←مقدمه
(صفحهای تازه حاوی « {{امامت}} <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل...» ایجاد کرد) |
(←مقدمه) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
[[امام]] در خطبهای به [[زندگی]] ننگین [[عمرو عاص]] اشاره کرده میفرماید: «او با [[معاویه]] [[بیعت]] نکرد مگر اینکه بر او شرط کرد که در برابر آن [[بهائی]] دریافت دارد، در این [[معامله]] شوم، [[دست]] فروشنده هیچگاه به [[پیروزی]] نرسد و [[سرمایه]] خریدار به [[رسوائی]] کشد (اکنون که آنها روی [[بلاد مسلمین]] و [[حکومت]] [[امت اسلامی]] این چنین بیرحمانه معامله میکنند) شما آماده [[پیکار]] شوید و ساز و برگ آن را فراهم سازید که [[آتش]] آن زبانه کشیده و شعلههای آن بالا گرفته است، [[صبر]] و [[استقامت]] را [[شعار]] خویش سازید که [[نصرت]] و پیروزی را به سوی شما فرامی خواند».<ref>{{متن حدیث|وَ لَمْ يُبَايِعْ حَتَّى شَرَطَ أَنْ يُؤْتِيَهُ عَلَى اَلْبَيْعَةِ ثَمَناً فَلاَ ظَفِرَتْ يَدُ اَلْبَائِعِ وَ خَزِيَتْ أَمَانَةُ اَلْمُبْتَاعِ فَخُذُوا لِلْحَرْبِ أُهْبَتَهَا وَ أَعِدُّوا لَهَا عُدَّتَهَا فَقَدْ شَبَّ لَظَاهَا وَ عَلاَ سَنَاهَا وَ اِسْتَشْعِرُوا اَلصَّبْرَ فَإِنَّهُ أَدْعَى إِلَى اَلنَّصْر}}نهج البلاغه، خطبه ۲۶.</ref> | [[امام]] در خطبهای به [[زندگی]] ننگین [[عمرو عاص]] اشاره کرده میفرماید: «او با [[معاویه]] [[بیعت]] نکرد مگر اینکه بر او شرط کرد که در برابر آن [[بهائی]] دریافت دارد، در این [[معامله]] شوم، [[دست]] فروشنده هیچگاه به [[پیروزی]] نرسد و [[سرمایه]] خریدار به [[رسوائی]] کشد (اکنون که آنها روی [[بلاد مسلمین]] و [[حکومت]] [[امت اسلامی]] این چنین بیرحمانه معامله میکنند) شما آماده [[پیکار]] شوید و ساز و برگ آن را فراهم سازید که [[آتش]] آن زبانه کشیده و شعلههای آن بالا گرفته است، [[صبر]] و [[استقامت]] را [[شعار]] خویش سازید که [[نصرت]] و پیروزی را به سوی شما فرامی خواند».<ref>{{متن حدیث|وَ لَمْ يُبَايِعْ حَتَّى شَرَطَ أَنْ يُؤْتِيَهُ عَلَى اَلْبَيْعَةِ ثَمَناً فَلاَ ظَفِرَتْ يَدُ اَلْبَائِعِ وَ خَزِيَتْ أَمَانَةُ اَلْمُبْتَاعِ فَخُذُوا لِلْحَرْبِ أُهْبَتَهَا وَ أَعِدُّوا لَهَا عُدَّتَهَا فَقَدْ شَبَّ لَظَاهَا وَ عَلاَ سَنَاهَا وَ اِسْتَشْعِرُوا اَلصَّبْرَ فَإِنَّهُ أَدْعَى إِلَى اَلنَّصْر}}نهج البلاغه، خطبه ۲۶.</ref> | ||
امام با جمله {{متن حدیث|وَ لَمْ يُبَايِعْ حَتَّى شَرَطَ}} ( | امام با جمله {{متن حدیث|وَ لَمْ يُبَايِعْ حَتَّى شَرَطَ}} (عمرو عاص با معاویه بیعت نکرد تا اینکه شرط سنگینی ذکر کرد و معاویه آن را پذیرفت) اشاره به جریانی فرموده است که بین معاویه و عمرو عاص درگرفت به این معنی عمرو عاص در صورتی حاضر شد با معاویه بیعت کند که معاویه در برابر آن [[حکومت مصر]] را به او ببخشد. | ||
[[ابن ابی الحدید]] مینویسد: هنگامی که [[امام]]{{ع}} وارد [[کوفه]] شد به معاویه نامهای نوشت و او را به [[بیعت]] [[دعوت]] نمود، معاویه پریشان حال گردید و پاسخ [[نامه]] را به تأخیر انداخت و در این باره با [[مردم]] [[شام]] صحبت کرد آنها به وی [[اطمینان]] دادند که او را کمک کنند، معاویه در این باره با برادرش [[عتبه بن ابی سفیان]] [[مشورت]] کرد، او گفت: در این باره باید از عمرو عاص کمک بگیری او [[سیاستمدار]] کهنه کاری است و اگر در برابر دینش بهائی به او بپردازی آن را به تو خواهد فروخت! معاویه به [[عمرو عاص]] نوشت و از او خواست که به [[شام]] بیاید تا در این باره با وی [[مذاکره]] کند. | [[ابن ابی الحدید]] مینویسد: هنگامی که [[امام]]{{ع}} وارد [[کوفه]] شد به معاویه نامهای نوشت و او را به [[بیعت]] [[دعوت]] نمود، معاویه پریشان حال گردید و پاسخ [[نامه]] را به تأخیر انداخت و در این باره با [[مردم]] [[شام]] صحبت کرد آنها به وی [[اطمینان]] دادند که او را کمک کنند، معاویه در این باره با برادرش [[عتبه بن ابی سفیان]] [[مشورت]] کرد، او گفت: در این باره باید از عمرو عاص کمک بگیری او [[سیاستمدار]] کهنه کاری است و اگر در برابر دینش بهائی به او بپردازی آن را به تو خواهد فروخت! معاویه به [[عمرو عاص]] نوشت و از او خواست که به [[شام]] بیاید تا در این باره با وی [[مذاکره]] کند. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
«تو [[دین]] خود را تابع کسی قرار دادهای که [[گمراهی]] و ضلالتش آشکار است و پردهاش دریده! افراد با [[شخصیت]] و بزرگوار در [[همنشینی]] با او لکه دار میشوند، و [[انسان]] [[حلیم]] و [[عاقل]] با [[معاشرت]] با او به [[سفاهت]] و [[نادانی]] میگرایند. تو گام به جای قدم او گذاشتی، و [[بخشش]] او را خواستار گردیدی، همچون سگی که به دنبال شیری برود، به چنگال او متکی شده و [[منتظر]] قسمتهای اضافی شکارش باشد که به سوی او اندازد (تو با این کار) [[دنیا]] و [[آخرت]] خود را تباه کردهای! در حالی که اگر به [[حق]] میپیوستی آنچه میخواستی به آن میرسیدی. (زیرا که [[استعداد]] آن را داری) پس (اکنون که از حق روگردانده در گمراهی افتادی) اگر [[خدا]] مرا بر تو و پسر [[ابوسفیان]] مسلط ساخت [[کیفر]] آنچه انجام داده [[اید]] به شما خواهد داد، اما اگر حوادث به صورتی در آمد که من آن [[قدرت]] را نیافتم و شما باقی ماندید آنچه در پیش دارید و در سرای آخرت برای شما مهیا شده بدتر است»<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّكَ قَدْ جَعَلْتَ دِينَكَ تَبَعاً لِدُنْيَا اِمْرِئٍ ظَاهِرٍ غَيُّهُ مَهْتُوكٍ سِتْرُهُ يَشِينُ اَلْكَرِيمَ بِمَجْلِسِهِ وَ يُسَفِّهُ اَلْحَلِيمَ بِخِلْطَتِهِ فَاتَّبَعْتَ أَثَرَهُ وَ طَلَبْتَ فَضْلَهُ اِتِّبَاعَ اَلْكَلْبِ لِلضِّرْغَامِ يَلُوذُ بِمَخَالِبِهِ وَ يَنْتَظِرُ مَا يُلْقَى إِلَيْهِ مِنْ فَضْلِ فَرِيسَتِهِ فَأَذْهَبْتَ دُنْيَاكَ وَ آخِرَتَكَ! وَ لَوْ بِالْحَقِّ أَخَذْتَ أَدْرَكْتَ مَا طَلَبْتَ. فَإِنْ يُمَكِّنِّي اَللَّهُ مِنْكَ وَ مِنِ اِبْنِ أَبِي سُفْيَانَ أَجْزِكُمَا بِمَا قَدَّمْتُمَا وَ إِنْ تُعْجِزَا وَ تَبْقَيَا فَمَا أَمَامَكُمَا شَرٌّ لَكُمَا وَ اَلسَّلاَمُ}}نهج البلاغه، نامه ۳۹.</ref>.<ref> [[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[صحابه از دیدگاه نهج البلاغه (کتاب)|صحابه از دیدگاه نهج البلاغه]]، ص۱۵۵-۱۶۰.</ref> | «تو [[دین]] خود را تابع کسی قرار دادهای که [[گمراهی]] و ضلالتش آشکار است و پردهاش دریده! افراد با [[شخصیت]] و بزرگوار در [[همنشینی]] با او لکه دار میشوند، و [[انسان]] [[حلیم]] و [[عاقل]] با [[معاشرت]] با او به [[سفاهت]] و [[نادانی]] میگرایند. تو گام به جای قدم او گذاشتی، و [[بخشش]] او را خواستار گردیدی، همچون سگی که به دنبال شیری برود، به چنگال او متکی شده و [[منتظر]] قسمتهای اضافی شکارش باشد که به سوی او اندازد (تو با این کار) [[دنیا]] و [[آخرت]] خود را تباه کردهای! در حالی که اگر به [[حق]] میپیوستی آنچه میخواستی به آن میرسیدی. (زیرا که [[استعداد]] آن را داری) پس (اکنون که از حق روگردانده در گمراهی افتادی) اگر [[خدا]] مرا بر تو و پسر [[ابوسفیان]] مسلط ساخت [[کیفر]] آنچه انجام داده [[اید]] به شما خواهد داد، اما اگر حوادث به صورتی در آمد که من آن [[قدرت]] را نیافتم و شما باقی ماندید آنچه در پیش دارید و در سرای آخرت برای شما مهیا شده بدتر است»<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّكَ قَدْ جَعَلْتَ دِينَكَ تَبَعاً لِدُنْيَا اِمْرِئٍ ظَاهِرٍ غَيُّهُ مَهْتُوكٍ سِتْرُهُ يَشِينُ اَلْكَرِيمَ بِمَجْلِسِهِ وَ يُسَفِّهُ اَلْحَلِيمَ بِخِلْطَتِهِ فَاتَّبَعْتَ أَثَرَهُ وَ طَلَبْتَ فَضْلَهُ اِتِّبَاعَ اَلْكَلْبِ لِلضِّرْغَامِ يَلُوذُ بِمَخَالِبِهِ وَ يَنْتَظِرُ مَا يُلْقَى إِلَيْهِ مِنْ فَضْلِ فَرِيسَتِهِ فَأَذْهَبْتَ دُنْيَاكَ وَ آخِرَتَكَ! وَ لَوْ بِالْحَقِّ أَخَذْتَ أَدْرَكْتَ مَا طَلَبْتَ. فَإِنْ يُمَكِّنِّي اَللَّهُ مِنْكَ وَ مِنِ اِبْنِ أَبِي سُفْيَانَ أَجْزِكُمَا بِمَا قَدَّمْتُمَا وَ إِنْ تُعْجِزَا وَ تَبْقَيَا فَمَا أَمَامَكُمَا شَرٌّ لَكُمَا وَ اَلسَّلاَمُ}}نهج البلاغه، نامه ۳۹.</ref>.<ref> [[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[صحابه از دیدگاه نهج البلاغه (کتاب)|صحابه از دیدگاه نهج البلاغه]]، ص۱۵۵-۱۶۰.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||