جابر بن عبدالله انصاری در تاریخ اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۸ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۵۳
، ۲۸ اکتبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
جز (جایگزینی متن - 'بدهی' به 'بدهی') |
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ') |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
[[جابر بن عبدالله بن عمرو بن حرام انصاری]]، از [[طایفه]] [[خزرج]] و یکی از بزرگان صحابة [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است. مادرش، نسیبه، دختر [[عقبة بن عدی]] است و کنیهاش [[ابوعبدالله]] یا [[ابوعبدالرحمان]] میباشد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۱۹؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۰۷.</ref>. وی در سال دوم [[ظهور اسلام]] در [[عقبه]] همراه [[پدر]] بود. خود میگوید: [[رسول خدا]]{{صل}} در ۲۱ [[غزوه]] و [[جنگ]] حاضر بود که من در نوزده غزوه آن شرکت داشتم<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۲۱۶؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۲، ص۵۱۹.</ref>. ولی [[جابر]] در جنگهای [[بدر]] و [[اُحد]] شرکت نداشت، زیرا پدرش او را منع کرد، | [[جابر بن عبدالله بن عمرو بن حرام انصاری]]، از [[طایفه]] [[خزرج]] و یکی از بزرگان صحابة [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است. مادرش، نسیبه، دختر [[عقبة بن عدی]] است و کنیهاش [[ابوعبدالله]] یا [[ابوعبدالرحمان]] میباشد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۱۹؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۰۷.</ref>. وی در سال دوم [[ظهور اسلام]] در [[عقبه]] همراه [[پدر]] بود. خود میگوید: [[رسول خدا]]{{صل}} در ۲۱ [[غزوه]] و [[جنگ]] حاضر بود که من در نوزده غزوه آن شرکت داشتم<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۲۱۶؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۲، ص۵۱۹.</ref>. ولی [[جابر]] در جنگهای [[بدر]] و [[اُحد]] شرکت نداشت، زیرا پدرش او را منع کرد، لکن در آب دادن، به [[مسلمانان]] کمک میکرد. پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} در تمام [[جنگها]] حاضر بود، در [[صفین]] هم در رکاب [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} حاضر بوده است<ref>الغارات، ثقفی کوفی (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۳۹۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۲۰؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۰۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۲۱۷؛ ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۱، ص۱۸۸.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جابر بن عبدالله انصاری (مقاله)|مقاله «جابر بن عبدالله انصاری»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۱۰۵.</ref> | ||
==پدر جابر== | ==پدر جابر== | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
عبدالله با [[عمرو بن جموح]]، [[همسر]] [[خواهر]] خود [[انس]] و الفتی داشت و هر دو در [[اُحد]] کشته شدند و به خاطر همین علاقه پیامبر{{صل}} [[دستور]] داد تا آن دو را در یک [[قبر]] [[دفن]] کنند. پس از گذشت ۴۶ سال از [[جنگ اُحد]]، سیل قبرشان را خراب کرد و وقتی [[جابر]] خواست [[بدن]] آنها را به جای دیگری انتقال دهد، هیچ گونه تغییری در جسدشان دیده نشد مثل آنکه دیروز دفن شدهاند؛ حتی مقداری از بوتههای اسپند که روی پاهای عبدالله ریخته بودند، [[تغییر]] نکرده بود. عبدالله دستش را بر جراحتی که در صورت داشت، نهاده بود، جابر خواست دست او را در کنارش نهد ولی همین که دست او را از روی صورتش برداشت، [[خون]] تازه جاری شد و به ناچار دست را به جای خود برگردانید تا خون ایستاد. | عبدالله با [[عمرو بن جموح]]، [[همسر]] [[خواهر]] خود [[انس]] و الفتی داشت و هر دو در [[اُحد]] کشته شدند و به خاطر همین علاقه پیامبر{{صل}} [[دستور]] داد تا آن دو را در یک [[قبر]] [[دفن]] کنند. پس از گذشت ۴۶ سال از [[جنگ اُحد]]، سیل قبرشان را خراب کرد و وقتی [[جابر]] خواست [[بدن]] آنها را به جای دیگری انتقال دهد، هیچ گونه تغییری در جسدشان دیده نشد مثل آنکه دیروز دفن شدهاند؛ حتی مقداری از بوتههای اسپند که روی پاهای عبدالله ریخته بودند، [[تغییر]] نکرده بود. عبدالله دستش را بر جراحتی که در صورت داشت، نهاده بود، جابر خواست دست او را در کنارش نهد ولی همین که دست او را از روی صورتش برداشت، [[خون]] تازه جاری شد و به ناچار دست را به جای خود برگردانید تا خون ایستاد. | ||
جابر میگوید: در [[روز]] اُحد بر بالین [[پدر]] آمده و او را کشته دیدم، در حالی که اعضای او را بریده بودند، ناراحت شده، [[گریه]] کردم. [[اصحاب]] مرا از گریه باز میداشتند ولی [[رسول خدا]] مرا [[نهی]] نکرد. | جابر میگوید: در [[روز]] اُحد بر بالین [[پدر]] آمده و او را کشته دیدم، در حالی که اعضای او را بریده بودند، ناراحت شده، [[گریه]] کردم. [[اصحاب]] مرا از گریه باز میداشتند ولی [[رسول خدا]] مرا [[نهی]] نکرد. لکن وقتی که عمهام گریه کرد، پیامبر{{صل}} به او فرمود: "چرا گریه میکنی، با آنکه [[ملائکه]] [[آسمان]] بر او سایه افکندهاند تا وقتی که او را برداشته، دفن کنید"<ref>مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۹۸؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۲۳۲؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۸، ص۳۱ و ج۲۰، ص۱۳۱.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جابر بن عبدالله انصاری (مقاله)|مقاله «جابر بن عبدالله انصاری»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۱۰۵-۱۰۷.</ref> | ||
==جابر و [[غزوه ذات الرقاع]]<ref>از آن جهت به ذات الرقاع معروف است که در کنار کوهی که دارای قلههای سرخ و سیاه و سفیدست، اتفاق افتاد. پیامبر شب شنبه دهم محرم سال ۴۷ هجری از مدینه بیرون آمدند و روز یکشنبه که پنج روز از محرم باقی مانده بود به صرار (چاهی قدیمی که در سه میلی مدینه است) بازگشتند (المغازی، واقدی، ج۱، ص۳۹۵).</ref>== | ==جابر و [[غزوه ذات الرقاع]]<ref>از آن جهت به ذات الرقاع معروف است که در کنار کوهی که دارای قلههای سرخ و سیاه و سفیدست، اتفاق افتاد. پیامبر شب شنبه دهم محرم سال ۴۷ هجری از مدینه بیرون آمدند و روز یکشنبه که پنج روز از محرم باقی مانده بود به صرار (چاهی قدیمی که در سه میلی مدینه است) بازگشتند (المغازی، واقدی، ج۱، ص۳۹۵).</ref>== | ||
خط ۲۵۷: | خط ۲۵۷: | ||
مادرش، نسیبه، دختر [[عقبة بن عدی]] است و کنیهاش، [[ابو عبدالله]] یا [[ابو عبدالرحمان]] بوده است<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۱۹؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۰۷.</ref>. | مادرش، نسیبه، دختر [[عقبة بن عدی]] است و کنیهاش، [[ابو عبدالله]] یا [[ابو عبدالرحمان]] بوده است<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۱۹؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۰۷.</ref>. | ||
وی در سال دوم همراه [[پدر]] در [[عقبه]] بود؛ خود میگوید: [[رسول خدا]] {{صل}} خود در ۲۱ [[غزوه]] و [[جنگ]] حاضر بود که من در نوزده غزوه آن شرکت داشتم<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۲۱۶؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۲، ص۵۱۹.</ref>. ولی او در [[بدر]] و [[أحد]] شرکت نداشت؛ زیرا پدرش او را از این کار بازداشت. | وی در سال دوم همراه [[پدر]] در [[عقبه]] بود؛ خود میگوید: [[رسول خدا]] {{صل}} خود در ۲۱ [[غزوه]] و [[جنگ]] حاضر بود که من در نوزده غزوه آن شرکت داشتم<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۲۱۶؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۲، ص۵۱۹.</ref>. ولی او در [[بدر]] و [[أحد]] شرکت نداشت؛ زیرا پدرش او را از این کار بازداشت. لکن در آب دادن به [[مسلمانان]] کمک میکرد. پس از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} در تمام [[جنگها]] حاضر بود و در [[صفین]] هم در رکاب [[امیر المؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} حاضر بود<ref>الغارات، ثقفی کوفی (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۳۹۳؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۲۰؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۰۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۲۱۷؛ ریحانة الادب، مدرس تبریزی، ج۱، ص۱۸۸.</ref>. | ||
از خصوصیات [[جابر]] این بود که شاربش (موی بالای لب) را خیلی کوتاه و محاسنش را با [[حنا]] حضاب میکرد. او همان کسی است که پیامبر اسلام {{صل}} به وسیله او به [[امام باقر]]{{ع}} [[سلام]] رسانید و اول کسی است که [[حسین بن علی]]{{ع}} را پس از [[شهادت]]، [[زیارت]] کرد<ref>ر.ک: جلد دوم دایرة المعارف صحابه.</ref>. | از خصوصیات [[جابر]] این بود که شاربش (موی بالای لب) را خیلی کوتاه و محاسنش را با [[حنا]] حضاب میکرد. او همان کسی است که پیامبر اسلام {{صل}} به وسیله او به [[امام باقر]]{{ع}} [[سلام]] رسانید و اول کسی است که [[حسین بن علی]]{{ع}} را پس از [[شهادت]]، [[زیارت]] کرد<ref>ر.ک: جلد دوم دایرة المعارف صحابه.</ref>. |