جز
جایگزینی متن - ']]' به ' [['
جز (جایگزینی متن - 'مستحق' به 'مستحق') |
جز (جایگزینی متن - ']]' به ' [[') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
==دیدگاهها در چیستی [[کلام]] [[جدید]]== | ==دیدگاهها در چیستی [[کلام]] [[جدید]]== | ||
*تقریرها و نظریات متعددی تا امروز درباره مفهوم و ماهیت [[کلام]] [[جدید]] در کتابها و مجلات ارائه شده<ref>مجموعه نظریات درباره این موضوع در کتابی با عنوان کلام جدید در گذر اندیشهها گردآوری - اثر علی اوجبی - شده است، مراجعه شود.</ref> که خود معرکه انظار و نقد و نظرهای فراوانی شده است. باید یادآور شد که طرح بحث نو شدن و تجدد [[کلام]]، چون ناظر به وجود تحولات و گرایشهای نوینی است که در حجم وسیعی در میان [[متکلمین]] معاصر به وقوع پیوسته است، بحثی بیحاصل و لغو نیست... آنچه تأکید بر [[جدید]] شدن [[کلام]] را موجه میکند، خوشخیالی برخی اذهان است که [[گمان]] میکنند حیطه مباحث و مسائل و شبهههای [[کلامی]] در همان محدودههای سابق است و با معتقدات و مبانی و پیشفرضهای [[متکلمان]]، هیچ چالش نوینی رخ نداده است<ref>واعظی، «ماهیت علم کلام جدید»، نقد و نظر، س ۳، ش۱، ص۱۰۰.</ref>. | *تقریرها و نظریات متعددی تا امروز درباره مفهوم و ماهیت [[کلام]] [[جدید]] در کتابها و مجلات ارائه شده<ref>مجموعه نظریات درباره این موضوع در کتابی با عنوان کلام جدید در گذر اندیشهها گردآوری - اثر علی اوجبی - شده است، مراجعه شود.</ref> که خود معرکه انظار و نقد و نظرهای فراوانی شده است. باید یادآور شد که طرح بحث نو شدن و تجدد [[کلام]]، چون ناظر به وجود تحولات و گرایشهای نوینی است که در حجم وسیعی در میان [[متکلمین]] معاصر به وقوع پیوسته است، بحثی بیحاصل و لغو نیست... آنچه تأکید بر [[جدید]] شدن [[کلام]] را موجه میکند، خوشخیالی برخی اذهان است که [[گمان]] میکنند حیطه مباحث و مسائل و شبهههای [[کلامی]] در همان محدودههای سابق است و با معتقدات و مبانی و پیشفرضهای [[متکلمان]]، هیچ چالش نوینی رخ نداده است<ref>واعظی، «ماهیت علم کلام جدید»، نقد و نظر، س ۳، ش۱، ص۱۰۰.</ref>. | ||
*به برخی از مهمترین دیدگاهها دراینباره، با توجه به فاصله [[زیاد ]][[اختلاف]] آرای آنها اشاره میشود: قابل توجه آنکه تقریرها و نظریات مختلفی (هرچند که حاصل) تا به امروز درباره ماهیت [[کلام]] [[جدید]] ارائه شده، این اثر مجموعه آنها را در ۳ [[حوزه]] کلی دستهبندی (با التفات به برخی ناهمخوانی درونی) نموده است، با این نگاه که ملاک این جنبش از آن روست که اولاً هیچکدام از تقسیمبندیهای موجود جامع و [[مانع]] درست و رویکردها نیست، علاوه بر اینکه ما در اینجا مبانی [[فکری]] و [[اجتماعی]] و تا حدّ زیست [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] افراد را دخیل دانستیم<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۵۳-۲۵۴.</ref>. | *به برخی از مهمترین دیدگاهها دراینباره، با توجه به فاصله [[زیاد ]] [[اختلاف]] آرای آنها اشاره میشود: قابل توجه آنکه تقریرها و نظریات مختلفی (هرچند که حاصل) تا به امروز درباره ماهیت [[کلام]] [[جدید]] ارائه شده، این اثر مجموعه آنها را در ۳ [[حوزه]] کلی دستهبندی (با التفات به برخی ناهمخوانی درونی) نموده است، با این نگاه که ملاک این جنبش از آن روست که اولاً هیچکدام از تقسیمبندیهای موجود جامع و [[مانع]] درست و رویکردها نیست، علاوه بر اینکه ما در اینجا مبانی [[فکری]] و [[اجتماعی]] و تا حدّ زیست [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] افراد را دخیل دانستیم<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۵۳-۲۵۴.</ref>. | ||
===رویکرد اول: تجدد ناظر به تحول زمانه=== | ===رویکرد اول: تجدد ناظر به تحول زمانه=== | ||
*[[مجتهد]] شبستری در کتاب هرمنوتیک کتاب و [[سنّت]]، در مقالهای با عنوان "نقد [[تفکر]] [[کلامی]] سنتی در [[اسلام]] معاصر"، این نظر را با توجه به تفاوت [[وظایف]] [[کلام]] [[جدید]] و قدیم طرح میکند. او میگوید: [[کلام]] قدیم، به [[وظیفه]] برعهده داشته است: | *[[مجتهد]] شبستری در کتاب هرمنوتیک کتاب و [[سنّت]]، در مقالهای با عنوان "نقد [[تفکر]] [[کلامی]] سنتی در [[اسلام]] معاصر"، این نظر را با توجه به تفاوت [[وظایف]] [[کلام]] [[جدید]] و قدیم طرح میکند. او میگوید: [[کلام]] قدیم، به [[وظیفه]] برعهده داشته است: | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
*"تجدد"، به معنای عرض خاص، مختص [[علم کلام]] است که ریشه در [[هویت]] این [[علم]] دارد. [[علم کلام]] بنا به تعریف، [[هویت]] واسطهای میان [[وحی]] و مخاطبان آن دارد و این [[هویت]]، به منزله جنس و جامع مشترک در همه تعریفهای [[علم کلام]] اخذ شده است. [[علم کلام]] به [[دلیل]] [[هویت]] واسطهای، به طرفین ([[وحی]] و مخاطبان آن) [[قائم]] بوده، از دو طرف نسبت، کسب تعین میکند. آنچه [[هویت]] [[کلام]] را به عنوان [[کلام]]، قوام میبخشد، [[وحی]] و [[تعالیم دینی]] است که امری بالذات ثابت است و آنچه ساختار و هندسه معرفتی [[دانش]] [[کلام]] را شکل میدهد و تعین [[فرهنگی]] آن را تأمین میکند، مخاطبان [[وحی]] است که امری دائماً متحول میباشد. [[کلام]] به دنبال عرضه [[وحی]]، که امر ثابت [[مقدس]] آسمانی است، به ذهن و زبان مخاطبان است که [[هویت]] جمعی و [[تاریخی]] متحول دارند. از اینرو [[متکلم]]، متناسب با ذهن و زبان مخاطب، [[نظام]] [[کلامی]] خود را شکل میبخشد و با تحول ذهنیت مخاطبان، [[نظام]] [[کلامی]] نیز متحول میگردد؛ به خصوص که در حد فاصل بین قرن شانزده تا نوزده میلادی، پارادایمهای [[جدید]] معرفتشناختی و فلسفههای جدیدی شکل گرفتند و فضای [[جدید]] [[علوم انسانی]] و [[اجتماعی]]، الهیات [[مسیحی]] را با پرسشهای نوین الهیاتی و [[اعتقادی]] مواجه نمود. این فضای [[فکری]] و [[فرهنگی]] [[جدید]] با چالشهای [[علوم انسانی]] و [[اجتماعی]] [[جدید]] در برابر تلقی سنتی از [[دین]] مواجه شد و پیدایش رهیافتی [[جدید]] به [[دین]] و نقش آن و بررسی گزارههای [[دینی]] و معنای آنها سبب گردید که در پهنه [[اندیشه]] الهیات [[مسیحی]]، الهیاتی نوین، به معنای واقعی کلمه، پا به عرصه وجود گذارد<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۵۶.</ref>. | *"تجدد"، به معنای عرض خاص، مختص [[علم کلام]] است که ریشه در [[هویت]] این [[علم]] دارد. [[علم کلام]] بنا به تعریف، [[هویت]] واسطهای میان [[وحی]] و مخاطبان آن دارد و این [[هویت]]، به منزله جنس و جامع مشترک در همه تعریفهای [[علم کلام]] اخذ شده است. [[علم کلام]] به [[دلیل]] [[هویت]] واسطهای، به طرفین ([[وحی]] و مخاطبان آن) [[قائم]] بوده، از دو طرف نسبت، کسب تعین میکند. آنچه [[هویت]] [[کلام]] را به عنوان [[کلام]]، قوام میبخشد، [[وحی]] و [[تعالیم دینی]] است که امری بالذات ثابت است و آنچه ساختار و هندسه معرفتی [[دانش]] [[کلام]] را شکل میدهد و تعین [[فرهنگی]] آن را تأمین میکند، مخاطبان [[وحی]] است که امری دائماً متحول میباشد. [[کلام]] به دنبال عرضه [[وحی]]، که امر ثابت [[مقدس]] آسمانی است، به ذهن و زبان مخاطبان است که [[هویت]] جمعی و [[تاریخی]] متحول دارند. از اینرو [[متکلم]]، متناسب با ذهن و زبان مخاطب، [[نظام]] [[کلامی]] خود را شکل میبخشد و با تحول ذهنیت مخاطبان، [[نظام]] [[کلامی]] نیز متحول میگردد؛ به خصوص که در حد فاصل بین قرن شانزده تا نوزده میلادی، پارادایمهای [[جدید]] معرفتشناختی و فلسفههای جدیدی شکل گرفتند و فضای [[جدید]] [[علوم انسانی]] و [[اجتماعی]]، الهیات [[مسیحی]] را با پرسشهای نوین الهیاتی و [[اعتقادی]] مواجه نمود. این فضای [[فکری]] و [[فرهنگی]] [[جدید]] با چالشهای [[علوم انسانی]] و [[اجتماعی]] [[جدید]] در برابر تلقی سنتی از [[دین]] مواجه شد و پیدایش رهیافتی [[جدید]] به [[دین]] و نقش آن و بررسی گزارههای [[دینی]] و معنای آنها سبب گردید که در پهنه [[اندیشه]] الهیات [[مسیحی]]، الهیاتی نوین، به معنای واقعی کلمه، پا به عرصه وجود گذارد<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۵۶.</ref>. | ||
*این داستان به [[مسیحیت]] و هیچ [[دین]] خاص دیگری هیچ انحصاری ندارد؛ بلکه هرجا عناصر پدیدآورنده الهیات نوین [[مسیحی]] حضور یابند، همان چالش را برای [[دین]] موجود در آن فضا در پی خواهند داشت. ازاینرو، زمانی که عناصر سیراب گشته از مکاتب [[علمی]] و [[فلسفی]] [[غرب]]، در [[حوزه]] [[اندیشه]] [[اسلامی]] مطرح گردیدند، سؤالهایی را با خود به سوغات آوردند که [[اندیشه]] [[دینی]] را با چالشی ژرف مواجه کردند و برای پاسخ به این سؤالهای باید طرحی نو درانداخت و "[[کلامی]] [[جدید]]" پی ریخت<ref>خسروپناه و عبداللهی، «پژوهشی در ماهیت کلام جدید»، اندیشه نوین دینی، ش۱۵، زمستان ۱۳۸۷، ص۳۳ - ۱۹.</ref>. | *این داستان به [[مسیحیت]] و هیچ [[دین]] خاص دیگری هیچ انحصاری ندارد؛ بلکه هرجا عناصر پدیدآورنده الهیات نوین [[مسیحی]] حضور یابند، همان چالش را برای [[دین]] موجود در آن فضا در پی خواهند داشت. ازاینرو، زمانی که عناصر سیراب گشته از مکاتب [[علمی]] و [[فلسفی]] [[غرب]]، در [[حوزه]] [[اندیشه]] [[اسلامی]] مطرح گردیدند، سؤالهایی را با خود به سوغات آوردند که [[اندیشه]] [[دینی]] را با چالشی ژرف مواجه کردند و برای پاسخ به این سؤالهای باید طرحی نو درانداخت و "[[کلامی]] [[جدید]]" پی ریخت<ref>خسروپناه و عبداللهی، «پژوهشی در ماهیت کلام جدید»، اندیشه نوین دینی، ش۱۵، زمستان ۱۳۸۷، ص۳۳ - ۱۹.</ref>. | ||
*به نظر میرسد، این، دیدگاهی خارج از مبنای [[علمی]] و منطقی است؛ زیرا تحول ذهن و زبان مخاطبان، و پارادایمهای [[جدید]] معرفتشناختی در [[غرب]] را چگونه میتوان ملاک نو شدن یک [[علم]] دانست؟ اگر چنین باشد نوعی [[بیثباتی]] در [[علوم]] را باید ملتزم شد. علاوه بر اینکه مولف محترم در آثار مختلف خویش آرای متفاوتی در تعریف [[کلام]] [[جدید]] که گاه در [[حد ]][[مشرک]] لفظی از هم متباین هستند، ارائه نموده است<ref>مراجعه شود به مقاله فوق، کتابهای کلام جدید و دیگر آثار کلامی ایشان.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۵۷.</ref>. | *به نظر میرسد، این، دیدگاهی خارج از مبنای [[علمی]] و منطقی است؛ زیرا تحول ذهن و زبان مخاطبان، و پارادایمهای [[جدید]] معرفتشناختی در [[غرب]] را چگونه میتوان ملاک نو شدن یک [[علم]] دانست؟ اگر چنین باشد نوعی [[بیثباتی]] در [[علوم]] را باید ملتزم شد. علاوه بر اینکه مولف محترم در آثار مختلف خویش آرای متفاوتی در تعریف [[کلام]] [[جدید]] که گاه در [[حد ]] [[مشرک]] لفظی از هم متباین هستند، ارائه نموده است<ref>مراجعه شود به مقاله فوق، کتابهای کلام جدید و دیگر آثار کلامی ایشان.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۵۷.</ref>. | ||
===رویکرد سوم: تجدد در اجزا و عوارض=== | ===رویکرد سوم: تجدد در اجزا و عوارض=== | ||
*بیشتر کلامپژوهان، راهی میانه را برگزیدند؛ با این نگاه که نه این موضع را قبول دارند که [[کلام]] [[جدید]] کاملاً با [[کلام]] سنتی متفاوت است که نمونهای از آن دیدگاهها پیش از این آمد)؛ و نه رویکردهای اتحادگرایانه [[هویت]] [[کلام]] [[جدید]] و قدیم را معتقدند، بلکه با تقریرهای مختلف، تفاوت آنها را تفاوت در مسائل، روش و مبانی، یا یکی یا برخی از آنها میدانند. با این نگاه که هر دو [[کلام]] از لحاظ واسطه بودن میان [[وحی]] و مخاطب مشترک، اما از حیث سایر اضلاع معرفتی متباین و متفاوتند<ref>افرادی مانند فرامرز قراملکی، ربانی گلپایگانی، خسروپناه در کتاب کلام جدید، محمد رضایی و....</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۵۷.</ref>. | *بیشتر کلامپژوهان، راهی میانه را برگزیدند؛ با این نگاه که نه این موضع را قبول دارند که [[کلام]] [[جدید]] کاملاً با [[کلام]] سنتی متفاوت است که نمونهای از آن دیدگاهها پیش از این آمد)؛ و نه رویکردهای اتحادگرایانه [[هویت]] [[کلام]] [[جدید]] و قدیم را معتقدند، بلکه با تقریرهای مختلف، تفاوت آنها را تفاوت در مسائل، روش و مبانی، یا یکی یا برخی از آنها میدانند. با این نگاه که هر دو [[کلام]] از لحاظ واسطه بودن میان [[وحی]] و مخاطب مشترک، اما از حیث سایر اضلاع معرفتی متباین و متفاوتند<ref>افرادی مانند فرامرز قراملکی، ربانی گلپایگانی، خسروپناه در کتاب کلام جدید، محمد رضایی و....</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۵۷.</ref>. |