آرامش در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴٬۶۲۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰
خط ۵۹: خط ۵۹:
*[[هدایت]] [[خداوند]] فقط نصیب کسانی می‌شود که سینه‌ای فراخ و آرام برای [[پذیرش اسلام]] داشته، در مقابل، کسانی که سینه‌ای تنگ و سراسر نگران دارند، از آن [[هدایت]] بی‌بهره مانده، به جای‌آن، [[پلیدی]] برروانشان فرود می‌آید: {{متن قرآن|فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام می‌گشاید و هر کس را که بخواهد در گمراهی وانهد دلش را تنگ و بسته می‌دارد گویی به آسمان فرا می‌رود؛ بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمی‌آورند؛ برمی‌گمارد» سوره انعام، آیه ۱۲۵.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۶۰؛ فی ظلال، ج ۵، ص ۳۰۴۸.</ref>
*[[هدایت]] [[خداوند]] فقط نصیب کسانی می‌شود که سینه‌ای فراخ و آرام برای [[پذیرش اسلام]] داشته، در مقابل، کسانی که سینه‌ای تنگ و سراسر نگران دارند، از آن [[هدایت]] بی‌بهره مانده، به جای‌آن، [[پلیدی]] برروانشان فرود می‌آید: {{متن قرآن|فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام می‌گشاید و هر کس را که بخواهد در گمراهی وانهد دلش را تنگ و بسته می‌دارد گویی به آسمان فرا می‌رود؛ بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمی‌آورند؛ برمی‌گمارد» سوره انعام، آیه ۱۲۵.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۶۰؛ فی ظلال، ج ۵، ص ۳۰۴۸.</ref>
*[[خداوند]]، [[جهان آخرت]] را برای [[هدایت]] شدگان، [[سرزمین]] [[امن]] و [[امان]] قرار داده: {{متن قرآن|لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«سرای آرامش  نزد پروردگارشان از آن آنهاست و او برای کارهایی که می‌کردند یار آنان است» سوره انعام، آیه ۱۲۷.</ref>. از این روی [[خداوند]] خود را "[[سلام]]" و "[[مؤمن]]" به معنای ایمن دهنده نامیده است: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بی‌عیب، ایمنی‌بخش، گواه راستین ، پیروز کام‌شکن  بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک می‌ورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.</ref><ref>النهایه، ابن اثیر، ج ۱، ص ۶۹. «اَمن».</ref>و روی‌کرد [[توحیدی]] را در [[زندگی]]، یگانه راه دست‌یابی به [[امنیّت]] [[روح]] و روان می‌شمرد: {{متن قرآن|وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار می‌دهید بهراسم در حالی که خود نمی‌هراسید از اینکه چیزی را شریک خداوند قرار داده‌اید که برهانی بر آن بر شما فرو نفرستاده است؛ پس اگر دانایید کدام‌یک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟» سوره انعام، آیه ۸۱.</ref>. [[انسان]] [[یکتاپرستی]] که در [[زندگی]] فقط یک [[هدف]] و یک مقصد را دنبال می‌کند، هرگز از این جهت با [[انسان]] چندگانه‌گرایی که [[روح]] و روانش را در میان اهداف و مقاصد گوناگون تقسیم کرده، یک‌سان نیست: {{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«خداوند به مردی (برده) مثل می‌زند که چند ارباب ناسازگار  در (مالکیت) او شریکند و مردی (برده) که فرمانبر یک تن است؛ آیا این دو در مثل برابرند؟ سپاس خداوند را، امّا بیشتر آنان نمی‌دانند» سوره زمر، آیه ۲۹.</ref>. ارضای نیاز [[فطری]] آرامش‌خواهی و امنیّت‌گرایی [[انسان]] در سطوح دیگر از مفاهیم [[دینی]] [[قرآن]] نیز مورد توجّه قرار گرفته است. مفاهیم [[توکّل]]، [[فلاح]]، [[تقوا]]، [[نجات]]، [[صبر]]، [[توبه]]، [[ولایت]]، [[رضا]] و... همگی به گونه‌ای با موضوع [[آرامش]] [[ارتباط]] دارند. افزون بر این، واژگان "سکینه" و "[[اطمینان]]" به طور ویژه درباره [[آرامش]] بحث می‌کنند<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| آرامش]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>.
