جز
جایگزینی متن - 'رقیب' به 'رقیب'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
جز (جایگزینی متن - 'رقیب' به 'رقیب') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
*بر اساس آنچه گذشت، در مییابیم که ملکه [[زهد]] عبارت است از مساوی بودن وجود [[دنیا]] و عدم آن، به نزد کسی که این ملکه را بهدست آورده است. اینچنین کس، اگر [[دنیا]] را بهدست آورد از آن خوشحال نخواهد شد، و اگر آن را از دست بدهد بدان [[اندوهگین]] نخواهد گشت. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز در اشاره به همین مطلب فرمودهاند: "برای [[زاهد]]، تفاوتی ندارد که [[دنیا]] نصیب چه کسی شود" <ref>{{متن حدیث| لَا يُبَالِيَ مَنْ أَكَلَ الدُّنْيَا}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۲۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۵۸.</ref>. | *بر اساس آنچه گذشت، در مییابیم که ملکه [[زهد]] عبارت است از مساوی بودن وجود [[دنیا]] و عدم آن، به نزد کسی که این ملکه را بهدست آورده است. اینچنین کس، اگر [[دنیا]] را بهدست آورد از آن خوشحال نخواهد شد، و اگر آن را از دست بدهد بدان [[اندوهگین]] نخواهد گشت. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز در اشاره به همین مطلب فرمودهاند: "برای [[زاهد]]، تفاوتی ندارد که [[دنیا]] نصیب چه کسی شود" <ref>{{متن حدیث| لَا يُبَالِيَ مَنْ أَكَلَ الدُّنْيَا}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۲۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۵۸.</ref>. | ||
*برخی از [[اهل دل]] نیز که با بهرهگیری از [[احادیث اهل بیت]]{{عم}}، بر آن رفتهاند که: "[[دنیا]] و هر آنچه در آن است، مانند [[زمین]] و کرمها و حشراتی است که در آن است"<ref>{{عربی| ان الدنیا و ما فیها بمنزلة الأرض و ما فیها من الدودات و الحشرات}}</ref> درست دریافته و [[نیکو]] گفتهاند!. از این رو، کسانی که [[زهد]] را "کراهت از [[دنیا]] و [[دشمن]] داشتن آن" دانستهاند، سخن به صواب نگفتهاند!؛ چه خودِ ناخوشداشتن نیز در شمار [[دل]] مشغولیهای دنیائی است، حال آنکه نمیسزد که [[زاهد]] جز از [[حضرت حق]] [[دل]] مشغولی دیگری داشته باشد. *آری! زاهدان از [[دنیا]] گریزانند، امّا [[دل]] خود را حتّی به فرار از آن نیز مشغول نمینمایند. شاید فرمایش [[امام]] [[معصوم]]{{ع}}: "[[دنیا]] مردار است و آنانکه در طلب آنند، سگان میباشند"<ref>{{متن حدیث| الدُّنْيَا جِيفَةٌ وَ طَالِبُهَا كِلَابٌ}}؛ بحار الأنوار، ج۸۴، ص۲۸۹.</ref>؛ نیز، اشاره به همین مطلب داشته باشد. چه در مقابل سگان، شیرمردان عرصه توحیدند که نه به [[دنیا]]، که حتّی به [[گریز]] از آن نیز توجّهی نمیکنند!. | *برخی از [[اهل دل]] نیز که با بهرهگیری از [[احادیث اهل بیت]]{{عم}}، بر آن رفتهاند که: "[[دنیا]] و هر آنچه در آن است، مانند [[زمین]] و کرمها و حشراتی است که در آن است"<ref>{{عربی| ان الدنیا و ما فیها بمنزلة الأرض و ما فیها من الدودات و الحشرات}}</ref> درست دریافته و [[نیکو]] گفتهاند!. از این رو، کسانی که [[زهد]] را "کراهت از [[دنیا]] و [[دشمن]] داشتن آن" دانستهاند، سخن به صواب نگفتهاند!؛ چه خودِ ناخوشداشتن نیز در شمار [[دل]] مشغولیهای دنیائی است، حال آنکه نمیسزد که [[زاهد]] جز از [[حضرت حق]] [[دل]] مشغولی دیگری داشته باشد. *آری! زاهدان از [[دنیا]] گریزانند، امّا [[دل]] خود را حتّی به فرار از آن نیز مشغول نمینمایند. شاید فرمایش [[امام]] [[معصوم]]{{ع}}: "[[دنیا]] مردار است و آنانکه در طلب آنند، سگان میباشند"<ref>{{متن حدیث| الدُّنْيَا جِيفَةٌ وَ طَالِبُهَا كِلَابٌ}}؛ بحار الأنوار، ج۸۴، ص۲۸۹.</ref>؛ نیز، اشاره به همین مطلب داشته باشد. چه در مقابل سگان، شیرمردان عرصه توحیدند که نه به [[دنیا]]، که حتّی به [[گریز]] از آن نیز توجّهی نمیکنند!. | ||
*[[غزالی]] را در این [[مقام]] سخنی شیرین است. سخن او -با تقریر ما-چنین است: "آنکه [[دنیا]] را ناخوش میدارد به همان [[دنیا]] مشغول شده است، همانگونه که آنکه به [[دنیا]] میل و رغبت دارد، به آن مشغول است؛ چه هر چه مشغولیّت به غیر [[خداوند متعال]] باشد، حجابی است که [[بنده]] را از [[خدا]] محجوب میدارد، و هیچ حجابی بین [[انسان]] و [[خداوند]] بهجز پرداختن تو به غیر او - جلَّ وعلا! - نیست. و تو در حالت [[بغض دنیا]] همچنان به [[نفس]] خویشتن و خواستهای آن مشغولی، از این رو در این حالت هم از [[خداوند]] محجوبی، همان گونه که در حالت [[دوست]] داشتن خود و امیال خود در حجابی. و هیچ تفاوتی میان این دو حالت نیست، چرا که در هر حال مشغول بودن به دیگری، [[دل]] مشغولی است، که [[انسان]] را از [[خداوند]] باز میدارد. مثال این مطلب، آن است که [[عاشق]] در [[مجلسی]] که در آن هم | *[[غزالی]] را در این [[مقام]] سخنی شیرین است. سخن او -با تقریر ما-چنین است: "آنکه [[دنیا]] را ناخوش میدارد به همان [[دنیا]] مشغول شده است، همانگونه که آنکه به [[دنیا]] میل و رغبت دارد، به آن مشغول است؛ چه هر چه مشغولیّت به غیر [[خداوند متعال]] باشد، حجابی است که [[بنده]] را از [[خدا]] محجوب میدارد، و هیچ حجابی بین [[انسان]] و [[خداوند]] بهجز پرداختن تو به غیر او - جلَّ وعلا! - نیست. و تو در حالت [[بغض دنیا]] همچنان به [[نفس]] خویشتن و خواستهای آن مشغولی، از این رو در این حالت هم از [[خداوند]] محجوبی، همان گونه که در حالت [[دوست]] داشتن خود و امیال خود در حجابی. و هیچ تفاوتی میان این دو حالت نیست، چرا که در هر حال مشغول بودن به دیگری، [[دل]] مشغولی است، که [[انسان]] را از [[خداوند]] باز میدارد. مثال این مطلب، آن است که [[عاشق]] در [[مجلسی]] که در آن هم رقیب حضور دارد و هم [[معشوق]]، نگران رقیب بوده از [[معشوق]] به رقیب بپردازد؛ این [[شرک]] و دوبینی است، همانگونه که اگر به نفرت از رقیب نیز مشغول شود و از [[معشوق]] روی بگرداند، همین بُغض از رقیب نیز [[شرک]] در [[عشق]] است؛ هرچند [[شرک]] در این مورد کمتر از [[شرک]] در مورد پیشین است"<ref>{{عربی| إن الكاره للدنيا مشغول بالدنيا، كما أن الراغب فيها مشغول بها، و الشغل بما سوي الله حجاب عن الله - تعالي! -، و لا حجاب بينك و بين الله الا شغلك بغيره؛ وأنت لاتزال مشغولا بنفسك و شهواتها، فلاتزال محجوبا عنه حتي أن شغلك ببغض نفسك و شهواتها، شغل عن الله، كحبك نفسك و شهواها من غير فرق لأن الشغل شغل.و مثاله مثال الرقيب في المجلس فإن التفت العاشق بالرقيب منصرفا عن المعشوق فهو شرك، وإن التفت بغض الرقيب وانصرف عن المعشوق بذلك البغض فهو أيضا - شرك في العشق، الا أن هذا أخف من ذلك}}</ref>. کوتاه سخن آنکه [[زهد]] عبارت است از فراغت از تمامی تعلّقات دنیائی، هرچند آن تعلّق، ناخوش داشتن خود [[دنیا]] باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۵۹.</ref>. | ||
*این درجه، از چنان فضیلتی برخوردار است که [[خداوند]] در [[مدح]] آن، در [[قرآن کریم]] سخنی رانده است که از مرتبه [[مدح]] نیز فراتر است: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیدهدمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی میستایند * مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref>. مراد از این [[آیه]]، آن است که هیچ چیزی اینان را از یاد [[خداوند]] باز نمیدارد. از این رو میتوان گفت که در این [[آیه]]، خرید و فروش تنها از باب مثال ذکر شده است؛ و به همین خاطر در آیهای دیگر، [[ثروت]] و [[فرزندان]] را جایگزین آن فرموده است: {{متن قرآن|لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«ای مؤمنان! مبادا داراییها و فرزندانتان شما را از یاد خداوند باز دارد » سوره منافقون، آیه ۹.</ref>؛ چه هیچ چیزی بیش از این دو [[انسان]] را به [[دنیا]] مشغول نمیسازد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۵۹-۲۶۰.</ref>. | *این درجه، از چنان فضیلتی برخوردار است که [[خداوند]] در [[مدح]] آن، در [[قرآن کریم]] سخنی رانده است که از مرتبه [[مدح]] نیز فراتر است: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیدهدمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی میستایند * مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref>. مراد از این [[آیه]]، آن است که هیچ چیزی اینان را از یاد [[خداوند]] باز نمیدارد. از این رو میتوان گفت که در این [[آیه]]، خرید و فروش تنها از باب مثال ذکر شده است؛ و به همین خاطر در آیهای دیگر، [[ثروت]] و [[فرزندان]] را جایگزین آن فرموده است: {{متن قرآن|لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«ای مؤمنان! مبادا داراییها و فرزندانتان شما را از یاد خداوند باز دارد » سوره منافقون، آیه ۹.</ref>؛ چه هیچ چیزی بیش از این دو [[انسان]] را به [[دنیا]] مشغول نمیسازد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۵۹-۲۶۰.</ref>. | ||
*[[گریز]] از دام [[دنیا]] که [[آدمی]] به آن فریفته نشود، تنها برای انگشتشماری از مردان مرد حاصل میشود؛ که [[خداوند]] [[نفس]] آنان را رهائی بخشیده از این دامگه رهایشان میسازد. این رهائی تنها بهوسیله مجاهدات شرعی و ریاضتهای [[دینی]] میسّر است، که با کاشتن نهال [[زهد]] در [[دل]]، و سپس آبیاری آن ممکن میگردد؛ تا سرانجام این درخت [[مبارک]] در [[قلب]] به ثمر رسیده، [[آدمی]] را به بالاترین [[مقامات]] [[قرب]] [[حضرت حق]] واصل نماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ}}<ref>«ای مردم! بیگمان وعده خداوند راستین است بنابراین زندگانی این جهان شما را نفریبد و (زنهار!) آن فریبکار شما را به (آمرزش) خداوند فریفته نگرداند» سوره فاطر، آیه ۵.</ref>. اینکه [[اهل دل]] همچون برّهای که از گرگ گرسنه فرار میکند، از [[دنیا]] گریزانند، بهخاطر همین تهدیدی است که در این [[آیه شریفه]] و دهها نمونه مشابه آن، ذکر شده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۶۰.</ref>. | *[[گریز]] از دام [[دنیا]] که [[آدمی]] به آن فریفته نشود، تنها برای انگشتشماری از مردان مرد حاصل میشود؛ که [[خداوند]] [[نفس]] آنان را رهائی بخشیده از این دامگه رهایشان میسازد. این رهائی تنها بهوسیله مجاهدات شرعی و ریاضتهای [[دینی]] میسّر است، که با کاشتن نهال [[زهد]] در [[دل]]، و سپس آبیاری آن ممکن میگردد؛ تا سرانجام این درخت [[مبارک]] در [[قلب]] به ثمر رسیده، [[آدمی]] را به بالاترین [[مقامات]] [[قرب]] [[حضرت حق]] واصل نماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ}}<ref>«ای مردم! بیگمان وعده خداوند راستین است بنابراین زندگانی این جهان شما را نفریبد و (زنهار!) آن فریبکار شما را به (آمرزش) خداوند فریفته نگرداند» سوره فاطر، آیه ۵.</ref>. اینکه [[اهل دل]] همچون برّهای که از گرگ گرسنه فرار میکند، از [[دنیا]] گریزانند، بهخاطر همین تهدیدی است که در این [[آیه شریفه]] و دهها نمونه مشابه آن، ذکر شده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۶۰.</ref>. |