱۳، ص۳۰۳.</ref><ref>[[محمد ابوطالبی|ابوطالبی، محمد]]، [[ذکر (مقاله)|ذکر]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | |||
===[[شیطان]]=== | |||
*گاهی [[انسان]] با [[اراده]] خود از [[شیطان]] [[پیروی]] کرده و سبب [[تسلط]] او بر خویش میشود{{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ}}<ref> «بیگمان تو بر بندگان من چیرگی نداری مگر آن گمراهان که از تو پیروی کنند» سوره حجر، آیه ۴۲.</ref><ref>المیزان، ج۱۲، ص۱۶۶.</ref> که نتیجه آن [[فراموشی]] خداست، چنانکه بر اثر [[تسلط]] [[شیطان]] بر [[منافقان]]، آنان [[یاد خدا]] را فراموش میکنند: {{متن قرآن|اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ}}<ref>«شیطان بر آنان چیرگی یافت و یادکرد خداوند را از یاد آنان برد» سوره مجادله، آیه ۱۹.</ref>. | |||
*به دیده برخی، نشانه [[تسلط]] [[شیطان]]، سرگرم شدن [[انسان]] به مظاهر [[دنیا]] و [[غفلت]] از [[تفکر]] در [[نعمتهای الهی]] و عدم [[شکرگزاری]] برای آن و پرداختن زبان به [[دروغ]]، [[غیبت]] و [[تهمت]] به جای [[ذکر]] خداست<ref>روح البیان، ج۹، ص۴۱۰-۴۱۱.</ref>. | |||
*[[شیطان]] با ابزار شراب و قمار به ایجاد [[دشمنی]] و [[کینه]] در [[دل]] [[انسانها]] پرداخته و آنان را از [[یاد خدا]] باز میدارد: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ}}<ref>«شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref><ref>البحر المحیط، ج۴، ص۳۵۸؛ روح البیان، ج۲، ص۴۳۶.</ref>. برخی واژه {{متن قرآن|الصَّلَاةِ}} را اشاره به [[ذکر زبانی]] و {{متن قرآن|ذِكْرِ اللَّهِ}} را بیانگر [[ذکر قلبی]] دانستهاند<ref>التحریر و التنویر، ج۵، ص۲۰۰.</ref><ref>[[محمد ابوطالبی|ابوطالبی، محمد]]، [[ذکر (مقاله)|ذکر]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | |||
[[ | ===[[دوست]] [[گمراهکننده]]=== | ||
*[[قرآن کریم]] با [[یادآوری]] [[حسرت]] شدید برخی از [[ستمگران]] در [[روز قیامت]]، به [[پشیمانی]] آنان از [[دوستی]] با کسانی اشاره میکند که ایشان را از [[یاد خدا]] باز داشته و [[گمراه]] کردند: {{متن قرآن|يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي...}}<ref>«ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمیگرفتم! به راستی او مرا از قرآن پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد.».. سوره فرقان، آیه ۲۸-۲۹.</ref>. [[مفسران]] [[ذکر]] را در این [[آیه]] [[یاد خدا]]<ref>الکشاف، ج۳، ص۲۷۷؛ التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۴۵۵؛ البحر المحیط، ج۸، ص۱۰۲.</ref>، [[حق]]<ref>التحریر و التنویر، ج۱۹، ص۴۱.</ref>، [[قرآن]]<ref>جامع البیان، ج۱۹، ص۷؛ مجمع البیان، ج۷، ص۳۶۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۹۸.</ref> و [[پیامبر]]{{صل}}<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۲۶.</ref> دانستهاند. | |||
*به نظر برخی، مایه [[تأسف]] اینان در [[قیامت]] آن است که تا چند قدمی [[سعادت]] پیش رفته بودند و تا [[خوشبختی]] جاویدان فاصلهای نداشتند؛ اما دوری از [[پیامبر]]{{صل}} و [[دوستی]] با [[گمراهان]] آنان را از [[آیات]] [[خدا]] و اسباب [[بیداری]] دور و به [[گمراهی]] و [[بدبختی]] گرفتار کرد<ref>نمونه، ج۱۵، ص۷۱-۷۲.</ref><ref>[[محمد ابوطالبی|ابوطالبی، محمد]]، [[ذکر (مقاله)|ذکر]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | |||
===بهرههای مادی=== | |||
*[[خدا]] [[مؤمنان]] را [[نهی]] میکند که [[اموال]] و فرزندانشان آنان را از [[یاد خدا]] [[غافل]] کنند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«ای مؤمنان! مبادا داراییها و فرزندانتان شما را از یاد خداوند باز دارد و آنان که چنین کنند زیانکارند» سوره منافقون، آیه ۹.</ref>. [[ذکر خدا]] در این [[آیه]] [[تسبیح]]، [[تحمید]]، [[قرآن]] و واجباتی مانند [[نماز]]، [[حج]]، [[جهاد]]، [[زکات]] یا همه فرائض دانسته شده است<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۱۲۹؛ البحر المحیط، ج۱۰، ص۱۸۴.</ref> که همگی از مصادیق ذکرند. | |||
*"الهاء" به معنای سرگرم کردن [[انسان]] به امری و [[غافل]] کردن وی از امری مهمتر است<ref>مفردات، ج۱، ص۷۴۸، «لهو».</ref>، بنابراین الهاء [[اموال]] و [[فرزندان]] از [[یاد خدا]]، یعنی توجه و [[وابستگی]] [[دل]] به آنها به گونهای باشد که [[دل]] را از [[یاد خدا]] خالی، در نتیجه از آن اعراض کند<ref>روح المعانی، ج۱۴، ص۳۱۱-۳۱۲؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۹۱.</ref>. آری، [[اموال]] و [[فرزندان]] از مواهب خدایند و رویکرد افراطی به آنها مذموم است، وگرنه توجه به آنها در جهت فرمانهای [[خدا]]، عاملی برای سعادتمندی [[انسان]] است<ref>نمونه، ج۲۴، ص۱۷۲؛ التحریر و التنویر، ج۲۸، ص۲۲۵.</ref>، چنان که کسب و [[تجارت]]، مردان [[الهی]] را از [[یاد خدا]] باز نمیدارد{{متن قرآن|رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ}}<ref> «مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد؛ از روزی میهراسند که دلها و دیدهها در آن زیرورو میشوند» سوره نور، آیه ۳۷.</ref>. | |||
*بهرهمندی [[مشرکان]] از تمتّعات مادّی - مانند [[طول عمر]] و داشتن [[اموال]] و [[فرزندان]]- به [[فراموشی]] [[ذکر]]، در نتیجه هلاک آنان میانجامد: {{متن قرآن|وَلَكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا}}<ref>«امّا تو چندان آنان و پدرانشان را بهرهمند کردی که یاد (تو) را فراموش کردند و گروهی شدند به نابودی افتاده» سوره فرقان، آیه ۱۸.</ref><ref>مجمع البیان، ج۷، ص۲۵۸؛ تفسیر واحدی، ص۴۷۷.</ref><ref>[[محمد ابوطالبی|ابوطالبی، محمد]]، [[ذکر (مقاله)|ذکر]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | |||
===[[تکاثر]]=== | |||
*[[قرآن کریم]] کسانی را [[توبیخ]] میکند، زیرا [[تکاثر]] یعنی [[تفاخر]] به فراوانیِ امور [[پست]] و بیارزش [[دنیایی]] آنان را از [[یاد خدا]] [[غافل]] کرده است: {{متن قرآن|أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ}}<ref>«زیادهخواهی شما را سرگرم داشت تا با گورها دیدار کردید» سوره تکاثر، آیه ۱-۲.</ref><ref>التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۲۷۲؛ روح البیان، ج۱۰، ص۵۰۲؛ المیزان، ج۲۰، ص۳۵۱.</ref>. | |||
*براساس [[روایات]] [[شأن نزول]]، این [[آیه]] درباره [[یهود]] یا برخی از [[قریش]] نازل شده که به بسیاریِ مردان و اَشراف خود بر دیگران [[تفاخر]] میکردند؛ حتی برای [[اثبات]] این [[برتری]]، به [[قبرستان]] میرفتند و [[قبور]] مردهها را میشمردند<ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۱۲.</ref>. برخی {{متن قرآن|حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ}} را کنایه از [[مرگ]] دانسته و گفتهاند مراد استمرار [[غفلت]] از [[یاد خدا]] تا زمان [[مرگ]] است<ref>المیزان، ج۲۰، ص۳۵۱.</ref><ref>[[محمد ابوطالبی|ابوطالبی، محمد]]، [[ذکر (مقاله)|ذکر]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | |||
==منابع== | ==منابع== |