اباحه در فقه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
اباحه به معنای سوم، همچون اباحه به معنای نخست به افعال مکلّف تعلّق می‏‌گیرد، با این تفاوت که مفاد اباحه [[عقلی]]، [[ادراک]] اباحه توسط [[عقل]] به لحاظ [[ادراک حسن و قبح]]  است نه به لحاظ خطاب شرعی؛ از این رو، اباحه به این معنا از مدرَکات [[عقل عملی]] به شمار می‏‌رود نه از احکام مجعول اعتباری.
اباحه به معنای سوم، همچون اباحه به معنای نخست به افعال مکلّف تعلّق می‏‌گیرد، با این تفاوت که مفاد اباحه [[عقلی]]، [[ادراک]] اباحه توسط [[عقل]] به لحاظ [[ادراک حسن و قبح]]  است نه به لحاظ خطاب شرعی؛ از این رو، اباحه به این معنا از مدرَکات [[عقل عملی]] به شمار می‏‌رود نه از احکام مجعول اعتباری.


اباحه به معنای چهارم، حکمی وضعی، یعنی [[حق]]، در مقابل [[غصب]]  و [[حرمت]] تصرّف در [[مال]] دیگری است، مانند اباحه خوردنی یا نوشیدنیِ مهیّا شده از سوی میزبان برای مهمان، یا اباحه انتفاع از مباحات عمومی، همچون دریا برای عموم از سوی شارع. متعلّق این نوع اباحه، [[اموال]] یا اشخاص و امور مرتبط به آنها است.<ref>[[[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، ص:۲۱۸.</ref>
اباحه به معنای چهارم، حکمی وضعی، یعنی [[حق]]، در مقابل [[غصب]]  و [[حرمت]] تصرّف در [[مال]] دیگری است، مانند اباحه خوردنی یا نوشیدنیِ مهیّا شده از سوی میزبان برای مهمان، یا اباحه انتفاع از مباحات عمومی، همچون دریا برای عموم از سوی شارع. متعلّق این نوع اباحه، [[اموال]] یا اشخاص و امور مرتبط به آنها است.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، ص:۲۱۸.</ref>


==[[مباح]] کننده==
==[[مباح]] کننده==
خط ۲۰: خط ۲۰:
#'''[[قاضی]]:''' قاضی در [[شئون]] و [[امور قضایی]]، دارای [[ولایت]] است و در این قلمرو، حقّ اذن و اباحه تصرّف در اموال و نفوس را دارد
#'''[[قاضی]]:''' قاضی در [[شئون]] و [[امور قضایی]]، دارای [[ولایت]] است و در این قلمرو، حقّ اذن و اباحه تصرّف در اموال و نفوس را دارد
#'''[[مالک]] [[ولیّ]] و [[وکیل]]:''' مالک نسبت به [[ملک]] خود، ولیّ نسبت به مُوَّلی علیه و اموال او، و وکیل در حوزه وکالتش حقّ اباحه تصرّف دارد.
#'''[[مالک]] [[ولیّ]] و [[وکیل]]:''' مالک نسبت به [[ملک]] خود، ولیّ نسبت به مُوَّلی علیه و اموال او، و وکیل در حوزه وکالتش حقّ اباحه تصرّف دارد.
#'''[[عقل]]:''' چنان‏که اشاره رفت مفاد اباحه [[عقلی]]، [[ادراک]] اباحه است از سوی عقل نه تشریع. به عبارت دیگر، عقل ادراک کننده اباحه است نه جعل کننده آن.<ref>[[[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، ص:۲۱۹.</ref>
#'''[[عقل]]:''' چنان‏که اشاره رفت مفاد اباحه [[عقلی]]، [[ادراک]] اباحه است از سوی عقل نه تشریع. به عبارت دیگر، عقل ادراک کننده اباحه است نه جعل کننده آن.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، ص:۲۱۹.</ref>


==انواع اباحه==
==انواع اباحه==
خط ۲۸: خط ۲۸:
#تقسیم اباحه از جهت ثبوت آن برای موضوع مشکوک به لحاظ [[شک]] و واقع موضوع با [[قطع]] نظر از شک، به اباحه [[واقعی]] و اباحه ظاهری  
#تقسیم اباحه از جهت ثبوت آن برای موضوع مشکوک به لحاظ [[شک]] و واقع موضوع با [[قطع]] نظر از شک، به اباحه [[واقعی]] و اباحه ظاهری  
#تقسیم آن از جهت اباحه کننده (شارع، مالک و ولیّ) به اباحه [[شرعی]]، [[مالکی]] و ولایی. و تقسیم اباحه مالکی به اعتبار چگونگی ابراز آن، به [[اباحه]] انشایی و اباحه تقدیری
#تقسیم آن از جهت اباحه کننده (شارع، مالک و ولیّ) به اباحه [[شرعی]]، [[مالکی]] و ولایی. و تقسیم اباحه مالکی به اعتبار چگونگی ابراز آن، به [[اباحه]] انشایی و اباحه تقدیری
#تقسیم آن به اعتبار عوض به اباحه معوّض و اباحه مجّانی.<ref>[[[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، ص:۲۱۹-۲۲۰.</ref>
#تقسیم آن به اعتبار عوض به اباحه معوّض و اباحه مجّانی.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، ص:۲۱۹-۲۲۰.</ref>


==[[اصل اباحه]]==
==[[اصل اباحه]]==
از [[قواعد]] مشهور نزد اصولیان در [[شبهه]] حکمی اصل اباحه است. اصل اباحه دو کاربرد دارد: یکی [[اثبات]] اباحه ظاهری در موارد [[شک]] و عدم وجود دلیل بر منع و دیگری اثبات اباحه [[واقعی]] به بعض عمومات موجود در کتاب و [[سنّت]]. البته کاربرد دیگری نیز برای این اصل ذکر شده و آن صحّت و حلّیت وضعی (نه تکلیفی) در معاملات است که اصل صحّت یا حلّیت در [[عقود]] نامیده می‏‌شود.<ref>[[[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، ص:۲۲۰.</ref>
از [[قواعد]] مشهور نزد اصولیان در [[شبهه]] حکمی اصل اباحه است. اصل اباحه دو کاربرد دارد: یکی [[اثبات]] اباحه ظاهری در موارد [[شک]] و عدم وجود دلیل بر منع و دیگری اثبات اباحه [[واقعی]] به بعض عمومات موجود در کتاب و [[سنّت]]. البته کاربرد دیگری نیز برای این اصل ذکر شده و آن صحّت و حلّیت وضعی (نه تکلیفی) در معاملات است که اصل صحّت یا حلّیت در [[عقود]] نامیده می‏‌شود.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، ص:۲۲۰.</ref>


==اسباب اباحه==
==اسباب اباحه==
خط ۴۰: خط ۴۰:
#'''اذن یا اجازه [[مالک]] و [[ولیّ]]:''' اذن مالک به تصرّف دیگری در مالش و نیز اذن ولیّ به تصرّف آنچه تحت ولایتش قرار دارد، از اسباب اباحه است که [[مأذون]] له در محدوده اذن، [[حقّ]] تصرّف پیدا می‏‌کند. از این قبیل است آنچه که از [[اخبار]] تحلیل در باره حلّیت [[خمس]] و [[انفال]] در [[عصر غیبت]] برای [[شیعیان]] استفاده می‏‌شود<ref> کفایة الاحکام، ج۱، ص: ۲۲۰ ـ ۲۲۱</ref>
#'''اذن یا اجازه [[مالک]] و [[ولیّ]]:''' اذن مالک به تصرّف دیگری در مالش و نیز اذن ولیّ به تصرّف آنچه تحت ولایتش قرار دارد، از اسباب اباحه است که [[مأذون]] له در محدوده اذن، [[حقّ]] تصرّف پیدا می‏‌کند. از این قبیل است آنچه که از [[اخبار]] تحلیل در باره حلّیت [[خمس]] و [[انفال]] در [[عصر غیبت]] برای [[شیعیان]] استفاده می‏‌شود<ref> کفایة الاحکام، ج۱، ص: ۲۲۰ ـ ۲۲۱</ref>
#عقود اذنی، همچون عاریه، [[وکالت]]، [[ودیعه]] و بنابر قولی، معاطات از اسباب [[اباحه]] تصرّف‏‌اند.
#عقود اذنی، همچون عاریه، [[وکالت]]، [[ودیعه]] و بنابر قولی، معاطات از اسباب [[اباحه]] تصرّف‏‌اند.
#اسباب [[ملک]]. هر سببی که موجب تملّک می‏‌گردد، به تبع آن، اباحه نیز [[ثابت]] می‏‌شود؛ خواه سبب قهری باشد، مانند [[ارث]]، یا اختیاری، مانند بیع، [[صلح]]، [[قرض]] و غیر آنها از عقودِ موجب انتقال ملک، و لقطه و حیازت از غیر [[عقود]]<ref>الإنتصار،ص: ۴۴۵؛ تذکرة الفقهاء، ج۱۲، ص:۲۵۲</ref>.<ref>[[[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، ص:۲۲۰-۲۲۱.</ref>
#اسباب [[ملک]]. هر سببی که موجب تملّک می‏‌گردد، به تبع آن، اباحه نیز [[ثابت]] می‏‌شود؛ خواه سبب قهری باشد، مانند [[ارث]]، یا اختیاری، مانند بیع، [[صلح]]، [[قرض]] و غیر آنها از عقودِ موجب انتقال ملک، و لقطه و حیازت از غیر [[عقود]]<ref>الإنتصار،ص: ۴۴۵؛ تذکرة الفقهاء، ج۱۲، ص:۲۵۲</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، ص:۲۲۰-۲۲۱.</ref>
==نشان اباحه==
==نشان اباحه==
اباحه [[شرعی]] با [[رجوع]] به ادلّه شرعی به دست می‏‌آید؛ خواه دلالت ادلّه بر اباحه به عناوین اوّلی باشد یا به عناوین ثانوی، مانند [[اضطرار]] و عسر و حرج.
اباحه [[شرعی]] با [[رجوع]] به ادلّه شرعی به دست می‏‌آید؛ خواه دلالت ادلّه بر اباحه به عناوین اوّلی باشد یا به عناوین ثانوی، مانند [[اضطرار]] و عسر و حرج.
خط ۵۰: خط ۵۰:
فعل و نیز [[تقریر معصوم]]{{ع}} از دیگر نشانه‌‏های اباحه شمرده شده است؛ لیکن برخی گفته‌‏اند: [[قدر]] متیقّن از آن، اباحه به معنای عام است که شامل استحباب و کراهت نیز می‏‌شود. <ref>الاصول العامة، ص:۲۳۴ و ۲۳۶ ـ ۲۳۷؛ المطلب، ج۱۰، ص:۴۱۷؛ ایضاح الفوائد، ج۳، ص:۳۷۷؛ ریاض المسائل، ج۳، ص:۵۱۷؛ التنقیح (الطهارة)، ج۱، ص: ۳۵۰؛ هدایة المسترشدین، ج۱، ص:۶۳۶</ref>
فعل و نیز [[تقریر معصوم]]{{ع}} از دیگر نشانه‌‏های اباحه شمرده شده است؛ لیکن برخی گفته‌‏اند: [[قدر]] متیقّن از آن، اباحه به معنای عام است که شامل استحباب و کراهت نیز می‏‌شود. <ref>الاصول العامة، ص:۲۳۴ و ۲۳۶ ـ ۲۳۷؛ المطلب، ج۱۰، ص:۴۱۷؛ ایضاح الفوائد، ج۳، ص:۳۷۷؛ ریاض المسائل، ج۳، ص:۵۱۷؛ التنقیح (الطهارة)، ج۱، ص: ۳۵۰؛ هدایة المسترشدین، ج۱، ص:۶۳۶</ref>


اباحه [[مالکی]] یا ولایی از آنچه که بر [[رضایت]] یا [[اذن]] [[مالک]] یا [[ولیّ]] دلالت می‏‌کند به دست می‏‌آید.<ref>[[[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، ص:۲۲۱.</ref>
اباحه [[مالکی]] یا ولایی از آنچه که بر [[رضایت]] یا [[اذن]] [[مالک]] یا [[ولیّ]] دلالت می‏‌کند به دست می‏‌آید.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، ص:۲۲۱.</ref>
 
==انواع اباحه==
==انواع اباحه==
#اباحه انشایی= اباحه تسبیبی (انشاء اباحه توسط مالک): اباحه مالکی به لحاظ ابراز آن از مالک بر دو قسم است: [[اباحه]] انشایی و اباحه تقدیری. اباحه انشایی عبارت است از اینکه [[مالک]] عنوان اباحه را به [[صراحت]] با گفتار یا فعل خود انشاء کند<ref>حاشیة کتاب المکاسب (اصفهانی)، ج ۱، ص:۱۹۸، ۲۱۳، ۲۴۵ و ۲۵۱.</ref>.
#'''اباحه انشایی= اباحه تسبیبی (انشاء اباحه توسط مالک):''' اباحه مالکی به لحاظ ابراز آن از مالک بر دو قسم است: [[اباحه]] انشایی و اباحه تقدیری. اباحه انشایی عبارت است از اینکه [[مالک]] عنوان اباحه را به [[صراحت]] با گفتار یا فعل خود انشاء کند<ref>حاشیة کتاب المکاسب (اصفهانی)، ج ۱، ص:۱۹۸، ۲۱۳، ۲۴۵ و ۲۵۱.</ref>.
#اباحه بالمعنی الاءعم (جوازِ فعل بدون [[حرمت]] ترک آن:(اباحه به معنای اعم گاه بر مطلق افعالِ جایزِ غیر الزامی، اطلاق می‏گردد که شامل [[مباح]]، [[مکروه]] و [[مستحب]] می‏‌شود؛ و گاه بر مطلق [[افعال]] غیر [[ممنوع]]، که [[واجب]] را نیز دربر می‏گیرد.
#'''اباحه بالمعنی الاءعم (جوازِ فعل بدون [[حرمت]] ترک آن):''' اباحه به معنای اعم گاه بر مطلق افعالِ جایزِ غیر الزامی، اطلاق می‏‌گردد که شامل [[مباح]]، [[مکروه]] و [[مستحب]] می‏‌شود؛ و گاه بر مطلق [[افعال]] غیر [[ممنوع]]، که [[واجب]] را نیز دربر می‏‌گیرد.
#اباحه تعبّدی (اباحه مستند به [[حکم شرع]]): هرگاه اباحه [[مالی]] تنها مستند به حکم شرع باشد نه به اباحه یا رضای ضمنی مالک، به آن، اباحه تعبّدی یا تعبّدی محض گفته می‏‌شود، مانند اباحه حاصل از معاطات که بنابر قولی اباحه تعبّدی محض است<ref>حاشیة کتاب المکاسب (اصفهانی)، ج۲، ص:۱۳۰؛ فقه الصادق، ج۲۴، ص:۹۳.</ref>.
#'''اباحه تعبّدی (اباحه مستند به [[حکم شرع]]):''' هرگاه اباحه [[مالی]] تنها مستند به حکم شرع باشد نه به اباحه یا رضای ضمنی مالک، به آن، اباحه تعبّدی یا تعبّدی محض گفته می‏‌شود، مانند اباحه حاصل از معاطات که بنابر قولی اباحه تعبّدی محض است<ref>حاشیة کتاب المکاسب (اصفهانی)، ج۲، ص:۱۳۰؛ فقه الصادق، ج۲۴، ص:۹۳.</ref>.
#اباحه تقدیری = اباحه ضمنی (اباحه مستفاد از قراین حالی:(اباحه [[مالکی]] گاه از قراین و شواهد حالی استفاده می‏‌شود که به آن اباحه  
#'''اباحه تقدیری = اباحه ضمنی (اباحه مستفاد از قراین حالی):''' اباحه [[مالکی]] گاه از قراین و شواهد حالی استفاده می‏‌شود که به آن اباحه تقدیری اطلاق می‏گردد، مانند اباحه‏ای که از اِعراض مالک از مالش فهمیده می‏‌شود<ref> شرائع الإسلام، ج۲، ص:۳۱۰</ref> مقابل تقدیری، اباحه انشایی قرار دارد.
تقدیری اطلاق می‏گردد، مانند اباحه‏ای که از اِعراض مالک از مالش فهمیده می‏‌شود<ref>شرائع الإسلام، ج۲، ص:۳۱۰</ref> مقابل تقدیری، اباحه انشایی قرار دارد.
#'''اباحه تکلیفی ([[حکم]] [[شارع]] به تخییر مکلّف بین فعل و ترک عمل):''' اباحه تکلیفی که از آن به اباحه خاص، اباحه به معنای اخص، اباحه صِرف و اباحه محض نیز تعبیر می‏‌شود از [[احکام]] پنج گانه تکلیفی و مقابل [[وجوب]]، حرمت، [[استحباب]] و [[کراهت]] است که دلالت بر تخییر مکلّف بین انجام دادن عمل و ترک آن می‏‌کند؛ بدون ترجیح یکی بر دیگری. در نتیجه هیچ [[ستایش]] و نکوهشی بر فعل و ترک، مترتّب نمی‏گردد<ref>معارج الاصول، ص: ۴۸؛ الاصول العامة، ص: ۶۵؛ اصطلاحات الاصول، ص:۱۲۰.</ref>.
#اباحه تکلیفی ([[حکم]] [[شارع]] به تخییر مکلّف بین فعل و ترک عمل): اباحه تکلیفی که از آن به اباحه خاص، اباحه به معنای اخص، اباحه صِرف و اباحه محض نیز تعبیر می‏‌شود از [[احکام]] پنج گانه تکلیفی و مقابل [[وجوب]]، حرمت، [[استحباب]] و [[کراهت]] است که دلالت بر تخییر مکلّف بین انجام دادن عمل و ترک آن می‏‌کند؛ بدون ترجیح یکی بر دیگری. در نتیجه هیچ [[ستایش]] و نکوهشی بر فعل و ترک، مترتّب نمی‏گردد<ref>معارج الاصول، ص: ۴۸؛ الاصول العامة، ص: ۶۵؛ اصطلاحات الاصول، ص:۱۲۰.</ref>.
#'''اباحه [[شرعی]] (حکم شارع به اباحه):''' اباحه اگر از طرف شارع باشد، اباحه شرعی گفته می‏‌شود، مانند اباحه خوردن از میوه باغ برای رهگذر<ref>حاشیة کتاب المکاسب (اصفهانی)، ج۱، ص: ۱۱۶، ۲۱۷ و ج۲، ص:۱۳۰؛ [[فقه]] الصادق، ج۲۴، ص:۹۳.</ref>. و نیز تصرّف در [[مال]] غیر در حال اضطرار<ref> مستند الشیعة، ج۱۵، ص: ۱۹</ref>. و یا خوردن از [[منزل]] [[خویشاوندان]] نزدیک<ref> الروضة البهیة، ج۷، ص:۳۴۱.</ref>. [[اباحه]] [[شرعی]] گاه تکلیفی است و گاه وضعی. اباحه شرعی به لحاظ تصرّف در مال دیگری گاه مستند به [[رضایت]] ضمنی [[مالک]] است و گاه تعبّدی محض <ref>حاشیة کتاب المکاسب (اصفهانی)، ج۱، ص:۱۹۸، ۲۴۵ و ۲۵۱.</ref>.
#اباحه [[شرعی]] (حکم شارع به اباحه): اباحه اگر از طرف شارع باشد، اباحه شرعی گفته می‏‌شود، مانند اباحه خوردن از میوه باغ برای رهگذر <ref>حاشیة کتاب المکاسب (اصفهانی)، ج۱، ص: ۱۱۶، ۲۱۷ و ج۲، ص:۱۳۰؛ [[فقه]] الصادق، ج۲۴، ص:۹۳.< ref/>. و نیز تصرّف در [[مال]] غیر در حال اضطرار<ref> مستند الشیعة، ج۱۵، ص: ۱۹<ref/>. و یا خوردن از [[منزل]] [[خویشاوندان]] نزدیک<ref> الروضة البهیة، ج۷، ص:۳۴۱<ref/>.
#'''اباحه صریح ([[مباح]] کردن چیزی با [[صراحت]]):''' در مقابل اباحه تقدیری به اباحه صریح نیز تعبیر می‏‌شود؛ لیکن اباحه صریح گاه در مقابل اباحه‏ای که از فحوا و اولویّت استفاده می‏‌شود، اطلاق می‏‌گردد، مانند اباحه داخل شدن در [[خانه]]، که اباحه [[نماز]] در آن به اولویّت [[ثابت]] می‏‌گردد.
[[اباحه]] [[شرعی]] گاه تکلیفی است و گاه وضعی.
اباحه شرعی به لحاظ تصرّف در مال دیگری گاه مستند به [[رضایت]] ضمنی [[مالک]] است و گاه تعبّدی محض<ref>حاشیة کتاب المکاسب (اصفهانی)، ج۱، ص:۱۹۸، ۲۴۵ و ۲۵۱.</ref>.
#اباحه صریح ([[مباح]] کردن چیزی با [[صراحت]]): در مقابل اباحه تقدیریبه اباحه صریح نیز تعبیر می‏‌شود؛ لیکن اباحه صریح گاه در مقابل اباحه‏ای که از فحوا و اولویّت استفاده می‏‌شود، اطلاق می‏گردد، مانند اباحه داخل شدن در [[خانه]]، که اباحه [[نماز]] در آن به اولویّت [[ثابت]] می‏گردد.
#اباحه ظاهری (اباحه مجعول در ظرف [[شکّ]]): اباحه ظاهری عبارت است از اباحه‏ای که از [[اماره]] یا اصل عملی به دست می‏‌آید. اباحه ظاهری در مقابل اباحه [[واقعی]] است و برخلاف آن با [[حرمت]] و [[کراهت]] واقعی قابل جمع است، یعنی ممکن است چیزی [[حکم ظاهری]] آن مباح باشد، هرچند در واقع [[حرام]] یا [[مکروه]] باشد، مانند کسی که از روی [[جهل]] به حرام بودن مایع، آن را بنوشد<ref>حاشیة المکاسب (یزدی)، ج۱، ص:۷۲ و ۸۴</ref>.
#اباحه ظاهری (اباحه مجعول در ظرف [[شکّ]]): اباحه ظاهری عبارت است از اباحه‏ای که از [[اماره]] یا اصل عملی به دست می‏‌آید. اباحه ظاهری در مقابل اباحه [[واقعی]] است و برخلاف آن با [[حرمت]] و [[کراهت]] واقعی قابل جمع است، یعنی ممکن است چیزی [[حکم ظاهری]] آن مباح باشد، هرچند در واقع [[حرام]] یا [[مکروه]] باشد، مانند کسی که از روی [[جهل]] به حرام بودن مایع، آن را بنوشد<ref>حاشیة المکاسب (یزدی)، ج۱، ص:۷۲ و ۸۴</ref>.
#اباحه [[عقلی]] ([[حکم عقل]] به اباحه): اباحه عقلی عبارت است از حکم عقل به اباحه چیزی، صرف نظر از [[حکم شرع]]، مانند حکم عقل به اباحه [[تصرف]] [[انسان]] در مال خود یا [[نفی]] [[استحقاق]] [[عذاب]] در موارد [[شک]] در [[وجوب]] یا حرمت و عدم [[قیام]] [[دلیل شرعی]] بر آن. <ref>عوائد الایّام،ص: ۳۶۸ ـ ۳۶۹؛ الموسوعة الفقهیة المُیَسَّرة، ج۱، ص:۴۴۵.</ref>
#'''اباحه [[عقلی]] ([[حکم عقل]] به اباحه):''' اباحه عقلی عبارت است از حکم عقل به اباحه چیزی، صرف نظر از [[حکم شرع]]، مانند حکم عقل به اباحه [[تصرف]] [[انسان]] در مال خود یا [[نفی]] [[استحقاق]] [[عذاب]] در موارد [[شک]] در [[وجوب]] یا حرمت و عدم [[قیام]] [[دلیل شرعی]] بر آن. <ref>عوائد الایّام،ص: ۳۶۸ ـ ۳۶۹؛ الموسوعة الفقهیة المُیَسَّرة، ج۱، ص:۴۴۵.</ref>. البته [[عقل]] [[ادراک]] کننده اباحه است و مراد از [[حکم]]، در این جا ادراک است؛ از این رو عقل [[تشریع]] کننده اباحه نمی‏باشد.
البته [[عقل]] [[ادراک]] کننده اباحه است و مراد از [[حکم]]، در این جا ادراک است؛ از این رو عقل [[تشریع]] کننده اباحه نمی‏باشد.
#'''اباحه لازم (اباحه بدون [[حقّ]] [[رجوع]]):''' به اباحه‏‌ای که با تصرف در مال مباح لازم می‏‌شود، یعنی اباحه کننده نمی‏‌تواند از اباحه خود برگردد، اباحه لازم گفته می‏‌شود،<ref>التنقیح (الطهارة)، ج۱، ص:۳۳۳.</ref> مانند اباحه حاصل از معاطات که ـ بنابر قول به اینکه معاطات مفید اباحه است نه ملکیّت ـ پس از تصرّف در [[مال]] مورد [[معامله]]، لازم می‏‌گردد. همچنین پس از تصرّف در [[مالی]] که صاحبش از آن [[اعراض]] کرده باشد. البته بنابر قولی که صرف اعراض مفید زوال ملکیّت نباشد<ref>جواهرالکلام، ج۲۱، ص:۶۴</ref>
#اباحه لازم (اباحه بدون [[حقّ]] [[رجوع]]): به اباحه‏ای که با تصرف در مال مباح لازم می‏‌شود، یعنی اباحه کننده نمی‏تواند از اباحه خود برگردد، اباحه لازم گفته می‏‌شود،<ref>التنقیح (الطهارة)، ج۱، ص:۳۳۳.</ref> مانند اباحه حاصل از معاطات که ـ بنابر قول به اینکه معاطات مفید اباحه است نه ملکیّت ـ     پس از تصرّف در [[مال]] مورد [[معامله]]، لازم می‏گردد. همچنین پس از تصرّف در [[مالی]] که صاحبش از آن [[اعراض]] کرده باشد. البته بنابر قولی که صرف اعراض مفید زوال ملکیّت نباشد<ref>جواهرالکلام، ج۲۱، ص:۶۴<ref/>
#'''[[اباحه]] [[مالکی]] ([[اذن]] یا اجازه [[مالک]] به تصرّف دیگری در مالش):''' تصرّف در مال کسی با اذن یا [[رضایت]] او [[مباح]] است. به این اباحه چون از سوی مالک است، اباحه مالکی گفته می‏‌شود، مانند اباحه خوردن غذای میهمانی از سوی میزبان. به نظر برخی اباحه حاصل از معاطات بنابر اینکه مفید اباحه باشد نه [[ملک]]، اباحه مالکی است<ref>مسالک الافهام، ج۳، ص:۱۴۸</ref>. این اباحه اگر از طرف مالک انشاء شود، اباحه انشایی و اگر از قراین و شواهد حالی فهمیده شود، اباحه تقدیری نام دارد <ref>جواهرالکلام، ج۲۱، ص:۶۴.</ref>. گاه از اباحه مالکی معنای دیگری [[اراده]] می‏‌شود که استناد اباحه به ملکیّت است؛ به این معنا که برای هر مالکی انواع تصرّفات در ملکش جایز و مباح است. این جواز مستند به ملکیّت مالک است <ref>مصباح الفقاهة، ج۲، ص:۸۶</ref>
# [[اباحه]] [[مالکی]] ([[اذن]] یا اجازه [[مالک]] به تصرّف دیگری در مالش):  
#'''اباحه مجّانی:''' اباحه رایگان و بدون عوض، مقابل اباحه معوّض.
تصرّف در مال کسی با اذن یا [[رضایت]] او [[مباح]] است. به این اباحه چون از سوی مالک است، اباحه مالکی گفته می‏‌شود، مانند اباحه خوردن غذای میهمانی از سوی میزبان. به نظر برخی اباحه حاصل از معاطات بنابر اینکه مفید اباحه باشد نه [[ملک]]، اباحه مالکی است) <ref>مسالک الافهام، ج۳، ص:۱۴۸<ref/>.
#'''اباحه مَحض: (اذن در [[تصرف]] بدون تملیک <ref>مسالک الافهام، ج۳، ص:۱۴۸</ref> و یا اباحه تکلیفی <ref>جواهرالکلام، ج۲۱، ص:۶۴</ref>):''' از اباحه به معنای اول به اباحه [[خالص]] <ref>مصباح الفقاهة، ج۲، ص:۸۶</ref>، اباحه صرف،<ref>العناوین، ج۲، ص:۱۱۷</ref> اباحه مجرّد<ref> بلغة الفقیه، ج۲، ص:۶۶.</ref> یا مجرّد از ملک <ref>جواهر الکلام، ج۲۲، ص:۲۱۴.</ref> نیز تعبیر شده است. اباحه محض مفید ملک نیست و تنها مجوّز تصرف است <ref>جواهر الکلام، ج۲۲، ص:۲۱۴.</ref> که با اذن صریح یا قراین و شواهد حالی حاصل می‏‌شود، مانند غذایی که میزبان جلوی میهمان می‏‌گذارد؛<ref>مسالک‏الافهام، ج۱۰، ص:۶۰</ref> همچنین اباحه محض لزوم‌‏آور نیست؛ بنابر این مالک پس از اباحه می‏تواند [[رجوع]] کند. در معاطات گرچه [[اختلافات]] بسیاری وجود دارد ولی برخی، [[ظهور]] [[کلام]] مشهور را در این دانسته‏اند که معاطات مفید اباحه محض است. <ref>العناوین، ج۲، ص:۱۱۷. </ref>
این اباحه اگر از طرف مالک انشاء شود، اباحه انشایی و اگر از قراین و شواهد حالی فهمیده شود، اباحه تقدیری نام دارد <ref>جواهرالکلام، ج۲۱، ص:۶۴<ref/>..
#'''[[اباحه]] مضمون: (اباحه به شرط ضمان در صورت تلف):''' از آن در باب [[تجارت]] سخن رفته است. اگر کسی [[مالی]] را برای دیگری اباحه کند به شرط آنکه مباح‏له در صورت تلف [[مال]]، ضامن مثل یا قیمت آن باشد، صحیح است، ولی اگر به این شرط [[مباح]] کند که مباح‏له مبلغ معیّنی را ضامن باشد، به نظر برخی [[باطل]] است.  <ref>بلغة الفقیه، ج۲، ص:۶۲</ref>
گاه از اباحه مالکی معنای دیگری [[اراده]] می‏‌شود که استناد اباحه به ملکیّت است؛ به این معنا که برای هر مالکی انواع تصرّفات در ملکش جایز و مباح است. این جواز مستند به ملکیّت مالک است <ref>مصباح الفقاهة، ج۲، ص:۸۶<ref/>
#'''اباحه مطلق (اباحه تمام تصرّفات):''' اگر هرنوع تصرّف، حتّی تصرّفِ متوقّف بر [[ملک]]، مانند فروش کالای مورد اباحه جایز باشد، به آن اباحه مطلق گویند.<ref>بلغة الفقیه، ج۲، ص:۶۲.</ref> اباحه مطلق یا از طرف [[شارع]] است و یا از جانب [[مالک]]. به مشهور نسبت داده شده که [[معامله]] معاطاتی مفید اباحه مطلق است<ref>بلغة الفقیه، ج۲، ص:۷۳-۷۴</ref>
#اباحه مجّانی: اباحه رایگان و بدون عوض، مقابل اباحه معوّض
#'''اباحه مُعَوَّض(اباحه در مقابل عوض):''' به اباحه چیزی در عوض اباحه یا تملیک چیزی دیگر، اباحه معوّض گفته می‏‌شود، مانند اینکه کسی انتفاع از [[زمین]] خود را برای دیگری مباح نماید؛ به شرط آنکه او نیز انتفاع از خانه‏‌اش را برای وی مباح کند، یا مالی را به او تملیک نماید. از این موضوع در باب تجارت بحث شده است.
#اباحه مَحض: (اذن در [[تصرف]] بدون تملیک <ref>مسالک الافهام، ج۳، ص:۱۴۸<ref/>   / اباحه تکلیفی <ref>جواهرالکلام، ج۲۱، ص:۶۴<ref/>):
#'''اباحه [[واقعی]] (مباح بودن چیزی در واقع):''' اباحه واقعی در مقابل اباحه ظاهری، عبارت است از مباح بودن واقع چیزی بدون در نظر گرفتن [[علم]] و [[جهل]] مکلّف، مانند مباح بودن [[نوشیدن آب]] یا خوردن مردار در حال [[اضطرار]]<ref>مصباح الفقاهة، ج۱، ص:۵۰۴.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۱، ص:۲۲۱-۲۲۷.</ref>
از اباحه به معنای اول به اباحه [[خالص]] <ref>مصباح الفقاهة، ج۲، ص:۸۶<ref/ اباحه صرف، <ref>العناوین، ج۲، ص:۱۱۷<ref/> اباحه مجرّد <ref> بلغة الفقیه، ج۲، ص:۶۶<ref/> یا مجرّد از ملک <ref>جواهر الکلام، ج۲۲، ص:۲۱۴<ref/> نیز تعبیر شده است. اباحه محض مفید ملک نیست و تنها مجوّز تصرف است <ref>جواهر الکلام، ج۲۲، ص:۲۱۴<ref/> که با اذن صریح یا قراین و شواهد حالی حاصل می‏‌شود، مانند غذایی که میزبان جلوی میهمان می‏گذارد؛<ref>مسالک‏الافهام، ج۱۰، ص:۶۰</ref> همچنین اباحه محض لزوم‏آور نیست؛ بنابر این مالک پس از اباحه می‏تواند [[رجوع]] کند.
در معاطات گرچه [[اختلافات]] بسیاری وجود دارد ولی برخی، [[ظهور]] [[کلام]] مشهور را در این دانسته‏اند که معاطات مفید اباحه محض است. <ref>العناوین، ج۲، ص:۱۱۷. </ref>
# [[اباحه]] مضمون: (اباحه به شرط ضمان در صورت تلف): از آن در باب [[تجارت]] سخن رفته است. اگر کسی [[مالی]] را برای دیگری اباحه کند به شرط آنکه مباح‏له در صورت تلف [[مال]]، ضامن مثل یا قیمت آن باشد، صحیح است، ولی اگر به این شرط [[مباح]] کند که مباح‏له مبلغ معیّنی را ضامن باشد، به نظر برخی [[باطل]] است.  <ref>بلغة الفقیه، ج۲، ص:۶۲</ref>
#اباحه مطلق (اباحه تمام تصرّفات): اگر هرنوع تصرّف، حتّی تصرّفِ متوقّف بر [[ملک]]، مانند فروش کالای مورد اباحه جایز باشد، به آن اباحه مطلق گویند. <ref>بلغة الفقیه، ج۲، ص:۶۲</ref> اباحه مطلق یا از طرف [[شارع]] است و یا از جانب [[مالک]]. به مشهور نسبت داده شده که [[معامله]] معاطاتی مفید اباحه مطلق است<ref>بلغة الفقیه، ج۲، ص:۷۳-۷۴</ref>
#اباحه مُعَوَّض(اباحه در مقابل عوض): به اباحه چیزی در عوض اباحه یا تملیک چیزی دیگر، اباحه معوّض گفته می‏‌شود، مانند اینکه کسی انتفاع از [[زمین]] خود را برای دیگری مباح نماید؛ به شرط آنکه او نیز انتفاع از خانه‏اش را برای وی مباح کند، یا مالی را به او تملیک نماید. از این موضوع در باب تجارت بحث شده است.
#اباحه [[واقعی]] (مباح بودن چیزی در واقع): اباحه واقعی در مقابل اباحه ظاهری، عبارت است از مباح بودن واقع چیزی بدون در نظر گرفتن [[علم]] و [[جهل]] مکلّف، مانند مباح بودن [[نوشیدن آب]] یا خوردن مردار در حال [[اضطرار]]<ref>مصباح الفقاهة، ج۱، ص:۵۰۴. </ref>
 
.<ref>[[[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۲، ص:۶۶.</ref>


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش