امام حسن مجتبی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'قطع' به 'قطع'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
جز (جایگزینی متن - 'قطع' به 'قطع')
خط ۲۷۸: خط ۲۷۸:
*و این، زمانی بود که [[رسول خدا]]{{صل}} تمام آنان و کسانی را که پس از وی به [[حکومت]] می‌رسیدند، در [[خواب]] دید، و این مسئله او را ناراحت و کار را بر وی سخت کرد؛ در این حال، [[خداوند]] این [[آیه]] را فرستاد که: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref>، و مراد از درخت ملعونه، [[بنی‌امیه]] است، و نیز فرمود: {{متن قرآن|لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ}}<ref>«شب قدر از هزار ماه بهتر است» سوره قدر، آیه ۳.</ref>، پس من بر له و علیه شما [[گواهی]] می‌دهم که [[حکومت]] و [[سلطنت]] شما [[پس از شهادت حضرت علی]]{{ع}} جز همان هزار ماهی نخواهد بود که [[خداوند]] در کتاب خود مقرر فرموده است.
*و این، زمانی بود که [[رسول خدا]]{{صل}} تمام آنان و کسانی را که پس از وی به [[حکومت]] می‌رسیدند، در [[خواب]] دید، و این مسئله او را ناراحت و کار را بر وی سخت کرد؛ در این حال، [[خداوند]] این [[آیه]] را فرستاد که: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref>، و مراد از درخت ملعونه، [[بنی‌امیه]] است، و نیز فرمود: {{متن قرآن|لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ}}<ref>«شب قدر از هزار ماه بهتر است» سوره قدر، آیه ۳.</ref>، پس من بر له و علیه شما [[گواهی]] می‌دهم که [[حکومت]] و [[سلطنت]] شما [[پس از شهادت حضرت علی]]{{ع}} جز همان هزار ماهی نخواهد بود که [[خداوند]] در کتاب خود مقرر فرموده است.
*و اما تو ای [[عمرو بن عاص]]؛ ای بدگوی لعین ابتر (بی‌دنباله)! تو فقط به سگ میمانی؛ ابتدای کار تو با مادرت که بدکاره بود، شروع شد، و تو بر فراشی مشترک [[تولد]] یافتی و مردانی از [[قریش]] به نام‌های: [[ابوسفیان بن حرب]]، [[ولید بن مغیره]]، [[عثمان بن حارث]]، [[نضر بن حارث بن کلده]] و [[عاص بن وائل]] ادعای [[سرپرستی]] تو را داشتند و هر کدامشان تو را [[فرزند]] خود می‌دانست، و در آخر، پدرت کسی شد که در حسب از همه [[پست‌تر]]، و در [[منصب]]، از همه خبیث‌تر و خلاصه، بدکاره‌ترینشان بود؛
*و اما تو ای [[عمرو بن عاص]]؛ ای بدگوی لعین ابتر (بی‌دنباله)! تو فقط به سگ میمانی؛ ابتدای کار تو با مادرت که بدکاره بود، شروع شد، و تو بر فراشی مشترک [[تولد]] یافتی و مردانی از [[قریش]] به نام‌های: [[ابوسفیان بن حرب]]، [[ولید بن مغیره]]، [[عثمان بن حارث]]، [[نضر بن حارث بن کلده]] و [[عاص بن وائل]] ادعای [[سرپرستی]] تو را داشتند و هر کدامشان تو را [[فرزند]] خود می‌دانست، و در آخر، پدرت کسی شد که در حسب از همه [[پست‌تر]]، و در [[منصب]]، از همه خبیث‌تر و خلاصه، بدکاره‌ترینشان بود؛
*حال تو برای [[سخنرانی]] برخاسته و می‌گویی: من بدگوی [[محمد]]{{صل}} هستم! و پدرت عاص نیز می‌گفت: [[محمد]]{{صل}} مردی بی‌نسل است و پسری ندارد، و اگر بمیرد نسلش [[قطع]] خواهد شد که [[خداوند]] [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ}}<ref>«بی‌گمان (دشمن) سرزنشگر تو خود بی‌پساوند است» سوره کوثر، آیه ۳.</ref> را نازل فرمود، و این، در حالی بود که مادرت هنوز نزد [[عبد]] [[قیس]] رفته و خواهان فسادکاری (انجام [[عمل]] [[نامشروع]]) بود و در جایجای آنجا خودفروشی می‌کرد، و تو ای عمرو، در تمام مکان‌هایی که [[رسول خدا]]{{صل}} حضور داشت، از بدترین [[دشمنان]] و [[تکذیب]] کنندگان او بودی؛ سپس تو از افراد آن کشتی شدی که برای کشتن [[جعفر بن ابی‌طالب]] و سایر [[مهاجران]] به سوی دیار [[حبشه]] و [[نجاشی]] رهسپار شد، و در نهایت نیز گریبان خودت را گرفت و نقشه‌ات جواب عکس داد، و امیدت به نابودی‌ گرایید، و تلاشت به [[شکست]] انجامید، و نقشه‌ات بر آب شد، "و [[خداوند]] ندای [[کافران]] را [[پست]] و ندای [[خدا]] ([[دعوت]] [[اسلام]]) را بلند کرد"<ref>توبه، ص۴۰.</ref>.
*حال تو برای [[سخنرانی]] برخاسته و می‌گویی: من بدگوی [[محمد]]{{صل}} هستم! و پدرت عاص نیز می‌گفت: [[محمد]]{{صل}} مردی بی‌نسل است و پسری ندارد، و اگر بمیرد نسلش قطع خواهد شد که [[خداوند]] [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ}}<ref>«بی‌گمان (دشمن) سرزنشگر تو خود بی‌پساوند است» سوره کوثر، آیه ۳.</ref> را نازل فرمود، و این، در حالی بود که مادرت هنوز نزد [[عبد]] [[قیس]] رفته و خواهان فسادکاری (انجام [[عمل]] [[نامشروع]]) بود و در جایجای آنجا خودفروشی می‌کرد، و تو ای عمرو، در تمام مکان‌هایی که [[رسول خدا]]{{صل}} حضور داشت، از بدترین [[دشمنان]] و [[تکذیب]] کنندگان او بودی؛ سپس تو از افراد آن کشتی شدی که برای کشتن [[جعفر بن ابی‌طالب]] و سایر [[مهاجران]] به سوی دیار [[حبشه]] و [[نجاشی]] رهسپار شد، و در نهایت نیز گریبان خودت را گرفت و نقشه‌ات جواب عکس داد، و امیدت به نابودی‌ گرایید، و تلاشت به [[شکست]] انجامید، و نقشه‌ات بر آب شد، "و [[خداوند]] ندای [[کافران]] را [[پست]] و ندای [[خدا]] ([[دعوت]] [[اسلام]]) را بلند کرد"<ref>توبه، ص۴۰.</ref>.
*و اما گفتارت درباره [[عثمان]]؛ ای بی حیای بی‌دین! تو خود در خانه‌اش [[آتش]] انداختی و سپس به [[فلسطین]] گریخته، در [[انتظار]] [[عاقبت]] [[فتنه]] بودی و به محض شنیدن خبر [[قتل عثمان]] خود را به طور کامل در [[اختیار]] [[معاویه]] قرار دادی، و [[دین]] خود را ای خبیث به دنیای دیگری فروختی، و ما قصد نداریم تو را به خاطر [[بغض]] خود بر ما [[سرزنش]] نمی‌کنیم؛ زیرا تو از زمان [[جاهلیت]] و [[اسلام]] پیوسته [[دشمن]] ما [[بنی‌هاشم]] بودی و تو همان هستی که [[رسول خدا]]{{صل}} را با هفتاد [[بیت]] [[شعر]] هجو کردی، و آن [[حضرت]] به درگاه [[خداوند]] فرمود: "خداوندا! من [[شعر]] گفتن را به نکویی نمی‌دانم، و سزاوار هم نیست که [[شعر]] بگویم؛ خداوندا! در برابر هر [[بیت]] شعری که [[عمروعاص]] گفته است، هزار بار او را [[لعن]] فرما!"
*و اما گفتارت درباره [[عثمان]]؛ ای بی حیای بی‌دین! تو خود در خانه‌اش [[آتش]] انداختی و سپس به [[فلسطین]] گریخته، در [[انتظار]] [[عاقبت]] [[فتنه]] بودی و به محض شنیدن خبر [[قتل عثمان]] خود را به طور کامل در [[اختیار]] [[معاویه]] قرار دادی، و [[دین]] خود را ای خبیث به دنیای دیگری فروختی، و ما قصد نداریم تو را به خاطر [[بغض]] خود بر ما [[سرزنش]] نمی‌کنیم؛ زیرا تو از زمان [[جاهلیت]] و [[اسلام]] پیوسته [[دشمن]] ما [[بنی‌هاشم]] بودی و تو همان هستی که [[رسول خدا]]{{صل}} را با هفتاد [[بیت]] [[شعر]] هجو کردی، و آن [[حضرت]] به درگاه [[خداوند]] فرمود: "خداوندا! من [[شعر]] گفتن را به نکویی نمی‌دانم، و سزاوار هم نیست که [[شعر]] بگویم؛ خداوندا! در برابر هر [[بیت]] شعری که [[عمروعاص]] گفته است، هزار بار او را [[لعن]] فرما!"
*سپس تو ای عمرو! ای کسی که دنیای دیگری را بر [[دین]] خود برگزیدی، هدایای بسیار نزد [[نجاشی]] روانه ساخته، برای بار دوم قصد دیدن او را داشتی، و [[شکست]] [[سفر]] اول تو از [[سفر]] دوم تو مانع نشد، و در هر دو [[سفر]] خائب و خاسر و آزرده بازگشتی؛ تو قصد کشتن [[جعفر]] و اصحابش را داشتی، و و هنگامی که آرزویت تو را به [[خطا]] انداخت، به سوی [[دوست]] خود، [[عمارة بن ولید]] بازگشتی.
*سپس تو ای عمرو! ای کسی که دنیای دیگری را بر [[دین]] خود برگزیدی، هدایای بسیار نزد [[نجاشی]] روانه ساخته، برای بار دوم قصد دیدن او را داشتی، و [[شکست]] [[سفر]] اول تو از [[سفر]] دوم تو مانع نشد، و در هر دو [[سفر]] خائب و خاسر و آزرده بازگشتی؛ تو قصد کشتن [[جعفر]] و اصحابش را داشتی، و و هنگامی که آرزویت تو را به [[خطا]] انداخت، به سوی [[دوست]] خود، [[عمارة بن ولید]] بازگشتی.
خط ۴۴۴: خط ۴۴۴:
===واقعیت چیست؟===
===واقعیت چیست؟===
*آنچه گفته شد، پاسخ به اتهاماتی بود که درباره ازدواج‌ها و طلاق‌های متعدد [[امام حسن]]{{ع}} مطرح شده بود. واقعیت، این است که [[امام]] در [[طول عمر]]، بیشتر از هشت یا ده<ref>صلح الحسن{{ع}}، راضی آل یاسین، ص۲۵.</ref> [[همسر]] نداشته است که تعدادی از این [[همسران]]، [[کنیز]] بوده‌اند و داشتن این تعداد [[همسر]] در آن زمان برای بیشتر [[مردم]]، امری طبیعی بوده است؛ بلکه برخی تعداد همسرانشان بیش از این بوده<ref>ابن‌سعد در کتاب طبقات خود، ضمن بیان شرح حال صحابه، درباره همسران متعدد ایشان نیز مطالبی نقل کرده است که برای نمونه به تعدادی از این افراد اشاره می‌کنیم و خوانندگان پژوهشگر میتوانند به اصل کتاب مراجعه کنند؛ به نقل او، عمر بن خطاب، نه زن؛ عثمان، نه زن؛ طلحه، هشت زن؛ زبیر، نه زن؛ عبدالرحمن بن عوف، پانزده زن و «امهات شتی» (زن‌های دیگر)؛ سعد بن ابی وقاص، یازده زن؛ و محمد بن مسلمه، هفت زن داشته‌اند.</ref>، در حالی که کسی متعرض آنان نشده است. حال چه شد که در بین این [[مردم]]، فقط [[امام حسن]]{{ع}} [[هدف]] این حملات بی‌شرمانه [[دشمنان]] قرار گرفت؟ آیا نمی‌توان [[حدس]] زد که این رقم‌های بسیار بزرگ، خود، نشانه ساختگی بودن این [[احادیث]] است؟ چرا [[ابوطالب مکی]] که تعداد [[همسران امام حسن]]{{ع}} را ۲۵۰ یا سیصد تن می‌داند، جز چند نفر از آنها نام نمی‌برد؟ چرا مؤرخان که به [[پیروزی]] از [[ابوالحسن مدائنی]]، واقدی و مکی تعداد [[زنان]] [[امام]] را بیش از هشت تن دانسته‌اند، بیشترین آماری که درباره [[فرزندان]] [[امام]] داده‌اند، بیش از ۳۱ تن نیست؟ البته در این باره هم [[اختلاف]] فراوانی هست؛ و [[فرزندان]] ایشان را از هفت تا ۳۱ تن یاد کرده‌اند<ref>تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۲۲۸؛ اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۲۱۳؛ کشف الغمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۲، ص۱۵۲؛ البدء و التاریخ، بسوی، ج۵، ص۷۴؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۴، ص۱۶۸؛ ناسخ التواریخ، سپهر، ص۲۷۰. از ابوطالب مکی باید پرسید: اگر امام، چهارصد همسر داشت، پس چرا بیش از ۳۱ فرزند نداشت؟ آیا همه آن زنان، نازا بودند؟ آیا امام به داشتن فرزند رغبتی نداشت و یا از پرداخت هزینه زندگی و تأمین معاش آنها عاجز بود؟</ref>.
*آنچه گفته شد، پاسخ به اتهاماتی بود که درباره ازدواج‌ها و طلاق‌های متعدد [[امام حسن]]{{ع}} مطرح شده بود. واقعیت، این است که [[امام]] در [[طول عمر]]، بیشتر از هشت یا ده<ref>صلح الحسن{{ع}}، راضی آل یاسین، ص۲۵.</ref> [[همسر]] نداشته است که تعدادی از این [[همسران]]، [[کنیز]] بوده‌اند و داشتن این تعداد [[همسر]] در آن زمان برای بیشتر [[مردم]]، امری طبیعی بوده است؛ بلکه برخی تعداد همسرانشان بیش از این بوده<ref>ابن‌سعد در کتاب طبقات خود، ضمن بیان شرح حال صحابه، درباره همسران متعدد ایشان نیز مطالبی نقل کرده است که برای نمونه به تعدادی از این افراد اشاره می‌کنیم و خوانندگان پژوهشگر میتوانند به اصل کتاب مراجعه کنند؛ به نقل او، عمر بن خطاب، نه زن؛ عثمان، نه زن؛ طلحه، هشت زن؛ زبیر، نه زن؛ عبدالرحمن بن عوف، پانزده زن و «امهات شتی» (زن‌های دیگر)؛ سعد بن ابی وقاص، یازده زن؛ و محمد بن مسلمه، هفت زن داشته‌اند.</ref>، در حالی که کسی متعرض آنان نشده است. حال چه شد که در بین این [[مردم]]، فقط [[امام حسن]]{{ع}} [[هدف]] این حملات بی‌شرمانه [[دشمنان]] قرار گرفت؟ آیا نمی‌توان [[حدس]] زد که این رقم‌های بسیار بزرگ، خود، نشانه ساختگی بودن این [[احادیث]] است؟ چرا [[ابوطالب مکی]] که تعداد [[همسران امام حسن]]{{ع}} را ۲۵۰ یا سیصد تن می‌داند، جز چند نفر از آنها نام نمی‌برد؟ چرا مؤرخان که به [[پیروزی]] از [[ابوالحسن مدائنی]]، واقدی و مکی تعداد [[زنان]] [[امام]] را بیش از هشت تن دانسته‌اند، بیشترین آماری که درباره [[فرزندان]] [[امام]] داده‌اند، بیش از ۳۱ تن نیست؟ البته در این باره هم [[اختلاف]] فراوانی هست؛ و [[فرزندان]] ایشان را از هفت تا ۳۱ تن یاد کرده‌اند<ref>تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۲۲۸؛ اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۲۱۳؛ کشف الغمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۲، ص۱۵۲؛ البدء و التاریخ، بسوی، ج۵، ص۷۴؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۴، ص۱۶۸؛ ناسخ التواریخ، سپهر، ص۲۷۰. از ابوطالب مکی باید پرسید: اگر امام، چهارصد همسر داشت، پس چرا بیش از ۳۱ فرزند نداشت؟ آیا همه آن زنان، نازا بودند؟ آیا امام به داشتن فرزند رغبتی نداشت و یا از پرداخت هزینه زندگی و تأمین معاش آنها عاجز بود؟</ref>.
*[[پژوهشگران]] [[اندیشمند]] با [[تأمل]] در مباحث و حوادث [[تاریخی]] و نیز موضوعات مطرح شده درباره [[پیشوایان دینی]] به ویژه [[امامان معصوم]]{{عم}} به دسیسه بودن این‌گونه موارد پی خواهند برد. این مسئله را می‌توان همانند موضوع [[ایمان آوردن]] [[ابوطالب]]{{ع}} دانست که [[دشمنان]] [[مکتب اهل بیت]] و [[جانشینان راستین]] [[رسول خدا]]{{صل}} به [[نفی]] آن می‌پرداختند؛ با اینکه بسیاری از [[اصحاب]] و شخصیت‌های معروف همانند [[ابوبکر بن ابی قحافه]]، [[عمر بن خطاب]] و [[عثمان بن عفان]] و پدرانشان به طور [[قطع]] و [[یقین]] از [[مشرکان]] و [[بت‌پرستان]] بودند و همه مورخان بر آن هم‌نظر هستند، اما هیچ نوع سخنانی درباره آنها ابراز نمی‌دارند و آن را مطرح نمی‌کنند؛ اما وقتی از [[ابوطالب]]{{ع}} [[سخن]] گفته می‌شود، [[آیات]] و روایاتی را [[نقل]] کرده، بی‌رحمانه‌ترین اظهار نظرها را بیان می‌دارند.
*[[پژوهشگران]] [[اندیشمند]] با [[تأمل]] در مباحث و حوادث [[تاریخی]] و نیز موضوعات مطرح شده درباره [[پیشوایان دینی]] به ویژه [[امامان معصوم]]{{عم}} به دسیسه بودن این‌گونه موارد پی خواهند برد. این مسئله را می‌توان همانند موضوع [[ایمان آوردن]] [[ابوطالب]]{{ع}} دانست که [[دشمنان]] [[مکتب اهل بیت]] و [[جانشینان راستین]] [[رسول خدا]]{{صل}} به [[نفی]] آن می‌پرداختند؛ با اینکه بسیاری از [[اصحاب]] و شخصیت‌های معروف همانند [[ابوبکر بن ابی قحافه]]، [[عمر بن خطاب]] و [[عثمان بن عفان]] و پدرانشان به طور قطع و [[یقین]] از [[مشرکان]] و [[بت‌پرستان]] بودند و همه مورخان بر آن هم‌نظر هستند، اما هیچ نوع سخنانی درباره آنها ابراز نمی‌دارند و آن را مطرح نمی‌کنند؛ اما وقتی از [[ابوطالب]]{{ع}} [[سخن]] گفته می‌شود، [[آیات]] و روایاتی را [[نقل]] کرده، بی‌رحمانه‌ترین اظهار نظرها را بیان می‌دارند.
*نکته دیگری که نباید از نظر دور داشت، شرایط زمانی [[حضرت امام حسن مجتبی]]{{ع}} می‌باشد؛ زیرا ایشان زمانی زمام امور را به دست گرفت که با جاه‌طلبی‌ها و دنیاگرایی‌های بعضی از [[صحابه]]، سه [[جنگ]] خانمان‌سوز بر [[جامعه اسلامی]] و [[حکومت]] نوپای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[تحمیل]] شد که نتیجه آنها صدها کشته و بی‌سرپرست شدن [[زنان]] و [[کودکان]] و [[سرپرستی]] این [[خانواده‌ها]] به عهده [[حاکم اسلامی]] بود؛ وقتی شخصی چون [[معاویه بن ابی‌سفیان]] [[خلیفه]] باشد، که به هیچ چیز جز مطامع [[دنیایی]] [[فکر]] نمی‌کند، باید [[امام]] [[راستین]] [[جامعه]] و [[جانشین]] [[حقیقی]] [[رسول خدا]]{{صل}} برای [[رفع گرفتاری]] [[مردم]] [[جامعه]] بکوشد؛ به این [[دلیل]]، [[سرپرستی]] خانواده‌های بی‌سرپرست به عهده [[امام زمان]] که [[حضرت امام حسن مجتبی]]{{ع}} بود، افتاد و عده‌ای به قصد [[تخریب]] [[شخصیت]] این [[شخصیت]] [[کریم]] کار [[انسانی]] و [[اسلامی]] [[امام حسن]] را با تعابیر آن‌چنانی به سخره گرفتند تا به [[زعم]] خود، مانع خدمت‌رسانی به محرومان و [[مستضعفان]] شوند.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[امام حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «امام حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)|اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص۱۴۸-۱۵۰ و [[حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۰۶-۴۰۷.</ref>
*نکته دیگری که نباید از نظر دور داشت، شرایط زمانی [[حضرت امام حسن مجتبی]]{{ع}} می‌باشد؛ زیرا ایشان زمانی زمام امور را به دست گرفت که با جاه‌طلبی‌ها و دنیاگرایی‌های بعضی از [[صحابه]]، سه [[جنگ]] خانمان‌سوز بر [[جامعه اسلامی]] و [[حکومت]] نوپای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[تحمیل]] شد که نتیجه آنها صدها کشته و بی‌سرپرست شدن [[زنان]] و [[کودکان]] و [[سرپرستی]] این [[خانواده‌ها]] به عهده [[حاکم اسلامی]] بود؛ وقتی شخصی چون [[معاویه بن ابی‌سفیان]] [[خلیفه]] باشد، که به هیچ چیز جز مطامع [[دنیایی]] [[فکر]] نمی‌کند، باید [[امام]] [[راستین]] [[جامعه]] و [[جانشین]] [[حقیقی]] [[رسول خدا]]{{صل}} برای [[رفع گرفتاری]] [[مردم]] [[جامعه]] بکوشد؛ به این [[دلیل]]، [[سرپرستی]] خانواده‌های بی‌سرپرست به عهده [[امام زمان]] که [[حضرت امام حسن مجتبی]]{{ع}} بود، افتاد و عده‌ای به قصد [[تخریب]] [[شخصیت]] این [[شخصیت]] [[کریم]] کار [[انسانی]] و [[اسلامی]] [[امام حسن]] را با تعابیر آن‌چنانی به سخره گرفتند تا به [[زعم]] خود، مانع خدمت‌رسانی به محرومان و [[مستضعفان]] شوند.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[امام حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «امام حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)|اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص۱۴۸-۱۵۰ و [[حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۰۶-۴۰۷.</ref>


۲۱۷٬۵۷۱

ویرایش