*[[خداوند]]، [[جهان آخرت]] را برای [[هدایت]] شدگان، [[سرزمین]] [[امن]] و [[امان]] قرار داده: {{متن قرآن|لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«سرای آرامش  نزد پروردگارشان از آن آنهاست و او برای کارهایی که می‌کردند یار آنان است» سوره انعام، آیه ۱۲۷.</ref>. از این روی [[خداوند]] خود را "[[سلام]]" و "[[مؤمن]]" به معنای ایمن دهنده نامیده است: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بی‌عیب، ایمنی‌بخش، گواه راستین ، پیروز کام‌شکن  بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک می‌ورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.</ref><ref>النهایه، ابن اثیر، ج ۱، ص ۶۹. «اَمن».</ref>و روی‌کرد [[توحیدی]] را در [[زندگی]]، یگانه راه دست‌یابی به [[امنیّت]] [[روح]] و روان می‌شمرد: {{متن قرآن|وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار می‌دهید بهراسم در حالی که خود نمی‌هراسید از اینکه چیزی را شریک خداوند قرار داده‌اید که برهانی بر آن بر شما فرو نفرستاده است؛ پس اگر دانایید کدام‌یک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟» سوره انعام، آیه ۸۱.</ref>. [[انسان]] [[یکتاپرستی]] که در [[زندگی]] فقط یک [[هدف]] و یک مقصد را دنبال می‌کند، هرگز از این جهت با [[انسان]] چندگانه‌گرایی که [[روح]] و روانش را در میان اهداف و مقاصد گوناگون تقسیم کرده، یک‌سان نیست: {{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«خداوند به مردی (برده) مثل می‌زند که چند ارباب ناسازگار  در (مالکیت) او شریکند و مردی (برده) که فرمانبر یک تن است؛ آیا این دو در مثل برابرند؟ سپاس خداوند را، امّا بیشتر آنان نمی‌دانند» سوره زمر، آیه ۲۹.</ref>. ارضای نیاز [[فطری]] آرامش‌خواهی و امنیّت‌گرایی [[انسان]] در سطوح دیگر از مفاهیم [[دینی]] [[قرآن]] نیز مورد توجّه قرار گرفته است. مفاهیم [[توکّل]]، [[فلاح]]، [[تقوا]]، [[نجات]]، [[صبر]]، [[توبه]]، [[ولایت]]، [[رضا]] و... همگی به گونه‌ای با موضوع [[آرامش]] [[ارتباط]] دارند. افزون بر این، واژگان "سکینه" و "[[اطمینان]]" به طور ویژه درباره [[آرامش]] بحث می‌کنند<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| آرامش]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>.
==سکینه==
*این واژه از ریشه "سکن" به معنای استقرار و [[ثبات]] در برابر حرکت است<ref>العین، ص ۳۸۲؛ مفردات، ص ۴۱۷؛ التحقیق، ج ۵، ص ۱۶۳. «سَکَن».</ref> و به [[آرامش]] روان آدمی‌و رفع [[نگرانی]]، [[اضطراب]] و تشویش از او رهنمون می‌شود<ref>لسان العرب، ج ۶، ص ۳۱۲؛ معجم الفروق، ص ۲۸۰؛ المیزان، ج ۲، ص ۲۸۹.</ref>.
*واژه سکینه، شش بار در [[قرآن]] به کار رفته است و برخی از اشتقاقات آن نیز معنای [[آرامش]] را در خود دارد.
*[[جرجانی]] در تعریف اصطلاحی سکینه می‌گوید: نوری در [[قلب]] [[انسان]] است که در مواجهه با [[امور غیبی]]، به [[انسان]] [[ثبات]] و [[آرامش]] می‌بخشد<ref>التعریفات، ص ۱۵۹.</ref>.
*[[ابن قیّم]] از آن به صورت موهبتی غیر اکتسابی از جانب [[خداوند]] به [[بندگان]] ویژه‌اش هنگام [[نگرانی]] و [[هراس]] دل‌هایشان یاد می‌کند که تقویت [[ایمان]] و افزایش [[یقین]] و [[ثبات]] نظر را درپی دارد.<ref>مدارج السالکین، ج ۲، ص ۵۲۳ و ۵۲۴.</ref>. برخی نیز سکینه را همان نیروی [[عقل]] دانسته‌اند<ref>مفردات، ص ۴۱۷. «سکن».</ref>.
*[[خواجه]] [[عبدالله انصاری]] با اختصاص بابی در منازل السائرین به [[تبیین]] مراتب و [[مقامات]] سکینه پرداخته است<ref>منازل السائرین، ج ۱، ص ۸۳ ـ ۸۵.</ref>.
*[[قرآن]] در ماجرای [[انتخاب]] [[طالوت]] به [[پادشاهی]] [[یهود]] از [[نزول]] سکینه خویش در [[تابوت]] [[بنی اسرائیل]] به صورت [[نشانه]] [[پادشاهی]] او یاد می‌کند:{{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازمانده‌ای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهاده‌اند و فرشتگان آن را حمل می‌کنند، بی‌گمان در آن برای شما اگر مؤمن باشید نشانه‌ای  است» سوره بقره، آیه ۲۴۸.</ref>. [[مفسّران]] در [[تفسیر]] این [[آیه]]، آرای گوناگونی را بیان کرده‌اند<ref> قرطبی، ج ۳، ص ۱۶۲؛ وجوه القرآن، ص ۱۳۰؛ الوجوه و النظائر، ج۱، ص ۴۵۱.</ref> که بسیاری از آنها جنبه افسانه‌ای دارد<ref>مفردات، ۴۱۷.</ref>. [[طبرسی]] به [[تفسیری]] معقول از سکینه ‌گراییده، آن را نوعی [[آرامش روحی]] و [[روانی]] می‌شمرد که با [[مشاهده]] آن [[تابوت]]، دل‌های [[بنی اسرائیل]] را در بر می‌گرفت<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۱۴.</ref>.
*[[علامه طباطبایی]] پس از [[نقل]] برخی از آن اقوال، آنها را قابل [[تأویل]] شمرده، منظور از سکینه را در این [[آیه]]، [[روحی]] [[الهی]] می‌داند که به [[قلب]] [[انسان]]، [[آرامش]] و به [[جان آدمی]]، استقرار و [[ثبات]] می‌بخشد. این [[روح الهی]]، مرتبه‌ای از [[کمالات]] نفس [[انسانی]] و جلوه‌ای از [[روح]] [[ایمان]] است <ref>المیزان، ج ۲، ص ۲۸۹.</ref>؛ از این روی [[خداوند]] در دیگر [[آیات]]، از سکینه به [[روح]] تعبیر کرده است: {{متن قرآن| أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ}}<ref>«آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است » سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref><ref>المیزان، ج ۲، ص ۲۹۰.</ref>. این [[تفسیر]] در برخی از [[روایات]] [[امامان معصوم]]{{عم}} به چشم می‌خورد<ref>الکافی، ج۲، ص ۱۵؛ البرهان، ج۱، ص ۵۰۹؛ بحارالانوار، ج ۶۶، ص۱۷۷ و ۱۷۸.</ref>؛ برخی [[مفسّران]] معاصر بر اساس تحلیل پیش‌گفته به [[تأویل]] این دسته از [[روایات]] پرداخته‌اند<ref>الفرقان، ج ۲، ص ۱۶۹ و ۱۷۰.</ref>. [[علامه طباطبایی]]، [[تفسیر]] مورد نظر خویش را در ذیل دیگر [[آیات]] سکینه نیز به گونه‌ای دیگر بیان می‌کند. در این سری [[آیات]]، از [[نزول]] سکینه [[الهی]] بر [[قلب]] [[پیامبر]] و [[مؤمنان]] هنگام [[سختی]] و دشواری‌های [[تبلیغ دین]] یاد شده است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.</ref>.
*هر [[انسانی]] در [[زندگی]] به نیرویی [[روحی]] و [[روانی]] برای حرکت و فعّالیّت‌های خویش [[نیازمند]] است. [[خداوند]] به جای نیروی [[نخوت]] و [[تعصّب]] [[جاهلی]]، [[مؤمنان]] را از نیروی [[آرامش]] خویش برخوردار ساخته که تقوای [[روح]] و روان از پیامدهای آن است: {{متن قرآن|إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند  و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۶.</ref>.
*سکینه [[الهی]] در ماجرای [[هجرت پیامبر]] از [[مکّه]] هنگام [[پناه]] بردن به غاری در اطراف [[شهر]]، بر [[قلب]] [[پیامبر]] فرود آمده ولشکریان [[غیبی]] [[خدا]] به [[یاری]] او برخاستند و بدین [[وسیله]]، سرانجام، کلمه‌ [[ایمان‌]] بر کلمه [[کفر]] [[پیروز]] شد. {{متن قرآن|إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«اگر او را یاری ندهید بی‌گمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۴۰.</ref><ref>نمونه، ج ۷، ص ۴۱۹ ـ ۴۲۲.</ref>.
*در [[صلح حدیبیه]] نیز که [[مسلمانان]] بدون [[سلاح]] و تجهیزات به [[امید]] [[زیارت]] [[خانه خدا]] به سوی [[مکّه]] روان شده بودند، ناگاه [[امید]] خود را برباد رفته دیدند و افزون بر [[احساس]] خطر جانی، درباره [[درستی]] وعده‌های [[پیامبر]] نیز در دل‌های برخی از ایشان تردید پدید آمد. در این هنگام، [[پیامبر]] برای ایجاد [[هم‌گرایی]] میان [[مسلمانان]] و تقویت روحیّه آنها [[دستور]] داد همگی زیر درختی با ایشان [[بیعت]] کنند. [[مؤمنان]] از این [[فرمان پیامبر]] [[اطاعت]] کردند؛ آن‌گاه [[خداوند]]، آرامشی را از جانب خویش بر [[قلب]] ایشان نازل کرد و بدین [[وسیله]]، [[پیروزی]] نزدیکی ([[فتح خیبر]] یا [[فتح]] [[مکّه]]) را برایشان به ارمغان آورد: {{متن قرآن|لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا}}<ref>«به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت می‌کردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.</ref><ref>قرطبی، ج ۱۶، ص ۱۸۱ ـ ۱۸۳؛ مدارج السالکین، ج ۳، ص ۵۲۴.</ref>. [[خداوند]] در [[جنگ حنین]] نیز همانند بسیاری دیگر از موقعیّت‌های دشوار [[صدر اسلام]] هنگام فرار [[مسلمانان]]، سکینه خویش را بر [[پیامبر]] و [[مؤمنان]] فرو فرستاد و نیروهایی [[غیبی]] را به [[یاری]] ایشان بر انگیخت و بدین [[وسیله]]، [[کافران]] را با وجود فراوانی تعدادشان به [[شکست]] کشاند: {{متن قرآن|لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُم مُّدْبِرِينَ ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ}}<ref>«بی‌گمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز (جنگ) «حنین» شما را یاری کرده است؛ هنگامی که فزونیتان شما را به غرور واداشت اما هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با گستردگیش بر شما تنگ شد سپس با پشت کردن (به دشمن)  واپس گریختید آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمی‌دیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است» سوره توبه، آیه ۲۵-۲۶.</ref><ref>المیزان، ج ۹، ص ۲۲۲ ـ ۲۲۷.</ref>.
*انتساب سکینه در [[آیات]] متعدّدی به [[خداوند]] و پیوند آن با [[ایمان]] و [[تقوا]] در این [[آیات]]، نشان دهنده معنای خاصّی از این اصطلاح [[قرآنی]] است. علاّمه طباطبایی با توجّه به این نکته، سکینه را حالتی [[الهی]] و نوع ویژه‌ای از [[آرامش]] می‌شمرد که فقط بر دل‌های [[پاک]] و جان‌های [[پرهیزگار]] فرود آمده و همواره تثبیت [[ایمان]] و افزایش [[روح]] [[تقوا]] را در پی داشته است و در نتیجه فقط به افراد ویژه‌ای در مراحل بالای [[ایمان]] اختصاص دارد<ref>المیزان، ج ۹، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۹.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| آرامش]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش