جز
جایگزینی متن - 'ذکر' به 'ذکر'
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{نبوت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233);...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'ذکر' به 'ذکر') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
#{{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}}<ref>«و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم)اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] برای آنها که [[ناسپاسی]] [[نعمت]] میکنند مثلی زده است: منطقه آبادی را که در نهایت [[امن]] و [[امان]] بوده {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً}}<ref>«و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref> این آبادی آن چنان [[امن]] و [[امان]] بود که ساکنانش با [[اطمینان]] در آن [[زندگی]] داشتند و هرگز مجبور به [[مهاجرت]] و کوچ کردن نبودند {{متن قرآن|مُطْمَئِنَّةً}}<ref>«آرامش» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref> علاوه بر [[نعمت]] [[امنیت]] و [[اطمینان]]، انواع روزیهای مورد نیازش به طور وافر از هر مکانی به سوی آن میآمد {{متن قرآن|يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ}}<ref>«روزی (مردم)اش از همه جا فراوان میرسید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref> اما سر انجام این آبادی - ساکنانش - [[کفران]] [[نعمتهای خدا]] کردند و [[خدا]] [[لباس]] [[گرسنگی]] و [[ترس]] را به خاطر اعمالشان بر اندام آنها پوشانید {{متن قرآن|فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ}}<ref>«آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref> و در [[حقیقت]] همانگونه که در آغاز، [[نعمت]] [[امنیت]] و [[رفاه]] تمام وجود آنها را پر کرده بود، در پایان نیز بر اثر [[کفران]]، [[فقر]] و [[ناامنی]] به جای آن نشست. و این نه عذابی بود که برای اعمالشان برآنها نازل شد بلکه نتیجه طبیعی اعمالشان بود که گریبانگیرشان شد {{متن قرآن|بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}}<ref>«به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref> پس آنها دچار [[گرسنگی]] شدند به سبب [[اعمال]] و تدبیرهای - سوء - [[بدی]] که آنها را دچار فقری کرد که نتیجه آن [[گرسنگی]] آنان است<ref>من وحی القرآن، ج۱۳، ص۳۱۳.</ref>. | #{{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}}<ref>«و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم)اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] برای آنها که [[ناسپاسی]] [[نعمت]] میکنند مثلی زده است: منطقه آبادی را که در نهایت [[امن]] و [[امان]] بوده {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً}}<ref>«و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref> این آبادی آن چنان [[امن]] و [[امان]] بود که ساکنانش با [[اطمینان]] در آن [[زندگی]] داشتند و هرگز مجبور به [[مهاجرت]] و کوچ کردن نبودند {{متن قرآن|مُطْمَئِنَّةً}}<ref>«آرامش» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref> علاوه بر [[نعمت]] [[امنیت]] و [[اطمینان]]، انواع روزیهای مورد نیازش به طور وافر از هر مکانی به سوی آن میآمد {{متن قرآن|يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ}}<ref>«روزی (مردم)اش از همه جا فراوان میرسید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref> اما سر انجام این آبادی - ساکنانش - [[کفران]] [[نعمتهای خدا]] کردند و [[خدا]] [[لباس]] [[گرسنگی]] و [[ترس]] را به خاطر اعمالشان بر اندام آنها پوشانید {{متن قرآن|فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ}}<ref>«آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref> و در [[حقیقت]] همانگونه که در آغاز، [[نعمت]] [[امنیت]] و [[رفاه]] تمام وجود آنها را پر کرده بود، در پایان نیز بر اثر [[کفران]]، [[فقر]] و [[ناامنی]] به جای آن نشست. و این نه عذابی بود که برای اعمالشان برآنها نازل شد بلکه نتیجه طبیعی اعمالشان بود که گریبانگیرشان شد {{متن قرآن|بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}}<ref>«به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref> پس آنها دچار [[گرسنگی]] شدند به سبب [[اعمال]] و تدبیرهای - سوء - [[بدی]] که آنها را دچار فقری کرد که نتیجه آن [[گرسنگی]] آنان است<ref>من وحی القرآن، ج۱۳، ص۳۱۳.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا * وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا * قُلْ كُونُوا حِجَارَةً أَوْ حَدِيدًا *أَوْ خَلْقًا مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُءُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا * يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«بنگر چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند و نمیتوانند راهی بیابند * و گفتند: آیا هنگامی که استخوانهایی شویم و خاکستری با آفرینشی تازه برانگیخته میشویم؟ * بگو: سنگ باشید یا آهن * یا آفریدهای از آن دست که در دلهایتان بزرگ مینماید (باز هم پس از مرگ برانگیخته میشوید)؛ خواهند گفت: چه کس ما را (پس از مردن) باز میگرداند؟ بگو: همان که نخست بار شما را آفرید؛ آنگاه به سوی تو (به انکار) سر خواهند جنباند و میگویند که: در چه هنگام خواهد بود؟ بگو بسا که نزدیک باشد! * در آن روز که شما را فرا میخواند و با ستایش او، پاسخ میدهید و گمان میبرید که جز اندکی (در گور) درنگ نداشتهاید» سوره اسراء، آیه ۴۸-۵۲.</ref>. | #{{متن قرآن|انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا * وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا * قُلْ كُونُوا حِجَارَةً أَوْ حَدِيدًا *أَوْ خَلْقًا مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُءُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا * يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«بنگر چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند و نمیتوانند راهی بیابند * و گفتند: آیا هنگامی که استخوانهایی شویم و خاکستری با آفرینشی تازه برانگیخته میشویم؟ * بگو: سنگ باشید یا آهن * یا آفریدهای از آن دست که در دلهایتان بزرگ مینماید (باز هم پس از مرگ برانگیخته میشوید)؛ خواهند گفت: چه کس ما را (پس از مردن) باز میگرداند؟ بگو: همان که نخست بار شما را آفرید؛ آنگاه به سوی تو (به انکار) سر خواهند جنباند و میگویند که: در چه هنگام خواهد بود؟ بگو بسا که نزدیک باشد! * در آن روز که شما را فرا میخواند و با ستایش او، پاسخ میدهید و گمان میبرید که جز اندکی (در گور) درنگ نداشتهاید» سوره اسراء، آیه ۴۸-۵۲.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا * كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا * وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا * وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا * وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُدِدْتُ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا * قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا * لَكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا * وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مَالًا وَوَلَدًا * فَعَسَى رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِنْ جَنَّتِكَ وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا * أَوْ يُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَبًا * وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنْفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا * وَلَمْ تَكُنْ لَهُ فِئَةٌ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مُنْتَصِرًا * هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا}}<ref>«و برای آنان دو مردی را مثل آور که برای یکی از آن دو، دو باغستان انگور برآوردیم و گرداگرد هر دو (باغستان) خرمابن و در میان آنها کشتزار نهادیم * هر دو باغستان میوه خویش را میآورد و از آن چیزی کم نمینهاد و ما در میان آن دو (باغستان) جویباری روانه ساخته بودیم * و او را (بار و) بری بود پس (یک روز) به همراه خویش- که با وی گفت و گو میکرد- گفت: من از تو در مال بیشتر و در نفر نیرومندترم * و به باغستان خود در آمد در حالی که با خویش ستمکاره بود؛ گفت: گمان ندارم که این (باغستان) هرگز از میان برود * و گمان ندارم که رستخیز برپا شود و اگر مرا به سوی پروردگارم باز گردانند جایگاهی از آن بهتر خواهم یافت * همراه وی که با او گفت و گو میکرد گفت: آیا به کسی که تو را از خاکی سپس از نطفهای آفرید آنگاه تو را مردی باندام برآورد کفر میورزی؟ * اما من بر آنم که او خداوند پروردگار من است و هیچ کس را با پروردگارم شریک نمیگردانم * و چرا هنگامی که به باغستان خویش درآمدی نگفتی: “ما شاء الله لا قوّة الّا باللّه” [- آنچه خداوند بخواهد (همان است) هیچ توانی جز از سوی خداوند نیست؛ اگر مرا در مال و فرزند کمتر از خود مییابی * امید است پروردگارم به من بهتر از باغستان تو دهد و عذابی از آسمان بر آن (باغستان تو) فرستد تا زمینی صاف و لغزنده گردد * یا آب آن (به زمین) فرو رود و هرگز نتوانی آن را بازیابی * و میوهاش بر باد رفت و از (حسرت) مالی که در آن هزینه کرده بود دست بر دست میکوفت در حالی که داربستهای آن فرو ریخته بود و او میگفت: ای کاش من هیچ کس را با پروردگار خویش شریک نمیپنداشتم * و او را گروهی نبود که در برابر خداوند یاریش کنند و توان دفاع از خود نداشت * آنجا، سروری از آن خداوند راستین است، او در پاداش دادن نیکوتر و در بخشیدن بهتر است» سوره کهف، آیه ۳۲-۴۴.</ref> '''نکته''': در این [[آیات]] که مخاطب [[پیامبر]] است به صورت ضرب المثل [[گفتگو]] میان [[مؤمن]] و [[کافر]]، انسانهای با [[وفا]] و [[شاکر]]، طاغی و بیوفا وعاقبت این دو [[انسان]] | #{{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا * كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا * وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا * وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا * وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُدِدْتُ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا * قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا * لَكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا * وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مَالًا وَوَلَدًا * فَعَسَى رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِنْ جَنَّتِكَ وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا * أَوْ يُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَبًا * وَأُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلَى مَا أَنْفَقَ فِيهَا وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا * وَلَمْ تَكُنْ لَهُ فِئَةٌ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مُنْتَصِرًا * هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا}}<ref>«و برای آنان دو مردی را مثل آور که برای یکی از آن دو، دو باغستان انگور برآوردیم و گرداگرد هر دو (باغستان) خرمابن و در میان آنها کشتزار نهادیم * هر دو باغستان میوه خویش را میآورد و از آن چیزی کم نمینهاد و ما در میان آن دو (باغستان) جویباری روانه ساخته بودیم * و او را (بار و) بری بود پس (یک روز) به همراه خویش- که با وی گفت و گو میکرد- گفت: من از تو در مال بیشتر و در نفر نیرومندترم * و به باغستان خود در آمد در حالی که با خویش ستمکاره بود؛ گفت: گمان ندارم که این (باغستان) هرگز از میان برود * و گمان ندارم که رستخیز برپا شود و اگر مرا به سوی پروردگارم باز گردانند جایگاهی از آن بهتر خواهم یافت * همراه وی که با او گفت و گو میکرد گفت: آیا به کسی که تو را از خاکی سپس از نطفهای آفرید آنگاه تو را مردی باندام برآورد کفر میورزی؟ * اما من بر آنم که او خداوند پروردگار من است و هیچ کس را با پروردگارم شریک نمیگردانم * و چرا هنگامی که به باغستان خویش درآمدی نگفتی: “ما شاء الله لا قوّة الّا باللّه” [- آنچه خداوند بخواهد (همان است) هیچ توانی جز از سوی خداوند نیست؛ اگر مرا در مال و فرزند کمتر از خود مییابی * امید است پروردگارم به من بهتر از باغستان تو دهد و عذابی از آسمان بر آن (باغستان تو) فرستد تا زمینی صاف و لغزنده گردد * یا آب آن (به زمین) فرو رود و هرگز نتوانی آن را بازیابی * و میوهاش بر باد رفت و از (حسرت) مالی که در آن هزینه کرده بود دست بر دست میکوفت در حالی که داربستهای آن فرو ریخته بود و او میگفت: ای کاش من هیچ کس را با پروردگار خویش شریک نمیپنداشتم * و او را گروهی نبود که در برابر خداوند یاریش کنند و توان دفاع از خود نداشت * آنجا، سروری از آن خداوند راستین است، او در پاداش دادن نیکوتر و در بخشیدن بهتر است» سوره کهف، آیه ۳۲-۴۴.</ref> '''نکته''': در این [[آیات]] که مخاطب [[پیامبر]] است به صورت ضرب المثل [[گفتگو]] میان [[مؤمن]] و [[کافر]]، انسانهای با [[وفا]] و [[شاکر]]، طاغی و بیوفا وعاقبت این دو [[انسان]] ذکر شده است: {{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا}}<ref>«و برای آنان دو مردی را مثل آور که برای یکی از آن دو، دو باغستان انگور برآوردیم و گرداگرد هر دو (باغستان) خرمابن و در میان آنها کشتزار نهادیم» سوره کهف، آیه ۳۲.</ref> و در این ضربالمثل [[قرآنی]] [[نعمتهای خداوند]] ذکر شده است و درسهای [[اخلاقی]] و سیرههای [[انسانی]] که [[خداوند]] از [[پیامبر]] خواسته است که برای مردم شرح دهد تا شاید [[پند]] بگیرند و با [[عبرت]] گرفتن از خطر [[گمراهی]] و [[ضلالت]] خود را [[نجات]] دهند. | ||
#{{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمًا تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِرًا * الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا }}<ref>«و برای آنان زندگانی این جهان را مثل بزن که به آبی مانند است که آن را از آسمان فرو فرستیم و گیاه روی زمین با آن در آمیزد آنگاه (خشک و) کوفته گردد و بادها آن را (به هر سو) بردارند و خداوند بر هر کاری تواناست * دارایی و پسران زیور زندگی دنیایند و کارهای ماندگار شایسته در نزد پروردگارت در پاداش و امید (به آینده) بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۵-۴۶.</ref>. '''نکته''': در این ضربالمثل [[قرآنی]] [[خداوند]] همه [[حیات]] را فشرده کرده به صورت محسوس برای [[انسانها]] که همانگونه که در یک فصل کوتاه [[بهار]] و تابستان [[زندگی]] گیاهان شروع میشود و به کمال میرسد و در فصل پائیز و خزان همه چیز تمام میشود، [[زندگی]] [[انسان]] هم همانگونه است با زمان بیشتر پس [[انسان]] نباید دچار توهم و [[طغیان]] شود و اصالت به [[حیات]] [[دنیا]] بدهد، بلکه باید خود را برای سیر تکاملی به [[آخرت]] آماده کند: {{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا... * الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا}}<ref>«و برای آنان زندگانی این جهان را مثل بزن * دارایی و پسران زیور زندگی دنیایند و کارهای ماندگار شایسته در نزد پروردگارت در پاداش و امید (به آینده) بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۵.</ref>. | #{{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمًا تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِرًا * الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا }}<ref>«و برای آنان زندگانی این جهان را مثل بزن که به آبی مانند است که آن را از آسمان فرو فرستیم و گیاه روی زمین با آن در آمیزد آنگاه (خشک و) کوفته گردد و بادها آن را (به هر سو) بردارند و خداوند بر هر کاری تواناست * دارایی و پسران زیور زندگی دنیایند و کارهای ماندگار شایسته در نزد پروردگارت در پاداش و امید (به آینده) بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۵-۴۶.</ref>. '''نکته''': در این ضربالمثل [[قرآنی]] [[خداوند]] همه [[حیات]] را فشرده کرده به صورت محسوس برای [[انسانها]] که همانگونه که در یک فصل کوتاه [[بهار]] و تابستان [[زندگی]] گیاهان شروع میشود و به کمال میرسد و در فصل پائیز و خزان همه چیز تمام میشود، [[زندگی]] [[انسان]] هم همانگونه است با زمان بیشتر پس [[انسان]] نباید دچار توهم و [[طغیان]] شود و اصالت به [[حیات]] [[دنیا]] بدهد، بلکه باید خود را برای سیر تکاملی به [[آخرت]] آماده کند: {{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا... * الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا}}<ref>«و برای آنان زندگانی این جهان را مثل بزن * دارایی و پسران زیور زندگی دنیایند و کارهای ماندگار شایسته در نزد پروردگارت در پاداش و امید (به آینده) بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۵.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ}}<ref>«ای مردم! مثلی زده شده است بدان گوش فرا دارید: بیگمان کسانی را که به جای خداوند (به پرستش) میخوانید هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند هر چند برای آن فراهم آیند و اگر مگس چیزی از آنان در رباید نمیتوانند از او باز گیرند، خواهان و خواسته، (هر دو) ناتوانند!» سوره حج، آیه ۷۳.</ref>. '''نکته''': {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ}}<ref>«ای مردم! مثلی زده شده است بدان گوش فرا دارید» سوره حج، آیه ۷۳.</ref> کلمه مثل به معنای وصفی است که چیزی را در آن حالی که هست مجسم کند، چه اینکه آن [[وصف]] واقعیت خارجی داشته باشد، و چه اینکه صرف فرض و [[خیال]] باشد، مانند مثلهایی که در قالب گفتوگوی حیوانات یا جمادات با یکدیگر میآورند. و ضرب مثل، به معنای این است که مثل در [[اختیار]] طرف بگذاری، و گویی پیش روی او [[نصب]] کنی تا در آن [[تفکر]] و مطالعه کند مانند زدن [[خیمه]] که معنایش [[نصب]] آن است برای سکونت. و این مثلی که [[آیه]] مورد بحث از آن خبر میدهد، قول [[خداوند متعال]] است که میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ}}<ref>«بیگمان کسانی را که به جای خداوند (به پرستش) میخوانید هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند هر چند برای آن فراهم آیند و اگر مگس چیزی از آنان در رباید نمیتوانند از او باز گیرند» سوره حج، آیه ۷۳.</ref> و معنایش این است که اگر فرض شود که [[خدایان]] ایشان بخواهند یک مگس - که ضعیفترین حیوانات است - بیافرینند، به هیچ وجه [[قادر]] بر آن نیستند، حتی اگر یک پشه چیزی از ایشان را بردارد نمیتوانند از او بگیرند. این [[وصف]] حال [[خدایان دروغین]] ایشان را در [[قدرت]] بر ایجاد و [[تدبیر امور]]، ممثل میکند که نه [[قادر]] بر [[خلق]] مگس هستند و نه [[قادر]] بر آسانتر از آن، که عبارت است از پس گرفتن چیزی که مگس از ایشان ربوده و ضرری که به ایشان رسانده است، حال چنین خدایانی چگونه [[مستحق]] [[عبادت]] و [[دعا]] میشوند؟ {{متن قرآن|ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ}}<ref>«خواهان و خواسته، (هر دو) ناتوانند!» سوره حج، آیه ۷۳.</ref> مقتضای [[مقام]] این است که مراد از “طالب” آلهه باشد که [[بتپرستان]] آنها را میخوانند، چون فرض این است که مگس چیزی از آلهه ربوده باشد و آلهه [[قادر]] بر پس گرفتن آن نباشند. و نیز طالب [[خلقت]] پشهای باشند و آلهه [[توانایی]] چنین کاری را نداشته باشند و نیز “مطلوب” مگس باشد که مطلوب آلهه است یا برای [[خلق]] کردن، و یا پس گرفتن چیزی که ربوده است. این جمله نهایت [[درجه]] [[ضعف]] [[بتها]] را میرساند، چون در این جمله [[ضعف]] [[بتها]] به حدی که از ضعیفترین حیوانات در نظر [[مردم]] ضعیفتر باشد [[اثبات]] گردیده<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۵۷۷.</ref>. | #{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ}}<ref>«ای مردم! مثلی زده شده است بدان گوش فرا دارید: بیگمان کسانی را که به جای خداوند (به پرستش) میخوانید هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند هر چند برای آن فراهم آیند و اگر مگس چیزی از آنان در رباید نمیتوانند از او باز گیرند، خواهان و خواسته، (هر دو) ناتوانند!» سوره حج، آیه ۷۳.</ref>. '''نکته''': {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ}}<ref>«ای مردم! مثلی زده شده است بدان گوش فرا دارید» سوره حج، آیه ۷۳.</ref> کلمه مثل به معنای وصفی است که چیزی را در آن حالی که هست مجسم کند، چه اینکه آن [[وصف]] واقعیت خارجی داشته باشد، و چه اینکه صرف فرض و [[خیال]] باشد، مانند مثلهایی که در قالب گفتوگوی حیوانات یا جمادات با یکدیگر میآورند. و ضرب مثل، به معنای این است که مثل در [[اختیار]] طرف بگذاری، و گویی پیش روی او [[نصب]] کنی تا در آن [[تفکر]] و مطالعه کند مانند زدن [[خیمه]] که معنایش [[نصب]] آن است برای سکونت. و این مثلی که [[آیه]] مورد بحث از آن خبر میدهد، قول [[خداوند متعال]] است که میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ}}<ref>«بیگمان کسانی را که به جای خداوند (به پرستش) میخوانید هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند هر چند برای آن فراهم آیند و اگر مگس چیزی از آنان در رباید نمیتوانند از او باز گیرند» سوره حج، آیه ۷۳.</ref> و معنایش این است که اگر فرض شود که [[خدایان]] ایشان بخواهند یک مگس - که ضعیفترین حیوانات است - بیافرینند، به هیچ وجه [[قادر]] بر آن نیستند، حتی اگر یک پشه چیزی از ایشان را بردارد نمیتوانند از او بگیرند. این [[وصف]] حال [[خدایان دروغین]] ایشان را در [[قدرت]] بر ایجاد و [[تدبیر امور]]، ممثل میکند که نه [[قادر]] بر [[خلق]] مگس هستند و نه [[قادر]] بر آسانتر از آن، که عبارت است از پس گرفتن چیزی که مگس از ایشان ربوده و ضرری که به ایشان رسانده است، حال چنین خدایانی چگونه [[مستحق]] [[عبادت]] و [[دعا]] میشوند؟ {{متن قرآن|ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ}}<ref>«خواهان و خواسته، (هر دو) ناتوانند!» سوره حج، آیه ۷۳.</ref> مقتضای [[مقام]] این است که مراد از “طالب” آلهه باشد که [[بتپرستان]] آنها را میخوانند، چون فرض این است که مگس چیزی از آلهه ربوده باشد و آلهه [[قادر]] بر پس گرفتن آن نباشند. و نیز طالب [[خلقت]] پشهای باشند و آلهه [[توانایی]] چنین کاری را نداشته باشند و نیز “مطلوب” مگس باشد که مطلوب آلهه است یا برای [[خلق]] کردن، و یا پس گرفتن چیزی که ربوده است. این جمله نهایت [[درجه]] [[ضعف]] [[بتها]] را میرساند، چون در این جمله [[ضعف]] [[بتها]] به حدی که از ضعیفترین حیوانات در نظر [[مردم]] ضعیفتر باشد [[اثبات]] گردیده<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۵۷۷.</ref>. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
#{{متن قرآن|وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ * وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ * إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلًا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ * وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنْكُمْ مَلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ}}<ref>«و چون (داستان آفرینش) پسر مریم را مثال زنند، در دم قوم تو از آن (به ریشخند) بانگ بردارند * و گفتند: آیا خدایان ما بهترند یا او؟ آن را برای تو مثل نزدند مگر به چالش (با تو) بلکه آنان قومی (چالشکر و) ستیزهجویند * او جز بندهای نبود که به او نعمت دادیم و او را برای بنی اسرائیل نمونهای قرار دادیم * و اگر میخواستیم به جای شما در زمین فرشتگانی میگماشتیم که جانشین گردند» سوره زخرف، آیه ۵۷-۶۰.</ref>. | #{{متن قرآن|وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ * وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ * إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلًا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ * وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنْكُمْ مَلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ}}<ref>«و چون (داستان آفرینش) پسر مریم را مثال زنند، در دم قوم تو از آن (به ریشخند) بانگ بردارند * و گفتند: آیا خدایان ما بهترند یا او؟ آن را برای تو مثل نزدند مگر به چالش (با تو) بلکه آنان قومی (چالشکر و) ستیزهجویند * او جز بندهای نبود که به او نعمت دادیم و او را برای بنی اسرائیل نمونهای قرار دادیم * و اگر میخواستیم به جای شما در زمین فرشتگانی میگماشتیم که جانشین گردند» سوره زخرف، آیه ۵۷-۶۰.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ}}<ref>«و گفتند: آیا خدایان ما بهترند یا او؟ آن را برای تو مثل نزدند مگر به چالش (با تو) بلکه آنان قومی (چالشکر و) ستیزهجویند» سوره زخرف، آیه ۵۸.</ref>. | #{{متن قرآن|وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ}}<ref>«و گفتند: آیا خدایان ما بهترند یا او؟ آن را برای تو مثل نزدند مگر به چالش (با تو) بلکه آنان قومی (چالشکر و) ستیزهجویند» سوره زخرف، آیه ۵۸.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ *وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید * و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۰-۱۱.</ref> '''نکته''': [[خداوند]] الگوهائی از [[زنان]] [[مؤمن]] و [[کافر]] را با ذکر [[سرنوشت]] فشرده دو نفر از [[زنان]] [[بیتقوا]] که در [[خانه]] دو [[پیامبر]] بزرگ [[خدا]] بودند، و [[سرنوشت]] دو [[زن]] [[مؤمن]] و ایثارگر که یکی از آنها در [[خانه]] یکی از جبارترین مردان [[تاریخ]] بود میپردازد و میفرماید: [[خداوند]] برای کسانی که [[کافر]] شدهاند به [[همسر]] [[نوح]] و [[همسر]] [[لوط]] مثل زده است {{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ}}<ref>«خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد» سوره تحریم، آیه ۱۰.</ref> آن دو تحت [[سرپرستی]] دو [[بنده]] از [[بندگان]] [[صالح]] ما بودند، ولی به آن دو [[خیانت]] کردند {{متن قرآن|كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا}}<ref>«که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند» سوره تحریم، آیه ۱۰.</ref> اما [[ارتباط]] با این دو [[پیامبر]] سودی به حالشان در برابر [[عذاب الهی]] نداشت، و به آنها گفته شد: وارد [[آتش]] شوید همراه کسانی که وارد میشوند {{متن قرآن|فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ}}<ref>«اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید» سوره تحریم، آیه ۱۰.</ref> سپس دو مثال برای افراد با [[ایمان]] | #{{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ *وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید * و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۰-۱۱.</ref> '''نکته''': [[خداوند]] الگوهائی از [[زنان]] [[مؤمن]] و [[کافر]] را با ذکر [[سرنوشت]] فشرده دو نفر از [[زنان]] [[بیتقوا]] که در [[خانه]] دو [[پیامبر]] بزرگ [[خدا]] بودند، و [[سرنوشت]] دو [[زن]] [[مؤمن]] و ایثارگر که یکی از آنها در [[خانه]] یکی از جبارترین مردان [[تاریخ]] بود میپردازد و میفرماید: [[خداوند]] برای کسانی که [[کافر]] شدهاند به [[همسر]] [[نوح]] و [[همسر]] [[لوط]] مثل زده است {{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ}}<ref>«خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد» سوره تحریم، آیه ۱۰.</ref> آن دو تحت [[سرپرستی]] دو [[بنده]] از [[بندگان]] [[صالح]] ما بودند، ولی به آن دو [[خیانت]] کردند {{متن قرآن|كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا}}<ref>«که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند» سوره تحریم، آیه ۱۰.</ref> اما [[ارتباط]] با این دو [[پیامبر]] سودی به حالشان در برابر [[عذاب الهی]] نداشت، و به آنها گفته شد: وارد [[آتش]] شوید همراه کسانی که وارد میشوند {{متن قرآن|فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ}}<ref>«اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید» سوره تحریم، آیه ۱۰.</ref> سپس دو مثال برای افراد با [[ایمان]] ذکر کرده، میگوید: و [[خداوند]] برای [[مؤمنان]] به [[همسر فرعون]] مثل زده است در آن هنگام که گفت: پروردگارا! خانهای برای من نزد خودت در [[بهشت]] بساز، و مرا از [[فرعون]] و کار او [[نجات]] ده و مرا از گروه [[ستمگران]] [[رهایی]] بخش {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و خداوند برای مؤمنان، همسر فرعون را مثل زد هنگامی که گفت: پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref> و دومین [[زن]] با [[شخصیت]] که الگوئی برای افراد با [[ایمان]] محسوب میشود و [[خداوند]] مثلل زده است به: “مریم دختر [[عمران]] که دامان خود را [[پاک]] نگه داشت” {{متن قرآن|وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا}}<ref>«و (نیز) مریم دختر عمران را که پاکدامن بود» سوره تحریم، آیه ۱۲.</ref> و ما از [[روح]] خود در آن دمیدیم {{متن قرآن|فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا}}<ref>«و ما از روح خویش در آن دمیدیم» سوره تحریم، آیه ۱۲.</ref> و او به [[فرمان خدا]] بدون داشتن [[همسر]]، [[فرزندی]] آورد که [[پیامبر]] [[اولوا العزم]] [[پروردگار]] شد. سپس میافزاید: او سخنان [[پروردگار]] و کتابهایش را [[تصدیق]] کرد و به همه آنها [[ایمان]] آورد {{متن قرآن|وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ}}<ref>«و سخنان و کتابهای پروردگارش را باور داشت» سوره تحریم، آیه ۱۲.</ref> و از مطیعان [[فرمان خدا]] بود {{متن قرآن|وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ}}<ref>«و از فرمانبرداران بود» سوره تحریم، آیه ۱۲.</ref> [[علامه طباطبائی]] مینویسد: این [[آیات]] کریمه متضمن دو تا مثل است، یکی مثلی که [[خدا]] به [[وسیله]] آن حال [[کفار]] را مجسم میکند، و یکی هم مثلی که بیانگر حال [[مؤمنین]] است، مثل اول وضع [[کفار]] را در [[شقاوت]] و [[هلاکت]] روشن نموده، بیان میکند که اگر چنین شدند به خاطر خیانتی بود که به [[خدا]] و رسولش کردند، و سرانجام [[خیانت به خدا]] و [[رسول]] همین است، از هر کس که میخواهد سر بزند، هر چند از کسی سر بزند که وابسته و متصل به [[انبیا]] باشد، و مثل دومی بیانگر این [[حقیقت]] است که [[سعادت]] و [[رستگاری]] [[مؤمنین]] هم تنها به خاطر [[ایمان]] خالصشان به [[خدا]] و [[رسول]] و قنوتشان و [[حسن]] اطاعتشان بوده، و اتصال و [[خویشاوندی]] که با [[کفار]] داشتند ضرری به حالشان نداشت، پس معلوم میشود ملاک [[کرامت]] نزد [[خدا]] تنها و تنها [[تقوی]] است و بس. و در این [[تمثیل]] [[تعریض]] و چوبکاری [[سختی]] به دو [[همسر رسول خدا]]{{صل}} شده، که آن دو نیز به آن جناب [[خیانت]] کردند و سر او را فاش ساخته، علیه او دست به دست هم دادند و اذیتش کردند، و مخصوصاً وقتی میبینیم سخن از [[کفر]] و [[خیانت]] و [[فرمان]] (داخل [[دوزخ]] شوید) دارد، میفهمیم که این [[تعریض]] تا چه حد شدید است<ref>ترجمه تفسیر المیزان ج۱۹، ص۵۷۴.</ref>. | ||
==نکات== | ==نکات== | ||
در این [[آیات]] این موضوعات مطرح گردیده است: | در این [[آیات]] این موضوعات مطرح گردیده است: |