میمونه بنت حارث در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۰ مارس ۲۰۲۱
خط ۲۰: خط ۲۰:


==[[میمونه]] و ازدواجش با [[رسول خدا]]{{صل}}==
==[[میمونه]] و ازدواجش با [[رسول خدا]]{{صل}}==
*در [[سال هفتم هجری]] هنگامی که [[پیامبر خدا]]{{صل}} همراه سایر [[مسلمانان]] برای انجام [[عمره]] [[قضا]] راهی [[مکّه]] شدند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانتساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۵.</ref>، [[میمونه]] از بزرگی و هیبت [[مسلمانان]] در شگفت شد و به [[حضرت رسول]]{{صل}} علاقه پیدا کرد <ref>عایشه بنت الشاطی، نساء النبی، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref>. او این موضوع را با خواهرش [[ام‌الفضل]] [[همسر]] "[[عباس بن عبدالمطلب]]" [[عموی پیامبر]]{{صل}} در میان گذاشت. [[عباس]]، این مسئله را به اطلاع [[پیامبر اکرم]]{{صل}} رسانید. از آنجا که [[میمونه]]، [[زن]] با ایمانی بود و علاقه‌اش بر اثر ایمانش شدّت می‌گرفت، آن [[حضرت]]{{صل}} "[[جعفر بن ابی طالب]]" را به خواستگاری او فرستاد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۶؛ بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۳۱۴-۳۱۵.</ref>.
در [[سال هفتم هجری]] هنگامی که [[پیامبر خدا]]{{صل}} همراه سایر [[مسلمانان]] برای انجام [[عمره]] [[قضا]] راهی [[مکّه]] شدند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانتساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۵.</ref>، [[میمونه]] از بزرگی و هیبت [[مسلمانان]] در شگفت شد و به [[حضرت رسول]]{{صل}} علاقه پیدا کرد <ref>عایشه بنت الشاطی، نساء النبی، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref>. او این موضوع را با خواهرش [[ام‌الفضل]] [[همسر]] "[[عباس بن عبدالمطلب]]" [[عموی پیامبر]]{{صل}} در میان گذاشت. [[عباس]]، این مسئله را به اطلاع [[پیامبر اکرم]]{{صل}} رسانید. از آنجا که [[میمونه]]، [[زن]] با ایمانی بود و علاقه‌اش بر اثر ایمانش شدّت می‌گرفت، آن [[حضرت]]{{صل}} "[[جعفر بن ابی طالب]]" را به خواستگاری او فرستاد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۶؛ بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۳۱۴-۳۱۵.</ref>.
*[[نقل]] شده است هنگامی که خبر خواستگاری [[پیامبر]]{{صل}} به او رسید، سوار بر شترش بود و از سر [[شادمانی]] فریاد برآورد: "شتر و آن کس که بر آن است از آن [[خدا]] و رسولش باد"<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۶.</ref>. از این‌رو [[خداوند]] درباره‌اش این [[آیه]] را نازل کرد: {{متن قرآن|وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ}}<ref>«و هر زن مؤمنی را که خود را به پیامبر ببخشد- اگر پیامبر بخواهد او را به همسری برگزیند» سوره احزاب، آیه ۵۰.</ref>.
 
*[[میمونه]]، [[امر]] خود را به [[عباس]]، [[عموی پیامبر]]{{صل}} سپرد. او هم [[میمونه]] را به همسری [[رسول خدا]]{{صل}} در آورد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۶۶.</ref> و چهارصد درهم<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۶؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۷، ص۵۳۸.</ref> و به [[نقلی]] پانصد درهم<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۱۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۰۸؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۳۲۳.</ref> و به [[نقلی]] دیگر ده اوقیه<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۵.</ref> را نیز مهریه‌اش قرار داد. *گفته‌اند او خود را به [[فرستاده خدا]]{{صل}} هبه کرد و مهری را از [[حضرت]] طلب نکرد<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲۳، ص۴۲۱-۴۲۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۱۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۶.</ref>.
[[نقل]] شده است هنگامی که خبر خواستگاری [[پیامبر]]{{صل}} به او رسید، سوار بر شترش بود و از سر [[شادمانی]] فریاد برآورد: "شتر و آن کس که بر آن است از آن [[خدا]] و رسولش باد"<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۶.</ref>. از این‌رو [[خداوند]] درباره‌اش این [[آیه]] را نازل کرد: {{متن قرآن|وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ}}<ref>«و هر زن مؤمنی را که خود را به پیامبر ببخشد- اگر پیامبر بخواهد او را به همسری برگزیند» سوره احزاب، آیه ۵۰.</ref>.
*[[حضرت]] در حالی که مُحرِم بود با [[میمونه]] [[ازدواج]] کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۰۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۵؛ بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۳۳۱.</ref>؛ سپس [[تصمیم]] گرفت به مناسبت این [[عروسی]]، یک مهمانی ترتیب دهد تا بزرگان و [[خویشان]] [[میمونه]] را [[دعوت]] کند؛ ولی [[قریش]] این [[دعوت]] را نپذیرفتند و متذکر شدند که مهلت سه [[روزه]] [[رسول خدا]]{{صل}} برای اقامت در [[مکه]] پایان پذیرفته است؛ بنابراین خواستار [[خروج]] ایشان و سایر [[مسلمانان]] از [[مکه]] شدند<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۳۳۰.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[مکه]] خارج شد و به غلامِ [[آزاد]] شده خود "[[ابورافع]]" [[دستور]] داد تا [[میمونه]] را به سوی او آورد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۹۳.</ref>. بدین ترتیب مراسم [[عروسی]] در خارج از [[مکه]] در منطقه‌ای به نام "سَرَف" در بین راه [[مکه]] و [[مدینه]] انجام شد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۱۱.</ref> و سپس [[میمونه]]، همراه [[رسول خدا]]{{صل}} به سوی [[مدینه]] رهسپار شد. [[نبی اکرم]]{{صل}} برای سکونت [[میمونه]] حجره‌ای در نظر گرفتند و مانند دیگر زنانش برای او [[شأن]] و جایگاهی قرار دادند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[میمونه بنت حارث (مقاله)|میمونه بنت حارث]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۵۱-۳۵۲.</ref>.
 
[[میمونه]]، [[امر]] خود را به [[عباس]]، [[عموی پیامبر]]{{صل}} سپرد. او هم [[میمونه]] را به همسری [[رسول خدا]]{{صل}} در آورد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۶۶.</ref> و چهارصد درهم<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۶؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۷، ص۵۳۸.</ref> و به [[نقلی]] پانصد درهم<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۱۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۰۸؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۳۲۳.</ref> و به [[نقلی]] دیگر ده اوقیه<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۵.</ref> را نیز مهریه‌اش قرار داد. *گفته‌اند او خود را به [[فرستاده خدا]]{{صل}} هبه کرد و مهری را از [[حضرت]] طلب نکرد<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲۳، ص۴۲۱-۴۲۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۱۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۶.</ref>.
 
[[حضرت]] در حالی که مُحرِم بود با [[میمونه]] [[ازدواج]] کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۰۷؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۵؛ بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۳۳۱.</ref>؛ سپس [[تصمیم]] گرفت به مناسبت این [[عروسی]]، یک مهمانی ترتیب دهد تا بزرگان و [[خویشان]] [[میمونه]] را [[دعوت]] کند؛ ولی [[قریش]] این [[دعوت]] را نپذیرفتند و متذکر شدند که مهلت سه [[روزه]] [[رسول خدا]]{{صل}} برای اقامت در [[مکه]] پایان پذیرفته است؛ بنابراین خواستار [[خروج]] ایشان و سایر [[مسلمانان]] از [[مکه]] شدند<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۳۳۰.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[مکه]] خارج شد و به غلامِ [[آزاد]] شده خود "[[ابورافع]]" [[دستور]] داد تا [[میمونه]] را به سوی او آورد<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۹۳.</ref>. بدین ترتیب مراسم [[عروسی]] در خارج از [[مکه]] در منطقه‌ای به نام "سَرَف" در بین راه [[مکه]] و [[مدینه]] انجام شد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۱۱.</ref> و سپس [[میمونه]]، همراه [[رسول خدا]]{{صل}} به سوی [[مدینه]] رهسپار شد. [[نبی اکرم]]{{صل}} برای سکونت [[میمونه]] حجره‌ای در نظر گرفتند و مانند دیگر زنانش برای او [[شأن]] و جایگاهی قرار دادند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[میمونه بنت حارث (مقاله)|میمونه بنت حارث]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۵۱-۳۵۲.</ref>.


==[[اوصاف اخلاقی]]==
==[[اوصاف اخلاقی]]==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش