جز
جایگزینی متن - 'ماه' به 'ماه'
جز (جایگزینی متن - 'ثنای الهی' به 'ثنای الهی') |
جز (جایگزینی متن - 'ماه' به 'ماه') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
==واقعه رجیع<ref>رجیع، آبی که امروزه به نام وطیه، شهور است و در هفتاد کیلومتری شمال مدینه در شرق عسقلان قرار دارد. (فرهنگ اعلام جغرافیایی - تاریخی در حدیث و سیره نبوی، ص۱۷۳)</ref>== | ==واقعه رجیع<ref>رجیع، آبی که امروزه به نام وطیه، شهور است و در هفتاد کیلومتری شمال مدینه در شرق عسقلان قرار دارد. (فرهنگ اعلام جغرافیایی - تاریخی در حدیث و سیره نبوی، ص۱۷۳)</ref>== | ||
*در سی و پنجمین | *در سی و پنجمین ماه [[هجرت]]، گروهی از [[نمایندگان]] [[قبایل]] عضل و قاره به نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمده، با مکر و [[حیله]] به [[پیامبر]]{{صل}} گفتند: "ای [[پیامبر خدا]]{{صل}}، قلبهایمان متوجه [[اسلام]] شده و محیط ما نیز برای پذیرش [[اسلام]]، آماده است. لازم است گروهی از [[یاران]] خود را همراه ما اعزام بفرستید تا در میان [[قبیله]] ما [[تبلیغ]] کنند و به ما [[قرآن]] بیاموزند و ما را از [[حلال]] و [[حرام]] [[خداوند]] [[آگاه]] سازند"<ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۵.</ref> | ||
*در پی این درخواست، [[رسول خدا]]{{صل}} گروهی شش نفره از [[مسلمانان]] را به [[فرماندهی]] مرثد بن ابی مرثد، همراه [[نمایندگان]] [[قبایل]] به آن نقاط فرستاد. [[نمایندگان]] [[قبایل]] پس از [[خروج]] از [[مدینه]] در آبگاهی به نام رجیع، نیتهای پلید خود را [[آشکار]] کردند و از [[قبیله]] هذیل [[کمک]] گرفتند و با [[مسلمانان]] درگیر شدند. آنان ضمن به [[شهادت]] رساندن سه نفر از مبلّغان، سه نفر دیگر را به [[اسارت]] گرفتند و سرانجام این سه نفر نیز یکی پس از دیگری در راه [[مکه]] و در [[مکه]] به [[شهادت]] رسیدند<ref>الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۴۲ - ۴۳؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج ۱، ص ۳۵۴ - ۳۵۵؛ السیرة النبویة، ج ۲، ص ۱۶۹ - ۱۷۰ و انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۵ و....</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۵.</ref> | *در پی این درخواست، [[رسول خدا]]{{صل}} گروهی شش نفره از [[مسلمانان]] را به [[فرماندهی]] مرثد بن ابی مرثد، همراه [[نمایندگان]] [[قبایل]] به آن نقاط فرستاد. [[نمایندگان]] [[قبایل]] پس از [[خروج]] از [[مدینه]] در آبگاهی به نام رجیع، نیتهای پلید خود را [[آشکار]] کردند و از [[قبیله]] هذیل [[کمک]] گرفتند و با [[مسلمانان]] درگیر شدند. آنان ضمن به [[شهادت]] رساندن سه نفر از مبلّغان، سه نفر دیگر را به [[اسارت]] گرفتند و سرانجام این سه نفر نیز یکی پس از دیگری در راه [[مکه]] و در [[مکه]] به [[شهادت]] رسیدند<ref>الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۴۲ - ۴۳؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج ۱، ص ۳۵۴ - ۳۵۵؛ السیرة النبویة، ج ۲، ص ۱۶۹ - ۱۷۰ و انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۵ و....</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۵.</ref> | ||
==فاجعه بئر معونه<ref>مکانی که در سرزمین نجد و به قولی، نزدیک کوه ابلی قرار دارد. (یاقوت حموی، معجم البلدان، ج ۱، ص ۳۰۲)</ref> == | ==فاجعه بئر معونه<ref>مکانی که در سرزمین نجد و به قولی، نزدیک کوه ابلی قرار دارد. (یاقوت حموی، معجم البلدان، ج ۱، ص ۳۰۲)</ref> == | ||
*در | *در ماه صفر سال چهارم [[هجرت]]، پیش از آنکه خبر [[شهادت]] [[فرزندان]] [[اسلام]] در سرزمین رجیع به [[پیامبر]]{{صل}} برسد<ref>الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۴۰ و جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ص ۵۸۱.</ref>، ابوبراء عامری به [[مدینه]] وارد شد و [[پیامبر]]{{صل}} وی را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد؛ اما او نپذیرفت. سپس وی به [[رسول خدا]]{{صل}} پیشنهاد کرد: "اگر [[سپاه]] [[تبلیغ]] [[نیرومندی]] را به سوی نجد روانه کنید، [[امید]] است، [[مردم]] آنجا [[ایمان]] بیاورند؛ زیرا [[گرایش]] آنان به [[توحید]] بسیار است"<ref>تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۵۴۵ - ۵۴۶؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص ۳۳ و السیرة النبویة، ج ۲، ص ۱۸۴.</ref>؛ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "از [[حیله]] و [[دشمنی]] [[مردم]] نجد [[بیم]] دارم"؛ [[ابو براء]]، کاروان تبلیغی را در [[پناه]] خود گرفت و ضمانت کرد که آنها را از هر حادثه ناگواری حفظ کند. پس، هفتاد<ref>المغازی، ص ۳۴۷ و انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۵.</ref> و طبق [[نقلی]]، [[چهل]] نفر از [[رجال]] [[علمی]] [[اسلام]] که [[حافظ]] [[قرآن]] و [[احکام]] بودند، به [[فرماندهی]] منذر بن عمرو ساعدی به منطقه نجد رفتند و کنار بئر معونه<ref>معجم البلدان، ج ۱، ص ۱۵۹.</ref> منزل کردند<ref>المغازی، ص ۳۴۷؛ السیرة النبویة، ج ۲، ص ۱۸۴ و دلائل النبوه، ج ۳، ص ۳۳۹.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۶.</ref> | ||
*در این منطقه، یکی از [[مسلمانان]] [[مأمور]] شد که [[نامه]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} را به یکی از سران نجد به نام عامر بن طفیل برساند. مضمون این [[نامه]]، [[دعوت]] او به [[آیین اسلام]] بود؛ اما عامر نه تنها [[نامه]] [[پیامبر]]{{صل}} را نخواند؛ بلکه حامل نامه را نیز به [[شهادت]] رساند؛ آنگاه [[قبیله]] خود را بر کشتن [[رجال]] [[علمی]] [[اسلام]] [[دعوت]] کرد<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۱۸۴ - ۱۸۵؛ دلائل النبوة، ج ۳، ص ۳۳۹ - ۳۴۰ و تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۵۴۶.</ref>؛ اما افراد قبیلهاش به سبب [[امان]] دادن بزرگ [[قبیله]]، ابوبراء، به آنان، از این امر خودداری کردند. عامر از عشایر و [[قبایل]] اطراف [[کمک]] گرفت و آنها [[سپاه]] تبلیغی را در محاصره گرفتند و [[مسلمانان]] نیز به مقابله پرداختند؛ اما همگی در این [[نبرد]] نابرابر به [[شهادت]] رسیدند، جز کعب بن [[زید]] که خود را با بدنی مجروح، به [[مدینه]] رساند و جریان را به [[رسول خدا]]{{صل}} اطلاع داد<ref>تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۵۴۷؛ تاریخ خلیفه، ص ۳۳ و السیرة النبویة، ج ۲، ص ۱۸۵.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۶.</ref> | *در این منطقه، یکی از [[مسلمانان]] [[مأمور]] شد که [[نامه]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} را به یکی از سران نجد به نام عامر بن طفیل برساند. مضمون این [[نامه]]، [[دعوت]] او به [[آیین اسلام]] بود؛ اما عامر نه تنها [[نامه]] [[پیامبر]]{{صل}} را نخواند؛ بلکه حامل نامه را نیز به [[شهادت]] رساند؛ آنگاه [[قبیله]] خود را بر کشتن [[رجال]] [[علمی]] [[اسلام]] [[دعوت]] کرد<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۱۸۴ - ۱۸۵؛ دلائل النبوة، ج ۳، ص ۳۳۹ - ۳۴۰ و تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۵۴۶.</ref>؛ اما افراد قبیلهاش به سبب [[امان]] دادن بزرگ [[قبیله]]، ابوبراء، به آنان، از این امر خودداری کردند. عامر از عشایر و [[قبایل]] اطراف [[کمک]] گرفت و آنها [[سپاه]] تبلیغی را در محاصره گرفتند و [[مسلمانان]] نیز به مقابله پرداختند؛ اما همگی در این [[نبرد]] نابرابر به [[شهادت]] رسیدند، جز کعب بن [[زید]] که خود را با بدنی مجروح، به [[مدینه]] رساند و جریان را به [[رسول خدا]]{{صل}} اطلاع داد<ref>تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۵۴۷؛ تاریخ خلیفه، ص ۳۳ و السیرة النبویة، ج ۲، ص ۱۸۵.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۶.</ref> | ||
*خبر [[تأسف]] بار و [[غم]] انگیز [[شهادت]] دو گروه تبلیغی در یک شب به [[پیامبر]]{{صل}} رسید و ایشان را [[غرق]] [[اندوه]] کرد<ref>الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۴۰.</ref>. از آن پس، [[پیامبر]]{{صل}} با [[احتیاط]] بیشتری [[رفتار]] میکرد و تا پس از [[صلح حدیبیه]]، مبلّغان را با پشتوانه محکم [[نظامی]]، راهی مناطق دوردست میکرد. بعد از [[صلح حدیبیه]] و به ویژه پس از [[فتح مکه]] بر دامنه تبلیغات [[دینی]] [[رسول اکرم]]{{صل}} افزوده شد؛ به گونهای که سرتاسر شبه [[جزیره عربستان]]، عرصه [[تبلیغ]] [[اسلام]] شد و ندای [[اسلام]]، تمامی [[قبایل]] جزیرةالعرب را فراگرفت. گروههای [[نظامی]] و تبلیغی [[رسول خدا]]{{صل}} که به سرتاسر [[جزیرة العرب]] گسیل میشدند، در درجه اول، [[وظیفه]] داشتند ساکنان منطقه را به [[اسلام]] [[دعوت]] کنند و در صورت امتناع آنها از پذیرش [[اسلام]] با آنها بجنگند. [[پیامبر]] افراد زیادی را نیز در پی اعزام این گروهها برای [[آموزش]] [[دین]] به مناطق گوناگون اعزام میکرد که از آنها میتوان به فرستادن عمرو بن حزم خزرجی به [[نجران]]<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۹۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۲۹۳ و انساب الاشراف، ج ۱، ص ۵۲۹.</ref> و فرستادن [[معاذ بن جبل]] به [[یمن]] و حضر موت اشاره کرد<ref>تاریخ خلیفه، ص ۴۸؛ تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۲۲ و انساب الاشراف، ج ۱، ص ۵۲۹.</ref>. زمانی که [[رسول خدا]]{{صل}} [[معاذ بن جبل]] را برای [[دعوت]] و [[تبلیغ]] [[مردم]] [[یمن]] میفرستاد، به او توصیه کرد که {{متن حدیث| یا معاذ یسّر وَ لَا تُعَسِّرَ بشّر و لا تنفّر }}<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۹۰.</ref>؛ ای معاذ! آسان بگیر و سخت مگیر (کاری کن که [[مردم]] با میل و رغبت به [[اسلام]] [[گرایش]] پیدا کنند) و برای [[مردم]] [بیشتر] [[بشارت دهنده]] و مژده دهنده باش و آنها را بیزار نکن!" <ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۶-۱۵۷.</ref> | *خبر [[تأسف]] بار و [[غم]] انگیز [[شهادت]] دو گروه تبلیغی در یک شب به [[پیامبر]]{{صل}} رسید و ایشان را [[غرق]] [[اندوه]] کرد<ref>الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۴۰.</ref>. از آن پس، [[پیامبر]]{{صل}} با [[احتیاط]] بیشتری [[رفتار]] میکرد و تا پس از [[صلح حدیبیه]]، مبلّغان را با پشتوانه محکم [[نظامی]]، راهی مناطق دوردست میکرد. بعد از [[صلح حدیبیه]] و به ویژه پس از [[فتح مکه]] بر دامنه تبلیغات [[دینی]] [[رسول اکرم]]{{صل}} افزوده شد؛ به گونهای که سرتاسر شبه [[جزیره عربستان]]، عرصه [[تبلیغ]] [[اسلام]] شد و ندای [[اسلام]]، تمامی [[قبایل]] جزیرةالعرب را فراگرفت. گروههای [[نظامی]] و تبلیغی [[رسول خدا]]{{صل}} که به سرتاسر [[جزیرة العرب]] گسیل میشدند، در درجه اول، [[وظیفه]] داشتند ساکنان منطقه را به [[اسلام]] [[دعوت]] کنند و در صورت امتناع آنها از پذیرش [[اسلام]] با آنها بجنگند. [[پیامبر]] افراد زیادی را نیز در پی اعزام این گروهها برای [[آموزش]] [[دین]] به مناطق گوناگون اعزام میکرد که از آنها میتوان به فرستادن عمرو بن حزم خزرجی به [[نجران]]<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۹۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۲۹۳ و انساب الاشراف، ج ۱، ص ۵۲۹.</ref> و فرستادن [[معاذ بن جبل]] به [[یمن]] و حضر موت اشاره کرد<ref>تاریخ خلیفه، ص ۴۸؛ تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۲۲ و انساب الاشراف، ج ۱، ص ۵۲۹.</ref>. زمانی که [[رسول خدا]]{{صل}} [[معاذ بن جبل]] را برای [[دعوت]] و [[تبلیغ]] [[مردم]] [[یمن]] میفرستاد، به او توصیه کرد که {{متن حدیث| یا معاذ یسّر وَ لَا تُعَسِّرَ بشّر و لا تنفّر }}<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۹۰.</ref>؛ ای معاذ! آسان بگیر و سخت مگیر (کاری کن که [[مردم]] با میل و رغبت به [[اسلام]] [[گرایش]] پیدا کنند) و برای [[مردم]] [بیشتر] [[بشارت دهنده]] و مژده دهنده باش و آنها را بیزار نکن!" <ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۵۶-۱۵۷.</ref> |