مذحج در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۰٬۲۹۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۱
خط ۶۱: خط ۶۱:


علاوه بر موارد فوق، باید به حضور پُر رنگ مذحجیان در وقایع [[سال ۵۱ هجری]] و نیز [[همراهی]] آنان در حوادث [[سال ۶۸ هجری]] اشاره کرد.<ref>عمر کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۶۲-۱۰۶۳</ref> ضمن این که از نقش مذحجیان در [[نبرد]] با [[شبیب خارجی]] در [[سال ۷۶ هجری]] و حضور در حوادث [[سال ۱۲۲ هجری]] نیز نباید [[غافل]] بود. <ref>عمر کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۶۲-۱۰۶۳</ref>
علاوه بر موارد فوق، باید به حضور پُر رنگ مذحجیان در وقایع [[سال ۵۱ هجری]] و نیز [[همراهی]] آنان در حوادث [[سال ۶۸ هجری]] اشاره کرد.<ref>عمر کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۶۲-۱۰۶۳</ref> ضمن این که از نقش مذحجیان در [[نبرد]] با [[شبیب خارجی]] در [[سال ۷۶ هجری]] و حضور در حوادث [[سال ۱۲۲ هجری]] نیز نباید [[غافل]] بود. <ref>عمر کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۶۲-۱۰۶۳</ref>
==اعلام و مشاهیر [[قبیله مذحج]] در [[جاهلیت]] و [[اسلام]]==
بی‌گمان از نشانه‌های [[قدرت]] [[قبایل عرب]]، قدرتمندی مردان برجسته هر [[قبیله]] است. آنان در کنار افراد برجسته خود می‌توانستند، [[مدیریت]] حوادث را در دست گیرند و نسبت به [[قبایل]] دیگر به موقعیت بهتری دست یافته حتی گاه [[رهبری]] قبایل دیگر را نیز به دست گیرند.
قبیله مذحج هم به عنوان یکی از بزرگترین و قدرتمندترین این قبایل، به [[یقین]]، تعدادی بیشمار از این چهره‌های برجسته و ممتاز داشت. وجود چنین شخصیت‌های برجسته‌ای، [[مذحج]] را از جایگاه بسیار والایی در [[سلسله]] مراتب [[اجتماعی]] دوران [[جاهلی]] برخوردار کرده بود. همچنان که [[پس از ظهور]] اسلام نیز، [[رجال]] و شخصیت‌های متعدد این قبیله با خط مشی‌های مختلف، نقش آفرین بسیاری از حوادث و وقایع [[صدر اسلام]] شدند و در [[سرنوشت]] بسیاری از [[مسلمانان]] تأثیری عمیق بر جای نهادند. اسامی ذیل تنها معرفی بخشی از این شخصیت‌های ممتاز و برجسته این قبیله در ایام جاهلیت و اسلام است:
===أعلام و رجال [[مذحج]] در جاهلیت===
#[[ابو ربیعه أفوه بن عمرو بن مالک أودی]]: [[أفوه بن عمرو]] از [[نسل]] [[أود بن صعب بن سعد العشیرة بن مذحج]] است. وی از بزرگان [[عرب]] و شجاعان‌شان در عرب و نیز در شمار شعرای جاهلی و از أشهر حکماء عرب محسوب می‌شد. <ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۳۸۹.</ref> [[محمد بن سائب کلبی]] را چنین ستود: {{عربی|"كان الأفوه من كبار الشعراء القدماء في الجاهلية، وكان سيد قومه وقائدهم في حروبهم، وكانوا يصدرون عن رأيه"}}<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۳۸۹.</ref>
#[[حارث بن معاویة بن قیس]]: [[حارث بن معاویة بن قیس بن کعب بن معقل کاهن]] مشهور به "[[مأمور الحارثی]]"، در عرب شخصی به پایه او در [[کهانت]] نبود. مذحجیان بدون امر او به کاری دست نمی‌زدند و یا از کاری پا پس نمی‌کشیدند.<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۲۷۸.</ref>
#[[ذو الغُصّة أبو عُمَیْر]]: نام اصلی او [[حُصَیْن بن یزید بن شداد] حارثیّ] بود و صد سال بر [[قوم]] خود [[ریاست]] کرد.<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۸۱-۸۲</ref> پسرانش به «فوارس الأرباع» [[شهرت]] داشتند و در [[جنگ‌ها]] هر کدام عهده‌دار [[فرماندهی]] یک چهارم [[سپاه]] بودند.<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۳۵۳.</ref>
#[[عبد یغوث حارثی]]: [[عبدیغوث بن صلاءة]] را از فحول شعرای [[جاهلی]] و شجاعی کم نظیر گفته‌اند. او از بزرگان قوم خود بود و آنان را در [[یوم]] الکلاب الثانی علیه [[بنی تمیم]] و هم‌پیمانانش [[رهبری]] کرد.<ref>بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج۱، ص۲۰۵.</ref>
#[[مرسوع بن حارث بن نار]]: از دلاوران [[مذحج]] از تیره [[بنی شاعر بن حارث بن مالک بن ربیعه]] که در [[جاهلیت]] به‌دست [[بنی‌اسد بن خزیمه]] کشته شد.<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۲۷۵</ref>
#[[أسماء بن دهر بن الحداء]]<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۳</ref> از بزرگان و رؤسای مذحج در جاهلیت که توسط [[بنی عقیل بن کعب]] کشته شد.
===أعلام و [[رجال]] مذحج در ابتدای [[اسلام]]===
#[[عمرو بن معدیکرب زبیدی مذحجی]]: از بزرگان و شعرا و [[شجاعان]] به نام [[عرب]]<ref>مرزبانی، معجم الشعراء، ص۳۳؛ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۳، ص۴۱۲.</ref> و صاحب [[شمشیر]] معروف صمصام<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۳، ص۴۱۲</ref> و مکنی به [[ابوثور]]<ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۲۰۱.</ref> و ملقب به [[فارس]] عرب. <ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۵۸.</ref> او در [[وفد]] [[بنی زبید]] در سال نهم به [[مدینه]] نزد [[رسول خدا]]{{صل}} حضور یافت و اسلام آورد اما دیری نگذشت که با [[رحلت نبی اکرم]]{{صل}} راه [[ارتداد]] در پیش گرفت.<ref>ابن‌اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۷۷۰.</ref> سپس دوباره اسلام آورد و در مدینه مدتی ساکن شد. <ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۲۰۲</ref> با آغاز [[فتوحات]] به [[عراق]] رفت و در فتوحات آن از جمله [[قادسیه]] شرکت کرد<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۵۹</ref> و در این [[جنگ]]، [[شجاعت]] بسیار از خود بروز داد.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۶، ص۳۷۰ و ۳۷۹.</ref>و در [[یرموک]] نیز حضور داشت و در آن یک چشم خود را از دست داد.<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۲۶۱</ref>
#[[یاسر بن عامر عنسی مذحجی]]: او و همسرش [[سمیه]] اولین [[شهید]] [[اسلام]] [[لقب]] گرفتند و کسانی بودند که [[پیامبر]]{{صل}} خطاب به آنان فرمود: ‌"صبراً [[آل]] [[یاسر]] موعدکم الجنة"<ref>ر. ک.ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۵۸۹.</ref>
#[[عمار بن یاسر]]: [[عمار بن یاسر بن عامر عنسی مذحجی]] از [[صحابی بزرگ رسول خدا]]{{صل}} است و از [[نخستین مسلمانان]]. با آغاز [[هجرت]] [[مسلمین]] به [[مدینه]]، به مدینه هجرت کرد و در تمام [[جنگ‌های پیامبر]]{{صل}} حاضر بود. بعد از [[وفات پیامبر]]{{صل}} از سوی عمر مدتی عهده‌دار [[امارت کوفه]] شد. او با به [[خلافت]] رسیدن [[امام علی]]{{ع}}، در [[یاری امام]] خود کوشید و در جنگ‌های [[جمل]] و [[صفین]] حضور یافت و سرانجام در این [[جنگ]] به دست [[معاویه]] و یارانش یا همان [[فئه باغیه]] به [[شهادت]] رسید. <ref>ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۶۲۶-۶۳۰</ref>
#[[مالک اشتر نخعی]]: [[مالک بن حارث بن عبدیغوث نخعی]] معروف به اشتر از بزرگترین [[شجاعان]] بود و [[رئیس]] [[قوم]] خود [[نخع]]. [[دوران جاهلیت]] را [[درک]] کرد و پس از [[پذیرش اسلام]] و در پی [[مهاجرت]] قومش به [[کوفه]]، به این [[شهر]] رفت و در آن ساکن شد. او در [[یرموک]] حضور یافت و در این جنگ از ناحیه [[چشم زخم]] برداشت. بدین جهت اشتر لقب گرفت. او از شرکت کنندگان در محاصره [[خانه]] [[عثمان]] بود. در ایام [[خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در جمل و صفین حضور یافت و از سوی [[حضرت]] به [[امارت]] مصر گماشته شد. او بر این قصد بود اما در میانه راه [[مسموم]] و به شهادت رسید. علی{{ع}} درباره‌اش فرمود: {{متن حدیث|رَحِمَ اللَّهُ مَالِكاً فَلَقَدْ كَانَ لِي كَمَا كُنْتَ لِرَسُولِ اللَّهُ}}<ref>زرکلی، الأعلام قاموس تراجم الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، ج۵، ص۲۵۹.</ref> مالک را به شجاعی بسیار [[بخشنده]] و عالمی بسیار [[فصیح]] ستوده‌اند.<ref>زرکلی، الأعلام قاموس تراجم الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، ج۵، ص۲۵۹.</ref>
#[[ابراهیم بن مالک]]:  [[ابراهیم بن مالک اشتر نخعی مذحجی]] [[فرمانده سپاه]] [[مختار بن عبیده ثقفی]] و [[قاتل]] [[عبید الله بن زیاد]]. <ref>بلاذری، انساب آلاشراف، ج۶، ص۴۲۶</ref> او پس از [[شهادت]] مختار به [[مصعب بن زبیر]] پیوست تا این که در [[جنگ]] با [[سپاهیان]] [[عبدالملک بن مروان]] کشته شد. <ref>بلاذری، انساب آلاشراف، ج۷، ص۹۱-۹۲؛ مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۳۶۲.</ref> عشایر [[آل ابراهیم]] مذحجیه در [[عراق]] از [[نسل]] اویند. <ref>کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲.</ref>
#[[هانی بن عروه]]: [[هانی بن عروه مرادی مذحجی]] را از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}}<ref>محمد السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین{{ع}}، ص۱۳۹ و علی النمازی الشاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۱۳۸.</ref> و [[یار]] [[صدیق]] امیرالمؤمنین علی{{ع}} <ref>محمد السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین{{ع}}، ص۱۳۹. </ref> و از اشراف و بزرگان [[شیعه در کوفه]] گفته‌اند.<ref>خیرالدین زرکلی،ج۸، ص۶۸.</ref> وی [[زعیم]] قبائل [[مذحج]] در [[زمان]] خود و میزبان [[مسلم بن عقیل]] -[[سفیر]] [[امام حسین]]{{ع}}- در [[کوفه]] بود<ref>ابوحنیفه احمد بن داوود الدینوری، الاخبار الطوال، ص۲۳۳.</ref> و بدین جهت توسط [[عبیدالله بن زیاد]] در بازار کوفه به شهادت رسید. <ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۳۷۸-۳۷۹؛ علی بن ابی الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۷-۲۸.</ref>
#[[اویس قرنی]]: او از [[اصحاب]] و حواریان علی{{ع}} است و به فرموده [[رسول خدا]]{{صل}} "خیر التابعین". <ref>شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۱، ص۳۱۵</ref> برخی [[اویس]] را "[[سید]] التابعین" گفته‌اند<ref>ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۲، ص۵۴۴؛ ابن العماد حنبلی، شذرات الذهب، ج۱، ص۲۱۴</ref> و [[نسب]] شریفش را [[أویس بن عامر بن جزء بن مالک بن عمرو بن سعد بن عصوان بن قرن مذحجی مرادی]] دانسته‌اند<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۳۴</ref> و با عباراتی همچون "ذو [[مناقب]] الشهیره" و "سید الزهاد زمانه" ستوده‌اند. <ref>ابن العماد حنبلی، شذرات الذهب، ج۱، ص۲۱۴</ref> او که منزلتی رفیع نزد [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{ع}} برخوردار بود، در [[نبرد صفین]] در کنار علی{{ع}} در حالی که از شدت [[پیکار]] شمشیرش شکسته شده بود و [[سپاه کوفه]] را به [[نبرد]] علیه [[شامیان]] [[تحریض]] می‌کرد، به شهادت رسید. <ref>حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۲، ص۳۶۶؛ ابن‌حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۶۲.</ref>
#[[کمیل بن زیاد]]: [[کمیل بن زیاد نخعی مذحجی]] صاحب سِرّ [[امام علی]]{{ع}} و [[راوی]] دعای مشهور [[کمیل]] از امام علی{{ع}}. وی از رؤسای [[شیعه]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۴۸۶.</ref> و مردی [[شریف]] و فرامینش در قومش [[مطاع]] بود. <ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۱۷.</ref>
#[[عبد الله بن حارث بن جزء]]: [[عبدالله بن حارث بن جزء بن عبدالله بن معدیکرب زبیدی]] حلیف [[أبی وداعة سهمی]] از [[اصحاب]] و [[راویان]] [[پیامبر]]{{صل}} و از حاضران در [[بدر]]. برخی او را از کشته شدگان [[جنگ]] یمامه گفته‌اند و برخی او را از ساکنان [[مصر]] دانسته‌اند و از [[مرگ]] او در این [[سرزمین]] خبر داده‌اند. <ref>ابن‌اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۹۹-۱۰۰.</ref>
#[[أبو عُمَیْر فَرْوة بن مُسیک غُطِیفیّ مُرادیّ]]: او را مردی شریف<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج ۶، ص۵۸.</ref> و شاعرپیشه<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۳۰.</ref> و از اصحاب و [[وفود]] کنندگان بر [[رسول الله]]{{صل}} گفته‌اند. [[رسول خدا]]{{صل}} او را به کارگزاری [[قبایل]] مراد و [[زبید]] و [[مذحج]] گماشت و [[خالد بن سعید بن عاص]] را همراه او برای جمع آوری [[زکات]] گسیل داشتند. <ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج ۶، ص۵۸.</ref> [[عمر بن خطاب]] نیز در ایام [[خلافت]] خود، او را متصدی [[صدقات]] [[مذحج]] کرد.<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۳۰.</ref>
#[[علقمة بن یزید مرادی]]: او را از اصحاب و وفود کنندگان بر پیامبر{{صل}} گفته‌اند. در [[فتوحات]] مصر حضور یافت و در ایام [[حکومت معاویه]] عهده‌دار [[امارت]] اسکندریه گردید. <ref>ابن‌اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۵۸۶.</ref>
#[[خولی]]، هلال، عبدالله و عبیدالله [[فرزندان]] [[عمرو بن زهیر جعفی]]: جملگی به تیره [[بنی‌حریم بن جعفی بن سعد العشیره]] منتسبند. آنان نزد پیامبر{{صل}} [[ایمان]] آوردند و در جنگ بزرگ بدر حضور یافتند. <ref>ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۰.</ref>
#[[عبدالرّحمن بن مُلْجَم تدْؤُلِیّ عامِریّ مُرادیّ]]: از حاضران در [[فتح مصر]] بود و به جهت آنکه از قراء [[قرآن]] و [[اهل]] [[فقه]] بود به دستور [[عمرو بن عاص]] در [[مصر]] ساکن گردید. [[عمر بن خطاب]] طی نامه‌ای از عمرو بن عاص خواست تا منزلی را برای [[عبدالرحمن بن مُلْجَم]] نزدیک [[مسجد]] [[تدارک]] ببیند تا او به [[مردم]] قرآن بیاموزد. مدتی بعد، [[ابن‌ملجم]] در جرگه [[خوارج]] درآمد و [[علی بن أبی طالب]]{{ع}} را به [[شهادت]] رساند. <ref>سمعانی، الانساب، ج۳، ص۲۵-۲۶.</ref>
#[[زیاد بن نضر بن بشر بن مالک بن دیان]]: از اشراف و بزرگان بود و در تمام جنگ‌های علی بن أبی طالب{{ع}} همراه ایشان حضور داشت. [[حضرت]] او را در [[جنگ صفین]] بر مقدمه [[سپاه]] گماشت. <ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ۲۷۲.</ref>
#[[أُذینة بن نضر]]: او را از اشراف [[شام]] گفته‌اند. <ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ۲۷۲.</ref>
#[[عمرو بن حجاج زُبیدی]]: او در [[روزگار]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[اسلام]] گروید<ref> ابن‌اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة فی معرفة الصحابه، ج۳، صص۷۰۹-۷۱۰.</ref> به هنگام واقعه [[ارتداد]] [[قبایل]] بعد از [[رحلت نبی اکرم]]{{صل}}، زبیدیان [[یمن]] به توصیه او در خواست [[عمرو بن معدیکرب]] جهت [[پیوستن]] زبیدیان به [[مخالفان]] [[حکومت مدینه]] را رد کرده، [[ثبات قدم]] ورزیدند و بر [[پایبندی]] خود به اسلام تأکید ورزیدند.<ref>ابن‌حجر العسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۱۱۱. </ref> [[عمرو بن حجاج]] در [[زمان]] [[امارت]] [[زیاد بن ابیه]] بر [[کوفه]]، با امضای شهادت‌نامه [[دروغین]] [[تمرد]] [[حجر بن عدی]] از [[حکومت معاویه]]، [[دست]] خود را به [[خون]] [[حجر بن عدی]] - این [[یار]] [[صدیق]] [[حضرت علی]]{{ع}} - آلود.<ref>احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۴.</ref> او را همچنین از جمله بزرگان [[شهر کوفه]] گفته‌اند که با [[نوشتن نامه به امام حسین]]{{ع}}، از ایشان جهت آمدن به کوفه [[دعوت]] به عمل آورده بود<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۳۵۳؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۵، ص۳۰.</ref> اما با آمدن [[عبیدالله بن زیاد]] به کوفه، عمرو بن حجاج به [[خدمت]] او درآمد. عمرو از کسانی بود که به دستور عبیدالله، [[هانی بن عروه]] را به قصر کشاند و موجبات [[اسارت]] و بعد [[شهادت]] او را فراهم آورد.<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، خامسه۱، ص۴۶۲؛ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۵، ص۴۴.</ref> وی همچنین در پراکنده کردن [[یاران]] [[مسلم بن عقیل]] تلاش بسیار کرد.<ref>ابوحنیفه احمد بن داوود الدینوری، الاخبار الطوال، ص۲۳۸. </ref> [[عمرو بن حجاج]] در [[کربلا]] [[مسئول]] ممانعت از رسیدن آب به خیام [[اباعبدالله الحسین]]{{ع}} گردید<ref> محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)،ج۵، ص۴۱۲؛ ابوعلی مسکویه، تجارت الامم، ج۲، ص۷۰. </ref> و در [[روز عاشورا]] به عنوان [[فرمانده]] جناح راست [[لشکر]] [[کوفه]] علیه [[سرور]] و [[سالار شهیدان]] و یارانش به [[کارزار]] پرداخت.<ref>ابوحنیفه احمد بن داوود الدینوری، الاخبار الطوال، ص۲۵۶؛ شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۹۵.</ref> در [[زمان]] شکل‌گیری [[قیام مختار]]، او به تحریک [[عبدالله بن مطیع]] - گماشته [[عبدالله بن زبیر]] بر کوفه - پرداخت و از سوی او [[فرماندهی]] دو هزار نفر را در [[جنگ]] با مختار برعهده گرفت.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، صص۲۸-۲۹؛ علی بن ابی‌الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۳. </ref> او همچنین در "[[یوم]] السبیع" به کمک دیگر اشراف ناراضی کوفه شتافت و [[مسئولیت]] [[جنگ]] در محله مراد را به عهده گرفت؛<ref>احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۸. </ref> اما با قبول [[شکست]] در برابر مختار و یارانش از کوفه گریخت و راه [[شراف]] و واقصه را در پیش گرفت. از آن پس دیگر خبری از او نشد.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، ص۵۲؛ ابوعلی مسکویه، تجارت الامم، ج۲، ص۱۷۵.</ref>
#[[کثیر بن شهاب حارثی مذحجی]]: او بر [[مذهب]] [[عثمانی]] بود و از [[مخالفان علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] ایشان.<ref>ر. ک. احمد بن یحیی البلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰۱.</ref> [[معاویه]] در ایام حکومتش، او را به [[امارت]] [[ولایت]] [[ری]] و دستبی گماشت اما اندکی بعد بر او [[غضب]] کرد و او را در [[دمشق]] به [[زندان]] افکند.<ref>احمد بن یحیی البلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰۱.</ref> در ایام [[امارت]] [[مغیرة بن شعبه]] در [[کوفه]] و [[بصره]]، [[کثیر بن شهاب]] بار دیگر به [[فرمانداری]] [[ولایت]] [[ری]] و دستبی [[منصوب]] شد<ref>احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۱۰ و علی بن ابی الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، صص۴۱۳-۴۱۴.</ref> و پس از [[مرگ]] [[مغیره]]، از سوی [[زیاد بن ابیه]] -[[حاکم]] جدید کوفه- در سمت خود ابقا گردید و همراه [[عبدالله بن حجاج تغلبی]] به [[جنگ]] [[مردم]] [[دیلم]] فرستاده شد.<ref>احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۱۰ و علی بن ابی الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، صص۴۱۳-۴۱۴.</ref> کثیر همچنین، از جمله [[شهادت]] دهندگان علیه [[حجر بن عدی]] است.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۶۹.</ref> زیاد بن ابیه، حجر بن عدی و یارانش را با کثیر بن شهاب و جمعی دیگر، همراه با شهادت [[نامه]] [[دروغین]] [[اشراف کوفه]]، نزد [[معاویه]] فرستاد.<ref>احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۶؛ علی بن ابی الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۸۴.</ref> در جریان [[قیام امام حسین]]{{ع}} و با ورود [[نماینده]] [[حضرت]] به کوفه، کثیر بن شهاب برای [[درهم]] شکستن [[قیام]] [[مسلم بن عقیل]]، تلاش بسیار از خود نشان داد. ابن‌زیاد به او که بزرگ مذحجیان کوفه بود دستور داد تا میان [[قبیله]] خود رفته، آنان را از اطراف مسلم پراکنده سازد؛ پس به دست او [[پرچم]] امانی داد تا آن را در مقابل یکی از درهای [[دار الاماره]] موسوم به "در رومی‌ها" بیفرازد و مردم را گرد خود جمع کند.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۹۲.</ref> او همچنین به همراه تعدادی دیگر از سران کوفه در این [[روز]]، به دستور [[عبیدالله بن زیاد]] بالای دار الاماره کوفه رفت و تا غروب [[آفتاب]] برای [[مردم کوفه]] [[سخنرانی]] کرد<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۳۷۰ و ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین، صص۱۰۳-۱۰۴.</ref> تا اینکه [[سپاه]] [[مسلم بن عقیل]] را از گرد او پراکنده ساختند و [[قیام]] او را به [[شکست]] کشاندند. در پی دستور [[یزید بن معاویه]] به [[عبیدالله بن زیاد]]، [[امارت]] ماسبذان و مهرجانقذف و [[حلوان]] و ماهین را به [[کثیر بن شهاب]] سپرد و از زمین‌های [[جبل]] به او [[اقطاع]] نمود. پس کثیر در آن زمین‌ها قصری ساخت که به قصر کثیر معروف بود.<ref>احمد بن یحیی البلاذری، فتوح البلدان، ص۳۰۱.</ref>
#[[شریک بن أعور بن حارث بن عبد یغوث]]: او را در شمار [[شجاعان]] گفته‌اند. وی از [[اصحاب امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} و از شرکت کنندگان در جنگ‌های [[جمل]] و [[صفین]] به همراه [[حضرت]] بود. <ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۲۸۱</ref>
#[[خلیفة بن عبدالله بن حارث]]: او همان [[مثلّم بن قیس بن معاویة بن سیحان]] رأس تیره [[مثّم بن قیس]] و کسی است که [[امام حسن]]{{ع}} در [[کوفه]] با دخترش [[عائشه]] [[ازدواج]] کرد. <ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۶</ref>
#[[سنان بن أنس بن عمرو نخعی]]: سنان از [[نسل]] [[وهبیل بن سعد بن مالک نخعی]] است<ref> هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۲۹۴.</ref> و از قاتلین [[امام حسین]]{{ع}} در [[کربلا]]. او همراه [[سپاه عمر بن سعد]] در کربلا حضور یافت و در [[روز عاشورا]] برای به [[شهادت]] رساندن امام حسین{{ع}} تلاش بسیار از خود نشان داد. گفته شده سنان در این [[روز]]، تیری به گلوی [[مبارک]] [[اباعبدالله]]{{ع}}<ref> ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۵، ص۱۱۸ و سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۱۲۵.</ref> و به [[نقلی]] به سینه ایشان زد.<ref> ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۱۱.</ref> همچنین نقل شده که او نیزه‌ای به پهلوی حضرت{{ع}} زد و ایشان را از اسب به [[زمین]] انداخت<ref> محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۵۳؛ شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۱۲.</ref> و در لحظات آخر [[حیات]] [[امام]]{{ع}} هم که پیوسته کسی به [[امام حسین]]{{ع}} نزدیک می‌شد و ضربه‌ای بر ایشان وارد می‌آورد او نیز، نیزه‌ای به شانه [[امام]]{{ع}} زد و سپس نیزه را به سینه [[حضرت]]{{ع}} فرو برد.<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، خامسه۱، صص۴۷۳-۴۷۴ و سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۱۲۵.</ref> برخی نقل‌ها از او به عنوان کسی که سر [[اباعبدالله الحسین]]{{ع}} را از [[بدن]] جدا کرد، نام برده‌اند.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۵۳؛ ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، صص۸۰-۸۱.</ref>
#[[شبث بن ربعی مذحجی]]: وی را از [[درک]] کنندگان ایام [[جاهلی]] و [[اسلامی]] گفته‌اند.<ref>تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، ص۴۳ و ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۶۸.</ref> [[شبث]] در واقعه [[ادعای پیامبری]] کردن سجاح در [[سال یازدهم هجری]]، با او همراه شد و اذان‌گوی مخصوص او گردید.<ref>علی بن الحسین المسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۴۸؛ علی بن ابی الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۵۶. </ref> اما اندکی بعد [[توبه]] کرد و به صفوف [[مسلمانان]] بازگشت. در [[زمان]] به [[خلافت]] رسیدن [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، به ایشان پیوست و در جریان [[واقعه جمل]]، [[علم]] [[مخالفت]] با [[امیر مؤمنان]]{{ع}} برافراشت و در کنار [[ابوموسی اشعری]]، [[مردم کوفه]] را از [[یاری]] حضرت{{ع}} برحذر ‌داشت.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۴۸۳ و علی بن ابی الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، صص۲۲۸-۲۲۹. </ref> شبث، در [[جنگ صفین]] با علی{{ع}} همراه شد<ref> نصر بن مزاحم المنقری، وقعة صفین، ص۲۰۵؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۱۷. </ref> و پیش از [[جنگ]]، همراه عده‌ای دیگر از [[کوفیان]]، به [[نمایندگی]] از سوی علی{{ع}}، نزد [[معاویه]] فرستاده شد.<ref>احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۰۲؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۷۳.</ref> اما در ادامه جنگ و در پی [[مکر]] [[عمرو بن عاص]] و به نیزه کردن قرآن‌ها، خواهان توقف فوری جنگ شد و خواهان [[حکمیت]] شد.<ref>نصر بن مزاحم المنقری، وقعة صفین، ص۱۹۷-۱۹۸.</ref> پس از پایان [[صفین]]، به [[خوارج]] پیوست و از سران ایشان گردید.<ref>ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۱، ص۵۵۵ و علی بن ابی الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۲۶.</ref> اما اندکی بعد [[توبه]] کرد و دوباره به [[سپاه امام]]{{ع}} پیوست<ref>احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۴۲. </ref> و از سوی [[امام]]{{ع}} [[فرماندهی]] [[جناح چپ]] [[لشکر]] [[کوفه]] را در [[جنگ نهروان]] بر عهده گرفت.<ref>ابوحنیفه احمد بن داوود الدینوری، الاخبار الطوال، ص۲۱۰؛ محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۸۵.</ref> [[پس از شهادت علی]]{{ع}} و واگذاری [[خلافت]] به [[معاویه]]، [[شبث]] نیز به او پیوست و به درخواست [[زیاد بن ابیه]]، شهادت‌نامه‌ای را علیه [[حجر بن عدی]] [[امضا]] کرد که منجر به [[شهادت]] او و یارانش شد.<ref>احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۴ و محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۶۹.</ref> با [[مرگ معاویه]]، شبث با جریان [[شیعی]] کوفه همراه شد و به [[همراهی]] جمعی از [[اشراف کوفه]]، از [[امام حسین]]{{ع}} برای آمدن به کوفه [[دعوت]] به عمل آورد.<ref>ابوحنیفه احمد بن داوود الدینوری، الاخبار الطوال، ص۲۲۹؛ شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۳۸. </ref> اما با آمدن ابن‌زیاد به [[شهر کوفه]]، شبث به او پیوست و به دستور وی، به همراه جمعی از اشراف کوفه [[یاران]] مسلم را از اطرافش پراکنده ساخت.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۳۸۱؛ شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، صص۵۲-۵۳ </ref> اندکی بعد، به دستور [[عبیدالله بن زیاد]] با هزار سوار، راهی [[کربلا]] شد<ref>احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۸ و ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۵، صص۸۹-۹۰.</ref> و در [[روز عاشورا]]، عهده‌دار فرماندهی پیاده [[نظام]] از سوی [[عمر بن سعد]] گردید.<ref>ابوحنیفه احمد بن داوود الدینوری، الاخبار الطوال ص۲۵۶</ref> پس از [[مرگ یزید]]، شبث به [[عبدالله بن زبیر]] پیوست و با [[عبدالله بن مطیع]] – گماشته [[ابن‌زبیر]] در [[کوفه]] - [[بیعت]] کرد و با آغاز [[قیام مختار]]، همراه بسیاری دیگر از [[اشراف کوفه]] در [[حمایت]] از ابن‌مطیع وارد [[جنگ]] با مختار شد.<ref>ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۵۳؛ علی بن ابی الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۰.</ref> پس از [[شکست]]، وی نیز به مانند بسیاری از قتله [[کربلا]] به سوی [[بصره]] گریخت و به [[مصعب بن زبیر]] پیوست.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، ص۹۴ و ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، صص۱۹۷-۱۹۸. </ref> با [[تسلط]] [[عبدالملک بن مروان]] بر تمام [[بلاد اسلامی]] با او همراه شد و در [[نبرد]] با [[ازارقه]] شرکت جست.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، صص۱۲۳-۱۲۴ و علی بن ابی الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، صص۲۸۲-۲۸۴.</ref>
#[[زحر بن قیس بن مالک]]: او ازکارگزاران [[عثمان]] در سرزمین‌های [[جبل]] بود.<ref>ابوحنیفه احمد بن داوود الدینوری، الاخبار الطوال، ص۱۵۶. </ref> پس از [[قتل عثمان]]، به [[خدمت]] امیرالمؤمنین علی{{ع}} درآمد. علی{{ع}} او را همراه با نامه‌ای به سوی [[جریر بن عبدالله بجلی]] - عامل عثمان در [[ری]] و [[همدان]]- فرستاد تا از [[مردم]] آن مناطق برای [[حضرت]]{{ع}} بیعت بگیرند.<ref>نصر بن مزاحم المنقری، وقعة الصفین، صص:۱۵-۱۶و ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۲، صص۵۰۰-۵۰۱.</ref> او همچنین در جنگ‌های [[جمل]] و [[صفین]] در کنار علی{{ع}} حضور یافت<ref>ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۴۷.</ref> و حضرت او را برمدائن گماشت.<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۷.</ref> [[پس از شهادت امام علی]]{{ع}}، [[زحر]] به [[معاویه]] و کارگزارانش پیوست و با امضای شهادت‌نامه [[دروغین]] علیه [[حجر بن عدی]]، اسباب شهادتش را فراهم آورد.<ref>احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۵ و محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۷۰.</ref> در [[زمان]] [[امارت]] [[عبیدالله بن زیاد]] بر کوفه، به دستور او، [[رئیس]] پاسبانان کوفه شد <ref>احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۹.</ref> و پس از [[شهادت امام حسین]]{{ع}}، عهده‌دار [[مسئولیت]] انتقال [[سرهای شهدا]] و [[اسراء]] به [[شام]] گردید.<ref> ابوحنیفه احمد بن داوود الدینوری، الاخبار الطوال، ص۲۶۰.</ref> پس از [[مرگ یزید]]، [[زحر بن قیس]] با [[عبدالله بن زبیر]] همراه شد و به همراه [[کارگزار]] او ابن‌مطیع در تلاشی نافرجام، مانع از [[قیام مختار]] گردید.<ref>ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۶، ص۲۳۱ و علی بن ابی الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۷.</ref> وی با [[شکست]] [[شورش]] [[اشراف کوفه]] علیه مختار، به [[بصره]] گریخت و به [[مصعب بن زبیر]] پیوست.<ref>احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۸ و محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، صص۴۵-۵۲. </ref> [[زحر]] در [[جنگ]] مصعب بن زبیر با [[عبدالملک بن مروان]]، با [[وعده]] [[امارت]] [[اصفهان]] از [[سپاه]] [[مصعب]] جدا شد و به [[عبدالملک]] پیوست.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۵۶ و ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، صص۲۳۴-۲۳۵. </ref> او در [[زمان]] امارت [[حجاج بن یوسف ثقفی]]، به جنگ [[شبیب بن یزید]] خارجی رفت اما زخمی و شکست خورده به [[کوفه]] بازگشت و به واسطه شجاعت‌هایش در جنگ، مورد [[اکرام]] و تقدیر فراوان [[حجاج]] قرار داد.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۶، ص۲۴۳؛ علی بن ابی الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، صص۴۰۸-۴۰۹.</ref>
علاوه بر موارد فوق، از اسامی: [[الجَدّ بن ربیعة حَکَمِیّ]]،<ref>ابن‌اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة فی معرفة الصحابه، ج ۳، ص۳۱۶</ref> [[شریح بن هانی بن یزید]] –از شرکت کنندگان در جنگ‌های قادسـیه، مهران، [[جمل]]، صفین و نهروان در رکاب علی{{ع}}، <ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۲۸۶</ref> [[عمرو بن زرارة بن قیس]]،<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۲۹۰.</ref> [[أبو المعزی عمرو بن عبد الحارث اَوْدِیّ]] -[[رئیس]] مَذْحِج فی قادسیّه-،<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۲.</ref> و... نیز می‌توان به عنوان دیگر شخصیت‌های [[قوم]] [[مذحج]] در [[جاهلیت]] و [[اسلام]] اشاره کرد.


==منابع==
==منابع==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش