زندگی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۲۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ دسامبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۲: خط ۴۲:


==[[حیات]] در قرآن==
==[[حیات]] در قرآن==
حیات در [[قرآن]] ۷۶ بار و مشتقات آن ۷۲ مرتبه به کار رفته‌اند. افزون بر آن، واژه معاش نیز در موضوع حیات [[شایسته]] بررسی است، زیرا عیش در مواردی {{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی  تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت» سوره طه، آیه ۱۲۴.</ref> به [[معنای زندگی]] است، گرچه عیش اخصّ مطلق از حیات است، چون عیش ویژه حیوان است؛ ولی حیات درباره [[فرشته]] و [[خدا]] نیز به کار می‌رود.<ref> نثر طوبی، ج ۲، ص ۲۰۴؛ مفردات، ص ۵۹۶، «عیش».</ref> از آیاتی نیز که در آنها واژه دابه آمده است، موضوع حیات برداشت می‌شود؛ مانند {{متن قرآن|وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِنْ دَابَّةٍ آيَاتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}<ref>«و در آفرینش شما و جنبندگانی که (خداوند روی زمین) می‌پراکند نشانه‌هایی است برای گروهی که یقین دارند» سوره جاثیه، آیه ۴.</ref> حیات در قرآن به زندگی [[دنیایی]] اختصاص ندارد و [[حیات برزخی]]: {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.</ref>.<ref> المیزان، ج ۲، ص ۳۲۹؛ ج ۱۷، ص ۳۱۳.</ref> و [[آخرتی]]: {{متن قرآن|وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر می‌دانستند زندگانی این جهان جز سرگرمی و بازیچه‌ای نیست و بی‌گمان زندگی سرای واپسین است که زندگی (راستین) است» سوره عنکبوت، آیه ۶۴.</ref>.<ref>المیزان، ج ۹، ص ۴۵.</ref> و به گفته‌ای حیات در [[عالم ذر]] <ref> المیزان، ج ۱، ص ۹۲.</ref> را نیز دربرمی‌گیرد. موضوع مقاله، حیات دنیایی است، چنان که به زندگی حیوان و [[انسان]] ـ از آن جهت که حیوان است ـ و گیاه اختصاص یافته است و [[تحقیق]] پیرامون دیگر محورهای یاد شده به مدخل‌های مرتبط با آنها واگذار می‌شود.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[حیات (مقاله)|مقاله «حیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
حیات در [[قرآن]] ۷۶ بار و مشتقات آن ۷۲ مرتبه به کار رفته‌اند. افزون بر آن، واژه معاش نیز در موضوع حیات [[شایسته]] بررسی است، زیرا عیش در مواردی {{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بی‌گمان او را زیستنی  تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت» سوره طه، آیه ۱۲۴.</ref> به [[معنای زندگی]] است، گرچه عیش اخصّ مطلق از حیات است، چون عیش ویژه حیوان است؛ ولی حیات درباره [[فرشته]] و [[خدا]] نیز به کار می‌رود.<ref> نثر طوبی، ج ۲، ص ۲۰۴؛ مفردات، ص ۵۹۶، «عیش».</ref> از آیاتی نیز که در آنها واژه دابه آمده است، موضوع حیات برداشت می‌شود؛ مانند {{متن قرآن|وَفِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِنْ دَابَّةٍ آيَاتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}<ref>«و در آفرینش شما و جنبندگانی که (خداوند روی زمین) می‌پراکند نشانه‌هایی است برای گروهی که یقین دارند» سوره جاثیه، آیه ۴.</ref> حیات در قرآن به زندگی [[دنیایی]] اختصاص ندارد و [[حیات برزخی]]: {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«می‌گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده گرداندی، اینک ما به گناهان خویش اعتراف کرده‌ایم، آیا راه بیرون شدی از اینجا هست؟» سوره غافر، آیه ۱۱.</ref>.<ref> المیزان، ج ۲، ص ۳۲۹؛ ج ۱۷، ص ۳۱۳.</ref> و [[آخرتی]]: {{متن قرآن|وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر می‌دانستند زندگانی این جهان جز سرگرمی و بازیچه‌ای نیست و بی‌گمان زندگی سرای واپسین است که زندگی (راستین) است» سوره عنکبوت، آیه ۶۴.</ref>.<ref>المیزان، ج ۹، ص ۴۵.</ref> و به گفته‌ای حیات در [[عالم ذر]] <ref> المیزان، ج ۱، ص ۹۲.</ref> را نیز دربرمی‌گیرد. موضوع مقاله، حیات دنیایی است، چنان که به زندگی حیوان و [[انسان]] ـ از آن جهت که حیوان است ـ و گیاه اختصاص یافته است و [[تحقیق]] پیرامون دیگر محورهای یاد شده به مدخل‌های مرتبط با آنها واگذار می‌شود.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[حیات (مقاله)|مقاله «حیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>


==[[حقیقت]] حیات==
==[[حقیقت]] حیات==
مشهور آن است که معنای [[حقیقی]] حیات، همان نیروی حساس در حیوان یا مبدأ آن است و نیروی نامی در گیاه به صورت مجاز مصداق [[حیات]] است، زیرا طلیعه و مقدمه آن است، چنان‌که [[فضائل]] ویژه [[انسان]] ـ مانند [[عقل]]، [[علم]] و [[ایمان]] ـ از آن رو که [[غایت]] و کمال حیات‌اند، مجازگونه حیات نامیده می‌شوند،<ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج ۲، ص ۲۵۵.</ref>بنابراین تنها حیوان حیات دارد و گیاه گرچه [[رشد]] و نموّ می‌کند، حیات ندارد، وگرنه باید به [[تغذیه]] و رشد و آثار حیات خودش [[آگاهی]] و درباره آن [[اختیار]] می‌داشت،<ref>المنار، ج ۳، ص ۲۷.</ref> چنان‌که حیوان با اختیار به [[زندگی]] خود ادامه می‌دهد.
مشهور آن است که معنای [[حقیقی]] حیات، همان نیروی حساس در حیوان یا مبدأ آن است و نیروی نامی در گیاه به صورت مجاز مصداق [[حیات]] است، زیرا طلیعه و مقدمه آن است، چنان‌که [[فضائل]] ویژه [[انسان]] ـ مانند [[عقل]]، [[علم]] و [[ایمان]] ـ از آن رو که [[غایت]] و کمال حیات‌اند، مجازگونه حیات نامیده می‌شوند،<ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج ۲، ص ۲۵۵.</ref>بنابراین تنها حیوان حیات دارد و گیاه گرچه [[رشد]] و نموّ می‌کند، حیات ندارد، وگرنه باید به [[تغذیه]] و رشد و آثار حیات خودش [[آگاهی]] و درباره آن [[اختیار]] می‌داشت،<ref>المنار، ج ۳، ص ۲۷.</ref> چنان‌که حیوان با اختیار به [[زندگی]] خود ادامه می‌دهد.


برخلاف مشهور، [[ملاصدرا]] [[معتقد]] است که حیات فقط در قوّه حساس یا مبدأ آن [[حقیقت]] نیست، بلکه هر شیئی حیاتی ویژه خود دارد که [[خدا]] را [[تسبیح]] می‌کند: {{متن قرآن|تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا}}<ref>«آسمان‌های هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی می‌ستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.</ref>، زیرا هر چیزی با وجود ویژه خود از بالاترش متأثر و در [[پایین‌تر]] از خود اثرگذار است؛ این فعل و [[انفعال]] در حیوانات [[احساس]] و تحریک، در انسان [[تعقل]] و تروّی ([[عقل نظری]] و [[عقل عملی]]) و در گیاهان تغذیه و تولید مثل است.<ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج ۲، ص ۲۵۶.</ref> [[علامه طباطبایی]] نیز در عبارتی نزدیک به آن می‌گوید که حیات در انسان، خاستگاه علم و [[قدرت]] و در حیوان سبب [[رفتار]] گوناگون می‌شود؛ مانند حرکت به جهات گوناگون و همین حالت در گیاه نیز هست.<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۵۱.</ref> به گفته برخی نموّ در گیاه و نموّ همراه حرکت ارادی در حیوان، نشانه‌های حیات‌اند.<ref>المنیر، ج ۱۱، ص ۱۶۴.</ref> [[قرآن کریم]] گیاهان را زنده و زندگی [[زمین]] را پس از مرگش به حیات آنها وابسته می‌داند: {{متن قرآن|وَآيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ}}<ref>«و زمین مرده برای (پندگیری) آنان نشانه‌ای است که آن را زنده گرداندیم و از آن دانه‌ای برآوردیم که از آن می‌خورند» سوره یس، آیه ۳۳.</ref>.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[حیات (مقاله)|مقاله «حیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
برخلاف مشهور، [[ملاصدرا]] [[معتقد]] است که حیات فقط در قوّه حساس یا مبدأ آن [[حقیقت]] نیست، بلکه هر شیئی حیاتی ویژه خود دارد که [[خدا]] را [[تسبیح]] می‌کند: {{متن قرآن|تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا}}<ref>«آسمان‌های هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی می‌ستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.</ref>، زیرا هر چیزی با وجود ویژه خود از بالاترش متأثر و در [[پایین‌تر]] از خود اثرگذار است؛ این فعل و [[انفعال]] در حیوانات [[احساس]] و تحریک، در انسان [[تعقل]] و تروّی ([[عقل نظری]] و [[عقل عملی]]) و در گیاهان تغذیه و تولید مثل است.<ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج ۲، ص ۲۵۶.</ref> [[علامه طباطبایی]] نیز در عبارتی نزدیک به آن می‌گوید که حیات در انسان، خاستگاه علم و [[قدرت]] و در حیوان سبب [[رفتار]] گوناگون می‌شود؛ مانند حرکت به جهات گوناگون و همین حالت در گیاه نیز هست.<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۵۱.</ref> به گفته برخی نموّ در گیاه و نموّ همراه حرکت ارادی در حیوان، نشانه‌های حیات‌اند.<ref>المنیر، ج ۱۱، ص ۱۶۴.</ref> [[قرآن کریم]] گیاهان را زنده و زندگی [[زمین]] را پس از مرگش به حیات آنها وابسته می‌داند: {{متن قرآن|وَآيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ}}<ref>«و زمین مرده برای (پندگیری) آنان نشانه‌ای است که آن را زنده گرداندیم و از آن دانه‌ای برآوردیم که از آن می‌خورند» سوره یس، آیه ۳۳.</ref>.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[حیات (مقاله)|مقاله «حیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>


==پدید آورنده حیات==
==پدید آورنده حیات==
قرآن کریم ایجاد حیات و [[مرگ]] را از غیر خدا [[نفی]] کرده: {{متن قرآن|وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ وَلَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا يَمْلِكُونَ مَوْتًا وَلَا حَيَاةً وَلَا نُشُورًا}}<ref>«و به جای او خدایانی را برگزیدند که چیزی نمی‌آفرینند و خود آفریده می‌شوند و اختیار هیچ سود و زیانی برای خویش و اختیار مرگ و زندگی و برانگیختنی را ندارند» سوره فرقان، آیه ۳.</ref> و آن را خاص [[خدا]] می‌داند: {{متن قرآن|وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا}}<ref>«و اینکه اوست که می‌میراند و زنده می‌گرداند» سوره نجم، آیه ۴۴.</ref> و خدا را حیاتبخش [[مردگان]]: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَمُحْيِي الْمَوْتَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«و از نشانه‌های او این است که زمین را پژمرده می‌بینی و چون بر آن آب فرو باریم می‌جنبد و می‌بالد، به راستی آن کس که آن را زنده کرد زندگی‌بخش مردگان است که او بر هر کاری تواناست» سوره فصلت، آیه ۳۹.</ref> و بیرون آورنده زنده از [[دل مرده]] و مرده از [[دل]] زنده می‌شناساند: {{متن قرآن|يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَيُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَكَذَلِكَ تُخْرَجُونَ}}<ref>«زنده را از مرده و مرده را از زنده برمی‌آورد و زمین را پس از مردن آن زنده می‌گرداند و (شما نیز از گورها) بدین گونه بیرون آورده خواهید شد» سوره روم، آیه ۱۹.</ref>، چنان‌که از دل دانه و هسته مرده، گیاه و درخت زنده و از همان گیاه و درخت زنده، دانه و هسته مرده؛ یا از نطفه مرده موجود زنده و از موجود زنده نطفه مرده را بیرون می‌آورد.<ref>التبیان، ج ۸، ص ۲۳۸؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۲۰۴؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۳۶۴.</ref> گفتنی است که اگر چیزی از همانند خود تولید و پدیدار شود، شگفت نیست؛ ولی پیدایی ضد از ضدّ خود (مرده از زنده و زنده از مرده) بسیار تعجب‌آور است.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۹۲؛ الکاشف، ج ۳، ص ۲۳۲؛ تفسیر مراغی، ج ۲۱، ص ۳۶.</ref> برخی [[گمان]] می‌کنند خود به خود زنده شده و می‌میرند و [[روزگار]] را عامل [[مرگ]] خود می‌دانند: {{متن قرآن|وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ}}<ref>«و گفتند: آن (حقیقت زندگی) جز زندگانی ما در این جهان نیست: (دسته‌ای) می‌میریم و (دسته‌ای) زنده می‌شویم و جز روزگار ما را نابود نمی‌کند؛ و آنان را بدان دانشی نیست، آنها جز به پندار نمی‌گرایند» سوره جاثیه، آیه ۲۴.</ref>. [[قرآن]] بر این [[پندار]] مهر بطلان می‌زند و زنده ساختن و میراندن را به خدا اسناد می‌دهد: {{متن قرآن|كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«چگونه به خداوند کفر می‌ورزید  با آنکه مرده بودید، شما را زنده گردانید؛ آنگاه شما را می‌میراند، دگرباره زنده می‌گرداند و سپس به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۸.</ref> و آن را خاص وی می‌داند: {{متن قرآن|وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا}}<ref>«و اینکه اوست که می‌میراند و زنده می‌گرداند» سوره نجم، آیه ۴۴.</ref>.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۱۵۲.</ref>
قرآن کریم ایجاد حیات و [[مرگ]] را از غیر خدا [[نفی]] کرده: {{متن قرآن|وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ وَلَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا يَمْلِكُونَ مَوْتًا وَلَا حَيَاةً وَلَا نُشُورًا}}<ref>«و به جای او خدایانی را برگزیدند که چیزی نمی‌آفرینند و خود آفریده می‌شوند و اختیار هیچ سود و زیانی برای خویش و اختیار مرگ و زندگی و برانگیختنی را ندارند» سوره فرقان، آیه ۳.</ref> و آن را خاص [[خدا]] می‌داند: {{متن قرآن|وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا}}<ref>«و اینکه اوست که می‌میراند و زنده می‌گرداند» سوره نجم، آیه ۴۴.</ref> و خدا را حیاتبخش [[مردگان]]: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَمُحْيِي الْمَوْتَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«و از نشانه‌های او این است که زمین را پژمرده می‌بینی و چون بر آن آب فرو باریم می‌جنبد و می‌بالد، به راستی آن کس که آن را زنده کرد زندگی‌بخش مردگان است که او بر هر کاری تواناست» سوره فصلت، آیه ۳۹.</ref> و بیرون آورنده زنده از [[دل مرده]] و مرده از [[دل]] زنده می‌شناساند: {{متن قرآن|يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَيُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَكَذَلِكَ تُخْرَجُونَ}}<ref>«زنده را از مرده و مرده را از زنده برمی‌آورد و زمین را پس از مردن آن زنده می‌گرداند و (شما نیز از گورها) بدین گونه بیرون آورده خواهید شد» سوره روم، آیه ۱۹.</ref>، چنان‌که از دل دانه و هسته مرده، گیاه و درخت زنده و از همان گیاه و درخت زنده، دانه و هسته مرده؛ یا از نطفه مرده موجود زنده و از موجود زنده نطفه مرده را بیرون می‌آورد.