←عقاید خوارج
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
==[[عقاید خوارج]]== | ==[[عقاید خوارج]]== | ||
*[[خوارج]] در بدو امر دارای عقایدی بودند. بهطور خلاصه میتوان [[اصول اعتقادی]] آنها را دو وجه نفی [[حکومت]] و [[امامت]] و [[تکفیر]] دگراندیشان قلمداد کرد. [[امام علی]] {{ع}} در [[احتجاجات]] خود با آنها بر این موضوع تأکید ورزیدند و با آنها به [[گفتوگو]] نشستند: اگر [[گمان]] آن دارید که من [[خطا]] کردهام و [[گمراه]] شدهام، پس به چه سبب همه [[امت]] [[محمد]] {{صل}} را به [[گمراهی]] من، [[گمراه]] میشمرید و آنان را به خطایی که من کردهام، بازخواست میکنید و به گناهی که من مرتکب شدهام به [[کفر]] نسبت میدهید. شمشیرهای خود را بر دوش نهادهاید و بر سر بیگناه و [[گناهکار]] فرود میآورید و [[گناهکار]] و بیگناه را با هم درمیآمیزید. خود میدانید که [[رسول الله]] {{صل}} کسی را که مرتکب زنای محصنه شده بود، سنگسار کرد، سپس بر او [[نماز]] گزارد و میراثش را به کسانش داد. [[قاتل]] را کشت و میراثش را به کسانش داد. دست دزد را برید و زناکار غیر محصن را تازیانه زد، ولی سهمی را که از [[غنایم]] نصیبشان میشد به آنان پرداخت و رخصت داد که با [[زنان]] [[مسلمان]] [[ازدواج]] کنند. [[رسول الله]] {{صل}} آنان را به سبب گناهی که مرتکب شده بودند، مؤاخذه کرد و حدّ [[خدا]] را بر ایشان جاری ساخت، ولی از سهمی که [[اسلام]] برایشان معین کرده بود منعشان نکرد و نامشان از میان [[مسلمانان]] نزدود. شما بدترین [[مردم]] هستید، از کسانی که [[شیطان]] به هر سو که خواهد آنان را میکشاند و [[گمراه]] و سرگردان میسازد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۳۷۹.</ref>. | *[[خوارج]] در بدو امر دارای عقایدی بودند. بهطور خلاصه میتوان [[اصول اعتقادی]] آنها را دو وجه نفی [[حکومت]] و [[امامت]] و [[تکفیر]] دگراندیشان قلمداد کرد. [[امام علی]] {{ع}} در [[احتجاجات]] خود با آنها بر این موضوع تأکید ورزیدند و با آنها به [[گفتوگو]] نشستند: اگر [[گمان]] آن دارید که من [[خطا]] کردهام و [[گمراه]] شدهام، پس به چه سبب همه [[امت]] [[محمد]] {{صل}} را به [[گمراهی]] من، [[گمراه]] میشمرید و آنان را به خطایی که من کردهام، بازخواست میکنید و به گناهی که من مرتکب شدهام به [[کفر]] نسبت میدهید. شمشیرهای خود را بر دوش نهادهاید و بر سر بیگناه و [[گناهکار]] فرود میآورید و [[گناهکار]] و بیگناه را با هم درمیآمیزید. خود میدانید که [[رسول الله]] {{صل}} کسی را که مرتکب زنای محصنه شده بود، سنگسار کرد، سپس بر او [[نماز]] گزارد و میراثش را به کسانش داد. [[قاتل]] را کشت و میراثش را به کسانش داد. دست دزد را برید و زناکار غیر محصن را تازیانه زد، ولی سهمی را که از [[غنایم]] نصیبشان میشد به آنان پرداخت و رخصت داد که با [[زنان]] [[مسلمان]] [[ازدواج]] کنند. [[رسول الله]] {{صل}} آنان را به سبب گناهی که مرتکب شده بودند، مؤاخذه کرد و حدّ [[خدا]] را بر ایشان جاری ساخت، ولی از سهمی که [[اسلام]] برایشان معین کرده بود منعشان نکرد و نامشان از میان [[مسلمانان]] نزدود. شما بدترین [[مردم]] هستید، از کسانی که [[شیطان]] به هر سو که خواهد آنان را میکشاند و [[گمراه]] و سرگردان میسازد<ref>{{متن حدیث|فَإِنْ أَبَيْتُمْ إِلَّا أَنْ تَزْعُمُوا أَنِّي أَخْطَأْتُ وَ ضَلَلْتُ، فَلِمَ تُضَلِّلُونَ عَامَّةَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) بِضَلَالِي وَ تَأْخُذُونَهُمْ بِخَطَئِي وَ تُكَفِّرُونَهُمْ بِذُنُوبِي؟ سُيُوفُكُمْ عَلَى عَوَاتِقِكُمْ تَضَعُونَهَا مَوَاضِعَ الْبُرْءِ وَ السُّقْمِ وَ تَخْلِطُونَ مَنْ أَذْنَبَ بِمَنْ لَمْ يُذْنِبْ! وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) رَجَمَ الزَّانِيَ الْمُحْصَنَ ثُمَّ صَلَّى عَلَيْهِ ثُمَّ وَرَّثَهُ أَهْلَهُ، وَ قَتَلَ الْقَاتِلَ وَ وَرَّثَ مِيرَاثَهُ أَهْلَهُ، وَ قَطَعَ [يَدَ] السَّارِقَ وَ جَلَدَ الزَّانِيَ غَيْرَ الْمُحْصَنِ ثُمَّ قَسَمَ عَلَيْهِمَا مِنَ الْفَيْءِ وَ نَكَحَا الْمُسْلِمَاتِ؛ فَأَخَذَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) بِذُنُوبِهِمْ وَ أَقَامَ حَقَّ اللَّهِ فِيهِمْ وَ لَمْ يَمْنَعْهُمْ سَهْمَهُمْ مِنَ الْإِسْلَامِ وَ لَمْ يُخْرِجْ أَسْمَاءَهُمْ مِنْ بَيْنِ أَهْلِهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۳۷۹.</ref>. | ||
*از دیگر [[عقاید]] آنها این موارد بود: | *از دیگر [[عقاید]] آنها این موارد بود: | ||
#هرکس [[مرتکب گناه]] شود از [[اصحاب]] جحیم است؛ | #هرکس [[مرتکب گناه]] شود از [[اصحاب]] جحیم است؛ |