<ref>التبیان، ج ۸، ص ۲۳۸؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۲۰۴؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۳۶۴.</ref> گفتنی است که اگر چیزی از همانند خود تولید و پدیدار شود، شگفت نیست؛ ولی پیدایی ضد از ضدّ خود (مرده از زنده و زنده از مرده) بسیار تعجب‌آور است.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۹۲؛ الکاشف، ج ۳، ص ۲۳۲؛ تفسیر مراغی، ج ۲۱، ص ۳۶.</ref> برخی [[گمان]] می‌کنند خود به خود زنده شده و می‌میرند و [[روزگار]] را عامل [[مرگ]] خود می‌دانند: {{متن قرآن|وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ}}<ref>«و گفتند: آن (حقیقت زندگی) جز زندگانی ما در این جهان نیست: (دسته‌ای) می‌میریم و (دسته‌ای) زنده می‌شویم و جز روزگار ما را نابود نمی‌کند؛ و آنان را بدان دانشی نیست، آنها جز به پندار نمی‌گرایند» سوره جاثیه، آیه ۲۴.</ref>. [[قرآن]] بر این [[پندار]] مهر بطلان می‌زند و زنده ساختن و میراندن را به خدا اسناد می‌دهد: {{متن قرآن|كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«چگونه به خداوند کفر می‌ورزید  با آنکه مرده بودید، شما را زنده گردانید؛ آنگاه شما را می‌میراند، دگرباره زنده می‌گرداند و سپس به سوی او بازگردانده می‌شوید» سوره بقره، آیه ۲۸.</ref> و آن را خاص وی می‌داند: {{متن قرآن|وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا}}<ref>«و اینکه اوست که می‌میراند و زنده می‌گرداند» سوره نجم، آیه ۴۴.</ref>.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۱۵۲.</ref>


بر پایه گزارش قرآن، [[آفرینش]] پرنده به دست [[عیسی]]{{ع}} و دمیدن در آن و زنده شدنش نیز حیاتبخشی خدا و آن [[حضرت]] تنها مجرا و [[مظهر]] [[احیاء]] [[الهی]] بوده است، از این رو وی هنگام بازگویی [[معجزه]] خویش پرنده گشتن ساخته خود را به [[اذن خدا]] می‌داند: {{متن قرآن|وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (می‌فرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانه‌ای از پروردگارتان آورده‌ام؛ من برای شما از گل، (اندامواره‌ای) به گونه پرنده می‌سازم و در آن می‌دمم، به اذن خداوند پرنده‌ای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانه‌ای برای شماست اگر مؤمن باشید» سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref>.<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۷۵۲؛ المیزان، ج ۳، ص ۲۰۰؛ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۴۲.</ref> ادعای [[نمرود]] که می‌تواند [[حیات]] ببخشد و بمیراند، به این صورت که کسی را بکشد یا زنده نگه دارد: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا در (کار) آن کس ننگریسته‌ای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده می‌کند و می‌میراند، او گفت: من (نیز) زنده می‌دارم و می‌میرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا می‌آورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمی‌گردد» سوره بقره، آیه ۲۵۸.</ref> مغالطه‌ای بیش نیست، زیرا بسیار روشن است که میراندن، بیرون آوردن [[روح]] از [[بدن]] زنده، بی وارد ساختن هیچ جراحت یا نقصی به آن است و این در توان[[بشر]] نیست، چنان که [[احیاء]] نیز هرگز در [[قدرت]] [[انسان]] نیست.<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۳۵.</ref>.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[حیات (مقاله)|مقاله «حیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
بر پایه گزارش قرآن، [[آفرینش]] پرنده به دست [[عیسی]]{{ع}} و دمیدن در آن و زنده شدنش نیز حیاتبخشی خدا و آن [[حضرت]] تنها مجرا و [[مظهر]] [[احیاء]] [[الهی]] بوده است، از این رو وی هنگام بازگویی [[معجزه]] خویش پرنده گشتن ساخته خود را به [[اذن خدا]] می‌داند: {{متن قرآن|وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (می‌فرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانه‌ای از پروردگارتان آورده‌ام؛ من برای شما از گل، (اندامواره‌ای) به گونه پرنده می‌سازم و در آن می‌دمم، به اذن خداوند پرنده‌ای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانه‌ای برای شماست اگر مؤمن باشید» سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref>.<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۷۵۲؛ المیزان، ج ۳، ص ۲۰۰؛ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۴۲.</ref> ادعای [[نمرود]] که می‌تواند [[حیات]] ببخشد و بمیراند، به این صورت که کسی را بکشد یا زنده نگه دارد: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا در (کار) آن کس ننگریسته‌ای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده می‌کند و می‌میراند، او گفت: من (نیز) زنده می‌دارم و می‌میرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا می‌آورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمی‌گردد» سوره بقره، آیه ۲۵۸.</ref> مغالطه‌ای بیش نیست، زیرا بسیار روشن است که میراندن، بیرون آوردن [[روح]] از [[بدن]] زنده، بی وارد ساختن هیچ جراحت یا نقصی به آن است و این در توان[[بشر]] نیست، چنان که [[احیاء]] نیز هرگز در [[قدرت]] [[انسان]] نیست.<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۳۵.</ref>.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[حیات (مقاله)|مقاله «حیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>


==پیشینه حیات==
==پیشینه حیات==
خط ۵۹: خط ۵۹:
[[دانشمندان]] نیز ماده نخستین [[آفرینش جهان]] مادی را که [[قرآن]] از آن به "ماء" تعبیر کرده، مواد مذاب بسیار بسیار گرم می‌دانند نه آب معمولی، زیرا آب در حرارت بیش از ۱۰۰ [[درجه]] کاملاً به بخار تبدیل می‌شود. افزون بر آن، آب در حالت غلیان مشتعل نمی‌شود؛ چه رسد به اینکه [[دود]] (دخان) ایجاد کند.<ref>الفرقان، ج ۱۴، ص۲۰۹ـ۲۱۰؛ نمونه، ج۹، ص ۲۶.</ref> (آب) برپایه برخی نظریه‌ها پیدایی حیات و زیست به نزدیک هزار میلیون سال پیش برمی‌گردد.<ref>زیست‌شناسی جانوری، ص ۱۹۲.</ref> درباره چگونگی پیدایی حیات در کره زمین زیست شناسان گفته‌اند: پس از تحولات و تغییراتی در روی کره زمین، حرارت و رطوبتی مناسب برای پیدایی حیات پدید آمد. از عناصر شیمیایی، ترکیبات پیچیده‌تری تشکیل یافتند و سپس از اینهامواد ساده‌تری (اجسام زنده) هست شدند. پروتئین‌ها که از تجمع اسیدهای آمینه پدید می‌آیند، بخشی از محتویات موجود زنده را تشکیل دادند، از این رو ممکن است از عناصری مانند کربن، هیدروژن و آزت نخست [[اسید]] آمینه و سپس پلی پپتیدها تولید گردیده باشند. پروتئین‌ها نیز در شرایط معینی از پلی پپتید به وجود آمدند. پس از پیدایی ترکیبات پروتئینی و ملکول‌های بزرگ دیگر بر اثر واکنش‌های شیمیایی میان این ملکول‌ها پروتوپلاسم یا ماده اصلی [[حیات]] ساخته و سپس سلول نخستین هست شد. در مرحله دیگر، جانوران تک سلولی یا آغازیان پدید آمدند و در مرحله نهایی از تجمع جانوران تک‌سلولی، [[اجتماع]] و سپس جانوران پر سلول [[پست]] و سرانجام، جانوران عالی‌تر پدید آمدند. این نظریه [[تئوری]] طبیعی نام گرفته است. در این زمینه نظریه‌های دیگری نیز هست:
[[دانشمندان]] نیز ماده نخستین [[آفرینش جهان]] مادی را که [[قرآن]] از آن به "ماء" تعبیر کرده، مواد مذاب بسیار بسیار گرم می‌دانند نه آب معمولی، زیرا آب در حرارت بیش از ۱۰۰ [[درجه]] کاملاً به بخار تبدیل می‌شود. افزون بر آن، آب در حالت غلیان مشتعل نمی‌شود؛ چه رسد به اینکه [[دود]] (دخان) ایجاد کند.<ref>الفرقان، ج ۱۴، ص۲۰۹ـ۲۱۰؛ نمونه، ج۹، ص ۲۶.</ref> (آب) برپایه برخی نظریه‌ها پیدایی حیات و زیست به نزدیک هزار میلیون سال پیش برمی‌گردد.<ref>زیست‌شناسی جانوری، ص ۱۹۲.</ref> درباره چگونگی پیدایی حیات در کره زمین زیست شناسان گفته‌اند: پس از تحولات و تغییراتی در روی کره زمین، حرارت و رطوبتی مناسب برای پیدایی حیات پدید آمد. از عناصر شیمیایی، ترکیبات پیچیده‌تری تشکیل یافتند و سپس از اینهامواد ساده‌تری (اجسام زنده) هست شدند. پروتئین‌ها که از تجمع اسیدهای آمینه پدید می‌آیند، بخشی از محتویات موجود زنده را تشکیل دادند، از این رو ممکن است از عناصری مانند کربن، هیدروژن و آزت نخست [[اسید]] آمینه و سپس پلی پپتیدها تولید گردیده باشند. پروتئین‌ها نیز در شرایط معینی از پلی پپتید به وجود آمدند. پس از پیدایی ترکیبات پروتئینی و ملکول‌های بزرگ دیگر بر اثر واکنش‌های شیمیایی میان این ملکول‌ها پروتوپلاسم یا ماده اصلی [[حیات]] ساخته و سپس سلول نخستین هست شد. در مرحله دیگر، جانوران تک سلولی یا آغازیان پدید آمدند و در مرحله نهایی از تجمع جانوران تک‌سلولی، [[اجتماع]] و سپس جانوران پر سلول [[پست]] و سرانجام، جانوران عالی‌تر پدید آمدند. این نظریه [[تئوری]] طبیعی نام گرفته است. در این زمینه نظریه‌های دیگری نیز هست:
# [[خلق]] [[الساعه]]:قرن‌ها در زیست‌شناسی [[عقیده]] داشتند که موجودات زنده از غیر زنده به صورت دفعی پدید آمده‌اند. بطلان این نظریه با تجربیات زیست‌شناسی در قرن ۱۷ و ۱۹ [[ثابت]] و تجربه پیدایی موجود زنده از موجود زنده از [[راه]] تولید مثل، بارها انجام و [[تأیید]] شد.
# [[خلق]] [[الساعه]]:قرن‌ها در زیست‌شناسی [[عقیده]] داشتند که موجودات زنده از غیر زنده به صورت دفعی پدید آمده‌اند. بطلان این نظریه با تجربیات زیست‌شناسی در قرن ۱۷ و ۱۹ [[ثابت]] و تجربه پیدایی موجود زنده از موجود زنده از [[راه]] تولید مثل، بارها انجام و [[تأیید]] شد.
#نظریه کیهانی:موجود زنده به شکل نوعی پروتوپلاسم [[مقاوم]] و به احتمال، به شکل هاگ از کرات دیگر به [[زمین]] راه یافته است؛ ولی [[اختلاف]] حرارت‌های شدید و اشعه کشنده در فضا این نظریه را رد می‌کند.<ref>زیست‌شناسی جانوری، ص ۱۹۰ ـ ۱۹۲.</ref>.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[حیات (مقاله)|مقاله «حیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
#نظریه کیهانی:موجود زنده به شکل نوعی پروتوپلاسم [[مقاوم]] و به احتمال، به شکل هاگ از کرات دیگر به [[زمین]] راه یافته است؛ ولی [[اختلاف]] حرارت‌های شدید و اشعه کشنده در فضا این نظریه را رد می‌کند.<ref>زیست‌شناسی جانوری، ص ۱۹۰ ـ ۱۹۲.</ref>.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[حیات (مقاله)|مقاله «حیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>


==زمین، [[جایگاه]] حیات [[دنیایی]]==
==زمین، [[جایگاه]] حیات [[دنیایی]]==
بر اساس [[قرآن]]، همه امکانات [[زندگی]] در کره زمین پدید آمدند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ}}<ref>«و بی‌گمان شما را در زمین توانمند گرداندیم و در آن برایتان توشه‌ها  نهادیم؛ اندک سپاس می‌گزارید» سوره اعراف، آیه ۱۰.</ref>؛ {{متن قرآن|أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا}}<ref>«آیا زمین را (برای شما) بستری نکردیم؟» سوره نبأ، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى }}<ref>«همان که زمین را برای شما گاهواره‌ای گردانید و در آن برایتان راه‌هایی گشود و از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن از گیاهان رنگ‌رنگ گونه‌ها  برآوردیم» سوره طه، آیه ۵۳.</ref>،  {{متن قرآن|أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«یا آن کسی که زمین را آسایشگاهی کرد و در میان آن رودهایی پدید آورد و برای آن کوهپایه‌هایی آفرید و میان دو دریا پرده‌واره‌ای پدیدار ساخت؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ (نه) بلکه بیشتر اینان نادانند» سوره نمل، آیه ۶۱.</ref> و [[شب]] [[پوشش]] و [[روز]] برای زندگی در زمین نهاده شدند: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسًا وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا}}<ref>«و شب را پوشش گرداندیم، و روز را زمان (تلاش برای) معاش نهادیم؛» سوره نبأ، آیه ۱۰-۱۱.</ref> و ابرهای بارانزا [[آفریده]] و [[باران]] برای زنده کردن زمین و باروری حیات در آن نازل شدند: {{متن قرآن|وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجًا  لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَنَبَاتًا}}<ref>«و از ابرهای فشرده آبی ریزان فرو فرستادیم تا بدان دانه و گیاهی برویانیم» سوره نبأ، آیه ۱۴-۱۵.</ref> درباره وجود حیات در کرات و منظومه‌های دیگر، [[بشر]] هنوز به [[قطع]] نتوانسته است آن را ثابت کند، جز آنکه احتمال داده‌اند شاید در کره مریخ حیات باشد، زیرا برپایه تحقیقات اکسیژن، گاز کربنیک و حرارت مناسب و برخی از عوامل دیگر در کره مذکور هست که شرایط مناسبی را برای زیست ایجاد می‌کنند؛<ref> التحریر والتنویر، ج ۲۵، ص ۹۷.</ref> ولی [[قرآن]] درباره [[حیات]] در کرات دیگر اشاره دارد، چنان که برخی [[آیات]] به وجود دابّه (موجود زنده) در [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] تصریح می‌کنند: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِنْ دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ}}<ref>«و از نشانه‌های او آفرینش آسمان‌ها و زمین است و آنچه در آنها از جنبندگان پراکنده است و او بر گرد آوردن آنها هرگاه که بخواهد تواناست» سوره شوری، آیه ۲۹.</ref> می‌شود دابّه همان [[ملائکه]] باشد؛ ولی اطلاق دابه بر [[فرشتگان]] معهود و مرسوم نیست، از این رو به نظر می‌رسد مراد از دابه موجودات زنده جز ملائکه باشد.<ref>رک: [[روح]] البیان، ج ۸، ص ۳۲۱؛ المنیر، ج ۲۵، ص ۷۶؛ احسن الحدیث، ج ۹، ص ۴۸۹.</ref> افزون بر آن، در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلَائِكَةُ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ}}<ref>«و هر جنبنده‌ای که در آسمان‌ها و در زمین است و (نیز) فرشتگان به خداوند سجده می‌برند و آنان سرکشی نمی‌ورزند» سوره نحل، آیه ۴۹.</ref> از دابّه کنار فرشتگان جدا یاد شده است<ref>احسن الحدیث، ج ۹، ص ۴۸۹.</ref>.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[حیات (مقاله)|مقاله «حیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
بر اساس [[قرآن]]، همه امکانات [[زندگی]] در کره زمین پدید آمدند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ}}<ref>«و بی‌گمان شما را در زمین توانمند گرداندیم و در آن برایتان توشه‌ها  نهادیم؛ اندک سپاس می‌گزارید» سوره اعراف، آیه ۱۰.</ref>؛ {{متن قرآن|أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا}}<ref>«آیا زمین را (برای شما) بستری نکردیم؟» سوره نبأ، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى }}<ref>«همان که زمین را برای شما گاهواره‌ای گردانید و در آن برایتان راه‌هایی گشود و از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن از گیاهان رنگ‌رنگ گونه‌ها  برآوردیم» سوره طه، آیه ۵۳.</ref>،  {{متن قرآن|أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«یا آن کسی که زمین را آسایشگاهی کرد و در میان آن رودهایی پدید آورد و برای آن کوهپایه‌هایی آفرید و میان دو دریا پرده‌واره‌ای پدیدار ساخت؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ (نه) بلکه بیشتر اینان نادانند» سوره نمل، آیه ۶۱.</ref> و [[شب]] [[پوشش]] و [[روز]] برای زندگی در زمین نهاده شدند: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسًا وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا}}<ref>«و شب را پوشش گرداندیم، و روز را زمان (تلاش برای) معاش نهادیم؛» سوره نبأ، آیه ۱۰-۱۱.</ref> و ابرهای بارانزا [[آفریده]] و [[باران]] برای زنده کردن زمین و باروری حیات در آن نازل شدند: {{متن قرآن|وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجًا  لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَنَبَاتًا}}<ref>«و از ابرهای فشرده آبی ریزان فرو فرستادیم تا بدان دانه و گیاهی برویانیم» سوره نبأ، آیه ۱۴-۱۵.</ref> درباره وجود حیات در کرات و منظومه‌های دیگر، [[بشر]] هنوز به [[قطع]] نتوانسته است آن را ثابت کند، جز آنکه احتمال داده‌اند شاید در کره مریخ حیات باشد، زیرا برپایه تحقیقات اکسیژن، گاز کربنیک و حرارت مناسب و برخی از عوامل دیگر در کره مذکور هست که شرایط مناسبی را برای زیست ایجاد می‌کنند؛<ref> التحریر والتنویر، ج ۲۵، ص ۹۷.</ref> ولی [[قرآن]] درباره [[حیات]] در کرات دیگر اشاره دارد، چنان که برخی [[آیات]] به وجود دابّه (موجود زنده) در [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] تصریح می‌کنند: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِنْ دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ}}<ref>«و از نشانه‌های او آفرینش آسمان‌ها و زمین است و آنچه در آنها از جنبندگان پراکنده است و او بر گرد آوردن آنها هرگاه که بخواهد تواناست» سوره شوری، آیه ۲۹.</ref> می‌شود دابّه همان [[ملائکه]] باشد؛ ولی اطلاق دابه بر [[فرشتگان]] معهود و مرسوم نیست، از این رو به نظر می‌رسد مراد از دابه موجودات زنده جز ملائکه باشد.<ref>رک: [[روح]] البیان، ج ۸، ص ۳۲۱؛ المنیر، ج ۲۵، ص ۷۶؛ احسن الحدیث، ج ۹، ص ۴۸۹.</ref> افزون بر آن، در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلَائِكَةُ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ}}<ref>«و هر جنبنده‌ای که در آسمان‌ها و در زمین است و (نیز) فرشتگان به خداوند سجده می‌برند و آنان سرکشی نمی‌ورزند» سوره نحل، آیه ۴۹.</ref> از دابّه کنار فرشتگان جدا یاد شده است<ref>احسن الحدیث، ج ۹، ص ۴۸۹.</ref>.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[حیات (مقاله)|مقاله «حیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>


==[[ارزش]] حیات==
==[[ارزش]] حیات==
آیات {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ}}<ref>«بزرگوار  است آنکه پادشاهی در کف اوست و او بر هر کاری تواناست همان که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکردارترید و او پیروز آمرزنده است» سوره ملک، آیه ۱-۲.</ref> [[آفرینش]] [[مرگ]] و حیات را جلوه [[فرمانروایی]] و [[قدرت الهی]] می‌دانند. [[کتاب مقدس]] نیز با واژه‌های درخت حیات، [[آب حیات]] و نان حیات از ارزش حیات و اهمیت آن یاد کرده است؛<ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۳۳۷.</ref> نیز تأکید بر [[حق حیات]] و [[حرمت]] آدمکشی تا جایی که کشتن ناروای یک [[انسان]] در [[حکم]] [[کشتار]] همه [[مردم]] است و [[نجات]] شخصی از مرگ که سبب حیات او شود، در حکم حیاتبخشی به همه مردم است: {{متن قرآن|مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ}}<ref>«به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بی‌گمان پیامبران ما برای آنان برهان‌ها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.</ref> ارزش حیات را می‌فهمانند؛ البته [[خدا]] [[قصاص]] را ـ با آنکه [[قتل]] است ـ سبب حیات [[جامعه]] می‌داند، زیرا [[یادآوری]] قصاص می‌تواند از قتل باز دارد، بنابراین قصاص مانع قتل‌های دیگر و مایه ادامه حیات جامعه می‌شود: {{متن قرآن|وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۹.</ref>.<ref>التحریر والتنویر، ج ۲، ص ۱۴۵.</ref>  
آیات {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ}}<ref>«بزرگوار  است آنکه پادشاهی در کف اوست و او بر هر کاری تواناست همان که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکردارترید و او پیروز آمرزنده است» سوره ملک، آیه ۱-۲.</ref> [[آفرینش]] [[مرگ]] و حیات را جلوه [[فرمانروایی]] و [[قدرت الهی]] می‌دانند. [[کتاب مقدس]] نیز با واژه‌های درخت حیات، [[آب حیات]] و نان حیات از ارزش حیات و اهمیت آن یاد کرده است؛<ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۳۳۷.</ref> نیز تأکید بر [[حق حیات]] و [[حرمت]] آدمکشی تا جایی که کشتن ناروای یک [[انسان]] در [[حکم]] [[کشتار]] همه [[مردم]] است و [[نجات]] شخصی از مرگ که سبب حیات او شود، در حکم حیاتبخشی به همه مردم است: {{متن قرآن|مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ}}<ref>«به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بی‌گمان پیامبران ما برای آنان برهان‌ها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.</ref> ارزش حیات را می‌فهمانند؛ البته [[خدا]] [[قصاص]] را ـ با آنکه [[قتل]] است ـ سبب حیات [[جامعه]] می‌داند، زیرا [[یادآوری]] قصاص می‌تواند از قتل باز دارد، بنابراین قصاص مانع قتل‌های دیگر و مایه ادامه حیات جامعه می‌شود: {{متن قرآن|وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۹.</ref>.<ref>التحریر والتنویر، ج ۲، ص ۱۴۵.</ref>  


ارزش [[حیات]]، همیشگی نیست و جایز است مخلّ به [[امنیت]] یا مرتکب [[قتل]] عمدی را کشت: {{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.</ref>، از این رو [[حق حیات]] از برخی [[اقوام]] پیشین به سبب [[کفر]] و [[سرکشی]] و مقابله‌شان با [[انبیاء]] از [[راه]] فرستادن عذاب‌های فراگیر گرفته می‌شد: {{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ}}<ref>«(قارون می) گفت: تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من داده‌اند، آیا نمی‌دانست که خداوند پیش از او از نسل‌ها کسانی را نابود کرده است که از او توانمندتر و مال‌اندوزتر بوده‌اند؟ و از بزهکاران گناه آنان را نمی‌پرسند» سوره قصص، آیه ۷۸.</ref> [[نوح]]{{ع}} نیز به همین جهت از [[خدا]] خواست تا از [[کافران]] [[روزگار]] خود یکی را هم زنده نگذارد: {{متن قرآن|وَقَالَ نُوحٌ رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا}}<ref>«و نوح گفت: پروردگارا! از کافران هیچ کس را روی زمین بر جای مگذار» سوره نوح، آیه ۲۶. من وحی القرآن، ج ۲۳، ص ۱۳۷؛ روح البیان، ج ۱۰، ص ۱۸۴.</ref>.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[حیات (مقاله)|مقاله «حیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
ارزش [[حیات]]، همیشگی نیست و جایز است مخلّ به [[امنیت]] یا مرتکب [[قتل]] عمدی را کشت: {{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.</ref>، از این رو [[حق حیات]] از برخی [[اقوام]] پیشین به سبب [[کفر]] و [[سرکشی]] و مقابله‌شان با [[انبیاء]] از [[راه]] فرستادن عذاب‌های فراگیر گرفته می‌شد: {{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ}}<ref>«(قارون می) گفت: تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من داده‌اند، آیا نمی‌دانست که خداوند پیش از او از نسل‌ها کسانی را نابود کرده است که از او توانمندتر و مال‌اندوزتر بوده‌اند؟ و از بزهکاران گناه آنان را نمی‌پرسند» سوره قصص، آیه ۷۸.</ref> [[نوح]]{{ع}} نیز به همین جهت از [[خدا]] خواست تا از [[کافران]] [[روزگار]] خود یکی را هم زنده نگذارد: {{متن قرآن|وَقَالَ نُوحٌ رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا}}<ref>«و نوح گفت: پروردگارا! از کافران هیچ کس را روی زمین بر جای مگذار» سوره نوح، آیه ۲۶. من وحی القرآن، ج ۲۳، ص ۱۳۷؛ روح البیان، ج ۱۰، ص ۱۸۴.</ref>.<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[حیات (مقاله)|مقاله «حیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>
== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==


خط ۷۴: خط ۷۴:
==منابع==
==منابع==
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
 
# [[پرونده:000062.jpg|22px]] [[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[حیات (مقاله)|مقاله «حیات»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱''']]
==پانویس==
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{یادآوری پانویس}}
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش